درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اگر شک در استحاضه‌اش داشته باشد که چه استحاضه‌ای است؟ (تفحص)

      اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

      مسئله امروز ما مسئله بسیار مشکلی است و امیدوارم با فکر شما بشود مسئله را حل کرد.

      مشهور در میان اصحاب این است که اگر شک دارد استحاضه‌اش چه استحاضه‌ای است باید اختبار بکند باید بررسی بکند، بررسی آن را هم چنانچه در روایات هم آمد این است که پنبه‌ای مثلا داخل بکند اگر ظاهر پنبه خون آلود شد و خون نفوذ نکرد استحاضه قلیله است و اگر نفوذ در پنبه کرد و از پنبه بیرون نیامد استحاضه متوسطه است و اگر از پنبه بیرون آمد و همه پنبه آلوده شد استحاضه کثیره است، لذا فرموده‌اند با اختبار با امتحان با بررسی می‌فهمد که چه استحاضه‌ای است و بر طبق آن عمل می‌کند، این مشهور در میان اصحاب است به دو تا روایت صحیح السند که به قول خودشان ظاهر الدلاله هم هست تمسک کرده‌اند، علاوه براین یک مسئله اصولی عقلی را هم به آن تمسک کرده‌اند گفته‌اند اگر اختبار نکند خب این منجر می‌شود به مخالفت قطعیه عملیه برای این‌که اگر هی مرتب بگوید که استحاضه قلیله است و در مدت عمرش همین‌جورها،خب می‌فهمد که خیلی اوقات استحاضه متوسطه، کثیره بوده و مخالفت قطعیه عملیه لازم می‌آید، این دلیل اصولی، این دلیل عقلی خیلی اهمیت ندارد لذا آن‌که اهمیت دارد آن دو تا روایت است.

      چیزی که اهمیت دارد که با این روایت‌ها نمی‌سازد این است که در شبهات موضوعیه تفحص لازم نیست در شبهات حکمیه تفحص لازم است انسان اگر بخواهد برائت جاری بکند باید اول تفحص بکند ببیند دلیل در کار هست یا نه؟ و همین‌طور بدون تفحص برائت جاری بکند برای احکام خب معلوم است نمی‌شود لذا گفته‌اند در احکام تفحص می‌خواهیم، حتی فرموده‌اند اگر تفحص نکند شک مستقر نیست شک نیست، شک مذبذب است وقتی شک مستقر می‌شود که تفحص بکند بگردد این طرف و آن طرف ببیند آیا دلیلی هست یا نه؟ اگر دلیل هست عمل به آن دلیل، اگر دلیل نشد نوبت می‌رسد به برائت، لذا با تفحصش شک مذبذب را شک مستقر می‌کند و احکام روی شک مستقر است نه روی شک مذبذب، این مسلم در احکام، اما در موضوعات مسلم پیش اصحاب است تفحص لازم نیست لذا مثلا قاعده ید را بعد از تفحص جاری بکند همه گفته‌اند نه، مثلا نمی‌داند این پارچه‌ای که از این می‌خواهد بخرد آیا این آدم دزدی است؟ آدم دزدی نیست؟ غش در معامله می‌کند یا نه؟ برود از همسایه بپرسد یا از خودش بپرسد تو آدم خوبی هستی یا نه؟ بعد قاعده ید جاری بکند مسلم این‌طور نیست، قاعده ید جاری است در بازار مسلمانها و الا لما کان للمسلمین سوق، و همچنین در امارات اگر موثقی خبری بدهد اگر در احکام باشد تفحص می‌خواهد و اما اگر در موضوعات باشد مسلم تفحص لازم نیست، فقط در یک جاهای معدودی که آن هم دلیل حسابی روی آن است گفته‌اند تفحص می‌خواهد مثلا کسی که نمی‌داند مستطیع است یا نه؟ گفته‌اند نمی‌تواند برائت جاری کند باید تفحص کند ببیند آیا مستطیع است یا نه؟ کسی که سر سالش است نمی‌داند آیا خمس بدهکار است یا نه؟ گفته‌اند باید تفحص کند نمی‌تواند برائت جاری بکند باید تفحص بکند ببیند آیا خمس بر ذمه‌اش هست یا نه؟ همین دو جاست خمس و زکات، صبره گندم دارد نمی‌داند آیا این 144 من هست یا نه؟ خب باید تفحص بکند، بخواهد بگوید که برائت، گفته‌اند نه، در خمس وزکات و در حج در این سه جا بزرگان فقهاء گفته‌اند تفحص می‌خواهیم روایت هم داریم تفحص می‌خواهیم اما در این موارد که موارد نادر می‌شود در موارد کثیره گفته‌اند که اصل در شبهات موضوعیه جاری است بدون تفحص و سیره عقلاء هم روی آن است و شارع مقدس هم این سیره عقلاء را امضا کرده، در همه قواعد فقهیه همین جور است، حالا اماره باشد یا از قواعد فقهیه باشد مثل اصاله الصحه، قاعده فراغ، قاعده تجاوز، قاعده ید، این قواعدی که در میان عقلاء هست شارع امضا کرده است و همچنین اماره، تفحص بکند ببیند که آیا این دلیلی روی آن است یا نه بعد اصل جاری بکند گفته‌اند نه، بدون تفحص می‌تواند این اماره را جاری کند بدون تفحص می‌تواند این قواعد را جاری بکند، خب اگر این مسئله درست باشد که هست در ما نحن فیه تفحص معنا ندارد باید بگویید که این هم مثل آن مستطیع و باب زکات و خمس و نگفته‌اند فقهاء، بگوییم که تفحص در موضوعات لازم نیست الا در باب استحاضه، اگر بخواهیم درستش بکنیم باید این‌طور بگوییم همین‌جور که در باب استطاعت و خمس و زکات تفحص می‌خواهد در باره زن مستحاضه هم تفحص می‌خواهد، نه، در دماء ثلاثه مطلقا تفحص می‌خواهد خب باید دلیل خارجی بدون اشکالی در مسئله باشد تا بگوییم در موضوعات تفحص می‌خواهیم و ما نحن فیه همین موضوعات است، احکام که نیست، نمی‌داند این زن مستحاضه به استحاضه قلیله است یا متوسطه یا کثیره خب اگر بخواهد اصل جاری بکند اصل می‌گوید قلیله است حالا تفحص بکن دیگر اصل هم نیست اگر قلیله است قلیله، اگر متوسطه است متوسطه، اگر کثیره است کثیره، لذا اصل اقتضا می‌کند عدم تفحص را برای این‌که جریان امارات و جریان اصل، اصول، چه قواعد باشد چه اصول عملیه در احکام مسلم است، اصلاً شک مستقر نیست و اما در موضوعات ولو شک مستقر هم نباشد گفته‌اند که تفحص در موضوعات لازم نیست اصل را جاری بکن بر طبق اصل عمل بکن، بالاخره حرف این است، مسئله این است مشهور در میان اصحاب بلکه گفتم یک نحو تسلم در میان اصحاب این است که اگر زن مستحاضه شک بکند که این خون آیا قلیله است یا متوسطه یا کثیره باید اختیار بکند یعنی باید تفحص بکند و این‌که بخواهد با اصل بیاید جلو جایز نیست، نمی‌شود، اما این فرمایش اصحاب مخالف با آن اصل مسلم است که در موضوعات اصل را جاری کن بدون تفحص لذا هیچ کس نگفته در قاعده ید، در قاعده فراغ، در قاعده اصاله الصحه در امارات در موضوعات اول تفحص کن بعد عمل بکن، دیگر هیچ کس نگفته، در احکامش مسلم باید تفحص کنی بعد اماره را جاری بکنی تا تفحص نکنیم اماره حجت نیست، قواعد حجت نیست، اصول حجت نیست این در باب احکام و اما در باب موضوعات یک تسلمی هست در اصحاب این‌که تفحص در موضوعات لازم نیست، اصل را جاری بکن، تفحص هم قبلش نکن، حتی نکن، خیلی جاها هم روایت دارد تفحص نکن، لذا قاعده ید را جاری بکن.

      همه رساله‌های عملیه نوشته‌اند من هم نوشته‌ام همه فقهاء در کتاب‌هایشان نوشته‌اند من‌جمله شیخ المشایخ صاحب جواهر این‌که اگر یک خانمی نمی‌داند استحاضه‌اش قلیله است یا متوسطه یا کثیره این باید تفحص کند، در موضوعات است، شک در موضوعات است اما گفته‌اند باید تفحص کند با آن تفحص بفهمد که استحاضه قلیله است یا متوسطه است یا کثیره و بخواهد با اصل بیاید جلو و بگوید که کثیره نه متوسطه نه پس قلیله است، اقل و اکثر است دیگر اقل و اکثر ارتباطی است بگوید پس قلیله و همیشه این اصل را جاری بکند گفته‌اند نمی‌شود در حالی که همین آقایان فرموده‌اند اگر در موضوعات شک بکند تفحص لازم نیست اصاله البرائه یا اصول دیگر را جاری بکند، در احکام است که باید تفحص کرد، لذا گفته‌اند در باب حج دلیل داریم تفحص می‌خواهد در باب خمس و زکات دلیل داریم تفحص می‌خواهد و الا اگر آن جا هم دلیل نداشتیم می‌گفتیم تفحص لازم نیست رفع ما لا یعلمون می‌گوید حج برایش واجب نیست رفع ما لا یعلمون می‌گوید خمس و زکات برایش واجب نیست، آن وقت پس ما نحن فیه چه؟ می‌گوید دلیل می‌خواهیم دلیل بیاید بگوید تفحص و الا اگر دلیل نداشتیم تفحص لازم نبود، حالا دلیل چیست؟ گفتم که این‌ها دو تا دلیل دارند یک دلیل عقلی، اصول خیلی اهمیت ندارد و آن این است که اگر تفحص نکند لازم می‌ـید مخالفت قطعیه، بعد می‌فهمد که این اصول‌ها بعضی بی جا بوده، هی مرتب بگوید قلیله قلیله قلیله خب مثلا یک سال، این می‌فهمد معمولاً همیشه قلیله نبوده و با اصل جلو آمده مخالفت قطعیه عملیه، گفتم این فرمایش خیلی اهمیت ندارد برای این‌که اولا نقض می‌شود به این‌که خب در قاعده ید هم همین را می‌گوییم، مرتب می‌رود بازار از این از آن چیز می‌خرد بالاخره بعد از یک سال مخالفت قطعیه پیدا می‌کند که یک چیز حرامی خریده یعنی بعد می‌فهمد که کار حرام کرده خب حالا باشد، ملتزم می‌شویم و این‌که بعد بفهمد چه بوده در وضع فعلی باید ببیند آیا این درست است یا نه؟ بعد هم اصلاً از نظر صغری هم این درست نیست برای این‌که بعد یقین پیدا می‌کند که گاهی استحاضه متوسطه بوده گاهی کثیره بوده کجا از این قطع پیدا می‌شود لذا این دلیل دلیل اصولی که گفتند اگر تفحص نکند مخالفت قطعیه عملیه لازم می‌آید صغراً و کبراً مخدوش است پس عمده دو تا روایت است اگر این دو تا روایت را درست بکنیم می‌شود مثل باب حج تفحص می‌خواهد می‌شود مثل باب خمس و زکات تفحص می‌خواهد و اما اگر این دو تا روایت را نتوانیم درستش بکنیم قاعده می‌گوید تفحص نمی‌خواهیم مگر اجماع در مسئله باشد آن اجماع هم اجماع مدرکی است آیا حجت باشد یا نه؟

      حالا این دو تا روایت را بخوانیم ببینیم که این دو تا روایت چه می‌فرماید روایت‌ها از نظر سند صحیحه است.

      روایت 8 از باب 1 ابواب استحاضه صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله عن ابی عبدالله علیه السلام عن المستحاضه ایطؤها زوجها و هل تطوف فی البیت؟ قال تقعد قرئها الذی کانت تحیض فیه، شوهر هم با او همبستر نشود فان کان قرئها مستقیماً فلتأخذ به اگر قرء او مثلا 7 روز است، 3 روز است، 10 روز است فلتأخذ به و ان کان فیه خلاف فلتحتط بیوم او یومین دو روز احتیاط بکند و لتغتسل بعد از 2 روز که احتیاط کرد غسل بکند بعد می‌فرماید و لتستدخل کرسفا آن وقت امتحان بکند خودش را فان ظهر عن الکرسف فلتغتسل ثم تضع کرسفا آخر ثم تصلی فاذا کان دماً سائلا فلتؤخر الصلاه الی الصلاه ثم تصلی صلاتین بغسل واحد و کل شیی استحلت به الصلاه فلیأتها زوجها و لتطف بالبیت استدلال به این کلمه است که حضرت فرمودند که ولتستدخل کرسفاً یک پنبه‌ای را داخل بکند فان ظهر عن الکرسف فلتغتسل اگر خون از کرسف از آن پنبه بیرون آمد غسل بکند ثم تضع کرسفاً آخر خودش را پاک بکند ثم تصلی، فاذا کان دماً سائلا آن کثیره بود، اما خیلی کثیره اگر باشد فلتؤخر الصلاه الی الصلاه ثم تصلی صلاتین بغسل واحد، حرفی که در روایت هست این است که این و ان کان فیه خلاف یعنی نمی‌داند 5 روز است یا 7 روز فلتحتط بیوم او یومین این یعنی چه؟ و این روایت را مشکل کرده برای این‌که اگر این عادتش معلوم نیست چند روز است خب مثلا اگر 7 روز این خون ببیند حالا بعدش باید استظهار بکند استظهارش به چیست؟ این‌که مرحوم سید در عروه بیش از 100 جا این جاها استظهار گفته‌اند یعنی نماز بخواند افعال مستحاضه را به‌جا بیاورد تروک حائض را ترک بکند اما این جا امام علیه السلام فرموده‌اند فان کان فیه خلاف فلتحتط بیوم او یومین یک روز دو روز این صبر بکند احتیاط هم بگویید که معنایش همین است احتیاط بکند یعنی استظهار بکند آن وقت بعد از یک روز دو روز اختبار بکند در حالی که این اگر نمی‌داند وضعش چه جوری است بلافاصله باید اختبار بکند یک روز و دو روز هیچ خصوصیت ندارد لذا همین احتیاط هم هیچ کس فتوی نداده که فلتحتط بیوم او یومین بعد از آن‌که تروک حائض، افعال مستحاضه را یک روز دو روز بجا آورد آن وقت اختبار بکند، نه، همان وقتی که شک دارد وضعش چیست باید اختبار بکند و این یک روز دو روز احتیاط کن یعنی استظهار بعد از آن اختبار بکن آن وقت اگر قلیله است قلیله، اگر متوسطه است متوسطه، اگر کثیره است کثیره. در حالی که این اصلاً اختبار برای خون استحاضه نباید بکند اگر بخواهد اختبار بکند توی روایت‌ها آمده بود برای خون حیض که آیا پاک شده یا نه؟ که اگر یادتان باشد مثلا عادتش 7 روز بود حالا پاک شده مشهور بود استظهار بکند افعال مستحاضه تروک حائض تا روز دهم، اگر روز یازدهم خون دید استحاضه است اگر ندید حیض بوده و اما اختبار برای خون استحاضه اصلاً در مسئله ما سالبه به انتفاء موضوع است.

      الان این جور است که این مثلا حائض بوده حالا عادتش به هم خورده این چه باید بکند؟ اگر خون بیرون می‌آید که حیض است اگر خون بیرون نمی‌آید باید اختبار بکند که ایا حیض است یا نه؟ اگر حیض نیست برود غسل بکند اگر حیض است نمازش را بخواند اما یک روز دو روز صبر بکند نمی‌دانیم یعنی چه؟ و یک روز و دو روز آن هم توی آن روایت هم همین یک روز و دو روز آمده یک روز دو روز صبر بکند برای چه؟ آن وقت احتیاط بکند، بعد از احتیاط استظهار بکند اختبار بکند برای خون استحاضه‌اش یعنی این باید بداند خون حیض نیست پاک شده حالا خون می‌بیند اختبار بکند که آیا چه خونی است لذا این روایت را اگر بتوانید معنا بکنید البته برای فردا فکر بکنید این جمله که می‌فرماید فان کان قرئها مستقیما فلتأخذ 7 روز است حالا هم 7 روز عادت دارد خب معلوم است دیگر و ان کان فیه خلاف، عددیه نیست گاهی سه روز است گاهی 5 روز است گاهی 7 روز است این باید چکار بکند؟ خب سابقا برایش گفتیم که باید چه بکند این خانم باید تا خون می‌بیند بگوید حیض است تا 10 روز، 10 روزش که تمام شد دیگر از آن به بعد استحاضه و ان کان فیه خلاف به جای این‌که بگوید تا عشره صبر بکند گفتند فلتحتط بیوم او یومین، آن وقت یک دو روز صبر بکند بعد از دو روز استحاضه قرار بدهد و امتحان بکند ببیند استحاضه آیا قلیله است یا متوسطه است یا کثیره، هیچ کس نگفته، فان کان قرئها مستقیما مثل این‌که 7 روز است 7 روز و ان کان فیه خلاف اگر گاهی سه روز است گاهی 7 روز است گاهی 10 روز است حالا باید چکار بکند؟ تا خون می‌بیند تا 10 روز حیض است این فلتحتط بیوم او یومین دیگر ندارد تا 10 روز اگر حیض قرار بدهد بعدش استحاضه آن وقت بعدش که استحاضه است چه استحاضه‌ای؟ بگویید که تفحص بکند ببیند قلیله است یا متوسطه یا کثیره، لذا اگر کلمه فلتحتط بیوم او یومین را درست بکنید آن وقت بگوییم که معنایش این است حیضش تمام شد بعد از یک روز دو روز که احتیاط کرد حیضش تمام حالا نمی‌داند چه استحاضه‌ای است اختبار بکند،

      روایت صحیحه محمد بن مسلم هم همین است شاید هم یک روایت باشد، صحیحه محمد بن مسلم فی الحائض اذا رأت دماً بعد ایامها این تا این جا خیلی خوب است یعنی عادتش 10 روز بود 10 روز تمام شد حالا خون دید فی الحائض اذا رأت دماً بعد ایامها التی کانت تری الدم فیها فلتقعد عن الصلوه یوماً او یومین یعنی چه؟ حالا این عادتش 10 روز بوده بعد از 10 روز خون می‌بیند خب مسلم استحاضه است دیگر و این‌که فلتقعد عن الصلوه یوما او یومین نمی‌شود درستش کرد اگر هم عادتش 10 روز نه، 7 روز است بعد از 7 روز خون می‌بیند اگر یادتان باشد ما می‌گفتیم استحاضه است اما مرحوم سید و محشین بر عروه همه همه می‌گفتند استظهار باید بکند، استظهار یعنی چه؟ اختبار و این چیزها نیست، باید استظهار بکند تروک حائض افعال مستحاضه و این فلتقعد عن الصلوه یوماً او یومین را هیچ کس نگفته که عادتش 7 روز است حالا روز هشتم و نهم خون می‌بیند بگوید حیض است مثل ما می‌گوییم حتما استحاضه است مثل صاحب عروه و محشین می‌گویند که این استظهار است باید احتیاط بکند، نماز نخواند نه، حتماً باید نماز بخواند اما شوهر با او همبستر نشود و اما یک کسی پیدا بشود در حال استظهار بگوید که نماز نخواند، ما که می‌گوییم نماز بخواند به‌جا خوانده آقایان هم می‌گویند نماز بخواند استظهارآً اما روایت می‌گوید فلتقعد عن الصلوه یوما او یومین ثم بعد از یک روز و دو روز آن وقت امتحان بکند، امتحان برای چه؟ برای این‌که خون استحاضه است یا نه؟ ثم تمسک قطنه فان صبغ القطنه دم لا ینقطع فلتجمع بین کل صلاتین بغسل و یصیب منها زوجها ان احب وحلت لها الصلوه بعد از یک روز و دو روز امتحان بکند آن وقت اگر آن پنبه رنگ به خود گرفته این دیگر باید عمل استحاضه را به‌جا بیاورد و همبستر شدن مرد در حال استحاضه هر استحاضه‌ای باشد اشکال ندارد، خب این آنچه که به آن تمسک شده ثم تمسک قطنه فان صبغ القطنه به این تمسک شده که زن مستحاضه باید امتحان بکند ببیند قلیله است یا متوسطه یا کثیره حالا همان روایت اول و من‌جمله روایت دوم اصلاً مربوط به حیض است نه مربوط به استحاضه و این‌که این زن مستحاضه اگر نمی‌داند حیض است یا نه یک روز دو روز صبر بکند هیچ کس نگفته .

      لذا اگر این اجمال را از روایت توانستید رفع بکنید دو تا روایت همین جور که مشهور تمسک به آن کرده‌اند برای خون استحاضه باید امتحان بکند اختبار بکند این دو تا روایتدلالت دارد و اگر گفتید دو تا روایت مجمل است معمول به عند الاصحاب نیست دلیل برای اختبار نداریم قاعده اقتضا می‌کند قلیله باشد نه متوسطه نه کثیره مگر این‌که اجماع جلوی ما را بگیرد شهرت جلوی ما را بگیرد نتوانیم این حرف را بزنیم آن وقت باید ببینیم اصل چه اقتضا می‌کند.

     مسئله امروز مسئله مشکلی است اگر بتوانید حل بکنید خیلی عالی است، امیدواریم که فردا بتوانیم از شما استفاده کنیم. انشاءالله

     و صلی الله علی محمد و آل محمد