درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:95

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    اگر در وسط نماز ببیند که لباس او نجس است یا بدن او نجس است فرموده‌اند اگر می‌داند که قبل از نماز بوده نماز را باید بشکند لباس را تطهیر کند و نماز دیگری بخواند و اما اگر نمی‌داند که قبل بوده یا می‌داند که الان پیدا شده الان خون دماغ شده یا دستش خراش برداشته خون پیدا شده ، اگر بداند یا شک داشته باشد فرموده‌اند که اگر می‌تواند تطهیر بکند تطهیر بکند این وسط نماز که با نجاست است اشکال ندارد آن که اشکال دارد این که باید اقوال افعال با طهارت باشد ، اما تخلل نجاست که اقوالی فعلی با او نباشد طوری نیست ، مثلاً لب حوض ایستاده دستش را دید نجس است این نجاست هم الان پیدا شده یا شک دارد قبلاً پیدا شده یا الان؟ دستش را بزند توی حوض و خونش را رفع بکند و نماز را تمام بکند اگر هم شک داشته باشد که قبل بوده یا الان پیدا شده؟ بگوید الان پیدا شده و اما اگر نمی‌تواند خب معلوم است باید نماز را بشکند اگر وقت داشته باشد نماز را می‌شکند خودش را تطهیر می‌کند و نماز می‌خواند اما اگر بخواهد نماز را بشکند دیگر نمی‌تواند نماز را در وقت بخواند دیگر با همان نجاست نماز می‌خواند نمازش هم درست است این فرمایش مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه.

    یک شبهه پیدا می‌شود و آن این است که خب در وسط نماز دید نجاستی هست و این می‌تواند تطهیر بکند چرا نماز را بشکند ؟ برای این که تا این جا که آمده نماز درست بوده با استصحاب آمده با قاعده طهارت آمده بالا خره تا این جا غفلت از نجاست داشته و مسئله را سابقاً خواندیم که اگر جهل به موضوع باشد نماز درست است اگر کسی جاهل است که به بدنش نجس است و نماز خواند گفتند نمازش درست است روایت فراوانی هم داشتیم حالا در وسط نماز فهمید که لباسش نجس است بدنش نجس است خب قاعده اقتضا می‌کند تا این جا که آمده طوری نیست از این جا به بعد اگر می‌تواند تطهیر بکند اگر نمی‌تواند نماز را بشکند اگر در ضیق وقت است با همین نجاست نماز بخواند نمازش درست است قاعده این را اقتضا می‌کند اما مرحوم سید و محشین برعروه این را نگفته‌اند فرموده‌اند نماز را بشکند ،

    دیگران نگفته‌اند صاحب جواهر و امثال این‌ها آقای حکیم و اما مرحوم آقای خویی ایشان می‌فرمایند شهرت هست روی همین ، حالا این شهرت را ایشان از کجا آورده ؟ نمی‌دانم آیا آن مقرر این اشتباه را کرده؟ یا خود ایشان شهرتی پیدا کرده؟ نیست این چنین شهرتی اما ایشان می‌فرمایند شهرت همین است که اگر نجاست را در وسط دید و می‌داند که از اول بوده این اگر می‌تواند تطهیر کند و از همان جا نماز را تمام کند و اگر نمی‌تواند اگر در تنگی وقت است نماز را تمام کند اگر در سعه وقت است نماز را بشکند یعنی این جوری که مرحوم آقای خویی می‌گویند فرق دیگر نیست بین این که وسط نماز وقتی دید بداند قبل بوده یا بداند الان بوده ، قاعده هم همین را اقتضا می‌کند ایشان نسبت به شهرت داده‌اند شهرتش را پیدا نکردیم هرچه گشتیم شما بگردید ببینید این شهرت مرحوم آقای خویی را می‌توانید درست بکنید که روی قاعده اگر وسط نماز نجاستی دید اگر می‌تواند آب بکشد آب بکشد و نماز را تمام کند نماز درست است و اگر نمی‌تواند آب بکشد آن وقت چون‌که می‌خواهد مابقی نماز را بخواند و نمی‌شود دیگر نماز را بشکند و اگر وقت نداشته باشد نماز را با نجاست بخواند مثل آن جا که هنوز شروع نکرده و بدنش یا لباسش نجس است تنگی وقت است نمی‌تواند رفع بکند خب باید با همین لباس نجس نماز بخواند نمازش درست است که مسئله بعد مفصل در باره‌اش حرف می‌زنیم

   اجماع داریم روایت داریم که اگر در وسط نماز ، آن جا را روایت داریم و اجماع داریم که در وسط نماز نجاست پیدا شده نمی‌داند از اول بوده یا نه؟ یا می‌داند الان پیدا شده خب اجماع هست روایت هست از همان جا لباسش را تطهیر کند اگر می‌تواند لباس را بکند، اگر بدنش است و می‌تواند آب بکشد خب آب بکشد و این تخلل نجاست در بین نماز اجماع هست روایت هست که طوری نیست معلوم می‌شود که آن که طوری است اقوال و افعال با طهارت باشد و اما کون علی الصلوه این با طهارت باشد این دیگر دلیل ندارد روایت هم داریم که طوری نیست ولی همه حرف‌ها این است که چرا فرق گذاشته شده آن جا که بداند از اول بوده نماز باطل است باید نماز را بشکند مگر در ضیق و آن جا که بداند یا شک داشته باشد در وسط اگر می‌شود آن نجاست را رفع بکند و نماز را تمام بکند این خلاصه حرف است،

   ( اما روی فرمایش مرحوم سید و محشین برعروه روایت هست روایت هم صحیح السند است روایت ظاهرالدلاله است و سرتا پای کلام مرحوم سید ومحشین برعروه را فرموده است) .

تا این جا که آمده جهلا نماز خوانده مثل آن‌جا که برود تا آخر نماز درست است دیگر این هم تا این جا تا ایاک نعبدو ایاک‌نستعین آمده دید بدنش نجس است می‌داند هم از اول بوده خب تا این جا که آمده درست است چون جهل بوده دیگر و جهل به موضوع را سابقاً صحبت کردیم جهل به موضوع نماز صحیح است یک کسی جاهل باشد لباسش نجس است و در این لباس نماز بخواند نمازش درست است ما جهل به حکمش را هم گفتیم بزرگان نفرموده بودند و جهل به موضوعش را هم اجماع داریم هم روایت فراون داشتیم بالاخره جهلا ایستاده به نماز یقین داشته ، جهل مرکب بوده دیگر ، یقین داشته که درست است ایستاد در وسط نجاست را دید

 ببینید روایت را طبق فرمایش مرحوم سید و محشین بر عروه روایت هست قلت این رایته فی ثوبی و انا فی الصلوه ؟ قال تنقض الصلوه وتعید ، نماز را بشکند لباسش را تطهیر کند نماز را اعاده کند این جمله خلاف قاعده است ، لذا این روایت این جوری است که ان رایته فی ثوبی و انا فی الصلوه در وسط نماز نجاست را دید یعنی می‌دانستم پاک است ایستادم به نماز ، جهل به موضوع است نمی‌دانستم در لباسم نجس هست یا نه؟ حتی صورت شکش نمی‌دانستم در لباس نجس هست یانه؟ کل شیئ طاهر جاری کردم نماز را شروع کردم در وسط نماز دیدم که لباس نجس است فرموده‌اند که نمازت را بشکن صورت نسیانش هم همین است ، آن صورت نسیان مسئله بعد ماست آن روایت داریم درست هم هست و این‌که اگر می‌دانست لباسش نجس است اما فراموش کرد و در وسط نماز دید که لباسش نجس است می‌دانسته اما با نسیان ایستاده در این جا تنقض الصلوه و تعید درست است صورت نسیان است صورت نسیانش را نماز تمام شده باشد نشده باشد روایت داریم مسئله بعد ماست مسئله مشکل هم هست این که نماز باطل است اما صورت جهلش اگر نماز را هم تمام کرده باشد و بعد از نماز ببیند، نمازش درست است برای این‌که جهل به موضوع است وروایات هم زیاد داشتیم نمازش درست است لذا روی همین جمله تنقض الصلوه و تعید مرحوم سید بلکه بالاترها صاحب جواهرو مرحوم حاج آقا رضا و قبلی‌ها و من‌جمله مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه همه همه می‌فرمایند تنقض الصلوه وتعید اما خلاف قاعده است یعنی باید بگوییم یک تعبد است اگر بعد از نماز بفهمد نمازش درست است اگر وسط نماز بفهمد و بتواند هم زایلش بکند باز هم فرموده‌اند نماز باطل است در حالی که همه‌اش را در نجاست بخواند نماز درست است در وسط نماز اگر نصفش را با نجاست بخواند نصف دیگر را با طهارت گفته‌اند نماز باطل است در حالی که الان این می‌تواند بگوید تا این جا که نماز خواندم کل شیئ طاهر داشتم ، با کل شیئ طاهر ایستاده است دیگر استصحاب داشتم و تا این جا با طهارت نماز خواندم از این جا به بعد هم با ازاله نجاست نماز می‌خوانم ، اما امام علیه السلام می‌گویند موالات به هم نمی‌خورد توی همین روایت که فرع بعد ماست که اگر نجاست در وسط پیدا شد حضرت فرمودند که این را آب بکش و نماز را بخوان اگر وقت نداشته باشی نماز را با نجاست بخوان،

   ببینید قال علیه السلام توی همین روایت و ان لم تشک ثم رایته رطباً فقطعت الصلوه وغسلته نماز را دیگر نخوان این را غسلش بده ثم بنیت علی الصلوه آب بکش و نماز را بخوان طوری نیست بعد از امام علیه السلام سئوال می‌کند می‌گوید که چرا؟ حضرت میفرمایند استصحاب برای این‌که تا این جا که استصحاب داشتی از این به بعد هم که پاک کردی پس نمازت درست است ولا تنقض الیقین بالشک ابداً این روایتی است که ما طلبه‌ها در باب استصحاب به آن تمسک می‌کنیم بالاترین روایت‌ها هم هست در باب استصحاب .

   لذا وان لم تشک ثم رایته رطباً در مقابل آن تنقض الصلوه است یعنی اگر بدانی که این نجاست از قبل است و حالا پیدا نشده گفته‌اند نماز باطل است تنقض الصلوه و تعید اما اگر نمی‌دانی که از اول بوده یا می‌دانی حالا پیدا شده نمازت درست است آن نماز‌هایی که توی نجاست خواندی طوری نیست و از این به بعد دیگر آب بکش وقتی آب کسیدی دیگر نماز را تمام بکن، با یقین به نجاست که نایستاده به نماز با استصحاب ایستاده به نماز یعنی نمی‌دانسته لباسش پاک است یا نه؟ گفته لباسم پاک است ، خب استصحاب داشته تا این جا تا این جا استصحاب داشته ، همین‌طور که الان امام علیه السلام می‌فرمایند در مقابل امام که دیگر نمی‌شود حرف زد می‌فرمایند که قلت ان رایته فی ثوبی و انا فی الصلوه قال تنقض الصلوه و تعید بعد امام علیه السلام فرمودند و ان لم تشک ثم رایته رطباً قطعت الصلوه وغسلته ثم بنیت علی الصلوه فرق گذاشته‌اند این که در وسط ببیند یا از اول ببیند از اول ببیند تنقض الصلوه از حالا ولو به صورت شک هم باشد لذا حالا به بعد می‌بیند در لباسش نجس است و نمی‌داند قبلاً بوده یا نه یا می‌داند قبلاً نبوده این صورت را فرمودند که لباس را تطهیر کن نماز بخون ، آن وقت بعضی البته پذیرفته نشده در باب استصحاب در این جاها نه در این جا ندیدم کسی بگوید، در باب استصحاب بعضی گفته‌اند این و ان تشک ثم رایته رطباً قطعت الصلوه یعنی تنقض الصلوه و غسله ثم بنیته علی الصلوه یعنی دو دفعه نماز بخوان یعنی فرق نگذاشته‌اندبین آن جمله و بین این جمله تناقض می‌شود که امام علیه السلام فرموده باشند تنقض الصلوه ثم بگویند در وسط هم تنقض الصلوه اما بعضی از بزرگان یادم است در باب استصحاب گفته‌اند که در وسط نماز نمی‌شود تطهیر کرد حالا یا موالات به هم می‌خورد یا اصلاً در وسط نماز بخواهد تطهیر بکند این تخلل و از اول نماز تا آخر نماز باید طهارت باشد حتی تخللها و سکنات ولی مشهور در میان اصحاب فرموده‌اند نه تخللها سکنات‌ها این‌ها با طهارت نباشد طوری نیست گفتن‌ها باید با طهارت باشد رکوع و سجده ، افعال باید با طهارت باشد اما در وسط نماز ایستاده حمد وسوره نصفش را خوانده نصفش را نخوانده یک نجاست ببیند دیگر به قبل که ضررنمی‌زند به بعدش هم همین‌جا تطهیر بکند ولو این‌که سکنات در حال نجاست است طوری نیست لذا بعضی از بزرگان این قطعت الصلوه و غسلته را با آن تنقض الصلوه خب مثل هم حساب کرده‌اند نمی‌شود این مسلم است که باید تفاوت داشته باشد دیگر، معنا ندارد امام علیه السلام بگویند که اگر قبل از نماز بوده تنقض الصلوه اگر در وسط نماز بوده باز هم تنقض الصلوه ، نه، اگر بعد از نماز بوده نماز درست است این با عبارت جور نمی‌آید اما با قاعده جور می‌آید یعنی یا باید بگوییم که تخیل‌ها سکنات‌ها همه توی نماز اشکال دارد باید بگوییم مطلقا تنقض الصلوه دیگر اصلاً تطهیر کردن معنا ندارد برای این‌که در وقتی که دارد تطهیر می‌کند این سکون در نماز با نجاست است و نماز باطل است ولی نگفته‌اند فقهاء روایت هم نگفته است و فقهاء هم طبق روایت دیگر، طبق همین صحیح زراره و امثال صحیح زراره نگفته‌اند فرق نیست اما نمی‌دانم گفتم مرحوم آقای خویی می‌فرمایند ، فتوی نمی‌دهند روی آن ، مرحوم آقای خویی همین‌جور که مرحوم سید فتوی دادند ایشان هم فتوی می‌دهند که اگر نجاست را در وسط دید و می‌دانست از قبل است نماز باطل است و اما اگر در وسط نماز پیدا شده نماز صحیح است به شرطی که بتواند آن نجاست را رفع بکند ، خب این تا این‌جا که در  ضیق  وقت  هم  معلوم است  در  ضیق  وقت  اگر  باشد و نتواند تطهیر

بکنددیگر با همان نجاست نماز می‌خواند تا درک بکند وقت را برای نماز.

    الا این که دو تا روایت داریم این دو تا روایت معارض با این روایت زراره است و این دوتا روایت را یکی رابخوانم:

    روایت 2و3 از باب 41 از ابواب نجاسات صحیحه عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام ان رایت فی ثوبک دما و انت تصلی ولم تکن رایته قبل ذلک فاتم صلاتک فاذا انصرفت فاغسله حسابی با آن روایت می‌جنگد برای این‌که آن روایت گفت که اگر در وسط دیدی و بدانی که از اول است بشکن نماز را این می‌گوید نشکن نماز را اگر هم در وسط است اگر می‌توانی تطهیر کن و نشکن نماز را اگر در ضیق وقت است همین‌جور با نجاست نماز بخوان و نشکن نماز را ولی اگر نمی‌توانی بشکن نماز را این می‌گوید نشکن نماز را ، ان رایت فی ثوبک دماً و انت تصلی ولم تکن رایته قبل ذلک فاتم صلوتک فاذا انصرفت فاغسله نماز را با نجاست بخوان بعد از نماز بشوی برای نماز دیگر در حالی که آن روایت می‌گفت ان رایته فی ثوبی و انا فی الصلوه قال تنقض الصلوه و تعید اما آن اولش می‌فرمود که اگر دیدی رطباً اگر می‌توانی بشویی اگر نمی‌توانی نماز را بشکن معارض است دیگر ، نمی‌دانسته حالا فهمیده ، حالا که فهمیده چه؟ تنقض الصلوه این می‌گوید لا تنقض الصلوه ، ظاهراً چاره‌ای نیست به غیر از این که طرد روایت بکنیم نه از جهت اینکه معارض با آن روایات است، نه، از جهت این‌که امام علیه السلام می‌فرماید توی نجاست نماز بخوان نمازت درست است و یک کسی حملش بکند بگوید در ضیق وقت است خیلی حمل بعید است جمع عرفی نیست اما برای خاطر این‌که طرد روایت نکنیم بگوییم که ان رایت فی ثوبک دماً و انت تصلی و لم تکن رایته قبل ذلک الان نجاست را دیدی اتم صلوتک این اتم صلوتک بگوییم ای فی ضیق الوقت و الا اگر در ضیق وقت نباشد که خب نمی‌شود در نجاست که نماز بخواند یا باید نماز را بشکند اگر نمی‌تواند تطهیر بکند یا اگر می‌تواند تطهیر بکند تطهیر بکند و بالاخره نمی‌تواند با همین نجاست برود جلو و این می‌گوید با همین نجاست برو جلو و ان رایت فی ثوبک دماً و انت تصلی ولم تکن رایته قبل ذلک فاتم صلوتک فاذا انصرفت فاغسله بگوییم که مرادش این است فاتم صلوتک فی ضیق الوقت فاذا انصرفت فاغسله برای نماز دیگر، جمع بین روایات اما این جمع می‌دانید جمع تبرعی است دیگر جمع عرفی که نیست بنابراین یا روایت را طرد می‌کنیم دوتا روایت است هم روایت 2 و هم روایت 3 مثل هم هستند یا طردش می‌کنیم برای خاطر اعراض اصحاب ، کسی نگفته ، یا این‌که نه مرجح اول را می‌آوریم جلو و مرجح اول این است که خذ بما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه و بگوییم که مراد از این شهرت شهرت فتوایی است و این‌جا شهرت روایی نیست شهرت فتوایی است و آن مرجح از برای آن روایات است که گفت در وسط نماز اگر می‌توانی بشویی بشویی ونماز را ادامه بده و الا نماز را بشکن و علی کل حال روایت 2و 3 را به آن نمی‌شود عمل کرد حالا دیگر هر کار دلتان می‌خواهید بکنید اگر بگوییداعراض اصحاب است طوری نیست اگر هم بگویید تعارض است ترجیح با آن روایت است برای اینکه فتوی روی آن روایت است و شهرت شهرت روایی است و شهرت فتوایی آن طرف است اگر هم کسی بتواند این جمله امام علیه السلام را بگوید که فاتم صلوتک فی ضیق الوقت جمعاً بین روایات بگوییم آن روایت‌ها فی ضیق الوقت است اتم صلوته فی ضیق الوقت بگوییم این جا مراد این است، دیگر در این‌جا چیزی نداریم .

     این چیزی که مرا گرفته نمی‌دانم چکارش بکنم همه این‌ها معلوم است این جمله مرحوم آقای خویی که می‌گویند شهرت است روی این که اگر در وسط نجاست را دیدی علی کل حال تطهیرش کن اگر می‌توانی می‌خواهد قبل باشد می‌خواهد در وسط پیدا شده باشد این شهرت مطابق با قاعده است اما حالا روایت را چه کرده؟ شهرت ، نمی‌دانم آیا شهرتی هست یا نه؟ نمی‌دانم، ندیدم جایی کسی بگوید شهرت هست بلکه آن‌چه  شهرت است همین است که مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه من‌جمله خود مرحوم آقای خویی فرموده باطل است و اما اگر بدانی یا شک داشته باشی که از اول بوده یا نه و احتمال بدهی الان پیدا شده یقین دارد الان پیدا شده اگر می‌توانی تطهیر کن و نماز را ادامه بده اگر که نمی‌توانی نماز را بشکن مگر در ضیق وقت که با همان در نجاست نماز بخوان.

     مسئله بعدی ما راجع به نسیان است، این‌ها همه راجع به جهل بود جهل به موضوع که ما جهل به حکم را هم گفتیم و اما اگر نسیان کرد و به نماز ایستاد مثل این که می‌دانست لباسش نجس است اما یادش رفت و با آن لباس نجس نماز خواند توی نماز باشد نماز باطل است بعد از نماز باشد باز هم نماز باطل است و فرق است بین جهل ونسیان و خلاف قاعده هم هست برای این‌که قاعده اقتضا می‌کند صحت را چون که همان که رفع الجهل داشتیم همین‌جور رفع النسیان داشتیم دیگر، اگر در جهل موضوعی بگویید نماز درست است باید در صورت نسیان هم بگویید نماز درست است و هیج تفاوت نمی‌کند بین جهل به موضوع یا نسیان به موضوع چنانچه هیچ فرق نمی‌کند بین جهل به حکم و نسیان به حکم و اگر کسی جهل به حکم را بگوید نسیان به حکم را هم باید بگوید حالا مرحوم سید چون جهل به حکم را نگفتند نسیان به حکم را هم این‌جا تصریح می‌کنند ، نه، ولی جهل به موضوع فرق است بین جهل و نسیان اگر جاهل به موضوع باشد نماز درست است اگر ناسی به موضوع باشد نماز باطل است،

    لذا باید روی قاعده روی رفع النسیان نه روی رفع الجهل ، روی رفع النسیان بگوییم که آن حدیث تسعه می‌گوید رفع مالا یعلمون و من‌جمله رفع النسیان اگر در جهل به موضوع گفتید نسیان به موضوع را هم باید بگویید ولی روایات فراوانی داریم یک تعبد که جهل به موضوع نماز صحیح است اما نسیان به حکم نماز باطل است یک رروایتش را بخوانیم تا جلسه بعد

     صحیحه زراره این روایات روایاتی است که در باب 42 از ابواب نجاسات مرحوم صاحب وسائل نقل فرموده‌اند.

     روایت 1 از باب 42 صحیحه زراره قال قلت له اصاب ثوبی دم رعاف اوغیره ، بعضی‌ها خوانده‌اند غیرُه یعنی ثوبی دم رعاف او غیر دم ، هرچه بعضی‌ها هم غیرِه خوانده‌اند یعنی دمی که خون دماغ باشد یا غیر خون دماغ دستم مثلاً زخم شده در وسط یا بعد و نسیت ان بثوبی شیئاً و صلیت می‌دانستم خون دماغ کرده‌ام می‌دانستم به لباسم ریخته اما صلیت ثم انی ذکرت بعد ذلک قال تعید الصلوه و تغسله ، فرمودند نماز باطل است

خب این نماز باطل است فرق شد در آن روایت‌ها می‌گفت اگر جهل داشته داشته باشی نماز صحیح است این روایت می‌گوید روایات می‌گوید اگر نسیان داشته باشی باطل است،

     قاعده چیست ؟ هردو صورت یک حکم دارد یا باید در هر دو بگوییم نماز صحیح است یا در هردو بگوییم نماز باطل است اما یک جا نماز صحیح باشد یعنی جهل به موضوع و یک جا نماز باطل باشد نسیان به حکم خلاف قاعده است. اما روایات صحیح السند تعبد این که فرق است بین جهل به موضوع و نسیان به موضوع.

  حرف دارد انشاءالله برای فردا

وصلی الله علی محمد و آل محمد