درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:89
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
دیروز عرض کردم که مرحوم سید در عروه سه چهار تا مسئله عنوان فرمودهاند که مدرک یک چیز است و این که آیا خوراندن نجس به کسی این حرام است یا نه؟ همچنین آیا اگر کسی ببیند کسی نجس میخورد باید او را متوجه کرد یا نه؟ آیا کسی سبب شود که کسی در نجس نماز بخواند در متنجس نماز بخواند آیا میتواند یا نه؟ یا ببیند کسی دارد در نجس نماز میخواند اعلامش واجب است یا نه؟
در مهام امور شکی نیست که فرمایش مرحوم سید درست است و از مذاق شرع بلکه روایات اهل بیت به دست میآوریم که باید در مهام امور اعلام کرد و همچنین نمیشود در مهام امور نجس به کسی خوراند، این مهام امور مثل این که به بچه بخواهد شراب بدهد یا به یک کسی که نمیداند شراب است بخواهد شراب بخوراند یا این که میبیند یک کسی دارد شراب میخورد ولو نمیداند اعلام نکند، نه، در این جاها حتماً باید اعلام کرد حتماً باید جلوگیری کرد و حالا روایتش را میخوانیم حتی روایت فرموده که اگر کسی به بچه شراب خوراند همینطور که برای خودش حرام است خدا از حمیم جهنم به او خوارند و همچنین مثلا میته چه مذاق شرع را به دست بیاوریم چه عمل به روایات بکنیم، به عبارت دیگر آن جا که بدانیم ملاک هست خب معلوم است خیلی احتیاج نداریم به این که آن که دارد میخورد امر بالفعل امر منجز داشته باشد، و در مهام امور میدانیم که ولو بچه امر منجز ندارد حالا بخواهد شراب بخورد ما هم جلویش را نگیریم بگوییم به ما چه، یا العیاذ بالله کسی شراب به او بخوراند بگوید تکلیف که ندارد لذا بحث مهام امور را جلو نیاورید، خود مرحوم سید هم یکی از فروعش همین است که به بچه نمیشود شراب خوراند و این را نفرمودهاند شما بفرمایید که نمیشود هم ما ببینیم دارد شراب میخورد و ساکت بمانیم، دیگر خواه ناخواه باید روی کسی که تکلیف هم دارد همینطور که اگر میداند شراب است و دارد میخورد باید ما نهی از منکر کنیم خودمان هم نمیتوانیم عالماً عامداً که او میداند شراب است به او شراب بفروشیم به او شراب بدهیم بخورد در آنجا هم که نمیداند همینجور است ولو این که آن که دارد الان شراب میخورد خیال میکند شربت است نمیداند اما ما که میدانیم دیگر حتماً باید جلوگیری بکنیم ولو امر بالفعل ندارد مثل همان بچه که امر بالفعل امر منجز ندارد این هم که نمیداند شراب را که میخورد مست میکند اما عقاب ندارد چون نمیدانسته لذا این جاها حتماً باید ما ارشاد جاهل بکنیم حتماً باید نهی از منکر بکنیم آنجا که میداند و حتماً باید ولو بچه جلویش را بگیرد میته نخورد جلویش را بگیریم شراب نخورد و امثال اینها، ملاک بدست بیاوریم لذا بزرگان هم فرمودهاند که مرحوم آخوند در کفایه اگر یادتان باشد میفرمایند چندینجا فرمودهاند که امر مناط نیست حالا ولو امر نباشد اما ما ملاک را به دست بیاوریم آن ملاک برای ما منجز است میبیند بچه مردم دارد غرق میشود خب دیگر احتیاج نیست که صاحب خانه بگوید که بیا توی خانه یا برو بچهام را بگیر ولو امری هم در کار نیست ولو امر بالفعل هم نباشد ولو انشاء هم نباشد آن ملاک که هست باید ما دنبال آن ملاک برویم، یک کسی دارد غرق میشود هیچ کس هم نگفته یا مثلا خانه مردم دارد خراب میشود و ما ساکت بنشینیم، بچه مردم دارد غرق میشود باید توی ملک غیر برویم بگوییم اجازه غیر میخواهد بنابر این نرویم بچه مردم را بگیریم یا سیل دارد میآید ما خانه مردم را خراب نکنیم و امثال اینها آن جاها که یقین داشته باشیم ملاک هست دیگر میخواهد امر انشاء امر بالفعل امر منجز باشد نباشد آن ملاک برای ما کار میکند .
حرف در این است که نمیدانیم ملاک هست یا نه؟ یا میدانیم ملاک نیست، در مهام امور نیست مثل این که یک کسی با لباس نجس نماز بخواند خب کل شیئ طاهر را جاری کرده است و دارد نماز میخواند یا مثلا ما عبایمان را بدهیم به یک کسی و این با آن نماز بخواند و من میدانم نجس است آن نمیداند نجس است حالا در این جاها باید به او بگوییم عبا نجس است یا نه؟ یا در آن دو تا مثالی که مرحوم سید میزنند و خیلی مشهور هم هست این که سفره انداخته شده مردم سر سفره نشستهاند دارند غذا میخورند یک دفعه یک کسی یک فضله موش در بشقاب خودش ببیند خب اینها متنجس است و آیا اعلامش واجب است یا نه؟ به مردم بگوییم نخورید که فضله موش من دیدم؟ خب نه، برای این که از مهام امور نیست تا آن ملاک یقینی باشد و آن هم که امر منجز ندارد تا از باب نهی از منکر باشد بنابر این وجهی ندارد تا من مردم را خبر بکنم، همچنین میزبان یعنی غذا را پخته سفره را کشیدهاند مردم نشستهاند سر سفره و دارند غذا میخورند ناگهان میزبان بفهمد که این آشپز دستش خونی بوده و دستش ملاقات کرده مثلا با پلوها یا دستش ملاقات کرده با خورشتها، مردم نمیدانند، لذا برای مردم حرام نیست پس نهی از منکر واجب نیست، نهی از منکر آن جاست که این بداند دارد حرام میخورد جلویش را بگیریم خب این که نمیداند حرام است یا نه یعنی میداند حرام نیست دیگر نهی از منکر ندارد و این غذا هم برای این حلال است با کل شیئ طاهر دارد غذا میخورد با کل شیئ لک حلال دارد غذا میخورد حالا آن میزبان برایش واجب است اعلام بکند یا نه؟ خب از مهام امور که نیست میگوییم نه، چرا؟ برای این که نهی از منکر که نباید بکند و این آقا فرق نیست بین این که میزبان باشد یا مهمان باشد .
مرحوم سید دیروز میگفتم از راه سبب و مسبب جلو میآیند و میفرمایند آنجا که میزبان نباشد خب سبب نیست این سبب نشده برای این که این متنجس بخورد و چون سبب نشده پس طوری نیست برای این که امر بالفعل این کسی که دارد غذا میخورد امر که ندارد نهی که ندارد تا ما از آن باب بیاییم جلو کل شیئ لک حلال و کل شیئ طاهر را جاری کرده دارد غذا میخورد حال من به او بگویم نخور، مرحوم سید اینجا را میگویند نه لازم نیست بگویید اما اگر میزبان است میگویند طوری است و باید گفت یعنی میزبان باید به مهمان بگوید غذایم را نخور غذا متنجس است چرا؟ میفرمایند برای این که آن اول سببیت ندارد برای خوردن نجاست اما دوم سببیت دارد این میزبان سبب شده که این آقا نجس بخورد و قاعده این که سبب مثل مباشر است و حرام است این آقا سبب شده سبب واقع شده برای خوردن این نجاست این متنجس و قاعده سبب که شریک در مباشر است مقدمه حرام است میگویند در اینجا واجب است میزبان بگوید، اما مهمان به دیگران لازم نیست .
دیروز عرض کردم که اگر این میزبان سبب برای حرمت بشود خب بله برای این که مباشر و مسبب هر دو مسئولند مثال واضحش این است که مهمان میداند این غذا متنجس است و میزبان هم غذای متنجس را به او بدهد بگوید بخور، این جاها خیلی عالی است آن جهنمش را میرود برای این که مباشر است آن هم جهنمش را میرود برای این که مسب است اما در مانحن فیه مسبب برای چیست؟ اکل متنجس، نه حرمت متنجس لذا این مسبب برای حرمت نیست مسبب برای اکل است و وقتی مسبب برای اکل شد مسبب برای اکل متنجس دلیلی نداریم برای حرمتش، اصلاً مسبب نیست مسبب برای حرمت نیست، آنجا که مسبب برای حرمت باشد مسبب و مباشر مثل هم است، اما آنجا که مسبب نباشد اصلاً حرمتی توی کار نیست تا این مسبب بشود برای این که این که دارد غذا میخورد با کل شیئ طاهر و باکل شیئ لک حلال و به قاعده ید و امثال اینها دارد غذا میخورد لذا اصلاً حرمتی نیست تا بگوییم فرق است بین میزبان و مهمان، هیچ تفاوت نیست بین میزبان و مهمان از این جهت که هیچ کدام اینها مسبب برای حرمت اکل و شرب متنجس نیستند، حرام نیست، این آقا که دارد غذا میخورد حرام نیست، اگر از شما بپرسند این آقا دارد غذا میخورد برایش حرام است یا نه؟ میگویید نه، یک دفعه ملاک بدست میآورید این آقا دارد شراب میخورد حلال است یا نه؟ میگوییم حلال است چون نمیداند، حرمت نیست تا بداند، اگر حرمت باشد خوب است این مسبب است، کجا حرمت هست تا این مسبب برای حرمت باشد؟ مرحوم سید میفرمایند این مسبب برای حرمت اکل و شرب متنجس است به مرحوم سید میگوییم این مسبب برای حرمت نیست مسبب برای اکل است و آن اکل برای آن آقا که دارد غذا را میخورد آن اکل حلال است برای این که کل شیئ طاهر دارد قاعده ید دارد لذا غذا را بخورد سیر هم بشود بعد به او بگویند دهانت را آب بکش، خب گناه نکرده دیگر، پس حرمتی در کار نیست، اگر بداند آن که دارد غذا میخورد حرمت آمد توی کار وقتی حرمت آمد توی کار حرف مرحوم سید درست است و مسبب برای حرمت اکل است و مسبب و مباشر هر دو باید کتک بخورند ولی این طور نیست مسبب نیست مسبب برای اکل است و وقتی مسبب برای اکل حلال ظاهری است دیگر برای چه بگوییم واجب است؟ اگر بخواهید از راه این مسبب بیایید جلو باید فرق نگذارید بین میزبان و مهمان یعنی شما چون که بعضی از فقهاء هم در حاشیه بر عروه میگویند، میفرمایند فرقی نیست بین این که مثل این که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی هم میفرمایند میگویند فرق نیست بین این که آن کسی که میبیند آن فضله را، مهمان باشد یا میزبان باشد، میزبان باشد یا مهمان باشد هر دو باید بگویند نخور، راجع به دانستنش آقای بروجردی درست فرمودهاند برای این که میداند دارد متنجس میخورد یعنی میداند دارد حرام بهجا میآورد، مسبب یعنی آن میزبان، مهمان هر دو باید نهی بکنند تفاوت نمیکند اگر مسبب است هر دو مسبب هستند، اما اگر دارد نجس میخورد نه حرام بجا میآورد آن مسبب که میزبان است تفاوتی اینجا هم با آن مهمان ندارد هر دو مسبب هستند اما این که ما بخواهیم بگوییم آن مسبب است و آن مسبب نیست ،نه، هر دو مسبب هستند برای این که همین سکوتش آن دارد غذای حرام میخورد و این سکوتش نمیشود، مسبب است دیگر یعنی مقدمه است، این حرف من را رد بکنید، کجای حرف من اشکال دارد این سفره الان انداخته شده و میزبان که نمیخواهد نجس بخوراند به مردم حالا فهمیده ک این غذا متنجس است سفره انداخته شده مردم دارند غذا میخورند خب یک کسی فضله موش را توی بشقاب خودش دید در اینجا میگویند لازم نیست بگوید در حالی که مسبب است یعنی مسبب برای اکل و شرب است، میگویند نه این جا مسبب نیست، اما آن میزبان اگر فهمید فضله موش توی بشقاب خودش است یعنی میزبان هم نشسته است سر سفره و دارد غذا میخورد فهمید که فضله موش یا فضله موش را توی بشقاب خودش پیدا کرد اینجا واجب است در حالی که اگر مسبب باشد هر دو مسبب هستند اگر هم مسبب نباشد هیچ کدام مسبب نیستند و این که به صرف این که این غذا درست کرده این را ما سبب برای این کار بدانیم، نه، هیچکدام مسبب نیستند حالا اگر کسی بگوید مسبب است خب میگوییم هر دو مسبب هستند در عرض یک دیگرند اگر کسی باز بگوید نه مثل مرحوم سید آن مهمان مسبب نیست و میزبان مسبب است میگوییم خیلی خوب مسبب برای چیست؟ مسبب برای اکل متنجس، و آن که ما بخواهیم بگوییم حرام است باید مسبب باشد برای حرمت اکل متنجس و مسبب برای حرمت اکل متنجس آن جاست که آن آقایی که دارد میخورد بداند تکلیف منجز پیدا کند وقتی تکلیف منجز پیدا کرد این هم مسبب برای حرمت اکل میشود بگویید مسبب و مباشر هر دو کارشان حرام است اما ما نحن فیه این مسبب برای اکل متنجس است اکل متنجس که حلال است یعنی این آقا که دارد میخورد برایش غذایش حلال است دیگر، حرام که نیست و ما بخواهیم بگوییم که مسبب برای اکل مسبب حرمت اکل است اصلاً نیست توی کار حرمت، اگر حرمتی توی کار باشد خوب است مثل آن جا که آن کسی که دارد غذا میخورد اگر بداند میشود مسبب برای حرمت اما ما نحن فیه چیست ؟ مسبب برای اکل متنجس که حلال است ، برای این حلال است دیگر این خلاصه حرف است . حالا روایت هست روایتش را بخوانیم ببینیم روایت چه میشود.
فرق است در آن جا که مهام امور باشد مثل شراب ، اما غذای متنجس خوردن نه مضر است نه خبیث است ، طوری نیست غذای نجس ، خب مسلم است شارع مقدس گفته این غذا را نخور ، حالا ولو اینکه یک مفسدهای هم داشته باشد ولی بالاخره این غیر از خوردن شراب است،
حالا عجب اینجاست که مرحوم سید توی بچه میگویند در حالی که مسبب است طوری نیست یعنی راجع به خوردن شراب مرحوم سید میفرمایند که باید جلوگیری کرد باید شراب به بچه نداد روایت هم داریم درست هم هست از مهام امور هم هست این کاری به امر و حلیت و امثال اینها ندارد چون مهام امور است ملاک کار میکند و باید به این بچه شراب نخورانیم اگر هم دارد شراب میخورد جلویش را بگیریم ولو تکلیف هم ندارد خب این چون مهام امور است اما مرحوم سید میفرمایند اگر از مهام امور نشد مثل این که دست بچه متنجس است و دارد غذا میخورد میگویند طوری نیست یا اینکه متنجس در غذا هم نیست اصلاً این بچه متنجس است لاابالی است دست و صورتش نجس است مثل بچهها که خب نجسند و پدر ومادر بچه را نجس میداند متنجس میداند میگویند حالا این غذا را بگذار در مقابلش بخورد میگویند این طوری نیست خب اگر طوری نیست برای چه طوری نیست؟ دیگر میگوید از مهام امور نیست و این بچه هم تکلیف ندارد ، درست هم هست ، این بچه تکلیف ندارد چون تکلیف ندارد پس خوردن این غذای متنجس برایش طوری نیست خب میگوییم مرحوم سید اگر از مهام امور نباشد این بچه با آن جاهل چه تفاوت با هم دارد؟آن جاهل تکلیف ندارد این بچه هم تکلیف ندارد اگر شما از راه مسبب میآیید جلو باید بچه را هم بگویید اگر در بچه میگویید نه مسبب نیست یا مسبب کار نمیکند در باب جاهل هم باید بگویید مسبب نیست یا مسبب کار نمیکند،
لذا همین امام جماعتش که ایشان میگوید روایات صحیح السند ظاهرالدلاله داریم حالا یکی را هم میخوانم این که ببینی لباس دیگری نجس است و دارد نماز میخواند آیا باید به او بگویی یا نه؟ نه حتی برو بالا غسلش را در روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم یک کسی داشت غسل میکرد و پشتش را آب نکشیده بود به او گفت که پشتت را آب بکش امام صادق علیه السلام فرمودند اگر ساکت میماندی چطور میشد ؟ برای چه به او گفتی ؟ برای چه؟ یعنی بگذار جنب بگردد ، خب امام صادق علیه السلام میفرماید بگذار جنب بگردد به تو چه؟ به تو چه؟ لذا امام صادق علیه السلام میگویند بگذار جنب بگردد به تو چه ؟ این ها مسبب است و آن جا میشود و آن جا نمیشود و اینها قاعده این است که اینها هیچ کدام مسبب نیست هرکجا مسبب برای حرمت باشد مسلم است این مسبب برای حرام مثل مباشر برای حرام است و این آنجاهاست که تکلیف منجز داشته باشد یعنی این آقا میداند نجس است دارد میخورد باید جلویش را گرفت میزبان باشد یا مهمان باشد تفاوت نمیکند چنانچه همان مهمان وقتی فضله موش را دید دیگر باید نخورد دیگر حتی مثلاً بخواهد هم بخورد باید میزبان بیاید بشقاب را از جلویش بردارد بگوید نجس نخور، اینجاها خیلی خوب است که میداند لذا مسبب برای حرمت اکل و شرب است مسبب برای حرمت اکل و شرب مثل مباشر است ولی آن جاها که نمیداند وقتی ندانست این حرمت ندارد آن کسی که دارد میخورد حرمت ندارد حالا که حرمت ندارد من بخواهم نهی بکنم نهی از چه؟ نهی از حرام ، نمیشود که، بگویید نهی از اکل و شرب ، به چه دلیل ؟ اگر از مهام امور باشد نهی بکند ، از مهام امور نباشد به تو چه؟ این سه چهار تا فرع که مرحوم سید دارند برمیگردد به همین مطلب، مثلاً اگر آمده خانه شما روی فرش متنجس راه میرود میگویند باید به او گفت و اما اگر توی خانه مردم است روی فرش متنجس راه میرود میگویند لازم نیست بگویی و همهاش هم از همین باب ، اسم میآورند مرحوم سید میگویند آن مسبب است آن مسبب نیست و فرق بین آن جا که مسبب باشد و نباشد در هر دو صورت میگوییم آقا اگر مسبب است هردو مسبب است اگر مسبب نیست هیچ کدام مسبب نیست و اینکه این دارد روی این فرش نجس راه میرود خب به قول امام صادق علیه السلام به تو چه ؟ حتی مثلاً روایت داریم حالا روایتش را میخوانم لباس نجست را دادی عاریه و آن توی آن نماز میخواند آیا واجب است به او بگویی ؟ امام صادق علیه السلام میفرمایند نه، و مرحوم سید اینجاها میگویند آری و نمیدانم مرحوم سید این روایتها را چکارش کردهاند این روایتها را حمل کردهاند آن جاها که مثلاً این آقا صاحب لباس نباشد در حالی که روایت میگوید صاحب لباس و نمیدانم مرحوم سید این روایات را چکارش کردهاند روایات فراوان است ، حالا یکی دوتا روایت بخوانیم
روایات باب 47 از ابواب نجاسات صحیحه محمدبن مسلم سئلته عن الرجل یری فی ثوب اخیه دماً و هو یصلی قال لا یؤذنه حتی ینصرف به تو چه بگذار نمازش را بخواند ، این آنجاست که ببیند همین که مرحوم سید میفرمایند اگر توی لباس کسی نجس ببیند یا غذا را پهن کردند آن مهمان دارد میخورد و فهمید که نجس است در این جاها گفتهاند نه
اما آن جا که خودش هم مسبب باشد موثقه ابن بکیر سئلت اباعبدالله علیه السلام عن رجل اعار رجلاً ثوباً فیصلی فیه و هو لایصلی فیه قال لا یعلمه که حتی این جمله را اگر نجسش هم، یک قدری بالاتر بگوییم که مالا یؤکل لحمه است این جوری است توی این لباس نماز نمیخواند حالا عاریه میدهد آنکه عاریه کرده توی آن نماز میخواند باید اعلام کرد یا نه؟ میفرمایند نه حتی نجس هم ندارد اگر نجس داشت یک قدری آسانتر میشد اما رجل اعار رجلاً ثوباً فیصلی فیه و هو لا یصلی فیه قال لایعلمه، هفت هشت تا روایت داریم این جوری که گاهی مسبب به قول مرحوم سید مسبب نیست خب معلوم است طوری نیست گاهی هم مسبب است ، لباس خودش را داده است عاریه ، لباس خودش را داده عاریه یا آمد توی خانه و با پای نجس رفت روی فرش این، این جاها را که مرحوم سید میفرمایند که باید اعلام کند امام علیه السلام میگویند نه و این روایتها را چکار میکند مرحوم سید؟ در حالی که مسبب برای استعمال است مرحوم سید اول مسئله میفرمایند که تسبیب برای اکل و شرب نجس و همچنین تسبب برای استعمال در نمازمیفرمایند که جایز نیست و نمیتواند لباس نجس را عاریه بدهد عاریه بدهد که توی آن نماز هم میخواند و حالا این روایت را ایشان چه کرده؟ نمیدانم
خب یک روایت داریم که این آقایان به قاعده تسبب گفتهاند بعد تمسک میکنند به روایت که این روایت راجع به اکل است راجع به اکل و شرب است متنجس یا نجس میفرماید باید اعلام کند،
صحیحه معویه بن وهب روایت 1 از باب 47 از ابواب اطعمه و اشربه محرمه جلد 17 وسائل عن ابی عبدالله علیه السلام فی بیع الزیت المتنجس قال یبینه لمن اشتراه لیستصبح به فرمودند که روغن زیتون را میفروشند اما روغن زیتون مثلاً موش توی آن افتاده و مرده این میشود فروخت یا نه؟ فرمودند میشود فروخت اما باید به او بگوید تا نخورد باید به او بگوید برای اینکه در روغن چراغ بریزد یبینه لیستصبح به خب معنایش همین است که دیگر نمیتواند بخورد حالا که نمیشود بخورد تو هم باید به او بگویی ، خب بحث ما همین است که اگر این نگوید به او این روغن زیتون را میگذارد روی پلو و میخورد ، میفرماید نه نمیشود باید به او بگوییم برای خوراکی نه، برای استصباح آری روایت دلالتش خیلی خوب است اما از راه مسبب است که مرحوم سید می گویند یا اینکه نه از باب چیز دیگر است و آن این است که ارتکاز هست نه راجع به صلوه ، راجع به صلوه و امثال صلوه و اینها طوری نیست راجع به این ارتکاز متشرعه است که نجس و متنجس را نمیشود فروخت به آن کسی که نمیداند نمیشود هدیه داد مثلاً روغن زیتونش خراب شده حالا هدیه بدهد به برادرش آن برادرش بخورد مثل اینکه ارتکاز متشرعه هست نمیشود فروش و هدیه و امثال اینها نمیشود ، میشود یک تعبد اما حالا این تعبد راجع به آن مهمان و میزبان که گفتم روایت آن جاها را هم میگیرد یا نه؟ ظاهراً نمیشود گفت دیگر . اما چیزی که هست تعارض بین این دو دسته روایت است که یک دسته روایت آن روایت استصباح همین روایت است که مرحوم صاحب وسائل دو سه جا نقل میکند و بزرگان هم مثل صاحب جواهر و مرحوم حاج آقا رضا و مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و مرحوم حضرت امام و محشین بر عروه اینها فقط تمسک به این روایت میکنند ولی این روایتها معارض دارد همین معارضهایی که الان گفتم این معارضها را باید چه کرد ؟ چه گفت ؟ تقاضا دارم یک قدری روی آن مطالعه کنید تا فردا.
وصلی الله علی محمد و آل محمد