درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:74

 رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

   بحث این بود که آیا متنجس منجس است یا نه ؟ گفتم باید فرض مسئله را آن‌جا کرد که عین نجس ملاقات با شیئ نکرده باشد و الاآن متنجس که به عین نجس نجس شده حتماً باید با آب پاک بشود یعنی نجس است و گفتم در اسلام فقط چهار جاست که متنجس به نجس لازم نیست که با آب پاک بشود یکی محل غایط است، یکی هم بدن حیوانها ، یکی هم کف کفش نجس بشود و راه برود روی زمین ، یکی هم جایی نجس باشد و خورشید بتابد و الا غیر از این چهار جا دیگر اگر چیزی متنجس شد به نجس این را باید آب کشید ، لذا مثلاً اگر محل بول و محل غایط خب مسلم پیش اصحاب است روایت هم داشتیم روایت دیروز را خواندیم که محل غایط را می‌شود مثلاً با دو سه تا دستمال کاغذی تطهیر کرد و اما محل بول را لایغسله الا الماء پس بنابراین می‌توانیم اینجور بگوییم که آن متنجس که نجس شده به عین نجس این از بحث ما بیرون است .

     بحث ما آن‌جاست که چیزی نجس شده باشد به واسطه متنجس این متنجس منجس است یا نه؟ معنایش این است که یک چیزی به واسطه عین نجس نجس شده به این می‌گوییم متنجس ، حالا این متنجس مثل عین نجس است که همین متنجس را نجس کرده؟می‌گوییم متنجس منجس است و اما اگر بگوییم متنجس منجس نیست معنایش این است که همان که نجس است باید آب کشید اگر این ملاقات کند با یک چیز دیگری البته رطوبت‌دار آن چیز دیگر آیا نجس میشود یا نه؟ این را می‌گوییم متنجس آیا منجس است یانه ؟

    برای این‌که این متنجس را بگویند منجس است سه تا دلیل دارند

 یک دلیل که خیلی پافشاری دارند روی آن اجماع است که حتی می‌رسد به آن‌جا که احدی نگفته است الا فیض کاشانی ، آن وقت جسارت‌ها هم به فیض کاشانی شروع می‌شود و مرحوم صاحب جواهر علاوه براجماع می‌گویند ضرورت مذهب، ضرورت دین ، یک چیزهای غریب و عجیبی در جواهر آمده بالاخره دلیل اول این‌ها اجماع است که می‌گویند متنجس منجس است،

   این اجماع ظاهراً مربوط به آن چیزی است که از بحث ما بیرون است یعنی اگر محل بول ، بول کرد نجس شد با دستمال پاک کرد خشک شد این آیا پاک است یا نه؟ در مقابل عامه که می‌گویند پاک است، من خیال هم نمی‌کنم فیض کاشانی فرموده باشد حالا بگویید که مرحوم فیض هم گفته‌اند در این‌جا اجماع هست مسلم است ضروره من المذهب است دیروز روایاتش را خواندم اگر اجماع این باشد خب درست است اما این از بحث ما بیرون است اصلاً این بحث ما نیست .

   بحث ما این است آن متنجس که باید آب کشید اگر ملاقات کند با رطوبت به چیز دیگری آن چیز دیگر آیا نجس می‌شود یا نه؟ به این می‌گوییم متنجس آیا منجس است یا نه؟ اگر این حرف من را قبول بکنید که باید هم قبول بکنید دیگر اصلاً نزاع می‌شود یک نزاع لفظی یعنی آن کسانی که می‌گویند متنجس منجس است مرادشان همان چیزی است که به عین نجاست نجس شده آن کسانی که می‌گویند متنجس منجس نیست می‌گویند آن‌جا که واسطه بخورد، که از محشین برعروه هم مثل مرحوم آقای خویی تصریح می‌کند مثل حضرت امام تصریح دارند مثل دیگران هم چون که از اجماع و این‌ها می‌ترسیدند بالاخره یک احتیاط وجوبی یک احتیاط مستحبی می‌کنند و از مسئله رد می‌شوند لذا مثلاً مثل آقای خویی می‌گویند اجماع در غیر واسطه نداریم خب معنایش همین است دیگر یا حضزت امام می‌فرمایند که اجماع آن اجماعی که صاحب جواهر و دیگران ادعا کرده‌اند مربوط به آن‌جاست که واسطه نخورد اگر واسطه بخورد آن اجماع را نداریم لذا مثل مرحوم حضرت امام و مرحوم آقای خویی فتوی می‌دهند اگر واسطه بخورد متنجس منجس نیست لذا انسان وقتی که برود توی اقوال فقهاء این نزاع فوق‌العاده مهم را می‌تواند بگوید نزاع اصلاً لفظی است یعنی اجماعی آن طرف هست که همه می‌گویند ، این طرف اجماع نیست و دلیل براین‌که متنجس منجس است نداریم . پس بنابراین ادله اول این‌ها اجماع است اما خیلی با طمطراق آمده‌اند جلو مثل صاحب جواهر که ضرورت دین است ضرورت مذهب است و امثال این‌ها آن وقت اگر مرادشان از این اجماع و ضرورت مذهب آن باشد که چیزی که نجس بشود به عین نجس به رفع آن پاک نمی‌شود که سنی می‌گوید ، اجماع خوب است ، اجماع داریم خیلی عالی است و خیلی مسلم است و دیروز هم عرض کردم و روایت علاوه براینکه ضرورت مذهب است شاید بیش از 100 تا روایت داشته باشیم که صب علیه الماء مره او مرتین حتی محل بول صب علیه الماءمرتین در روایت دیگر مره تا پاک بشود لذا محل بول که به عین نجس شده ضرورت مذهب است باید آب کشید یا دست انسان خونی بشود خونش را رفع بکند این فایده‌ای ندارد این دست که متنجس به خون است بعد از رفع خون باید آب بکشد این اجماع را داریم بلکه ضرورت مذهب هم هست به غیر از عامه هم خاصه نگفته نسبت می‌دهند به مرحوم فیض کاشانی و من نمی‌توانم این نسبت را قبول بکنم علی کل حال حالا بفرمایید فیض کاشانی گفته‌اند اشتباه کرده‌اند خلاف اجماع گفته‌اند و این هوی علمی هم که عباراتش را بعد می‌خوانم راجع به فیض کاشانی این‌ها خیال می‌کنم از کلمات مرحوم فیض این را فهمیده‌اند که عین نجس وقتی از بین رفت آن محل پاک است آن متنجس ، عامه می‌گویند پاک است خاصه می‌گویند نه آن وقت آن هوی علمی که کرده‌اند و تا سرحد تکفیر رفته‌اند راجع به فیض کاشانی می‌گویند چرا گفتی شیئ متنجس به رفع متنجس پاک می‌شود ؟ اگر این اجماع باشد .

     اما اگر اجماع را ببرید توی واسطه این همین است که دیروز عبارت مرحوم آشیخ محمد رضا مسجد شاهی را خواندم که می‌فرمایند نه اجماع نداریم اصلاً مسئله را هیچ فقیهی از قدماء متعرض نشده خب درست در می‌آید روی حرف من آن‌که مرحوم آشیخ محمد رضا و دیگران می‌گویند که اجماع نداریم یعنی راجع به واسطه دوم و سوم و چهارم تا آخر، آن کسانی که می‌گویند اجماع داریم راجع به آن متنجس به عین نجس است و درست در می‌آید حسابی و این تعجبی که بعضی‌ها هم کرده‌اند دیگر درست در می‌آید این که مرحوم آشیخ محمد رضا می‌فرمایند ما احدی پیدا نکردیم از قدماء که قائل باشد متنجس منجس است مرادشان واسطه دوم و سوم و چهارم که اسمش را می‌گذارند متنجس و آن کسانی که می‌گویند اجماع داریم مثل صاحب جواهر وامثال این‌ها راجع به آن جا اجماع داریم که متنجس به عین نجس باشد با رفع نجاست پاک نمی‌شود و آب می‌خواهد ، این حرف اول . پس دلیل اول این کسانی که می‌گویند متنجس منجس است اجماع است.

   این اجماع را نداریم دیروز عبارت آشیخ محمد رضا را خواندم امروز هم بخوانم وگشته‌اند هم خیلی، پیدا نشده که فقیهی بگوید که متنجس منجس است آن هم متنجس دوم و سوم و چهارم ،نداریم این چنین چیزی جائی اما از آن طرف راجع به واسطه اول هم که واسطه اسمش نیست، متنجس به عین نجس آن را اجماع داریم که بحث ما نیست.

   عبارت آشیخ محمد رضا این بود که گفتند در مقابل بحرالعلوم که بحرالعلوم فرموده‌ بودند الحکم بالتنجیس اجماع السلف

    این‌که متنجس منجس است اجماع داریم تنجیس شیئ که به واسطه متنجس است و اما به واسطه عین نجس این اصلاً مراد این‌ها نیست ، الحکم بالتنجیس اجماع السف                  وشذ من خالفهم من الخلف

 قدماء نه، متأخرین هم گفته‌اند فقط فیض کاشانی است که می‌گوید نه ، این حرف مرحوم بحرالعلوم .

     مرحوم آسیخ محمد رضا مسجد شاهی جوابش را با شعر داده گفته الحکم بالتنجیس احداث الخلف .

     این را مرحوم محقق و وحید بهبهانی و این‌ها در آورده‌اند از این جا پیدا شده ولم نجد قائله من السلف .

 ما از قدماء پیدا نکردیم کسی قائل به این حرف باشد اگر یک کسی پیدا بکند و رد آشیخ محمد رضا بکند ولو این‌که دو سه تا قول از قدماء باشد خدمت بالائی کرده ولی دیگر بعد از آشیخ محمد رضا مشهور هم شده که ما در میان قدماء نداریم کسی بگوید متنجس منجس است اما اشتباه نکنید کسی را نداریم مسلم همه می‌گویند متنجس به عین نجس نجس است باید آب بکشیم اما آن متنجس آیا منجس است یا نه؟ این بحث ماست که یک واسطه می‌خورداز همین جهت هم حضرت امام قبول دارند که اجماع نداریم مرحوم آقای خویی قبول دارند اجماع نداریم و دیگران گفته‌اند بله اجماع نداریم فقط اجماع روی آن متنجس به عین نجس است از همین جهت هم مثل مرحوم حضرت امام و این‌ها دیگر در حاشیه برعروه و رساله تصریح کرده‌اند گفته‌اند اگر واسطه بخورد پاک است بنابراین این اجماعی که این‌ها درست کرده‌اند، این اجماع نیست.

   حالا اگر هم یک کسی را پیدا بکنند باز اجماع قدماء دیگر شکسته می‌شود اما به یکی و دو تا نه ولی علی کل حال ما بخواهیم بگوییم متنجس منجس است بالاجماع این را نمی‌شود گفت.

   دلیل دوم این‌ها عقل است گفته‌اند که عقلا ء متنجس را منجس می‌دانند و عقلاء دیگر مثل مثلاً شرع مقدس اسلام این‌جور نیست که آنها آن‌چه آن ٍٍمی‌گوید نه، عقلاء برای خودشان یک قذرات دارند اسمش را می‌گذارند قذر ، دلیل دوم این است که عقلاء از قذورات همه همه اجتناب می‌کنند از عینش از متنجسش تا آخر و شارع مقدس این را ردع نکرده بلکه با روایاتی امضاء شده.

   خب اول نقضش این است عامه این‌ها عاقل نیستند ؟ همه آنها دیوانه هستند ؟و همه عامه این‌ها متنجس را منجس نمی‌دانند حتی منجس به عین نجس را هم نجس نمی‌دانند پشت دست خون آمده می‌گویند یک آب دهان را بمال روی آن پاک بکن خون که پاک شد دست پاک است ، حالا این‌ها همه دیوانه‌اند ؟ نمی‌شود که ما این چنین چیزی بگوییم که عقلاء ، عقلاء از کجا این‌جوری است ؟ الان وقتی برویم توی این بازار نانهایی که می‌خوریم ماست‌هایی که می‌خوریم وامصیبتاست این دستهای کثیف، کثیف پیش آنها ، حالا کثیف که هست ما می‌گوییم نجس، آن می‌گوید کثیف، عقلاء این دست‌ها را کثیف می‌دانند اما با همین دست‌های کثیف نان می‌پزند همه می‌خورند صبح تا شب بریان درست می‌کند همه می‌خورند و تا آخر این چیزهای توی بازار که مکروه است بخوریم همه‌اش دست مالی شده حالا این دست‌ها را مثل دکترها هرمریضی می‌بیند برود با الکل دست را پاک کند و اینها خب آن اصلاً در مدت عمرش الکل ندیده شبانه روز هم مبتلا به کثافت است و این کثافت‌ها را عقلاء خب اجتناب ندارند این آقا می‌خواهد از کثافت‌های عقلاء پی ببرد بگوید نجاسات متشرعه کثافات عقلاء است و عقلاء از کثافات اجتناب می‌کنند پس بنابراین ما هم باید از نجاسات اجتناب بکنیم و اصلاً وقتی برویم توی بنای عقلاء ، که بعدهم در باره‌اش صحبت می‌کنیم وقتی که باران بیاید برف بیاید این جوری است که دو سه روز طول بکشد عالم نجس است خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا احمد مقدس یکی از ادبای بزرگ اصفهان بود من مغنی و حاشیه پیش ایشان خوانده بودم خیلی بالا بود انصافاً اما محتاط بود آن وقت بعضی اوقات که من از قم می‌آمدم تکرار هم می‌کرد می‌نشستیم هفت هشت ده نفر با هم می‌گفت آقا این مراجع شما فضلا یا باید بگویید متنجس منجس نیست یا باید بگویید عالم نجس است هر کدام را که می‌خواهید یا بگویید عالم نجس است یا بگوییدمتنجس منجس نیست وحیث این‌که عالم نجس نیست پس متنجس منجس نیست ، این آقا خب محتاط بود از همین جهت هم وقتی که یک مقدار باران می‌آمد دیگر از خانه بیرون نمی‌آمد الان در مجلس ما هم هست افرادی که این‌ها محتاطند و این محتاط‌ها می‌دانند هم کارشان درست نیست، اما 99 درصد مردم این‌ها متنجس را منجس نمی‌دانند وقتی باران می‌آید مردم می‌روند توی این گل و شل‌ها ، گل وشل‌هایی که سگ در آن آمده روی گل و شل‌هایی که مردم رفته مستراح و با همان کفش‌ها آمده‌اند بیرون و بالاخره یک مقدار فکر سرانگشتی خیلی هم دقت نه، فکر سرانگشتی بکنیم می‌بینیم عقلاء این‌ها را پاک می‌دانند اگر ما نجس بدانیم به ما می‌گویند وسواسی اصلاً پیش مردم وسواسی و غیر وسواسی توی همین است که آنها هر مغازه لاابالی را پاک می‌دانند هرچیزی را پاک می‌دانند و باران بیاید پاک می‌دانند مثلاً من مقید هم بودم این تجربه را ، قم وقتی که باران می‌آمد ، نجف بدتر است نجف که مستراح نداشتند و می‌آمدند توی کوچه تطهیر می‌کردند کوچه‌های نجف پر از مدفوعات بود اما باران می‌آمد برف می‌آمد سرما بود گرما بود مراجع با همین‌ها می‌آمدند بعضی‌ها گل تا توی شانه چکه کرده بود با همین گل می‌آمدند نماز می‌خواندند دیگر، قم هم همین‌جور بود من مقید بودم ببینم، آقای بروجردی همین‌جور بودند، حضرت امام ، آقای گلپایگانی و آقای اراکی این‌ها یک روز توی خانه بمانند به عنوان این که متنجس منجس است هیچ وقت نبوده، هیچ وقت نبوده لذا عقلاء را وقتی برویم توی آنها می‌بینیم حرف ما طلبه‌ها را هم نمی‌شنوند، یعنی می‌شود آدم بعد از دو سه روز باز مشکوک باشد که این کوچه پاک است ، ( لذا آن سگ آن جا را نجس می‌کند آن مرد آنجا را نجس می‌کند آن یکی پا آن جا می‌گذرد و می‌شود همه جا نجس ) و چه جور می‌شود ما کوچه را نجس بدانیم ، و راستی اگر یک مقدار انسان فکرش را بکند خدا رحمت کند خدا درجاتشان عالی است عالی‌تر بکند مرحوم میرزای بزرگ یک کسی گفته بود این عربهای لاابالی 180 سال است این حب شما توی این دالان شما گذاشته شده هر روز آب می‌کنید همه این‌ها سنی و شیعه و لاابالی‌ها و عربهای بادیه نشین می‌خورند شما هنوز یقین پیدا نکرده‌ای که این نجس است ؟ تا این را گفت مرحوم میرزا فرمودند فکرش را نکن یعنی اگر بخواهی فکرش را بکنی نجس است اما فکرش را نکن اصلاً با لاابالی‌گری بگو پاک است لذا این دلیلی که آورده که عقلاء کثافات را نجس می‌دانند ولو 100 تا واسطه بخورد صغری و کبرایش هردو ناتمام است.

    علی کل حال این دلیل اضعف از دلیل اول است ، دلیل اول را خوب می‌شود درست کرد این جور که من عرض کردم که اجماع را ببریم آن‌جا که متنجس به عین نجس باشد آن مسلم است اجماع است و اما این دلیل دوم را نمی‌شود پیاده کرد ما بگوییم عقلاء راجع به کثافات این‌ها همه وسائط را کثیف می‌دانند ما‌ می‌گوییم عقلاء سنی‌ها، نه این را، عین آن متنجس به عین نجس را هم پاک می‌دانند و همین‌طور عقلاء وقتی برویم توی زندگیشان می‌بینیم اصلاً فکرش را نمی‌کند این فکرهایی که ما طلبه‌ها می‌کنیم یعنی گویا مسلم پیش این‌هاست که متنجس منجس نیست، مثل این‌که وقتی به آنها بگوییم این لاابالی‌گری چیست؟ ما را محتاط می‌دانند ما را وسواسی می‌دانند لذا الان توی جامعه ما بین وسواسی و غیر وسواسی ببینید چیست آن وسواسی عمده این‌جاست از متنجس اجتناب می‌کند می‌گوید متنجس منجس است گل‌هایی که ریخته پشت عبای من نجس است عقلاء چه می‌گویند عقلاء می‌گویند این‌ها پاک است ، همین عقلای مسلمان، یک سیره حسابی هست ، مخصوصاً حالا در ایران کمتر است من یادم نمی‌رود آن موقع چند سال قبل در مکه اوضاعی بود  در مدینه اوضاعی بود یک دیگ گذاشته بود تا چند سال قبل هم بود تا آب لوله‌کشی رفته توی عربها، یک دیگ گذاشته بودند و این پر از آب بود آقایان همین حاجی‌ها می‌رفتند آفتابه از همین دیگ پر می‌کردند می‌زدند آفتابه را توی این دیگ و پر می‌کردند می‌بردند مستراح آن مستراح آن چنانی که می‌دیدیم همه‌اش پر از عذره است برمی‌گشتند می‌گذاشتند آفتابه را زمین یکی دیگر هم برمی‌داشت این آفتابه را می‌زد توی آب یادم نمی‌رود من داشتم با همین آب وضو می‌گرفتم یک آدم محتاطی یک آدم خوبی آمد به من گفت چکار می‌کنی ؟گفتم دارم وضوی نجس می‌گیرم قربه الی الله راستی این جوری است اصلاً باید بگوییم که تطهیر نجس می‌کنیم وضوی نجس می‌گیریم ، می‌خوریم نجس، می‌آشامیم نجس، زندگی نجس همه‌اش قربه الی الله ، شارع مقدس گفته بله طوری نیست اشکال ندارد لذا این دلیل عقلی این‌ها از آن دلیل اولشان خیلی نارساتر است و این را مرحوم آقای خویی و حضرت امام هم دارند مرحوم آقای حکیم هم دارند این‌ها از من نیست حالا یک قدری ما دیگران را بگوییم تا شما را ساکت کنیم یا قانع کنیم مرحوم حاج آقا رضا همدانی خیلی داغ‌تر دارند و بالاخره این‌ها وقتی برویم توی مخشان توی  عبادتشان این‌ها متنجس را منجس نمی‌دانند.

    حالا عمده روایات است مرحوم صاحب ذخیره مرحوم سبزواری و مرحوم فیض کاشانی من‌جمله مرحوم آشیخ محمد رضا مسجد شاهی می‌گویند ما یک روایت نداریم همین‌جور که می‌گویند یک قول نداریم می‌گویند یک روایت نداریم که بگوید متنجس منجس است اما مثل این‌که بعضی از روایات دلالت دارد و علی کل حال امروز و فردا این روایت‌ها را بخوانیم ببینیم آیا این روایت‌ها می‌گویند متنجس منجس است یا نه؟ و اما این روایت‌ها، روایت‌ها خیلی یعنی در ابواب مختلفه‌ای این روایت‌ها نقل شده حالا بعضی از این روایت‌ها را بخوانیم ببینیم که دلالتش چه مقدار است؟

   روایاتی که می‌گوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود این را سابقاً خواندیم این استدلال کرده بر این که بنابراین متنجس منجس است حالا روایتش را بخوانیم،

     روایت 4 از باب 8 از ابواب ماء مطلق نظیرش زیاد است صحیحه ابی بصیر و موثقه سماعه عنهم علیهم السلام اذا ادخلت یدک فی الاناء قبل ان تغسلها لابأس ظرف آب را گذاشته‌ای می‌خواهی وضو بگیری دستت را توی این آب بزنی اشکال ندارد دست کثیفت را توی این آب بزنی و به واسطه آن آب دست کثیفت را بشویی اشکال ندارد الا این‌که نجس باشد اذا ادخلت یدک فی الاناء قبل ان تغسلها فلا بأس الاان یکون اصابها قذر بول او جنابه فان ادخلت یدک فی‌الماء و فیها شیئ من ذلک فاهرق ذلک الماء خب دلالتش خیلی خوب است اما چه دلالت دارد ؟ این است که دست نجس را دست منی دار را زدیم توی آب آب نجس است خب بله آب نجس است چرا نجس است؟ برای این‌که آن متنجس متنجس شد به عین نجس که گفتیم اصلاً از بحث ما بیرون است اگر بخواهیم روایت درست بکنیم باید بگوید که اگر بعد با این آب وضو گرفتی خب وضویت باطل است اما آن ظرف که در آن است آیا پاک است یا نجس؟ اگر بگوییم متنجس منجس است ظرف نجس است اگر نه باید بگوییدظرف پاک است ،

    اهرق ذلک الماء یعنی بریز دور آب‌ها را یعنی آب‌ها نجس است یعنی آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود خب بله همین است دیگر اما واسطه که نخورده، لذا ما گفتیم که همین مسلم پیش اصحاب است که آن متنجس اول به عین نجس نجس می‌شود اگر آب قلیل است باید ریخت دور اگر هم غیر آب قلیل است مثلاً جای بول است باید شست و اما متنجس منجس است این راجع به این نیست. این روایت مربوط به این است که آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود ما هم می‌گوییم آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود چرا؟ برای این‌که متنجس به عین نجس نجس است

   هفت هشت ده تا روایت است این روایت‌ها را باید بخوانیم ببینیم دلالتش چه مقدار است؟

وصلی الله علی محمد و آل محمد