درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:71

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    دیروز یک مقداری در مسئله عرق جنب از حرام صحبت کردم و مسئله مشکل بود لذا بنا شد که امروز هم یک مقداری در باره‌اش حرف بزنیم .

    گفتم که در مسئله سه تا قول است یک قول از قدماء البته نه  همه آنها گفته‌اند نجس است معلوم است دیگر نماز هم ندارد و یک عده متأخرین آن هم نه همه آنها ولی بزرگانشان مثل شهیدین و محقق ثانی، محقق اول ، علامه گفته‌اند که پاک است نماز هم دارد ، یک عده هم که مشهور است اما از زمان مرحوم سید به این طرف پیدا شده گفته‌اند که پاک است اما نماز ندارد دیگر معلوم است یک عده‌ای هم احتیاط کرده‌اند هم راجع به نجاستش احتیاط کرده‌اند هم راجع به نماز خواندن در آن ، این از نظر اقوال .

     از نظر مدرک هم گفتم یک روایت بیشتر نیست و این روایت در مرآی و منظر فقهاء در کتب اربعه نیست نبوده است در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام هم مخصوصاً در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام که تفریع فروع بود آن جا هم چیزی دیده نمی‌شود فقط یک روایتی است که در مرآی و منظر فقهاء نبوده الان هم نیست و این را هم مرحوم شهید در ذکری از یک بزرگی نقل می‌کند مرحوم صاحب مناقب هم در احوالات امام هادی علیه السلام به طور معجزه نقل می‌کنند اما چیزی که کار را مشکل می‌کند این است که آن روایتی که مرحوم شهیدنقل می‌کند راویش غیر آن کسی است که مرحوم صاحب مناقب نقل می‌کند این معجزه را آن که در ذکری آمده از ادریس بن زیاد این معجزه را نقل می‌کنند که ادریس بن زیاد می‌گوید که من رفتم مسئله بپرسم و خود امام هادی سلام الله علیه بدون این‌که بپرسم جواب دادند ، می‌خواستم بپرسم عرق جنب از حرام چه جور است؟ حضرت فرمودند لاتصل فیه بدون این‌که من سئوال بکنم آقا فرمودند اما همین را از مناقب ابن شهر آشوب از علی بن مهزیار نقل می‌کند ادریس بن زیاد ، علی بن مهزیار هردو موثق هستند اما او می‌گوید، علی بن مهزیار هم می‌گوید من رفتم مسئله را از آقا بپرسم آقا بدون این‌که سئوال کنم آقا فرمودند لاتصل فیه .

    مناقب از یک کتابی از مرحوم مفید نقل می‌کند به نام کتاب معتمد آن کتاب الان هم در دسترس نیست ، مناقب ابن شهر آشوب از آن کتاب نقل می‌کند از علی بن مهزیار ، شهید اول از ادریس بن زیاد نقل می‌کند اما خودشان حالا این چه جور می‌شود؟ دوتا روایت بوده؟ دوتا واقعه بوده؟ خیلی بعید است که دوتا واقعه باشد یعنی هم ادریس بن زیاد هم علی بن مهزیار در دو زمان در دو مکان از امام هادی علیه السلام سئوال کرده‌اند مثل هم، همین‌طور که روایت را دیروز خواندم این جوری بود که می‌گوید رفتم مسئله را از آقا سئوال بکنم زیر طاقی نشستم آقا بیایند خوابم برد آقا آمدند سوار بودند سرچوبدستی را گذاشتند روی شانه بیدار شدم فرمودند لاتصل فیه همین را علی بن مهزیار نقل می‌کند که من می‌خواستم مسئله بپرسم و رفتم توی راه از آقا بپرسم نمی‌شد خدمت آقا برسیم شیعیان هم این جور بود در راه مسئله از آقا می‌پرسیدند من نشستم که آقا بیایند خوابم برد آقا تشریف آوردند و سر عصا را گذاشتند روی شانه من فشار دادند من بیدار شدم فرمودند لاتصل فیه و رفتند ، حالا این‌ها چه جور می‌شود ؟ لذا روایت خیلی اشکال پیدا می‌کند یعنی دیروز گفتم آن‌که شهید نقل می‌کنند آن ولو اول وآخر خوب است اما وسط این باسناده نمی‌دانیم کیانند ؟ آن‌که مناقب نقل می‌کند از مرحوم مفید آن دیگر اصلاً مرسل است، عن علی بن مهزیار حالا کی این‌هارا نقل کرده که مرحوم مفید در معتمد نوشته‌اند عن علی بن مهزیار خب مفید که نمی‌تواند از علی بن مهزیار نقل بکند این سندها افتاده همه ، آن مرسل است . آن هم مجهول است . لذا خیلی مشکل است انسان بتواند سند این روایت را درست بکند

    بعضی‌ها هم گفته‌اند که آقا عمل اصحاب ، مرحوم شهید و شیخ طوسی و قاضی واسکافی از قدماء این‌ها جبر سند روایت می‌کند خب این هم اشکالش این است که این روایت را اصلاً شیخ و صدوق نقل نکرده‌اند فتوی غیر از روایت است تا بگوییم جبرسند به عمل اصحاب ، روایت اصلاً در کتب اربعه نیامده چه جور می‌توانیم بگوییم جبرسند به عمل اصحاب؟ و بعد هم فتوی که نمی‌تواند جبرسند به عمل اصحاب باشد جبر سند به عمل اصحاب معنایش این است یک روایت مرسل است و قدماء به روایت عمل کرده باشند گفته باشند که عرق جنب از حرام نجس است نماز ندارد برای این‌که امام هادی علیه السلام فرموده لذا این هم که گفته‌اند جبر سند به عمل اصحاب این هم درست در نمی‌آید سه چهار نفر از قدماء که روایت را نقل نکرده‌اند و این سه چهار نفر از اصحاب آنها هستند که کتب اربعه را به ما دادند یعنی مرحوم صدوق مرحوم کلینی و مرحوم شیخ طوسی و این روایت در این کتابها نیامده آن وقت یک فتوی آمده ما بگوییم جبر سند روایتی که من در لایحضر نیست فتوی صدوق جبر سند می‌کند خیلی مشکل است انسان این‌جورها بگوید لذا جبر سند به عمل اصحاب هم نمی‌شود .

     بله یک روایتی هست در فقه الرضا یک کتابی است که در میان قدماء نبوده در میان متأخرین هم نبوده و لذا مرحوم صاحب وسائل از فقه الرضا اصلاً روایه نقل نمی‌کند یا پیش آنها نبوده یا فقه الرضا را قبول نداشتند ، نمی‌دانم ولی این کتاب فقه الرضا انصافاً خیلی کتاب رسائی بدون دردسری خیلی عالی است این از کیست؟ نمی‌دانیم برای این‌که روایت‌ها از رضا علیه السلام نیست ، بلکه مثل کتاب وسائل است همه چیز دارد لذا مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام می‌گفتند یک آقا رضا آشیخ رضا این را نوشته به نام فقه الرضا ، مرحوم علامه مجلسی می‌گویند فقه الرضا مال پدر صدوق است اما خود علامه مجلسی به طور روایت نقل می‌کند در بحار ، ولی مشهور شده این‌که این از صدوق است بعضی‌ها گفته‌اند خب این فقه الرضا جبران سند آن روایت را می‌کند ، خب این هم جوابش این است که خود فقه الرضا حجت نیست شما با یک لا حجت می‌خواهید یک چیز لا حجت را حجت بکنید ، آن‌که در فقه الرضاست خیلی رساتر از آن دوتا روایتی است که معجزه است آن معجزه نقل نکرده بلکه روایت را به عنوان روایت نقل کرده روایت این جوری است در فقه الرضا و فی الفقه الرضوی ان عرقت فی ثوبک و انت جنب و کانت الجنابه من حلال فیجوز الصلوه فیه و ان کان حراماً فلا یجوز الصلوه فیه حتی تغسله خیلی رساست ولی مضمون همان است که حضرت هادی علیه السلام فرمودند لا تصل فیه آن دیگر حلالش را هم نقل کرده آن می‌خواسته سئوال بکند عرق جنب از حرام آیا نجس است یا نه؟ حضرت فرمودند لاتصل فیه در این فقه الرضا هم آمده ان عرقت فی ثوبک و انت جنب و کانت الجنابه من حلال فیجوز الصلوه فیه و ان کان حراماً فلا یجوز الصلوه فیه حتی تغسله ، خب این هم فقه الرضا . اگر راستی قدما همه آنها بدون دلیل یک چیزی گفته بودند لا اقل شهرت می‌گوییم کاشف از نص معتبر ولی سه چهار تا بگویند روایت هم نقل نکنند نفیاً و اثباتاً مشکل است انسان بگوید که کاشف از نص معتبر، قدماء همه نیستند سه چهار نفرند این‌ها که گفته‌اند مرحوم صدوق است مرحوم مفید است مرحوم شیخ است مرحوم قاضی ابن براج است و مرحوم اسکافی این‌ها شاید انسان حدس قوی می‌زند شاید آن روایت مرسلی که مرحوم مفید در آن کتاب معتمد نقل کرده است چون موافق با احتیاط بوده خود مرحوم مفید و بعدش هم شاگردشان مرحوم شیخ طوسی بعد هم که مابقی مثل قاضی و ابن براج و اسکافی که صاحب سرائر می‌گوید این‌ها مقلدین مرحوم شیخ طوسی بودند حالا این حرف غلط است اما علی کل حال نمی‌شد این‌ها از حرف شیخ طوسی بگذرند این‌ها برای ما سند درست نمی‌کند نه آن سه چهار تا قول قدماء که من احتمال قوی می‌دهم که این روایت علی بن مهزیار را مرحوم معتمد نقل کرده‌اند مرسل چون موافق با احتیاط بوده فتوی روی آن داده‌اند بعد از او شیخ طوسی شاگرد مرحوم مفید فتوی داده‌اند آن وقت‌ها مثل رساله‌ها این‌جور نبوده که الا قوی و فتوی و بعد هم الاحتیاط، نه، همه را با هم می‌گفتند که بگوییم اصلاً این‌ها احتیاط است و فتوی نیست مثل همین محشین بر عروه که بسیاری از آنها احتیاط می‌کنند آن وقت این مدرک چیست بگوییم مدرک همین است که مناقب از این گرفته من کتاب المعتمدفی الاصول شیخ المفید روی هذه الروایه من غیر تفاوت عن علی بن مهزیار، بگوییم که آن روایتی که اول مرحوم شهید از آن نقل می‌‌کند این روایت را مرحوم مفید ندیده‌اند اصلاً برای این که روایت این جور بود که سند محمد بن همام بود با سناده عن ادریس بن زیاد، مرحوم مفید نقل کرده رَوی علی بن مهزیار آن وقت نمی‌توانسته از علی بن مهزیار نقل بکند روایت می‌شود مرسل اما آن که انسان را گیر می‌اندازد این است آن که در معتمد شیخ مفید است از علی بن مهزیار است آن که در ذکری مرحوم شهید است از محمد بن همام از ادریس بن زیاد است، ادریس بن زیاد چه ربطی به علی بن مهزیار دارد؟ علی بن مهزیار چه ربطی به او دارد؟ بخواهیم هم بگوییم دو تا روایت است نمی‌شود آخر در دو واقعه این روایت از امام هادی علیه السلام سوال شده یک جور این هم نمی‌شود انصافاً، آدم چشمش را که نمی‌تواند هم بگذارد .

     بنابر این من دیگر چیزی ندارم بناشد شما ها روی سند این روایت کار بکنید و امروز بگویید از شما استفاده بکنیم حالا که نشده خب این سند روایت .

    فتلخص مما ذکرناه این روایت سند ندارد وقتی سند نداشت دیگر اصول عملیه جلو می‌آید همین طور که مرحوم محقق دوم، علامه، شهید اول شهید دوم مشهور در میان متأخرین گفته‌اند هم نماز دارد هم پاک است، چرا؟ حالا تمسک به یک روایاتی هم کرده‌اند حالا عرض می‌کنم قطع نظر از روایات چرا؟ گفته‌اند برای این که خب قاعده طهارت می‌گوید کل شیئ طاهر حتی تعلم راجع به این هم مثل و بر مالایؤکل لحمه باشد لاتصل فیه نمی‌دانیم آیا نماز خواندن در این جایز است یا نه؟ اقل و اکثر است رفع ما لا یعلمون می‌گوید جایز است لذا گفته‌اند که نماز دارد نجس هم نیست .

    اما در میان عامه این‌ها می‌گویند عرق جنب می‌خواهد از حرام می‌خواهد از حلال هم نجس است هم نماز ندارد خیلی هم روایت دارند در مقابلش یک روایاتی ما داریم حسابی عامه را طرد می‌کنند و می‌فرمایند که عرق دیگر جنب از حلال جنب از حرام نمی‌گوید مطلقا می‌فرماید عرق جنابت هم پاک است هم نماز دارد یکی از آن روایت‌ها را بخوانم .

    روایات باب 27 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل صحیحه ابی اسامه چند تا روایت است من جمله این سئلت ابا عبد الله علیه السلام عن الجنب یعرق فی ثوبه فیعانق امرأته و یضاجعها و هر حائض او جنب فیصیب جسده من عرقها آن عرق از جنابت دارد زن، مرد هم عرق از جنابت دارد این ها زن مثلا پاک است مرد جنب است عرق می‌کند عرقهایش را می‌مالد به زنش، به عکس زن جنب است یا حائض است عرق می‌کند عرقهایش را می‌مالد به شوهرش توی یک رختخواب با هم خوابیده‌اند عرقشان را می‌مالند به همدیگر، این چطور است؟ عامه همه آنها می‌گویند نجس است نمازش هم هیچ، می‌گویند اصلا نجس است این مرد زنش را نجس کرده زن مرد را نجس کرده قال هذا کله لیس شیئ این حرفهایی که عامه می‌زنند همه پوچ است هذا کله لیس بشیئ لذا عرق زن حائض عرق زن جنب یا عرق مرد جنب می‌فرمایند همه این‌ها پاک است و این که تو سوال کردی که عامه می‌گویند نجس است لیس بشیئ خب این اطلاق دارد دیگر نگفته جنب از حرام جنب از حلال، لذا این تعریض عامه است یعنی عامه فرقی بین عرق از حلال و عرق از حرام نمی‌کند نجس می‌دانند روایات ما چند تا روایت است می‌گوید حرف عامه بی خود است عرق جنب پاک است خب حالا اگر شما بخواهید این روایت را بگویید نه فرق است بین جنب از حرام و جنب از حلال باید تخصیص بزنید مخصص چیست؟ باید همین روایتی که گفتیم سند ندارد مخصص واقع بشود و نمی‌تواند آن روایت این روایت‌ها را تخصیص بدهد یکی و دو تا هم نیست چهار تا روایت است آن روایتی که سند نداشت و حضرت فرمودند لاتصل فیه نمی‌شود این روایت‌ها را تخصیص بدهد لذا عموم این روایت‌ها هم به ما می‌گوید که عرق جنب چه از حلال باشد چه از حرام باشد پاک است. این هم از نظر دلالت .

    آن وقت دیگر چیزی هم در مسئله نیست اگر بخواهید باید این روایت‌ها را تخصیص بدهید به آن روایت تخصیص دادن این روایت‌ها که از نظر سند تمام است از نظر دلالت است با یک روایت مرسله ما بخواهیم تخصیص بدهیم کار مشکلی است انصافاً خب حالا اگر کسی بگوید که تخصیص می‌زنم یعنی مثلا آن روایت که فرمود لاتصل فیه را سندش را درست بکند و بگوید آقا تخصیص می‌زنم این‌‌ها را اگر بخواهیم تخصیص بزند آن روایت که نداشت که نجس گفت لا تصل فیه لذا نمی‌دانیم برای این که نجس است حضرت فرمودند لاتصل فیه؟ یا برای این که نظیر موی گربه می‌بیند نظیر آب دهان گربه می‌بیند؟ همین طور که آب دهان گربه لاتصل فی وبر ما لا یؤکل لحمه در اجزای حرام گوشت بخواهد نماز بخواند نمی‌شود ولو ذبح شرعی شده باشد یا احتیاج به ذبح نداشته باشد مثل این که گربه یک آب دهانش را مالید به روی چادر و علامت گذاشت یا مو های گربه آمد اثر گذاشت خب مشهور در میان فقهاء گفته‌اند لاتصل فی وبر ما لا یؤکل لحمه این روایت‌ هم از همان باب باشد لاتصل فیه یعنی پاک است اما نماز نخوان که گفتم محشین عروه معمولاً همین را می‌گویند می‌گویند پاک است اما نماز نخوان حالا این که گفتند پاک است از چه راه گفته‌اند این را؟ نمی‌دانم یعنی راستی با یک روایت ضعیف السند این روایات را تخصیص زده‌اند؟ آن روایت ضعیف السند، سندش را با عمل اصحاب مثلا گفته‌اند روایت درست است روایت مصححه است، چکار هم کرده‌اند؟ نمی‌دانم .

    ولی علی کل حال محشین بر عروه گفته‌اند که نماز ندارد اما پاک است برای این که حضرت فرمودند لاتصل فیه، اما قدماء که گفته‌اند آنها لاتصل فیه نگفته‌اند اگر کسی بخواهد سند درست کند به قول قدماء، قدماء گفته‌اندنجس است گفته‌اند چون نجس است لاتصل فیه و خب مشهور هم همین را می‌گویند، می‌گویند نمی‌شود که آن و بر ما لایوکل لحمه یک معنای شاذی است ظهور لاتصل فیه یعنی نجس، همین که قدماء گفته‌اند گفته‌اند این لاتصل فیه ظهور دارد در این که نجس است چون نجس است لاتصل فیه و اما روایت بخواهد بگوید که لاتصل فیه برای این که از مثل و بر مالا یؤکل لحمه است می‌گویند این خیلی نادر است این ظهور ندارد روایت در این و روایت ظهور دارد در این که نجس است لاتصل فیه، لاتصل فیه یعنی چون نجس است؟ یا لاتصل فیه چون وبرما لایؤکل لحمه است؟ از آن باب است؟ خب نمی‌دانیم دیگر، ما بگوییم که لاتصل فیه برای این که از باب نجاست نه از باب این که خود به خود مستقلا مثل اجزای حرام گوشت است چنانچه اجزای حرام گوشت نماز ندارد این هم این جوری است،نمی‌تواند انسان بگوید، قدماء می‌گویند ظهور دارد در نجاست همین طور که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه که می‌گویند هم نجس است هم نماز ندارد همین ایشان می‌گویند، مرحوم استاد عزیز ما آقای بروجردی می‌فرمایند این قدماء گفته‌اند جبر سند به عمل اصحاب می‌شود بنابر این روایت درست است حالا که روایت درست شد روایت می‌گوید لاتصل فیه یعنی چون نجس است لاتصل فیه باز آقای بروجردی می‌فرمایند چون عامه گفته‌اند مطلقا حضرت تفصیل دادند فرمودند اگر حلال است نه اگر حرام است لاتصل فیه چون نجس است و عرق جنب از حرام نجس است پس لاتصل فیه ولی همه این‌ها که گفتیم راستی این حجت بینی و بین الله می‌شود باشد که روی آن فتوی بدهد انسان؟ احتیاط خیلی خوب است و اما یک حرف دیگر هم در احتیاط هست و آن این است که مرحوم سید همین جا می‌فرمایند که این دیگر با آب گرم نمی‌تواند غسل کند خب یک مشقتی ما درست می‌کنیم برای این که گناه کار، حالا گناهکار که توبه کرده انشاء الله، و خود آقای بروجردی روی منبر بارها می‌فرمودند که احتیاط در رساله احتیاط در ترک احتیاط است با یک تبسم ملیحی می‌فرمودند یعنی من در رساله این کارها را نکردم اما باید بدانید که احتیاط در ترک احتیاط است و ما بگوییم نجس است لذا تو با آب گرم نمی‌توانی غسل کنی و باید با آب سرد غسل کنی و سینه پهلو کردی مردی هم جهنم، مشکل است انسان بگوید اما از آن طرف خدا رحمت کند پدر من می‌فرمود که یک آقا پیدا شده بود در نجف و فتوی داده بود عرق جنب از حرام پاک است و نماز هم دارد می‌گفتند جلسه گرفتند علیه این از بزرگان این را خواستند و توبیخ کردند آقا هرچه که انسان بلد است که نباید توی رساله بنویسد این یک نیروی کنترل کننده است برای این که مردم جنب از حرام نداشته باشند تو این نیروی کنترل کننده را گرفتی چرا؟ این هم برای خودش یک حرفی است که ما بخواهیم بگوییم هم آقا احتیاط نه، پاک است، خب مشکل است، لذا من خیال می‌کنم مرحوم سید هم این جمله که گفته‌اند اصلاً سیاسی باشد یعنی احتیاط سیاسی که گفته‌اند نجس است و نماز هم ندارد آن وقت بعد هم دو دفعه می‌فرمایند که بنابر این اگر بخواهد غسل بکند با آب گرم نمی‌شود پس باید با آب سرد باشد آن وقت مثل این که ارتماسی را هم ایشان اشکال می‌کردند در حالی که ارتماسی طوری نیست اگر مثلا خزینه نباشد این خودش را تطهیر بکند بعد برود زیر آب به عنوان غسل از زیر آب بیاید بیرون حالا یا ترتیبی یا ارتماسی، خب باز هم می‌شود غسل بکند اما مرحوم سید این را هم نمی‌‌گویند خب این‌ها را مرحوم سید بلد است انصافاً این جور نیست که مرحوم سید این حرف‌ها را بلد نباشد تفریع فروع مرحوم سید مقدم بر همه حتی مقدم بر میرزای بزرگ و استادشان و همشاگردی‌هایشان و من جمله بر مرحوم آخوند، تفریع فروع مرحوم سید خیلی بالا بوده خب این چیزها را بلد است اما ایشان می‌فرمایند که با آب گرم این نمی‌تواند غسل بکند با آب سرد باید غسل بکند در حالی که می‌تواند حالا اگر کسی ارتماسی را بگوید باید بیفتد توی آب نمی‌شود از آب بیاید بیرون ما می‌گوییم می‌تواند ارتماسی دو قسم است یکی خودش را ناگهان می‌اندازد توی آب همه آب به طور عرفی می‌رود زیر آب می‌شود ارتماسی یک قسم دیگر که می‌گوییم آقا این هم می‌شود زیر آب به عنوان ارتماسی سر و گردن و دست راست و دست چپ می‌آید بیرون می‌شود غسل ارتماسی دیگر، حالا اگر کسی این را اشکال کند خب باز هم می‌شود سه مرتبه، اول بدن را تطهیر می‌کند عرق می‌کند عرقش نجس است می‌رود زیر آب می‌شود پاک حالا که پاک شد به قصد سر و گردن می‌آید بیرون، حالا بگوییم بدن نجس می‌شود طوری نیست دو دفعه می‌رود زیر آب پاک است به قصد دست راست می‌آید بیرون دو دفعه می‌رود زیر آب به قصد دست چپ می‌آید بیرون خب می‌شود غسل ترتیبی دیگر، غسل ترتیبی این اشکال مرحوم سید هم وارد نیست اما مرحوم سید بلد است این‌ها را ولی نفرموده من خیال می‌کنم که همین طور که پدر من می‌فرمود به من که جلسه گرفتند آن آقا را خواستند و توبیخ کردند که این نیروی کنترل کننده است تو این نیروی کنترل کننده را چرا گرفتی؟ من خیال می‌کنم مرحوم سید هم این جوری باشد که می‌گوید نجس است آن نیروی کنترل کننده پیش او بوده یعنی در ذهن مبارکشان بوده لذا گفته‌اند نجس است و نماز هم ندارد .

    علی کل حال اگر ما باشیم و دقت فقهی عرق جنب از حرام پاک است این روایت هم که خواندم سه چهار تا روایت است به طور اطلاق می‌گوید عرق جنب پاک است اطلاقش می‌گوید می‌خواهد از حرام باشد یا از حلال فتوی این است اما اگر احتیاط بکند از احتیاط‌های خیلی به جا همین جاست و مخصوصاً روی این عرض که کردم یک نیروی کنترل کننده است ما این نیروی کنترل کننده را نگیریم .

وصلی الله علی محمد و آل محمد