درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/01/15
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:67
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
مسئلهای که در جلو داریم مسئله مهم مبتلابه است و آن این است که آب انگور اگر جوش بیاید آیا علاوه براینکه خوردنش حرام است نجس هم هست یا نه ؟ بعدش هم کشمش و خرما را در آش بریزند و جوش بیاید باد کند آیا خوردنش حرام است یا نه؟ و اگر حرام است آیا نجس است یا نه؟
راجع به عصیر عنبی یعنی آب انگور در اینکه خوردنش اگر جوش بیاید حرام است اشکالی نیست حالا فرق هم نمیکند به آتش جوش بیاید یا سرکه بیندازند و خود به خود جوش بیاید و یا اینکه به واسطه هوی و امثال اینها جوش بیاید خب خوردن این حرام است شکی نیست تا اینکه استحاله بشود یا ثلثان بشود ، راجع به انگور بجوشانند تا یک ثلثش باقی بماند دوثلث آن از بین برود وراجع به سرکه تا اینکه استحاله بشود و بشود سرکه، آب انگور با سرکه دو چیز است وقتی که جوش آمد و صبر کردند یک مدتی سرکه میشود وقتی سرکه شد استحاله میشود دیگر آن وقت خوردنش اشکال ندارد یعنی حرام نیست ، لذا اگر جوش بیاید دوثلثش باید برود اما اگر سرکهاش بکنند وقتی جوش بیاید خوردنش حرام است تا اینکه استحاله بشود سرکه بشود آن وقت خوردنش حلال است. اما آیا نجس است یا نه ؟ و خیلی هم به درد میخورد مثلاً اگر بگویید نجس است دیگر باید خیلی مواظب باشند آن انگوری که سرکه میکنند آشغال در آن نباشد ، یا مثلاً خیار در وسط آن نگذارند برای ترشی انداختن و امثال اینها تا جوش بیاید تا سرکه بشود بعد از سرکه شدن آن وقت خوردنش حلال است پاک هم هست اگر گفتید نجس است دیگر به مجردی که جوش بیاید هم خوردنش حرام است هم نجس است دست به این نمیشود گذاشت تا سرکه بشود اگر مثلاً دستش را گذاشت روی این آب انگورهایی که ترش شده برای سرکه شدن دیگر دست میشود نجس ، اگر خیار وسطش گذاشتند دیگر آن خیار نجس میشود سرکهها هم نجس میشود دیگر هم پاک نمیشود ولو استحاله بشود لذا نتیجه هم خیلی دارد .
خب امروز راجع به مسئله اول صحبت میکنیم یعنی راجع به عصیر عنبی و انشاءالله فردا راجع به نبیذ زیبی و نبیذ تمری یعنی آب کشمش و آب خرما ، آیا میشود خرما را زیر پلو گذاشت اینکه جوش بیاید و باد بکند، یا مثلاً در آش ریخت کشمش را یا نه؟ اگر جوش بیاید آیا حرام است یا نه آیا نجس است یا نه ؟ آن مسئله هم مسئله خیلی مشکلی است. راجع به اینکه حرام است خوردنش روایات فراوانی داریم و اشکالی هم در مسئله نیست هم در میان قدماء هم در میان متأخرین که گفتهاند العنب اذاغلی یحرم این جمله روایت است که العنب اذاغلی یحرم این غلیان هم فرق نمیکند غلیان به آتش باشد یا غلیان خود به خود باشد خب از نظر حرمتش اشکالی در مسئله نیست. اما نجس است یا نه ؟
قدماء متعرض مسئله نشدهاند و همین که متعرض مسئله نشدهاند گفتهاند خب حرمتش را گفتهاند اگر نجس هم بود باید بگویند نگفتهاند پاک است. قدماء متعرض مسئله نشدهاند .
مسئله در متأخرین پیدا شده و دو قول در مسئله هست بعضی گفتهاند نجس است تا دو ثلثش برود و شیره بشود بعضی گفتهاند که نه همان وقت که جوش آمده خوردنش حرام است اما نجس نیست در این مسئله فقط یک روایت هست و این یک روایت را قدماء نقل کردهاند اما برطبقش فتوی دادن چیزی دیده نشده همه مدعی هستند که روایت را در حالی که در کافی و در تهذیب نقل شده اما کسی نگفته است که العنب اذا غلی ینجس ، یحرمش مسلم است روایت هم فراوان داریم اما العنب اذا غلی ینجس قدماء نگفتهاند فقط یک روایت هست این روایت هم بنابر آنچه کلینی نقل کرده فقط همین دلالت بر حرمت میکند آنچه مرحوم شیخ در تهذیب نقل کرده آن دلالت بر حرمت و نجاست هر دو میکند، مرحوم صاحب وسائل روایت را از کافی گرفته لذا روی روایت صاحب وسائل فقط حرام است اما نجس است یا نه؟ روایت دلالت ندارد ، بنابر قول شیخ طوسی دلالت بر حرمت و دلالت بر نجاست هر دو دارد لذا یک روایت در مسئله بیشتر نداریم آن هم این اختلاف عجیب در روایت هست، روایتش را بخوانم.
روایت 4 از باب 7 از ابواب اشربه محرمه جلد 17 وسایل ، صحیحه معاویه بن عمار قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل من اهل المعرفه بالحق یعنی شیعه تأتینی با لبختج یعنی شیره و یقول قد طبخ علی الثلث و انا اعرف انه یشربه علی النصف در حالی که شیعه است من میدانم که این آب انگور را میجوشاند نصف و نصف ، نصفش میرود به هوا و نصفش باقی میماند و این میگوید شیره است و میخورد و این جور نیست که دو ثلث برود و یک ثلث باقی بماندحالا یک شیرهای آورده برای من و میگوید که من ولو خودم این جوری هستم اما این شیره دو قسمش رفته و یک قسمش باقی مانده و انا اعرف انه یشربه علی النصف افا شربه بقوله؟ من بخورم و به قولش اکتفا کنم و هو یشربه علی النصف در حالی که خودش شیره علی النصف میخورد نصفش باقی میماند نصفش به هوا میرود؟ فقال هو خمرلا تشربه ، فرمود اینکه به تو میدهد این خمر است نخور، گفتهاند خب این خمر است عموم منزلت است دیگر هم نجس است هم حرام ، این روایت است گفتم این روایت را اینکه نقل کردم از مرحوم شیخ طوسی در تهذیب است اما مرحوم کلینی هو خمر را ندارد فقال لا تشربه ، هو خمر لا تشربه را ندارد فرمودند نخور دیگر قدر متیقنش این که حرام است اما نجس است یا نه؟ دیگر دلالت ندارد ، مرحوم صاحب وسائل هم از محمدبن یعقوب نقل میکند روایت را از کلینی نقل میکند و هو خمر را ندارد همین روایتی که آدرس دادم روایت 4 از باب 7 از باب اشربه محرمه جلد 17 وسائل مرحوم صاحب وسائل از کلینی نقل میکند هو خمر را ندارد فقال تشربه دیگر آن عموم منزلت در آن نیست خب یک تعارضی بین این روایت پیدا میشود .
گفتهاند که مرحوم کلینی اضبط است بنابراین و هو خمر مرحوم شیخ بی خود است، از آن طرف هم خیلی جرأت میخواهد که انسان این را گردن شیخ طوسی بگذارد بگوید که زیاد کرده که مرحوم شیخ طوسی و هو خمر را زیاد کرده نسیاناً لذا اصل عدم زیاده با آن اضبط بودن کافی دو تا با هم تعارض میکند و علی کل حال ما بخواهیم عمل به این روایت راجع به وهو خمر بکنیم مشکل است یک دفعه احتیاط میخواهد بکند حرفی است اما بخواهد فتوی بدهد روی این جمله وهو خمر که در کافی نیست مشکل است و ولو که اصل عدم زیاده و اصل عدم نقیصه و امثال اینها دیگر بعید است شیخ همینجور وهو خمر نقل کرده باشد اما آن اضبطیت کافی هم مسلم پیش اصحاب است خب این یک اشکال ، که اصلاً این یک روایت آن که میخواهیم به آن استدلال بکنیم وهو خمر است و این در کافی نیست .
لذا این یک حرف است.
یک حرف دیگر را هم قوم نگفتهاند و آن این است که در این جاها قاعده ید نمیآید ؟ مثلاً فرض کنید یک آدم لاابالی در طهارت و نجاست حالا میگوید این لباس پاک است این ماست پاک است قاعده ید نمیآید ؟ ولو اینکه لاابالی است ولو این که خودش میگوید من مراعات طهارت و نجاست نمیکنم اما این جا میگوید من مراعات کردهام ، حسابی، بعضی جاها را من دیدهام که لاابالی است اما میآید میگوید آقا بدانید من خیلی مراعات کردم و برای خاطر شما که بود این ماست را درست کردم و دستهایم را آب کشیدم و امثال اینها ، این بگوییم که قاعده ید نمیآید چون خودش این شیره را میخورد پس بخواهد بگوید که این علی ثلث است نه علی نصف این قولش حجت نیست مشکل است انسان بگوید ، بگوید قاعده ید مختص آنجاهایی است که اطمینان به قولش داشته باشیم یعنی معمولاً انسان میبینید که الان میرود توی این بازار و در حالی که نمیداند آیا ذبح شرعی شد ؟ نشد ؟ ولی مرغ خوردن اشکال ندارد گوشتش را خوردن اشکال ندارد لبنیات خوردن اشکال ندارد در حالی که میدانیم مردم لاابالی در این چیزها هستند ولی به قول امام باقر علیه السلام میفرمایند که اگر سوق نباشد لما کان للمسلمین سوق اگر بخواهیم قولشان را قبول نکنیم در بازار بسته میشود اختلال نظام لازم میآید . این هم یک اشکال است که باید بگوییم که چون ان خودش میخورد علی النصف و خلاف آن را میگوید قولش حجت نیست چرا حجت نیست ؟ برای اینکه خودش علی النصف شیره را میخورد اما میگوید این علی الثلث است ، بگوییم قولش حجت نیست عن الرجل من اهل المعرفه بالحق شیعه است یأتینی بالبختج یک قدری شیره برای من میآورد و یقول قد طبخ علی الثلث میگوید این شیره که برای شما آوردم چونکه میدانم شما ثلثی هستید من هم پختم علی الثلث دو ثلثش رفت یک ثلثش باقی ماند این میگوید اما انا اعرف انه یشربه علی النصف من میدانم آدم لاابلی است و شیره علی النصف دیگر به عقیده خودش شیره است و آن شیره را میخورد حالا افاشربه بقوله؟ فرمودند نه ، منافات دارد با سوق منافات دارد با قاعده ید، افاشربه بقوله وهو یشربه علی النصف ؟ قال لا تشربه لذا خمر داشته باشد یا نداشته باشد این اشکال اشکال مهمی است که آقایان نفرمودهاند و این مهمتر از آن اشکال است . این هم این اشکال .
یک حرف دیگر هست در مسئله و آن این که حالا هو خمر فرض بفرمایید خمرٌ هم باشد عموم منزلت هم درست بکن عموم منزلت از نظر شرب است ؟ از نظر نجاست ؟ خمر است نخور، چونکه حرام ست؟ یا چونکه نجس است؟ خب ظهورش این است که برای خاطر اینکه حرام است خوردنش و عموم منزلت راجع به حرمت باشد راجع به شرب باشد نه راجع به نجاست یعنی ولو خمر هم داشته باشد اما بخواهیم استفاده عموم منزلت بکنیم و بگوییم کما ان الخمر حرام و نجس این هم حرام و نجس خب مشکل است انسان عموم منزلت بگوید همین احتمالش هم بس است احتمال اینکه به عنوان حرمت شربی است نه به عنوان نجاست خمرٌ نخور لذا لا تشربه هم دارد خمر است حرام است خوردنش، اما خمر است چون نجس است مشکل است انسان بگوید ، لااقل شک داشته باشیم ، این هم یک حرف است
حرف دیگری که در مسئله هست این است که خب این حرمتش یک حرمت تعبدی است دیگر مسکر که نیست یعنی بخواهیم بگوییم عموم منزلت باید بگوییم که این تعبد است و الا هو خمر ، خمر که نیست برای اینکه آب انگور جوش بیاید که مسکر نیست باید شراب بشود تا بشود مسکر و این آب انگور است جوش آمده پس این هو خمرلا تشربه باید یک تعبد حسابی در مسئله باشد ، آن وقت تعبد چه اندازه ؟ هم به عنوان نجاست ، تعبد است هم نجس است هم حرام است خب اقل و اکثر ارتباطی میگوید تعبد قدر متیقنش خوردنش حرام است اما نجس است یا نه ؟ دیگر دلالت ندارد دیگر نمیشود تعبد ، مثل نماز است نماز نمیدانم 9 جزء است یا 10 جزء ؟ این یک تعبد است 9 جزئش را میدانیم یک جزئش را نمیدانیم دیگر اقل و اکثر این جا اقل و اکثر غیر ارتباطی هم هست دیگر اقل و اکثر به ما میگوید اقل بله اکثر نه ، که ارتباطی هم نیست برای اینکه ارتباطی آن جاست که اجزاء وابسته به هم باشد این جا اقل و اکثر غیر ارتباطی هم هست نمیدانم من به شما 10 تومان بدهکارم یا 12 تومان ؟ 10 تومانش را میدانم 2 تومانش را نمیدانم آن 10 تومان را باید بدهیم آن 2 تومان هم کل شیئ لک حلال جاری است در اینجا هم حرمتش را میدانم نجاستش را نمیدانم آن تعبد نمیتواند برای ما درست بشود برای اینکه راجع به طهارتش کل شیئ طاهر جاری است ، همه حرفها تعبد است حالا که تعبد شد نمیدانم تعبد کرده در حرمت ؟ یا تعبد کرده در حرمت و نجاست هر دو؟ هو خمر یک تعبد است دیگر
بنابراین دلیل برای مسئله نداریم نه اجماع داریم برای اینکه قدماء متعرض مسئله اصلاً نشدهاند متأخرین هم که متعرض مسئله شدهاند دو تا قول است بعضیها گفتهاند نجس است بعضیها گفتهاند پاک است بنابراین اجماع که نداریم این روایت هم ولو صحیح السند است اما این اشکالها در آن هست که حتی میتوانیم بگوییم اعراض اصحاب روی آن است برای اینکه اصحاب در مرآی و منظرشان بوده روایت را به آن عمل نکردهاند لذا اجماع که نداریم فقط این روایت است این روایت هم این سه چهار تا اشکال را دارد ،
یک روایت دیگری که قوم نگفتهاند این را من بخوانم ببینید آیا این دلالت برای اینکه بگوییم حرام است اما نجس نیست آیا دلالت دارد یا نه؟ صحیحه عقبه بن خالد روایت1 از باب 8 از اشربه محرمه جلد 17 وسائل عن ابی عبدالله علیه السلام فی رجل اخذ عشره ارطال من عصیر العنب فصب علیه عشرین رطلاً من الماء ثم طبخها حتی یذهب ثلثاه ایصلح ذلک ؟ فقال ما طبخ علی الثلث فهو حلال خب این آب انگور را با آب مخلوط کرده خب به مجردی که جوش میآید خوردنش حرام است آن آبها هم چون مخلوط شده خوردنش حرام است دیگر خب نجس است اگر نجس باشد آبها میشود نجس وقتی آبها شد نجس دیگر این پاک شدنی نیست ولو اینکه دو ثلثش هم برود ، خوب است دلالت روایت دیگر ، تبعیت که اینجاها نیست لذا مثلاً اگر آب انگور دست نجس توی آن زدید بعد دو ثلثش رفت و یک ثلث باقی ماند پاک است یا نجس؟ نجس است دیگر آن دوثلث برود آب انگور پاک میشود اما اگر نجاست بالعرض باشد خب همه فقهاء آن کسانی که میگویند نجس است میگویند نجس است تبعیت این جا نمیآید تبعیت که فقهاء گفتهاند گفتهاند مثلاً این جوش آمده ، آمده بالا روی دیگ، رفته پایین، میآید بالا میرود پایین تا اینکه ثلث بشود آن وقت آن کفگیر و آن دیگ و حتی چکهها که به بدن است گفتهاند به تبعیت اینها پاک میشود اما این جاها مسلم است در رسالهها هم هست مثلاً آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه که میگویند نجس است خب مسلم است اول مطلب هم گفتهاند اگر جوش آمد و خیار در آن ریختیم حالا سرکه شد پاک است یا نه؟ میگویند نه این دیگر نمیشود پاک بشود ولو سرکه شده یا اینکه آن انگورها که میخواهیم شیره درست کنیم آبش را گرفتهایم دست نجس توی آن زدیم حالا این دوثلثش برود و یک ثلث باقی بماند پاک است یا نه؟ گفتهاند نه مسلم نجس است برای اینکه آب انگور نه این که نجس شده باشد لذا احدی از فقهاء نگفته، متعرض هم شدهاند مسئله را مثل آقای بروجردی متعرض شدهاند توی رسالهشان آن کسانی که میگویند نجس است گفتهاند این که میگوییم پاک است و به ثلثین پاک میشود ، شیره بشود پاک میشود آن جاست که نجاست عرضی نباشد و اما اگر نجاست عرضی آمد دوثلث برود یا سرکه بشود مسلم پاک نخواهد شد ، این خلاصه حرف است اگر کسی حرف من را بپذیرد که باید بپذیرید که آقا اگر آب مخلوط شد به مجردی که جوش بیاید آبها نجس میشود آن آب انگورها هم نجس میشود حالا دو ثلثش برود یک ثلث آب یک ثلث شیره اینها مخلوط است ، آب دیگر به ثلثان پاک نمیشود پس معلوم میشود این خوردنش حرام است نه اینکه نجس هم باشد نجس نیست . این خلاصه حرف است.
حالا علی کل حال فتلخص مما ذکرناه اینکه اگر دلیل نداشته باشیم بر عدم نجاست مثل این روایت لااقل دلیل نداریم بر نجاست وقتی دلیل بر نجاست نداریم دیگر شک میکنیم آیا علاوه بر این که حرام است نجس هم هست یا نه؟ کل شیئ طاهر حتی تعلم. خب این راجع به عصیر عبنی .
و اما راجع به عصیر زبیبی و تمری که عصیر هم معمولاً نمیگویند نبیذ میگویند تفاوت نمیکند دیگر، یعنی آب کشمش و آب خرما آیا این حرام است خوردنش اگر جوش بیاید یا نه؟ باز مسئله را قدماء متعرض نشدهاند وهمین عدم تعرض یعنی هم خوردنش حلال است هم پاک است، راجع به عصیر عنبی متعرض شدهاند مسئله را و گفتهاند حرام است خوردنش، نگفتهاند نجس است اما راجع به عصیر زبیبی یعنی آب کشمش ، کشمش را میریزند توی آب میجوشانند خب مسلم طعم کشمش برمیدارد دیگر، حسابی شیرین میشود لذا راجع به خرما و کشمش مسئله را متعرض نشدهاند و راجع به حرمتش هم مسئله رامتعرض نشدهاند و راجع به آب انگور هفت هشت تا روایت داریم همه قدماء متعرض شدهاندراجع به حرمتش ، راجع به نجاستش متعرض نشدهاند اما راجع به خرما و کشمش مسئله را متعرض نشدهاند نه راجع به حرمتش نه راجع به نجاستش،
مرحوم صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه میفرمایند حرف از زمان بحرالعلوم استاد مرحوم صاحب جواهر همان زمانها میگوید این قول اصلاً راجع به حرمت و راجع به نجاست زمان بحرالعلوم پیدا شده از آن وقت به بعد اختلاف شده در مسئله که بعضی گفتهاند هم حرام است هم نجس بعضی گفتهاند نه حرام است نه نجس ، بعضیها گفتهاند حرام است نه نجس مرحوم صاحب جواهر همچنین دیگران مرحوم حاج آقا رضا همدانی مرحوم شیخ انصاری میفرمایند اصلاً این حرفها از متأخرین پیدا شده
حالا آن کسانی که میگویند نجس است حرام است مثل آب انگور است اینها دوتا دلیل دارند یکی روایت یکی هم استصحاب تعلیقی . این مسئله به اندازهای مشکل است که رسمشان بوده متأخرین در این باره کتاب بنویسند مثلاً شیخ الشریعه که یکی از علمای بزرگ است از شاگردهای مرحوم میرزای بزرگ و همدوره مرحوم آخوند اصفهانی هم هست این شیخ الشریعه که راستی ملاست این آقا یک کتاب نوشته در باره کشمش و خرما یعنی آب کشمش و آب خرما اذا غلی ، یعنی العنب اذا غلی یحرم مسلم ، الزبیب اذا غلی التمر اذا غلی که نبیذ، آب کشمش آب خرما یحرم ام لا؟ یک کتاب نوشته، بنابراین انشاءالله فردا مسئله را تمام کنیم دو تا دلیل اینها بیشتر ندارند یک دلیل روایت زید نرسی است که هفت هشت صفحه در بارهاش صحبت شده یک دلیل هم استصحاب تعلیقی که هفت هشت ده صفحه در بارهاش صحبت شده اگر حالش را داشته باشید لااقل مستمسک و تنقیح را ببینید دیگر حالا اگر مرد جواهر هستید که جواهر را خوب ببینید ولو مفصل است
وصلی الله علی محمد و آل محمد