درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:65

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    درباره نجس بودن مسکر دو دسته روایت داشتیم یک دسته‌ از روایات می‌فرمود نجس است .

    یک دسته از روایات می‌فرمود که طاهر است .

    خب جمع بین این دو دسته روایات این است که حمل ظاهر بر نص بکنیم و بگوییم که پاک است اما تنزه از آن خیلی خوب است علاوه بر این خود بعضی از روایات هم این شهادت را می‌داد یعنی بعضی از روایات شاهد جمع بود این که پاک است اما تنزه از آن خوب است، معلوم است رجس است و این آلودگی سرایت به روح می‌کند لباس که آلوده به خمر باشد این لباس مبغوض پیش خداست نماز خواندن با آن صحیح است و مقبول نیست این خلاصه حرف بود .

    اما با اجماع نمی‌سازد، اجماع قدماء، اجماع متأخرین این‌که کل مسکر علاوه براین‌که حرامٌ نجسٌ، دیروز میگفتیم که باید این جور بگوییم المسکر باقسامه نجسٌ دلیله الاجماع اما این را هم توجه داشته باشید این‌که صدوقین و بعضی از متأخرین نظیر مقدس اردبیلی این هست در مسئله این را هم بگوییم که قول این‌ها شاذ است و آن روایات دع الشاذ النادر ، خذ بما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه این جاها را هم می‌گیرد ، همین‌جور که اگر یک روایت شاذی داشتیم و یک روایت مشهوری داشتیم با هم تعارض می‌کرد و آن روایت شاذ را می‌گذاشتیم کنار و آن روایت مشهور را می‌گرفتیم به قاعده اول مرجحی که در روایات آمده فان المجمع علیه لاریب فیه، دع الشاذ النادر اما باز هم این حرف‌ها از نظر قواعد دلچسب نیست برای این‌که می‌دانیم این مجمعین چه کرده‌اند .

  اجماع آن جاها حجت است که گنگ باشد به قول این‌ها می‌گویند اجماع اصمّ ، کر باشد به عبارت دیگر اجماع بلادلیل باشد وقتی اجماع بلادلیل شد کاشف از نص معتبر است یا به قول بزرگان کاشف از قول امام است ، علی کل حال کاشفیت دارد حالا استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌فرمودند کاشف از نص معتبر یا این‌که مشهور در میان اصحاب کاشف از قول امام علیه السلام ، تفاوتی نمی‌کند ، وما نحن فیه اجماع مدرکی است ما می‌دانیم یکدسته روایت است می‌گوید که پاک است، یک دسته روایت است می‌گوید نجس است و بالاخره قاعده اقتضا می‌کند این‌که روایاتی که می‌گوید پاک است بگیریم چون که نص است روایات ظاهر را طرد بکنیم ، اصحاب مثلاً احتیاط کرده‌اند به عکس کرده‌اند یا این‌که امر سیاسی بوده و نظیر مثلاً عرق جنب از حرام را بعد که می‌آییم در باره‌اش صحبت می‌کنیم مشهور است یک مرجعی در نجف فتوی داده بود به طهارت آقا غوغایی شده بود مراجع علماء جلسه گرفته بودند این آقا را خواسته بودند آقا این امر سیاسی است آقا این حرف تو راه را باز می‌کند برای زنا دادن زنا کردن این راه ما راه را سدّ میکند و بالاخره مجبورش کردند آن آقا احتیاط بکند ، بعضی اوقات آدم می‌بیند که این جور یک امور سیاسی یک امور احتیاطی در بین است و آن امور سیاسی، آن امور احتیاطی آنها دارد کار می‌کند لذا اجماع هم شکسته می‌شود ، اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر و مرحوم محقق همدانی ، شیخ بزرگوار شیخ انصاری خیلی این طرف و آن طرف می‌زنند یک کاری بکنند که بگویند کل مسکر نجسٌ یعنی کل مسکر که روایت داریم حرامٌ کل مسکر علاوه براین که حرام است نجس است خیلی این طرف و آنطرف می‌زنند عمده هم برای همین است که می‌ترسند از اجماع،

    در میان این‌ها مرحوم محقق همدانی یک حرفی دارند که مرحوم آقای حکیم آقای خویی هم این حرف را گرفته‌اند و می‌خواهند بگویند که کل مسکر نجسٌ ،

   مرحوم محقق همدانی می‌گویند چند تا روایت داریم این روایت‌ها حکومت دارد بر آن  دو دسته روایات و این دو سه تا روایت می‌گوید که کل مسکر نجسٌ و شاهد جمع می‌شود برای آن روایت‌ها که ایشان شاهد جمع نمی‌گویند که حکومت دارد می‌گویند حکومت دارد این دوسه تا روایت بر آن روایت‌ها و معلوم است روایت حاکم را باید گرفت روایت محکوم علیه را باید طرد کرد که در حقیقت مرحوم محقق همدانی این سی چهل تا روایت را می‌گویند بگذار کنار این سه چهار تا روایت را می‌گوید این شاهد جمع است حکومت برآن روایت‌ها دارد و وقتی حکومت داشت ما آن حاکم را باید بگیریم محکوم علیه را باید طرد بکنیم، که گفتم همین حرف را متأخرین نظیر آقای حکیم ، آقای خویی هم خیلی می‌پرورانند و آن چه مرحوم محقق همدانی گفته‌اند می‌پذیرند،

   حالا ما یک دو تا از این روایت‌ها را که خیلی بالاست می‌خوانیم ببینیم آیا حرف محقق همدانی درست است یا نه؟

   روایت 2 از باب 38 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل: صحیحه علی بن مهزیار عن ابی الحسن علیه السلام جعلت فداک روی زراره عن ابی جعفر فی الخمر یصیب الثوب قال لابأس بان تصلی فیه انما حرم شربها، علی بن مهزیار می‌گوید از امام موسی بن جعفر علیه السلام پرسیدم حضرت فرمودند که پاک است برای این‌که انما حرم شربها اما این‌که به لباس باشد اشکال ندارد . و روی غیر زراره عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال اذا اصاب ثوبک خمر او نبیذ یعنی المسکر فاغسله ان عرفت موضعه و ان لم تعرف موضعه فاغسله کلها و ان صلیت فیه فاعد صلوتک که حتی این جا اگر هم نسیان کردی و با آن نماز خواندی نمازت را باید اعاده کنی، فاعلمنی ما آخذ منه فوقع بخطه علیه السلام خذ قول ابی عبدالله علیه السلام این یک روایت است که علی بن مهزیار می‌گوید من از ابی عبدالله سئوال کردم که زراره می‌گوید که خمر پاک است اما غیر زراره می‌گوید خمر نجس است من به کدام از این‌ها عمل کنم ؟ فرمودند به قول غیر زراره.

مرحوم محقق همدانی می‌گویند این روایت حکومت دارد بر آن روایاتی که می‌گوید پاک است یا می‌گوید نجس است و این روایت بیان می‌کند آن دو دسته روایات را.

   یکروایت دیگر روایت 4 از باب 38 از نجاسات این هم صحیحه است صحیحه خیران الخادم کتبت الی الرجل یعنی در تقیه اسماء ائمه طاهرین علیهم السلام به اشاره گفته می‌شد رجل هر کجا بگویند یعنی ابی الحسن علیه السلام یعنی موسی بن جعفر سلام الله علیه کتبت الی الرجل اسئله عن الثوب یصیب الخمر ایصلی فیه ام لا؟ فان اصحابنا اختلفوا فیه فقال بعضهم صل فیه فان الله حرم شربها و قال بعضهم لا تصل فیه ، فکتب لا تصل فیه فانه رجسٌ ،

   باز مرحوم محقق همدانی گفته‌اند که این روایت حاکم می‌شود بر آن دو دسته روایاتی که یکی می‌گوید پاک است یکی می‌گوید نجس است این روایات می‌گوید که نجس است بنابراین این روایات را می‌گیریم آن دو دسته روایت که محکوم است کنار و تمسک می‌کنیم به این دو تا روایت که سه چهار تاست و می‌گوییم که کل مسکر نجسٌ.

   نمی‌دانم مراد مرحوم محقق همدانی چیست ؟ این حکومت یعنی چه ؟ خب این دو تا روایت از روایاتی است که می‌گوید خمر نجس است آن روایاتی که می‌گفت خمر پاک است آن روایت حاکم بر این است چرا آن جوری درست می‌کنید که این‌ها حاکم بر آن ؟ آن که نمی‌شود حاکم باشد این روایت‌ها این جوری است که می‌گوید یک دسته روایات می‌گوید پاک است یک دسته روایت‌ها می‌گوید نجس است من کدام را اخذ کنم ؟ فرمودند روایات نجس را، خب دلالت می‌کند بر این که خمر نجس است اما آن روایاتی که پاک است آنها نص است مخصوصاً این که در این روایت آمده فانه رجس قرآن شریف هم می‌گوید انما الخمر والمیسر والانصاب رجسٌ . رجسٌ حالا آن روایاتی که می‌گوید طاهر است می‌گوید رجس در این جا رجس معنوی است یعنی همین‌طور که قرآن شریف می‌فرماید که رجس فاجتنبوه این روایت هم می‌گوید رجس فاجتنبوه لذا می‌گوید لا تصل فیه فانه رجس آن روایاتی که می‌گوید طاهر تصل فیه آنها نص است این رجس را حمل می‌کنیم بر رجس معنوی خیلی واضح است دیگر برای این‌که این دو تا روایت هم از همان روایاتی است که می‌گوید خمر نجس است آن وقت آن روایاتی که می‌گوید خمر طاهر است حمل ظاهر بر نص می‌گوییم مراد از رجس یعنی رجس قرآن آن رجسی که در قرآن آمده انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس ، آن جا که نمی‌توانیم بگوییم نجس است ، همین دیگر تفسیرش کرده تفسیر این جوری مثل آن روایاتی که تفسیر نکرده بود می‌گفت خمر نجس است حالا این روایت‌ها هم می‌گوید خمر نجس است، دیگر بیشتر از این که نیست یعنی این روایات مفسره می‌گفت کدام دسته روایات را بگیرم حضرت فرمودند آن دسته روایات را بگیر، چرا ؟ فانه رجسٌ خب آن روایاتی که می‌گوید طاهر است آن روایت‌ها نص در این است که طاهر است این دو تا روایت و امثال این دو تا روایت را هم حملش می‌کنیم بر این که انما والمیسر والالضاب والازلام رجس من عمل شیطان فاجتنبوه، لذا نه تساقط است نه تعارض ، حمل ظاهر بر نص که تساقط نیست تعارض نیست جمع دلالی است جمع دلالی معنایش این است که وقتی بدهند دست عرف عرف می‌گوید حمل ظاهر بر نص بکن و آن نص را بگیر ظاهر را تأویل کن. آن روایت که می‌گوید طاهر است نص است دیگر ، لذا آن روایت‌ها که می‌گوید نجس است خب می‌گوییم نجس معنوی این روایت‌ها که می‌گوید طاهر است دیگر نمی‌شود که این طاهر را کارش بکنیم ، نص در طهارت است خب می‌گوید طاهر است دیگر. آن روایت اگر انسان بگوید آن روایت حکومت دارد آن روایت که می‌گوید پاک است اما اگر بخواهی از آن اجتناب بکنی خوب است روایتش را دیروز خواندیم دیگر می‌گفت که اگر بخواهی بشویی بشوی معلوم است خوب است و اما این که بگویی نجس است و بشویی گفتند نه، لذا ولو این‌که من خیال می‌کنم این درد ناعلاجی است مرحوم محقق همدانی یک چیزی دست دادند و مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی هم مانور روی آن می‌دهند روی آن می‌دهند این درد ناعلاجی است می‌بینند که بخواهند بگویند پاک است با آن اجماع نمی‌سازد لذا این طرف بزن آن طرف بزن ببینند یک چیزی می‌توانند درست بکنند بر این که بگویند نجس است لذا مثل مرحوم محقق همدانی این چیز را درست کرده که اتفاقاً به عکس است روایاتی که می‌گوید طهارت آنها نص است آنها حکومت دارد بر این روایت‌ها ، خود روایت هم که الان خواندم می‌فرماید فکتب لا تصل فیه فانه رجسٌ نمی‌گوید فانه نجس، چون‌که رجس است با این لباس آلوده نماز نخوان اما این‌که چون نجس است ، دیگر چیزی نداریم ، خلاصه حرف این است

    اگر کسی  حرف  امروز را  یعنی حرفی که یک شهرتی بعد از مرحوم

محقق همدانی پیدا کرده اگر کسی دلچسبش باشد خب این‌جور می‌گوییم کل مسکر نجسٌ برای این‌که از امام علیه اسلام سئوال کردند دو دسته روایت داریم چه بکنیم؟ حضرت فرمودند آن روایاتی که می‌گوید نجس است آنها را بگیر ، و اما اگر حرف من را بگویید که آقا این دو دسته روایات آنها که می‌گوید طاهر است نص است این دو تا روایتی که خواندیم این دو تا روایت ظاهر است نص نیست وقتی چنین باشد این دو دسته روایت را حمل می‌کنیم بر این که قرآن فرموده انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه دیگر در این باره چیزی نداریم وهمین‌طور که در باب کافر گفتیم انسان این‌جور بگوید و رد شود دیگر طوری نیست بگوییم همان‌طور که سید در عروه گفته‌اند الکافر باقسامه نجس ما گفتیم للاجماع اما دلیل بیاوریم و راستی روایتی قرآنی بخواهد دلالت داشته باشد خب نمی‌شود دیگر در این جاها هم همین‌طور، المسکر باقسامه نجس چرا؟ للاجماع ، همین‌طور که در کافر یک اختلافی بود و آن حرفهای شاذ را می‌انداختیم دور و می‌گفتیم دع الشاذ النادر در این‌جا هم همین‌جور ، می‌گوییم مثل قول صدوقین از قدماء و عمانی و اسکافی و مثل قول متأخرین مقدس و صاحب مدارک و فیض کاشانی و امثال این‌ها ، این‌ها در مقابل آن شهرت از قدماء و متأخرین این

شاذ است ، دع الشاذ النادر آن وقت می‌شود کل خمر نجس بالاجماع.

   در این‌جا چند تا فرع داریم این فرعها را توجه کنید.

   فرع اول گفته‌اند این مسکر که می‌گوییم مسکر مایع است و اما اگر مایع نباشد مثل  بنک وحشیش و امثال این‌ها گفته‌اند این حرام است اما نجس باشد نه نجس نیست حرام است کل مسکر حرام، نجس نیست برای این‌که دلیلی برای نجاست نداریم ، اما دلیل از برای این‌که بگوییم کل مسکر حرام مایع باشد یا غیر مایع ،

  روایات باب 15 از ابواب اشربه محرمه جلد 17 وسائل : روایت 2: صحیحه فضیل عن ابی عبدالله علیه السلام حرم الله الخمر و حرم رسول الله صلی الله علیه و آله المسکر من کل شراب فاجازه الله له فکثیر المسکر من الاشربه نهاهم نهی حرام این روایت را یک تأویلی هم باید بکنیم نظیرش هم هست در نماز ظهر و عصر و عشا که دو رکعت پیامبر اکرم اضافه کردند و خدا اجازه‌اش را داد این روایت این جوری است که معنایش این نیست که پیامبر گتره‌ای العیاذ بالله چیزی گفت و بعد خدا امضا بکند این را که نمی‌شود بگوییم مثلاً در این جا این جور باید بگوییم انما الخمر والمیسر والاضاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه خدا در قرآن خمر را حرام کرد اما در غیر قرآن پیامبر اکرم هر مسکری را حرام کرد از طرف کی؟ آن‌که انما الخمر از خدا این هم که پیامبر اکرم کردند از خدا، نمی‌شود که پیامبر اکرم سرخود یک کاری بکند ذره‌ای پیامبر اکرم در روایات داریم در حجه الوداع فرمودند که هر چیزی که مقرب به بهشت الجنه الاوقد امرتکم به وما من شیی یبعدکم من الجنه الا وقد نهیتکم عنه، همه را گفته اما همه را از خدا گفته است احکام وحی است خود پیامبر اکرم که نمی‌توانند کاری بکنند چیزی بگویند لذا این روایت این جا معنایش همین است که در قرآن خمر آمده مابقی هم دیگر از طرف خدا مابقی مسکرات هم آمده از طرف پیامبر اکرم که پیامبر اکرم از طرف خدا، بعضی اوقات امام باقر سلام الله علیه می‌گفتند آن چه بگویم از پدرم است پدرم آنچه بگوید از پدرشان است پدرشان آنچه بگویند از امیرالمومنین علیه السلام است امیرالمومنین آنچه بگوید از پیامبر اکرم است پیامبر اکرم آنچه بگویند از خداست لذا این را توجه داشته باشید در همان نماز هم همین جورها باید درست کرد این نماز که دو رکعت به آن اضافه شد برای تشریفات مثلاً  تولد امام حسن و امام حسین علیهما السلام این جور نیست که پیامبر اکرم گتره‌ای این جور کردند بعد خدا امضا کرده باشد ، نه، به حسب واقع نماز ظهر وعصر 8 رکعت بوده الا این که دو رکعتش را گفتند دو رکعتش باقی ماند وقتی که تولد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام شد دیگر آن وقت آن انشاء بالفعل شد آن وقت منجز شد ، چنانچه زمان امام باقر و امام صادق سلام الله علیهما 90 درصد از احکام نبود 10 درصدش بود دیگر ، 90 درصدش را امام باقر مخصوصاً امام صادق سلام الله علیهما فرموده‌اند حالا از خود گفته‌اند ؟ از خدا الا این‌که آن‌چه خدا بود انشاء بود آن‌چه امام صادق سلام الله علیه گفتند آن انشاء را فعلیت به آن دادند تنجز به آن دادند حالا تنجز که مربوط به حاکم است تنجز مربوط به آن فرد است.

   لذا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در وقتی که بیایند احکامی که بالفعل است یک است آقا در وقتی که بیایند احکام می‌شود صد، نه این‌که معنایش این باشد که یأتی بدین جدید معنایش این باشد که از خود چیزی می‌گوید ، نه ، بوده در مقام انشاء بوده، جف القلم بماکان و مایکون و ما هو کائن در آن وقتی که این‌ها خلق شدند دین اسلام درست شد، قرآن تبیانآلکل شیئ در ازل قرآن بوده اهلبیت علیهم السلام هم بوده‌اند الا این که اقتضاء این جور می‌کرد به تدریج آن انشاءها بالفعل بشود لذا یک مقدارش در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام یک مقدارش در زمان امام حسن علیه السلام و همین‌جور مخصوصاً در زمان امام باقر وامام صادق علیهما السلام و دیگر غیبت کبری آمد جلو و دسترسی به فیض مقدس نشد وقتی آقا امام زمان بیاید همه را بالفعل می‌کنند نه این‌که نیست ، چنانچه این روایت ظاهرش این است که نیست ، نبوده ، حالا پیدا شده این غلط است مسلم بوده انشاء بوده بالفعل نبوده آن وقت دیگر بالفعل شده لذا آن چه بالفعل بود خمر بود دیگر پیامبر اکرم بالانشاء را بالفعل کردند فرمودند که کل مسکر حرام و اما بخواهیم بگوییم که این نجس است دیگر نمی‌توانیم چیزی پیدا بکنیم.

    من چند تا روایت نوشته‌ام این روایت‌ها را دیگر خیلی لازم نیست بخوانیم آن‌چه هست این است که این روایت‌ها همه همه می‌گوید که هر مسکری حرام است حالا یک روایت دیگر بخوانم صحیحه فضیل عن ابی عبدالله علیه السلام قال قلت له کیف یصنع امیرالمؤمنین بشارب الخمر؟ قال کان یحده که آن 80 تا تازیانه را زدند قلت کیف یصنع بشارب المسکر ؟ قال مثل ذلک همین‌طور که اگر شراب بخورد حالا یک دفعه شراب نمی‌خورد بنگ و حشیش و امثال این‌ها هر چه مسکر باشد این حرام است حد هم دارد و اما این‌که یک روایت داشته باشیم که این روایت بگوید نجس است نداریم بلکه همین‌جور که اجماع داریم در این‌که خمر و کل مسکر مایع نجسٌ اجماع داریم که کل مسکر غیر مایع انه طاهرٌ. این فرع اول .حالا دو سه تا فرع دیگر هم داریم تا این بحث تمام بشود انشاءالله برای فردا .

وصلی الله علی محمد و آل محمد