درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:60

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    بعد از آن‌که مسئله کافر تمام شد یک فروعاتی بار بر این مسئله است .

    فرع اول که فرع مشکلی هم هست آن است که اجماع داریم بچه کافر کافر است، چنانچه بچه مسلمان مسلمان مسلمان است بچه کافر هم کافر است اگر گفتید که الکافر باقسامه نجس خب این بچه که تازه به دنیا آمده نجس است بچه چهار پنج ساله نجس است تا به بلوغ برسد انتخاب بکند کفر را یا اسلام را و تا تابع پدر و مادر است نجس است.

  مشهور در میان اصحاب بلکه بسیاری از بزرگان از قدماء ، از متأخرین ادعای اجماع کرده‌اند اما چهار تا پنج تا دلیل هم برایش آورده‌اند که این دلیل‌ها آن اجماع را سست می‌کند می‌شود اجماع مدرکی ، ولی علی کل حال همین‌جور که در اصل کفر دیروز گفتیم اجماع هست یک چنین اجماعی هم هست در این که بچه مسلمان مسلمان است، بچه کافر کافر است آن وقتی که رفته‌اند سر دلیل در دلیلش مانده‌اند که حالا به چه دلیل بچه کافر نجس است

  بعضی تمسک کرده‌اند به یک روایاتی که این روایات می‌گوید که در روز قیامت بچه‌های مسلمان با پدرشان بهشت می‌روند و بچه‌های کافر هم با پدرشان جهنم می‌روند و گفته‌اند هم که در روایات آمده انه کافر لذا ملحق به پدرش است،

   قرآن راجع به بچه مسلمانها می‌فرماید که الحقنا ذریتهم و اما قرآن راجع به بچه‌های کافر ندارد اما روایات داریم که این بچه‌ها با پدرشان ملحق هستند اگر پدرشان کافر است این‌ها هم جهنم می‌روند خب این اصلاً یعنی‌ چه؟ یعنی چه جور می‌شود بچه کافر مثل پدرش توی جهنم معذب باشد ؟ نمی‌شود مسئله را درست کرد لذا ولو روایات صحیح السند ظاهر الدلاله‌ای در مسئله داشته باشیم اما ملتزم شدن به این‌که بچه‌های کافر مثل پدرشان توی جهنم هستند، می‌سوزند ، معذب هستند لذا باید یا این روایت‌ها را طرد کرد یا یک فکری برایش کرد ، لذا این مثلاً فکر کنیم بگوییم که مراد این است که این‌ها توی جهنم هستند اما معذب نیستند تأویل است اما چاره‌ای هم نیست غیر از این چنانچه مثلاً این هست که افراد خوب بهشت می‌روند افراد بد جهنم می‌روند حالا مستضعفین چه؟ خب نمی‌شود بگوییم که این‌ها جهنم می‌روند الا المستضعفین من الرجال و النساء لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا می‌گوید این‌ها جهنم نمی‌روند ، خب بهشت که نمی‌توانند بروند برای این که بهشت مقام قرب الهی است مختص به شیعه می‌شود ، جهنم هم که نمی‌توانند بروند برای این که مستضعف هستند ، مستضعف هم فقط این معنایش نیست که کشش فکری ندارند ، نه، یک دفعه کشش فکری ندارد یک دفعه بررسی نتوانسته بکند به فکرش نیامده بررسی بکند ، یک دفعه هم جهل مرکب است ، بررسی کرده اما نتوانسته به جایی برسد و قرآن شریف دو قسمش را می‌گوید الا المستضعفین من الرجال و النساء لا یستطیعون حیله یعنی کشش فکری ندارد ولا یهتدون سبیلا دسترسی ندارد اما مابقی را هم باید خود اضافه بکنیم ، عنادی در کار نبوده لجاجی در کار نبوده بررسی کامل بوده به جایی نرسیده این‌ها هم باید ملحق به آیه بشود لذا آیه شریفه خب می‌گوید که اگر مقصر نباشد جهنمی نیست جهنم مال مقصراست جهنم مال عنود است جهنم مال لجوج است ، خب حالا بهشت که نه، جهنم هم که نه خب می‌گویند که پروردگار عالم جا زیاد دارد و بالاخره در رفاه هستند یک جایی مثل این که در دنیا می‌چریدند آن‌جا هم می‌چرند در رفاه هستند معذب نیستند متنعم به آن نعمت‌های بهشتی نه ، آن مختص به آن روح تشیع است اما بالا خره ان الله لا یضیع اجرالمحسنین اگر راستی این محسن باشد و تقصیری هم نباشد قصور باشد که منقسم می‌شود به چهار پنج قسم این قصور ، قصور باشد ، خب می‌گوییم که یک جایی تا خدا خدایی می‌کند می‌چرند  همین جور که در دنیا به فکر مادی‌گری بودند آن‌جا هم ، اما این روایت‌ها می‌گوید جهنم می‌روند ، اگر تأویل بتوانید بکنید که جهنم می‌روند معنایش این است که توی جهنم با پدر و مادرشان هستند آنها معذب هستند اما بچه‌ها نه و الا بخواهیم بگوییم معذب هستند و نتیجه بگیریم این که کافرند و کافر که جهنم می‌رود بچه‌هایشان هم جهنم می‌روند نمی‌شود درست کرد ، یکی دو تا از این روایت‌ها را بخوانم ببینیم که شما چه استفاده می‌کنید؟

  قال الله تبارک و تعالی والذین آمنو واتبعتهم ذریتهم بایمان الحقنابهم ذریتهم این خیلی مربوط به بحث ما نیست تمسک به آیه کردن برای تقریب به ذهن است و الا معلوم است که مؤمن دلش می‌خواهد که بچه‌هایش با او باشند اگر راستی این‌ها لیاقت بهشت داشته باشند آن گناهشان شاید هم این پدر شفاعت می‌کند دیگر این بچه‌ها ملحق می‌شوند دیگر اعم از این که این بچه‌ها حتی بالغ باشند یا بالغ نباشند برای این که آیه شریفه دارد واتبعتهم ذریتهم بایمان که لفظ ایمان دارد الحقنا بهم ذریتهم ، لذا این آیه شریفه برای تقریب به ذهن است آن که استدلال به آن شده قطع نظر از این آیه این است ،

   نمی‌دانم چه جور شده صاحب وسائل روایات را نقل نکرده و مرحوم صدوق در من لایحضر آورده حالا چرا مرحوم صاحب وسائل نیاورده؟ نمی‌دانم ، روایت‌ها در من لایحضره الفقیه جلد 3 صفحه 155 چهار پنج تا روایت آن‌جاست از جمله روایت‌ها صحیحه عبدالله بن سنان سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن اولاد المشرکین یموتون قبل ان تبلغوا الحلم قال کفار، بعد فرمودند که والله اعلم بما کانوا عاملین یدخلون مداخل آبائهم ، خب تمسک کرده‌اند به این روایت گفته‌اند بنابراین بچه کافر کافر است یکی در حال کفر می‌میرد یکی هم همانجا که پدرش می‌رود این هم می‌رود ، نمی‌شود به این ملنزم شد.

    موثقه وهب عن جعفر عن علی علیه السلام اولاد المشرکین مع آبائهم فی النار ، اولاد المسلمین مع آبائهم فی الجنه لذا گفته‌اند که پس بچه کافر کافر است اگر کسی متلزم بشود که ملتزم نمی‌شود بشویم خب این روایت‌ها ، آیه مربوط به قیامت است اما بگوییم در دنیا بچه کافر نجس است چون پدرش نجس است دیگر روایت‌ها دلالت ندارد ، لذا یک حرف این است که اصلاً چه جور روایت‌ها را معنا بکنیم اگر بتوانیم که نمی‌شود روایت‌ها را معنا بکنیم باز بخواهیم استدلال بکنیم برای بحثمان و بگوییم که بچه‌های کافر کافرند مثلاً حتی بیایید تا اینجا بگویید که بچه کافر حربی را می‌شود کشت ، هم نجس است هم احکام کفر برآن بار است لذا این روایت‌ها از دو جهت اشکال دارد یک جهت معنایش را نمی‌دانیم یعنی چه ، نمی‌توانیم معنا بکنیم با عدل الهی جور نمی‌آید ، یکی این‌که معنایش را نمی‌دانیم یعنی چه و این که کافر است یعنی چه؟ مگر این که کسی بتواند تأویل بکند لذا روایت‌ها را باید طرد کرد، یعنی طرد به این معنا بگوییم علمش مال خودشان دیگر هرچه صلاح است معلوم است خدا عمل می‌کند حالا اگر کسی روایت‌ها را تعبداً قبول بکند اما باز هم تمسک به روایت‌ها برای این‌که اولاد کافر نجس است نمی‌شود برای این‌که این‌ها مربوط به قیامت است مربوط به احکامی که در دنیا هست از روایت‌ها نمی‌توانیم استفاده بکنیم خب این یک دلیلشان ، چند تا دلیل دارند این یک دلیل.

   دلیل دوم گفته‌اند که اسلام و کفر عدم و ملکه است و هر که مسلمان نیست کافر است بنابراین بچه‌ها که مسلمان نیستند پس کافرند .

 این هم دو تا اشکال دارد یکی این که کفر و اسلام عدم و ملکه است این را قبول نداریم کی گفته ؟ از نظر قرآن اسلام و مشرکین و یهودی و نصاری همه پهلوی هم گذاشته شده . یاایهاالذین آمنوا یا ایهاالمشرکون یا اهل کتاب ، عقیده است عقیده شرک ، عقیده کفر، عقیده اسلام ، کی گفته عدم وملکه است ؟ یعنی هرکه مسلمان نیست کافر است نه، ممکن است نه مسلمان باشد نه کافر لذا این‌که ما بگوییم حالا که مسلمان نیست کافر است حتی برسد به آن‌جا تمام احکام کفر بر آن بار است من‌جمله نجس است لذا عدم و ملکه نیست ، بچه یهودی داریم بچه مشرک داریم بچه مسلمان داریم بگوییم که نه این که آقا تمسک کرده بگوییم که نه بچه مسلمان نداریم بچه یهودی نداریم بچه مشرک نداریم و این‌ها چون که عقیده اسلام ندارند بنابراین کافرند . این حرف اول است که عدم و ملکه که گفته شده ما می‌گوییم نه بلکه بین کفر واسلام ضدین است وقتی ضدین شد دیگر این بچه مسلمان مسلمان است بچه کافر کافر است حالا احکام کفر بر آن بار است یا نه؟ اول حرف است . حالا یک کسی بگوید عدم وملکه این جور می‌شود این بچه نه مسلمان است نه کافر چرا می‌خواهید بگویید نجس است ؟ ولو این‌که عدم و ملکه باشد عدم مضاف است دیگر معنایش این است که این بچه مسلمان نیست اما کافر هم نیست اما این‌که این بچه مسلمان نیست پس کافر است این دیگر از کجاست ؟ لذا اگر عدم و ملکه درست کردید این بچه نه مسلمان است نه کافر، نه احکام اسلام بر آن بار است نه احکام کفر ، طوری نیست اما بالاخره نجس نیست ، این بحثی که الان می‌خواهیم بکنیم نجس نیست این هم حرف دوم که حرف دوم گفته شده که هرکه مسلمان نیست کافر است پس احکام کفر بار برآن است می‌گوییم این دیگر کجاست ؟ خب هرکه مسلمان نیست کافر است اما احکام کفر را دارد یا نه؟ برمی‌گردد به این‌که اگر عقیده شرک دارد اگر جحود است اگر منافق است اگر یهود ونصاری است احکامش را دارد اگر نه نه ، این هم دلیل دوم است که نمی‌شود درستش کرد.

   دلیل سوم گفته‌اند که استصحاب ، استصحاب چیست ؟ گفته‌اند این در حالی که در شکم مادر بود نجس بود، علقه و مضغه بود نجس بود حالا نمی‌‌‌‌دانیم پاک است یا نه؟ آن استصحاب را می‌کنیم ،

    خب این خیلی اشکال به آن وارد است.

 یکی ما سابقاً گفتیم ، گفتیم اصلاً چیزهایی که در باطن است نجس نیست یعنی خون در بدن الان هرکسی مثلاً چند کیلو خون دارد حالا این نجس است خونها؟ عسر و حرج است دارد نماز می‌خواند با نجس ؟ خب احدی نگفته، خون در باطن که نجس نیست ، این اولاً که سابقاً صحبت کردیم و گفتیم خون نجس است در وقتی که ظاهر باشد.

  مسئله دوم که این مهمتر است و فراموش شده در این استصحاب این که نطفه بوده بگویید نجس است علقه بوده بگویید نجس است مضغه بوده بگویید نجس است اما وقتی که کسونا العظام لحماً یک آدمک دیگر چرا نجس است؟ خب استحاله شد دیگر ، یعنی نطفه استحاله شد علقه شد علقه و مضغه استحاله شد یک تکه گوشت شد گوشت یک جهش عجیبی سلولهای استخوانی پیدا کرد استخوان شد فکسونا العظام لحماً یک آدمک شد پس روح الله در آن دمیده شد فتبارک الله احسن الخالقین این چرا نجس است ؟ حالا اگر هم نجس است خب نجس ظاهری است لذا همان وقتی که به دنیا آمد ماما اگر مسلمان باشد آب می‌کشد او را ، لذا نمی‌دانیم این استصحاب یعنی چه ؟ و خون بوده نجس بوده پس حالا نمی‌دانیم این نجس است یا نه؟ استصحاب بکن ، این یک حرف است ما در همین داریم بحث می‌کنیم نمی‌دانیم اصلاً چه جوری است حالا نطفه ملحق به پدر و مادر است؟ خب در همین داریم بحث می‌کنیم اگر کسی بحث بکند بله اگر کسی قبول بکند که الحقنا بهم ذریتهم آن وقت نطفه و علقه و مضغه و همه‌اش را می‌گوید من‌جمله این بچه که به دنیا آمده، الحاق می‌خواهیم درست بکنیم حالا این آقا استصحابی که کرده گفته است که علقه و مضغه بود نجس بود پس حالا هم نجس است نجس ذاتی.

     اما مشکل‌تر از همه این‌ها این فاصله بین قضیه متیقنه و مشکوکه است اگر یادتان باشد در کفایه می‌گفتند اگر فاصله بشود بین قضیه متیقنه و مشکوکه دیگر استصحاب نداریم خب این جا همین جور شده علقه بوده مضغه شده ، مضغه بوده یک تکه گوشت شده ، خب این دیگر پاک است این دیگر نجس نیست ثم کسونا العظام لحماً دیگر نجس نیست فانشأناه خلقا آخر دیگر نجس نیست حالا به دنیا آمده می‌خواهی استصحاب نجاست بکنی این‌ها را همه را رها کن آن استصحاب را بگیر خب می‌گوییم آقا اگر می‌خواهی استصحاب بکنی بگو توی شکم مادر پاک بود حالا هم پاک است چرا این جوری استصحاب می‌کنی؟ مهمتر از همه این‌ها قضیه متیقنه غیر مشکوکه است قضیه مشکوکه غیر متیقنه است، علقه و مضغه قضیه متیقنه شماست ، مشکوکه این بچه که دارد راه می‌رود ، نمی‌شود که ، باید عرفیت داشته باشد مسلم قضیه متیقنه خون در شکم مادر است یعنی علقه مضغه قضیه مشکوکه شما چیست؟ این بچه که دارد راه می‌رود معلوم است نمی‌شود دیگر لذا استصحاب باید بگوییم که بااشکالتر از همه ادله است. این هم سوم.

  چهارم گفته‌اند خب مثل کلب و خنزیر خب بچه کلب کلب است نجس است بچه خنزیر خنزیر است نجس است، چنانچه حتی اگر کلب و خنزیر با هم جمع بشوند بچه پیدا بشود گفتیم که نجس است. این هم اشکالش خیلی واضح است و آن این است که این بچه خنزیر الان خنزیر است و عمومات خنزیر می‌گیردش ،اما بحث ما این بچه کافر که کافر نیست  خودتان می‌گویید کافر نیست دیگر می‌خواهید ملحقش بکنید  آن بچه سگ سگ است الان صورتاً سگ است حالا شما می‌خواهید بگویید بچه کافر هم مثل بچه سگ، می‌گویم خب اگر کافر باشد خب مثل بچه سگ نجس است اما کافر است یا نه؟ اصلاً بحث ما همین است که کافر است یا نه؟ تمسک به عام در شبهه صداقی خود عام که نمی‌شود کرد ما اصلاً نمی‌دانیم این بچه سگ است یا نه؟ آنجا می‌دانیم بچه سگ است ، این‌جا نمی‌دانیم آیا این بچه ملحق به پدرش است یا نه؟ بگویی که چون بچه کافر است ملحق به پدرش است .

    روایت که این را نمی‌گوید نمی‌گوید ملحقش بکن آن می‌گوید که کل مولود یولد علی الفطره الا این که پدرش خرابش بکند یعنی پدرش یهودی بکند او را پدرش نصرانی بکند او را ، حالا دلالت می‌کند بر این که پدرش نجس می‌کند او را ؟ احکام کفر بر او بار است آن که کل مولود یولد علی الفطره یعنی اگر رفیق بد نباشد این آن فطرت الهی او مسلمانش می‌کند چنانچه همان یهودی و نصرانی وقتی در بن بست گیر کند آن فطرت کار می‌کند فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فاذا نجیهم الی البر اذاهم یشرکون لذا آن قضیه فطرت و بعدش هم جبر محیط و جبر خانوادگی و این‌ها موجب بشود حجاب برای فطرت بشوند آن‌ها یک حرفهای مسلم خوبی است و قرآن هم بسیار خوب دلالت دارد قرآن به خوبی دلالت دارد فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله بعد هم روایت دارد اذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فاذا نجیهم الی البر اذاهم یشرکون آن فطرت در همان مشرک کار می‌کند اما در وقتی که بن بست تمام شد دو دفعه همان ناجنسی که بوده هست لذا ما را این طرف و آن طرف نکشانید قضیه فطری و کل مولود یولد علی الفطره ربطی به بحث ما ندارد دیگر دلیل هم ندارند این که بگوییم بچه کافر کافر است،

   بله مرحوم صاحب جواهر و دیگران در بحث کفر اگر یادتان باشد دیروز عرض می‌کردم آن که خیلی کار می‌کند در کتابها این اجماع است لذا دیروز می‌گفتم که مرحوم صاحب عروه می‌فرمایند که الکافر نجس باقسامه دلیل چیست؟ همه آنها می‌گویند اجماع، ادله می‌گویند ناتمام همه می‌گویند اجماع لذا این جا هم همین است ادله ناتمام همه می‌گویند اجماع ،

    یک مسئله دیگر لقیط دار الکفر و لقیط دار الاسلام است آن روایت داریم از بحث ما بیرون است و آن این است که اگر شک کنیم این بچه مسلمان است یا کافر ؟ اگر توی ایران است بگو مسلمان است اگر توی اروپاست بگو کافر است اسمش را می‌گذارند لقیط دار الکفر و لقیط دار الاسلام آن وقت اماره می‌گیرند ، این مربوط به بحث ما نیست ایشان که می‌گویند اماره می‌گیرند چنانچه روایت صحیح السند هم داریم خدمت امام صادق علیه السلام می‌گوید که من یک سفره پیدا کردم این سفره همه چیز دارد من‌جمله گوشت دارد که باید احراز تذکیه بکنم ، می‌توانم بخورم یا نه؟ حضرت فرمودند می‌توانی ، دلیل این که بیابان مربوط به مسلمانهاست ، دار الاسلام است لذا فرمودند اگر در دارالکفر باشد نمی‌شود برای این که اصل نداریم و اصاله عدم تذکیه ، اگر در اسلام باشد در بیابان مسلمانها باشد می‌توانیم اسلام یعنی این دارالاسلام اماره است از برای تذکیه لذا راجع به بچه هم همین طور است یک دفعه یک بچه که حالا زیاد هم هست پناه بر خدا یک بچه را گذاشته‌اند سر راه و رفته‌اند خب حالا این بچه را بر می‌دارد این بچه مسلمان است یا نه؟ می‌گوییم مسلمان است ولدالزنا ست یا نه؟ می‌گوییم که حلال زاده است این بچه کافر است یا نه ؟ می‌گوییم مسلمان است همچنین تا آخر، برای این‌که دارالاسلام اماره است برای این‌که این بچه مسلمان است این ربطی به بحث ما ندارد بحث ما این است که می‌دانیم کافر است آیا نجس یا نه؟ آن وقتی که می‌دانیم مسلمان است خب می‌دانیم پاک است، نمی‌دانیم نجس است یا نه؟ به چه دلیل بگوییم که نجس است؟ اجماع گفته‌اند نجس است،نه هیچ ربطی به بحث ما ندارد اسلام می‌گوید کافر مثلاً نجس است اما این بچه چرا نجس است؟ این چهار تا دلیل بود که هیچ کدام دلالت نداشت اما در مسئله اجماع هست و آن که اگر مطالعه کرده باشید یا انشاء الله امشب مطالعه می‌کنید می‌بینیم که دلچسب فقهاست همین اجماع است اما اشکال اجماع هم این است آقا این‌ها خودشان تمسک کرده‌اند یعنی همین کسانی که گفته‌اند بچه کافر کمفر است تمسک کرده‌اند یا به این چهار تا دلیل یا به یکی از چهار تا دلیل ، یا دوتا از چهار تا دلیل خب ادله نا تمام است قولشان هم ناتمام است حالا می‌شود گفت اجماع مدرکی هم هیچ ، قاعده طهارت می‌گوید پاک است اگر جرأت نداشته باشید بله بگو، اگر جرأت نداشته باشید از اجماع باید ترسید و بگوییم که نجس است.

   مسئله بعدی راجع به ولدالزناست که بعضی گفته‌اند ولدالزنا کافر است انشاء الله برای فردا 

وصلی الله علی محمد و آل محمد