درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:56

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    بحث دیروز درباره غالی بود که مرحوم سید در عروه می‌فرمایند لا اشکال در این که غالی نجس است، دیروز عرض کردم این مسئله هم صغرایش اشکال دارد هم کبرایش اشکال دارد از نظر ضغری مادر میان شیعه سراغ نداشتیم نداریم که ائمه‌طاهرین را خدا بدانند یا ائمه‌طاهرین را شریک خدا بدانند یا العیاذ بالله بگویند خدا حلول کرده است در امیرالمومنین سلام الله علیه یا مثلا خدای آسمان داریم خدای زمین داریم خدای آسمان خدای مشهور، خدای زمین یکی از ائمه طاهرین، ما در شیعه چنین حرفی را سراغ نداریم، اگر هم یک تاریخ غلطی باشد یک تهمتی بیشتر نیست و اصلاً بزرگان می‌گویند این عبدالله بن سباء که ادعا می‌کرده امیرالمومنین خداست اصلاً این تاریخ واقعیت ندارد یک تهمت به شیعه است .

بله شیعه آن هم طبقا للقرآن می‌گوید که پروردگار عالم قدرتی به ائمه‌طاهرین، علمی به ائمه‌طاهرین داده که این‌ها می‌توانند به اذن الله مرده زنده کنند درد‌های بی درمان شفا بدهنداین‌ها می‌توانند از آینده خبر بدهند خب این را قرآن به ما یاد داده است ، در وقتی که قرآن راجع به حضرت عیسی علیه السلام این بگوید حضرت عیسی علیه السلام می‌گفت من مرده زنده می‌کنم من دردهای بی‌درمان را شفا می‌دهم من علم غیب دارم ، خب وقتی حضرت عیسی علیه السلام این جور می‌گفت این جور می‌کرد هم مرده زنده می‌کرد هم دردهای بی درمان شفا می‌داد هم علم غیب می‌گفت در خانه چه داری چه کردی و چه می‌کنی بعد ، خب وقتی حضرت عیسی علیه السلام این جور باشد امیرالمومنین سلام الله علیه که عصاره عالم خلقت است این جور نیست؟ و این زیارت جامعه که بهترین زیارات است الحمدالله در زیارات ما اسرار شیعه یاد آور شده ائمه طاهرین وقتی نمی‌توانستند حرفشان را بزنند مثلاً در زیارت در دعا حرفشان را می‌زدند و این زیارت جامعه از اسرار سیعه است هرچه شیعه دارد در این زیارت جامعه هست اما این را هم باید توجه داشته باشیم هرچه در زیارت جامعه هست و نسبت به ائمه طاهرین علیهم السلام داده شده در قرآن هم هست و یک چیز زائد بر قرآن ما نداریم و همین مرده زنده کردن و دردهای بی‌درمان شفا دادن و علم غیب داشتن از آینده خبر دادن خب این‌ها چیزی نیست که ما همین جوری نسبت بدهیم یک واقعیاتی است که ائمه طاهرین علیهم السلام داشته‌اند امیرالمومنین علیه السلام در نهج‌البلاغه دو سه جا می‌فرماید قبل از آن که نباشم از من سئوال بکنید بخدا قسم من می‌دانم تا روز قیامت چه واقع خواهد شد یا جای دیگر می‌فرماید از من هرچه می‌خواهید سئوال کنید برای این که من می‌دانم همه افراد کی متولد شده‌اند کی از دنیا می‌روند سرنوشت زندگیتان چیست واین چیزی نیست که ادعا بکنیم ، می‌کردند ، علم غیب داشتند و تاریخ پر از این علم غیب است همین الان این حضرت معصومه در سال چندین درد بی درمان شفا می‌دهد چه برسد به حضرت رضا سلام الله علیه این‌ها چشم‌بندی که نیست یک طلبه‌ای به من می‌گفت که خانمم سرطان سینه داشت خیلی رنج می‌کشید و گفته بود رفتم روی پشت بام لباس پهن بکنم چشمم افتاد به گنبد حضرت معصومه سلام الله علیها گفتم خانم من زن طلبه هستم که در زیر نظر شماست این طلبه‌ها در خانه شما درس می‌خوانند یک نظر لطفی به من کن خانم گفته بود من پایین نیامدم دیگر علامت سرطان اصلاً ابداً در سینه من نبود ، شوهرش به من گفت که وقتی رفتم خانه دیدم هیچ علامت ندارد نظیرش زیاد است در همین قم یک کسی بود خدا رحمتش کند هم مسجدی من بود آقای متقی این دوسه تا بچه از دست داده بود خودش آدم حسابی بود اما معلوم است سه تا داغ آن هم راجع به شهید نه، فلجش کرد به طور کلی خانمش فلج شد می‌گفت من رفتم خانه دیدم می‌خواهند ببرندش تهران و خیلی هم همه واهمه دارند اصلاً نمی‌توانست تکان بخورد یک تکه گوشت شده بود می‌گفت من رفتم بالا توی کتابخانه و به خدا توسل به عکس کردم به خدا گفتم خدایا شما امر کنید به آقا امام زمان ، آقا امام زمان یک نظر لطفی به من بکند گفت خوابیدم نصف شب دیدم شلوغ و پلوغ شد خیال کردم مرد، رفتم پایین دخترم آمد جلو گفت که بابا جان مادرم خوب شد آقای متقی به من می‌گفت رفتم آن‌جا دیدم علاوه بر این که فلج خوب شده جوان هم شده جوانیش هم برگشته بعد خود خانم تعریف کرده بود گفته بود که همه رفتند من تنها در اطاقم ماندم یک دفعه آقا آمدند و به من گفتند به شرط این‌که دیگر ناشکری نکنی پاشو ، می‌گوید پا شدم ، هول زده بودم نمی‌دانستم کیست دنبالش رفتم دم در ، در را باز کردم آقا رفتند بیرون در را بستم ناگهان دیدم خوب خوبم این چیزهایی نیست که ما بخواهیم تاریخ بگوییم یک چیزهایی است که همیشه بوده است، ما راجع به ائمه طاهرین علیهم السلام این را می‌گوییم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه که این کتاب خیلی کتاب مقدسی است انصافاً نظر لطف امیرالمومنین علیه السلام به آقای امینی که در اول جلد هفتم این قضیه را نقل می‌کنند می‌گوید که یک نامه‌ای از الازهر مصر از یکی از اساتید برای من آمد برای من شعر گفته بود خیلی تعریف من را کرده بود راجع به کتابم من برداشتم نوشتم تشکر کردم به او گفتم بابا برای من شعر نگو برای امیرالمؤمنین سلام الله علیه شعر بگو، گفت طولی نکشید برای امیرالؤمومنین سلام الله علیه یک اشعار خیلی آبداری و گفت دلم می‌خواهد بروی در مقابل ضریح مطهر و این اشعار را برای امیر المومنین سلام الله علیه از زبان من بخوانی اما به تو بگویم من فقط یک اولاد دارم یک دختر اما عقب مانده است از آقا بخواه این دختر من شفا پیدا بکند آقای امینی می‌گوید که من یقین داشتم آقا شفایش می‌دهد رفتم در مقابل ضریح مطهر اشعار را خواندم به زبان آن استاد دانشگاه بعد هم گفتم یا امیرالمومنین سلام الله علیه این شفای دخترش را از شما می‌خواهد آمدم خانه همان استاد دانشگاه به من تلفن کرد گفت که بچه‌ام خوب شد و هیچ اثر از فلج دیگر در بچه‌ام نیست خب شیعه این را می‌گوید، این که غلات لا اشکال در نجاستش ما اصلاً غلات نداریم در میان شیعه ما زیارت جامعه داریم زیارت جامعه تمام اسرار شیعه در این زیارت است اما این زیارت گرفته شده از همان قرآن شریف، حالا من یک جمله زیارت جامعه که خیلی داغ است با آن آیه قرآن می‌خوانم ببینیم که شیعه به غیر از آن چه خدا و قرآن خدا می‌گوید شیعه چیزی نمی‌گوید شیعه می‌گوید که ائمه طاهرین می‌توانند شفا بدهند درد بی درمان می‌توانند علم غیب بگویند می‌توانند حتی مرده زنده کنند شیعه غیر از این‌ها چیزی ندارند، قرآن هم همین را دارد آیه‌اش را بخوانم .

    حضرت عیسی علیه السلام می‌فرمایند قد جئتکم بآیه من ربکم من پیامبرم و معجزه دارم حالا معجزه چیست؟ انی اخلق لکم من الطین کهیة الطیر فانفخ فیه فتکون طیراً باذن الله ، من می‌توانم که یک مرغکی درست بکنم بعد فوت کنم در این مرغک آن نفس مسیحائی روح پیدا کند پرواز کند اما خودم نه باذن الله یعنی خودم می‌کنم به اذن الله یا این باذن الله هم دو تا معنا دارد معلوم نیست اذن الله یعنی در هر قضیه‌ای به خصوص، نه، یعنی خدا قدرتی به من عنایت کرده است که به واسطه آن قدرت می‌توانم مرده زنده کنم یا مرغک را جان بدهم ظاهراً معنایش هم این باشد فیکون طیراً باذن الله و ابرء الا کمه والا برص واحی الموتی باذن الله و انبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین اگر مثل این سعودی‌ها نباشید و راستی مؤمن باشید دل داشته باشید دیگر این معجزه‌های من است باید به من ایمان بیاورید خب این قرآن که دیگر متشابهات که نیست که حضرت عیسی علیه السلام هم درد بی درمان شفا می‌داده هم مرده زنده می‌کرده بالاتر از این مرده زنده کردن مرغک را می‌دمیده در آن نفس مسیحائی او را زنده‌اش می‌کرده علم غیب دارم این از باب مثال است بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم یعنی آنچه در خانه دارید آن چه ناهار و حالا چه خوردی من می‌توانم بگویم ناهار چه خوردی شام چه خوردی و چه الان در خانه ذخیره داری به عبارت دیگر که ائمه‌طاهرین می‌فرماید و انبئکم بماکان و ما یکون و ما هو کائن که امیرالمومنین سلام الله علیه در نهج البلاغه می‌فرماید و الله نفسی بیده انا انبئکم بما شئتم الی یوم القیامه یا و الذی نفسی بیده لاتسئلوا عن شیی الا انبئکم به یا در جمله دیگر این که من می‌دانم کی به دنیا آمده‌ای کی از دنیا می‌روی و سرنوشت زندگی تو چیست خب این قرآن .

     و اما زیارت جامعه، زیارت جامعه خب از این چیز‌ها خیلی دارد اما همه‌اش هی مرتب این‌ها عبد خدا هستند ما عبد خداییم من شهادت می‌دهم شما عبد خدا یید اما این مقام عبودیت شما شما را رسانده به آنجا که لا فرق بینها و بینهم الا انهم عبادک حالا آخر زیارت جامعه این جوری دارد یا ولی الله اگر به تنهایی می‌خواهید زیارت کنید تقاضا دارم وقتی زیارت جامعه می‌خوانید ولو در حرم امیرالمومنین علیه السلام هم باشد توجه شما به امام زمان علیه السلام باشد اما زیارت بر همه السلام علیکم یا اهل البیت النبوه طرف توجه امام زمان، خطاب به امام زمان علیه‌السلام اما مرادتان همه ائمه‌طاهرین باشد که حالا این یا اولیاء الله که نسخه بدل هم دارد ان بینی و بین الله عزوجل ذنوباً لایأتی علیها الا رضاکم من گناه دارم گناه را شما باید بیامرزید اما بعد می‌گوید گناه را بیامرزید شما یعنی چه؟ که معنای شفاعت دو سه تا معنا دارد شفاعت یک معنایش این است که من عقیده دارم بهترین معنای شفاعت هم همین است در روز قیامت اختیار تام دارند اهل بیت علیهم السلام هر که را صلاح بدانند بهشت ببرند هر که را صلاح بدانند جهنم ببرند این اختیار تام و این زیارت ظاهراً همین را می‌خواهد بگوید نه این که شفاعت حالا یا آنها دعا بکنند این هم یک معنایش است که از خدا بخواهند واسطه فیض بشوند ولی بهترین معنا همین است که ائمه طاهرین شما اختیار تام دارید از کی؟ از خدا، فبحق من ائتمنکم علی سره و استرعاکم امر خلقه قسم به آن کسی که شما را واسطه فیض این عالم قرار داد هم مورد سر خدا هم ولی در این جهان واسطه فیض این عالم و قرن طاعتکم بطاعته لما استوهبتم ذنوبی، شما ببخشد گناهم را، نمی‌گوید دعا کنید که خدا گناهم را ببخشید شما ببخشید گناهم را و کنتم شفعائی که معنای شفاعت سه چهار تا معنا دارد یک معنایش همین است و استوهبتم یعنی کنتم شفعائی، فانی لکم مطیع من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله اللهم‌انی لو وجدت شفعاء اقرب الیکم من محمد و اهل بیته الاخیار الائمه الا برابر لجعلتهم شفعائی فبحقهم الذی او جبت لهم علیک اسئلک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم و بحقهم یک چنین چیزی من هم عارفم به خودشان هم عارفم به حقی که آنها به ما دارند و فی زمرة المرحومین بشفاعتهم، خب خیلی داغ است اما چیزی ندارد جز آن که قرآن گفته، دیگر بالاتر از قرآن در این زیارت جامعه این چنانی ما نداریم، زیارت جامعه خیلی داغ است همین نفهم‌ها ما را کافر می‌دانند مشرک می‌دانند و می‌گویند این‌ها زیارت جامعه دارند زیارت جامعه این جوری است خب می‌گوییم آقا زیارت جامعه داریم درست است اما گرفته شده از قرآن شریف است و قرآن نظیر این آیه که خواندم در قرآن زیاد است بنابر این ما اصلاً این که غالی داشته باشیم در شیعه، ما غالی نداریم شیعه حقیقی این است که زیارت جامعه را قبول داشته باشد و زیارت جامعه گرفته شده از قرآن شریف و اما حالا یک شیعه پیدا کنیم که موسی بن جعفر علیهما السلام را خدا بداند، بگوید خدا حلول در موسی بن جعفر علیهما السلام کرده این‌ها مسلم نیست هر چه هست تهمت است مثل همین الان دیگر، آن وقت‌ها همین بوده اصل این قضیه هم از عمر گرفته شده عمر از این چیز‌ها داشت مثلا مشهور است که رفت در مقابل حجرالاسود گفت که ای حجرالاسود تو یک سنگی بیش نیستی اگر پیامبر تو را نبوسیده بود من هم نمی‌بوسیدم چون پیامبر بوسیده من ترا می‌بوسم، این حرفها کم‌کم آمد و آمد در میان این ابن تیمیه و حالا این سعودی‌ها خدا لعنتشان کند به عنوان امر به معروف و نهی از منکر چه بدی‌ها می‌کنند چند روز قبل یک قتل عمومی، کشتند از شیعیان هم مردشان را هم زنشان را و حالا چه؟ ما می‌گوییم یا رسول الله، می‌گوید چرا می‌گویی؟ ما ضریح مطهر رسول الله را می‌خواهیم ببوسیم می‌گوید چرا؟ می‌گویم خب حجرالاسود مهمتر است یا این ضریح؟ حالا بگویید مثل هم چرا پس حجرالاسود را پیامبر بوسید من ضریح مطهر یکی از ائمه‌طاهرین را نبوسم؟ چرا؟ من زیارت جامعه در بقیع نخوانم؟ چرا؟ اصلاً دلیل نیست فقط همین مشرک، مشرک و خودشان مشرکتر از همه هستند یعنی وقتی برویم توی کتابهایشان مشرکتر از همه این سعودی‌ها هستند برای این که این‌ها قائل به تجسیم هستند یعنی خدا را در آسمان هفتم یک عرشی درست کرده‌اند یک کرسی روی آن گذاشته‌اند همین طور که قرآن می‌گوید خدا را نشانده‌اند آن‌جا بعضی اوقات هم یک نظری به زمین دارد بعضی اوقات هم می‌آید پایین یک گردشی در زمین می‌کند و بر می‌گردد خب صحیح بخاری است دیگر این مشرک نیست این غالی نیست اما ما که می‌خواهیم ضریح مطهر امیرالمومنین علیه‌السلام را ببوسیم شده‌ایم مشرک بنابر این این جمله که اصرار  می‌کنم برای خاطر همین است که مشهور شده در میان ما که در زمان ائمه‌طاهرین علیه السلام یک افرادی بودند غالی این‌ها ثقه بودند صحیح الروایه بودند اما فاسد العقیده بودند که مرحوم نجاشی خیلی جاها به این‌ها که می‌رسد می‌‌فرمایند صحیح الروایه صالح الروایه اما از نظر عقیده فاسد العقیده، فاسد العقیده چه؟ همین هاست دیگر، ائمه‌طاهرین علیهم السلام هم برای خاطر تقیه گاهی این‌ها را طردشان می‌کردند گاهی نصیحت می‌کردند، داغهایشان دست بر نمی‌داشتند دیگران را به کشتن می‌دادند خودشان را به کشتن می‌دادند ولی چیزی نمی‌گفتند جز این که می‌گفتند این موسی بن جعفر علیهما السلام هم علم غیب دارد هم قدرت دارد قدرت دارد قدرت ما سوی اللهی هم می‌تواند دردهای بی‌درمان شفا بدهد اما خودش در زندان است چرا؟ خدا خواسته است و ما تشاؤون الا ان‌یشاءالله ، خدا خواسته است صلاح مصلحت این است که در زندان باشد شیعه بالاتر از این نه گفته و نه می‌‌گوید و نه خواهد گفت لذا از نظر موضوع که ما از نظر صغری قبول نداریم در میان شیعه یک نفر غالی به معنا این که بگوید خدا حلول در ائمه طاهرین کرده یا ائمه طاهرین خدا هستند ، شریک خدا هستند مسلم نمی‌شود پیدا کرد . و هیچ کس نمی‌گفت ، تمام این‌ها تهمت است لذا نه روسی‌ها می‌گفتند نه طوسی‌ها نه فطحی‌ها می‌گفتند نه این‌ها، هیچ کدام این‌ها من عقیده ندارم ، عادلشان هم می‌دانند ، از اصحاب ائمه می‌دانند آن وقت بگویند که این‌ها فاسد العقیده‌اند ، یعنی چه فاسد العقیده؟ لذا علی اللهی هم ما نداریم ، لذا علی اللهی که علی را خدا بداند  نداریم بله یک اشعاری هست این نباید این اشعار را بگویند این اشعار تأویل دارد حرف دارد اصلاً خودشان هم بلد نیستند وقتی این شعر را می‌گویند یکی از همین شعرا که خیلی بالا هم هست یک اشعاری دارد می‌گوید خود به خود گوینده ایاک نعبدنستعینم حالا این می‌خواهد بگوید من خدا هستم؟ یکی می‌گفت به او گفتم این را معنا کن بلد نبود معنا کند اما خود به خود گوینده ایاک نعبد نستعینم حالا این راستی می‌خواهد بگوید من خدا هستم و کارهای خدا را می‌کنم ؟این‌ها که نیست این‌ها یک حرفهایی است که می‌زنند لذا این شیطان پرست‌ها همین الان شیطان پرست‌ها زیاد شده‌اند وقتی برویم توی صحنه و حرفهایشان می‌بینیم شهوتپرست‌ها زیاد شده‌اند و از این راه جلسات شهوترانی دارند، گول زدن زنها را دارند گول زدن مردها را دارند پول از مردها می‌گیرند یک چیز دیگر از زنها می‌گیرند می‌شود به عنوان شیطان پرست و الا شهوت پرست شده شیطان پرست حالا علی کل حال اگر کسی راستی بگوید که ائمه طاهرین خدا هستند خب کافر است ، مشرک است.

    یک حرف هم حالا صغری داشته باشیم به چه دلیل این‌ها نجس باشند؟ خب دلیل نداریم و قاعده طهارت هم می‌گوید این‌ها پاکند یعنی اگر ما داشته باشیم یعنی اگر ما داشته باشیم یک کسی که علی را خدا بداند این کافر است قتلش واجب است اگر درست باشد عبدالله بن سباء با بند و بیلش امیر المئمنین را نابود کردند قبول ندارم این‌ها را که امیرالمومنین این ها را با آتش سوزاند اصلاً نیست این چیزی عبدالله بن سباء ، حالا اگر کسی راستی مثل عبدالله بن سباء که در تاریخ آمده بگوید که امیرالمومنین خداست خب کافر است باید او را کشت روایت داریم فراوان بحثش را کردیم در باب دیات در باب تعزیرات در باب حدود اما حالا نجس است به چه دلیل ؟ این را باید درست بکنید و دلیل بر این‌که این نجس است نداریم الا این‌که باز فقهاء الان همین مرحوم سید که می‌فرماید لا اشکال فی نجاسته این جور درست می‌کند می‌فرمایند کل کافر نجس پس غالی‌ها کافر هستند پس نجس هستند، این حرف است می‌گوییم خب کل کافر نجس کجاست؟ می‌گویند نداریم.

  شما بنا شد یک آیه بیاورید بگویید کل کافر نجس همین‌طور که فقهاء روی اجماع می‌گویند می‌گویند کل کافر نجس والغالی کافر فنجس می‌گویم ما که الغالی کافر را قبول نداریم حالا قبول داشته باشیم بگوییم کافر است کل کافر نجس نه در قرآن داریم نه در روایات بله بعضی‌ها ادعای اجماع کرده‌اند گفته‌اند کل کافر نجس اجماعاً دلیل را روایت نیاورده‌اند نگفته‌اند برای کتاب شریف نگفته‌اند برای روایت گفته‌اند که اجماع داریم کل کافر نجس اجماعاً خب مرحوم حاج آقا رضا همدانی مرحوم صاحب جواهر همچنین مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی می‌فرمایند این کل کافر نجس اجماعاً، کدام اجماع ؟ اصلاً مسئله را متعرض نشده‌اند قوم، ما همین‌جور بگوییم اجماعاً ؟ اجماع آنجاست که متعرض مسئله بشوند همه متعرض بشوند ما از گفته همه آنها پی به قول امام یا به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی پی ببریم به این‌که نص معتبری پیش آنها بوده و به ما نرسیده ولی مسئله مثل غالی و مثل مرتد و مثل مجسمه و امثال این‌ها همین تجسمی‌ها خب راستی این سنی‌ها خدا را مجسمه می‌دانند دیگر همه آنها، خب در حالی که سنی‌ها مسلم پاکند همه آنها ، بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم خب معنا ندارد بگوییم غیر شیعه دیگر همه نجس خب نه، در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام سنی 100 تا بود شیعه یکی این‌ها با هم معاشرت داشتند، با هم حتی ازدواج داشتند خرید و فروش شیعه، شیعه از این‌ها چیز می‌خرید خب این‌ها بنابراین سنی نجس است که بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم . همین مقدار که نگفته‌اند اصاله الطهاره کار می‌کند می‌گوییم نگفتن آنها بلاخلاف خب مثلاً مرحوم صاحب جواهر از این بلاخلاف‌ها دارد از خود صاحب جواهر که می‌گوید بلاخلاف هفت هشت ده تا سطر که رد بشویم می‌بینیم که علیه این بلاخلاف فتوی داده، می‌گوییم آقای صاحب جواهر شما گفتید بلاخلاف می‌گوید بلاخلاف که اجماع نیست عدم تعرض است عدم تعرض فرق دارد با این‌که متعرض مسئله بشوند خب متعرض مسئله نیستند وقتی متعرض مسئله نشدند بلاخلاف بگوییم درست است یعنی ما نیافتیم ممکن است باشد ما نیافتیم حالا ما نیافتیم عدم الوجدان یدل علی وجود؟ باید یدل علی عدم وجود؟ هیچ کدام و اجماعش هم کل کافر نجس اجماعاً ما این کل کافر را به معنای غالی نداریم اگر هم داشته باشیم نجس را نداریم بنابراین قاعده طهارت می‌گوید که پاکند ، اما جون اجماع هست اجماع این جوری که گفتم جون که می‌بینند که این کل کافر نجس همین‌طور که مرحوم سید اول که وارد شدند فرمودند کل کافر نجس باقسامه خیلی با طمطراق آدم احتیاط بکند خوب است انسان ساکت بماند خوب است اما راستی بخواهیم بگوییم که الکافر نجس باقسامه و فتوی بدهیم کار مشکلی است انصافاً من دیروز گفتم امروز هم بگویم چند تا بحث داریم همه همین حرفهاست و آن این است که این بحث‌ها سهل و امتناع است از نظر اصول و فقه و آن فقه کلی مسئله واضح است از آن نظر که این اجماع و ادعای اجماع از بزرگان مسئله مشکل است لذا چه بگوییم؟ آدم در آن می‌ماند نمی‌داند چه بگوید و شما هستید که ببینیم یک چیزی می‌توانید پیدا بکنید برای نجاست یا برای طهارت اگر نتوانستید قاعده طهارت می‌گوید پاکند.  

وصلی الله علی محمد و آل محمد