درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه: 30

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث در ماء استنجاء بود که به آن غساله‌ی استنجاء هم می‌گویند.

مشهور در میان فقهاء هم قدماء هم متأخرین این است که این پاک است معمولاً هم دیروز عرض کردم پاک است برای خاطر همین است که آن وقت‌ها مستراحی نبوده و الان هم در میان خیلی عربها همین‌جورهاست که همین جوری بول می‌کردند غایط می‌کردند بعد هم خودشان را می‌شستند و این ترشح می‌کرد به بدنشان سئوال و جواب می‌کردند حضرت فرمودند که پاک است لذا روایات هم باید ناظر به همان باشد یعنی این ترشحاتی بوده که سئوال و جواب می‌شده و می‌فرمودند پاک است.

دیروز عرض می‌کردم که بعضی از بزرگان مثل مرحوم شهید فرموده‌اند عفو است، پاک نیست، نجس است اما معفو است لذا ترشح می‌شود به بدن لازم نیست آب بکشی مثل خون کمتر از درهم است.

گفتم هم حرفشان هم دلیلشان خیلی عالی است اما با ظهور روایات ظهور عرفی با ظهور عرفی روایات سازگار نیست.

مسئله بعدی که در آن مانده بودیم و این که تکرار می‌کنم می‌خواهم ببینم که کسی هست بشود از آن استفاده بکنیم راجع به رفع خبث و رفع حدث است به واسطه این آب.

در رفع خبث معمولاً گفته‌اند می‌شود، اما در رفع حدث بخواهی با آن وضو بگیری بخواهی با آن غسل بکنی گفته‌اند نمی‌شود و دیگر جرأت هم پیدا کرده‌اند گفته‌اند که باید تیمم کرد، اما دلیلی برای مسئله ندارند. برای این که اگر پاک است خب آثار پاکی باید بر آن بار بشود هم بشود رفع خبث بکند هم بشود رفع حدث بکند.

مرحوم شهید که می‌فرمایند معفو است خب معنایش این است که نجس است خب رفع خبث به واسطه آن نمیشود رفع حدث هم بخواهد وضو بگیرد بخواهد غسل بکند نمی‌شود اما روی فتوای مشهور که می‌فرمایند پاک است چرا رفع خبث رفع حدث با آن نشود؟

گفتم دلیل ندارند، مضاف نیست اگر مضاف باشد که بحث ما نیست مضاف نیست یک قدری آب ریخته سر مخرج بول خب دیگر حالا این که آب مضاف نیست لذا برای رفع خبث مشهور گفته‌اند می‌‌شود دو دفعه می‌شود که برای تطهیر مخرج بول مثلاً از همان آب استفاده کرد اما برای رفع حدث بخواهد با آن این آب وضو بگیرد گفته‌اند نه اما دلیل در مسئله ندارند لذا مثل مرحوم شیخ‌‌انصاری و محقق همدانی و دیگران متوسل شده‌اند به اجماع، لذا یک شهرتی هم پیدا شده برای رفع خبث این اجماع را نداریم و اما برای رفع حدث این اجماع را داریم.

اما دیروز عرض کردم این‌ها بعضی از بزرگان من جمله مرحوم آقای خویی ایشان می‌فرمایند که می‌شود پاک است چون پاک است بنابراین با آب پاک هم می‌شود رفع خبث کرد هم می‌شود رفع حدث کرد.

حضرت امام می‌فرمایند انصراف دارد آن مطهرات یا آن آبی که رفع حدث می‌شود انصراف دارد از این گونه آب‌ها و حتی می‌فرماید که این استنکار عرفی هم دارد استنکار شرعی دارد متشرعه زیر بار این حرف نمی‌روند که با آبی که استنجا کرده‌اند محل بول و محل غایط را شسته‌اند با این آب بخواهند وضو بگیرند متشرعه زیر بار این حرف نمی‌رود.

مرحوم محقق همدانی در این جا نه، در آن آب غساله که بعد صحبت می‌کنیم همین فرمایش مرحوم حضرت امام را دارند این که با این آب‌ها استنکار عرفی هست لذا عرف با آبی که با آن محل غایط را شسته یا دست نجس بوده آب را ریخته روی دست و نجاست را رفع کرده این مثل عرف است که عرف دست یک کسی چرکی باشد حالا این دست چرکی را بشوید دیگر مردم از این آب نمی‌خورند اجتناب می‌کنند.

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این جا همان حرف مرحوم محقق همدانی که در آب غساله می‌گویند ایشان در آب استنجاء هم می‌گویند آن وقت یک مقدار روی حرف حضرت امام اجماع مهمتر می‌شود لذا این که مثلاً مرحوم آقای خویی یا مرحوم مقدس اردبیلی این‌ها می‌گویند که اجماع نیست این اجماع خیلی اهمیت ندارد این طور که حضرت امام می‌فرمایند می‌فرمایند که نه بالاتر از اجماع است، سیره متشرعه به قول مرحوم محقق همدانی سیره عرف و با عدم ردع سیره عرف را حجت می‌کنیم یا سیره متشرعه را کاشف از رضایت شارع می‌کنیم، خوب است انصافاً یعنی حرف حضرت امام این جا حرف خوبی است در ماء الغساله هم همین الان صحبت می‌کنیم در آن جا هم مثل مرحوم محقق همدانی فرموده‌اند این جا هم در ماء الاستنجاء حضرت امام می‌گویند حرف خوبی است حرف حضرت امام ، حضرت امام این جا آن حرف مرحوم محقق همدانی که نفرت عرفی آن را اصلاً ایشان این جا متعرض نمی‌شوند آن که ایشان متعرض می‌شوند این است که استنکار شرعی، متشرعه و متشرعه ولو به او بگویند این آب پاک است با این آب وضو نمی‌گیرد و این سیره متشرعه اجماع هم از این جا سر چشمه گرفته، ظاهراٌ حرف خوبی است انصافاً .

(حضرت امام اجماع را نمی‌خواهد حجت کند) لذا خلاصه حرف این است با تنفر عرفی هم نیایید جلو، این طور که حضرت امام آمده‌اند با این که این کار منکر در تشرع است پیش مسلمانها این کار منکر است لذا اگر هم برای رفع خبث بگویید برای رفع حدث دیگر مسلم نمی‌شود گفت آن وقت این اجماع از این جا سرچشمه گرفته، لذا اگر فرمودند قدماء گفتند متأخرین گفتند اجماع داریم این همان سیره متشرعه است.

یعنی اجماع عملی، سیره متشرعه به این که از آب استنجاء وضو نمی‌گیرند غسل نمی‌کنند، آن کسانی که می‌گویند مثل حضرت امام ملتزم می‌شوند تا آخر، آن هم که مرحوم آقای خویی می‌گویند ملتزم می‌شوند تا آخر.

یک حرف دیگر هم من دارم ببینید این چه جور است؟ که در ضمن صحبت‌ها من گفتم که اصلاً این روایت‌ها صادر شده برای خاطر ترشحاتی که از این آب استنجا می‌شده و اما این که ما بگوییم که این‌ها در مقام بیان این بودند که سؤالاً و جواباً ماء الاستنجاء را پاک بدانند و با آن رفع خبث بکنند و رفع حدث بکنند این اصلاً در روایات دیده نمی‌شود و همه روایت‌ها که من یکی را خواندم راجع به همین است که من استنجاء کردم جامه‌ام افتاد توی این یا باز سؤال می‌کند من استنجا کردم آبها ترشح کرد به بدنم حضرت می‌فرمایند لابأس به یعنی روایت‌ها از ائمه طاهرین بلکه سؤالها هم از راوی‌ها برای ترشح‌ها لذا پاک دانسته‌اند برای خاطر ترشح‌ها، نمی‌دانیم آیا رفع خبث می‌تواند بکند رفع حدث می‌تواند بکند یا نه ؟ خب نه، اصل می‌‌گوید نه، برای این که این آب رفع عین نجاست کرده و در آب غساله می‌آییم صحبت می‌کنیم آبی که رفع نجاست بکند خب نجس است اما راجع به ترشح‌ها حضرت فرمودند طوری نیست آن وقت اگر حرف من را بزنید دیگر حرف مثل مرحوم شهید و مرحوم آقای خوانساری و آنها هم زنده می‌شود که بگوییم اصلاً امام علیه السلام در مقام بیان این بوده که این‌ها با آن می‌شود نماز کرد، و اما نجس است و با آن می‌شود نماز کرد خب می‌گوییم، برای این که دوران امر بین تخصیص و تخصص است این طور که دیروز عرض کردم از مرحوم آقای خوانساری، دوران امر بین تخصیص و تخصص است و تخصص اولی از تخصیص است و علی کل حال پاکش می‌کنیم یا معفوش می‌کنیم ماء استنجاء را ، اما بشود رفع خبث بکنیم نه رفع حدثش دیگر به طریق اولی نمی‌شود و این که مرحوم آقای خویی می‌گویند رفع حدث و رفع خبث هر دو می‌شود برای این که پاک است و اجماعها هم پشمی به کلاهش نیست به ایشان عرض می‌کنیم سیره متشرعه هست، سیره متشرعه با این آب وضو نمی‌گیرد آن وقت اگر عرض من را هم بپسندید انصراف روایات است، روایات از این گونه چیزها که ما بخواهیم با آن وضو بگیریم با آن رفع خبث حتی بکنیم نه، روایت‌ها مختص می‌شود به ترشحات و امثال ترشحات، سیره می‌گوید نکن حتی سیره متشرعه می‌گوید تیمم کن، پاک است در همین جا اما پاک است مطلقاً یک رویات نداریم، معنای انصراف همین است که تمام این روایت‌ها راجع به ترشحات است، انصراف عرفی، انصرافی که در این جا می‌گوییم مراد ما این نیست، انصراف که می‌گویند حجت است می‌گویند انصراف بدوی حجت نیست یعنی مثلاً الان که می‌گویند ماء خب همین آب‌های لوله‌‌کشی این‌هاست اما این انصراف بدوی است یک قدری فکر بکنیم می‌بینیم که میم و الف و همزه وضع شده برای آن چیزی که سیال است به این می‌گویند این انصراف حجت نیست اما این میم و الف و همزه (ماء) بخواهد آب هندوانه را بگیرد نمی‌گیرد به این می‌گوییم انصراف حقیقی ازحاق لفظ یعنی لفظ را جوری وضع کرده‌اند که از مثل آب مضاف تا آن اضافه‌اش نیاید صادق نیست پس الماء انصراف دارد از مشروبات، ما یک حرف دیگر داریم این انصرافی که این جاها می‌گوییم فهم عرفی است یعنی وقتی روایات را عرضه بداریم به عرف که می‌گوید ترشحات ماء الاستنجاء پاک است در حالی که رفع عین نجاست کرده می‌فهمد این که وضو گرفتن با این جایز نیست انصراف دارد به همان ترشحات، اما بخواهد این آب را بخورد جایز نیست چنانچه عرفاً جایز نیست شرعاً هم جایز نیست و انصراف در این جا یعنی فهم عرفی وقتی روایات را بدهیم به عرف، عرف انصراف می‌داند از این که رفع خبث بکند مخصوصاً رفع حدث بکند یا این آب را بخورد و امثال این‌ها، حالا اگر نپسندید آن حرف حضرت امام انصافاً خیلی خوب است که سیره متشرعه روی مسئله هست که مشهور از قدماء متأخرین همه گفته‌اند اجماع در مسئله هست لذا اگر کسی آن سیره حضرت امام را بگوید قوی تر از اجماع است اگر هم اجماع را بگوید که هم قدماء هم متأخرین گفته‌اند اجماع، اجماع و اما ما بخواهیم این که بگوییم این اجماع‌ها ان قلت قلت روی آن است و آن تمسک کرده به آن روایت و آن تمسک کرده به آن روایت پس بنابراین اجماعی در مسئله نیست علی الظاهر این‌ها دیگر مشکل است انسان بگوید.

مسئله دوم گفته‌اند که این ماء الاستنجاء پاک است اما چند تا شرط دارد همین طور که مرحوم سید در عروه می‌فرمایند شرط اولش گفته این آب متغیر به نجاست نشود این کم پیدا می‌شود که متغیر به نجاست بشود، بشود آب مضاف آن هم به نجاست یعنی معمولاً خب یک آفتابه آب می‌ریزد بحث ما روی آب قلیل است، آب کثیر که خارج از بحث ماست یک آفتابه آب می‌ریزد و محل بول و محل غایط را پاک می‌کند خب حالا این یک آفتابه آب مسلم آن محل غایط محل بول بخواهد این را مضاف بکند مضاف نمی‌کند حالا اگر مضاف شد معلوم است دیگر از بحث ما بیرون است سالبه به انتفاء موضوع است لذا مرحوم سید فرموده‌اند که باید متغیر به نجاست نشود.

شرط دوم فرموده‌اند باید نجاست مرئیه در این آب استنجاء نباشد یک دفعه مثلاً در یک ظرفی استنجاء می‌کند نگاه می‌کند می‌بیند ذرات غایط می‌بیند، به حسب دید معمولی می‌گویند نه این دیگر آب استنجاء نیست بلکه الان آن ذراتی که ذرات مبان در این آب هست این آب نجس است به چه نجس است؟ به نجاست خارج از استنجاء یک دفعه مسلم وقتی محل بول و محل غایط را بشوید ذرات نجاست در آب هست گاهی دیده می‌شود خب اگر دیده نشد پاک است هر چیزی همین طور است مثلاً در وقتی که بول و غایط می‌کند یک بخاری بلند می‌شود بخار همان ذرات مائیه یا ذرات غایط است اما این بخار پاک است یا رنگ خون همان ذرات خون است اما پاک است برای این که با میکروسکوب باید ببینند، با آلات دقیقی که با چشم عادی نمی‌شود دید خب پاک است اما یک دفعه با چشم عادی می‌شود دید مرحوم سید می‌گویند اگر با چشم عادی بشود دید این آب استنجا دیگر آب استنجا نیست بلکه آبی است که ذرات نجاست الان در آن موجود است این هم شرط دوم حالا اگر هم کسی مثلاً شک بکند دیگر خواه ناخواه باید بگوییم نجاست دیگر برای این که این آب الان در این ظرف ملاقات با نجاست کرده آن عموماتی که سابقاً خواندیم که آب قلیل ملاقات با نجاست بکند نجس است باید بگوییم این آب نجس است لذا مثلاً ترشحها پاک است برای این که آن ذرات را این ندارد اما آبی که جمع شده در ظرف اگر نجاست مرئی داشته باشد از باب ملاقات آب قلیل با عین نجس این هم حرف خوبی است دیگر.

شرط سوم گفته‌اند که باید تعدی فاحش نباشد یک دفعه مثلاً اسهال دارد و اطراف این را متلوث می‌کند مخرج غایط را می‌گوئید این دیگر نه، تعدی فی الجمله طوری نیست که اسمش بشود استنجاء اصلاً معنی استنجا یعنی رفع غایط به واسطه آب یا به واسطه سنگ و امثال این‌ها که اصلاً لغت می‌گوید که استنجاء برای رفع غایط به واسطه سنگ، حالا یا نظیر سنگ مثل دستمال کاغذی و امثال این‌ها خب به هر اندازه که باشد تعدی فی الجمله خب طوری نیست و اما اگر مثلاً بول کرده اما تعدی کرده به زیر مثلاً معلوم است مرحوم سید می‌گویند نمی‌شود گفت لااقل شک هم بکنیم کفایت می‌کند آن عمومات برای ما کار می‌کند شما می‌خواهید تخصیص بزنید تخصیص شما باید متیقن باشد. این هم خوب است.

شرط چهارم نجاست از خارج نباشد مثل این که دست نجس است حالا با دست نجس استنجاء بکند خب دستش پاک می‌شود اما می‌گویند این ماء الاستنجاء نجس است مثلاً این کسانی که مربوط به آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و امثال این‌ها عبارت را می‌خواهند معنا بکنند می‌گویند که دستش را گذاشت به محل مخرج غایط اما دست را برداشت و دو دفعه دست را گذاشت که این دو مرتبه می‌گذارد دست نجس است می‌گویند این دیگر ماء الاستنجاء نیست حالا این مسئله را اگر کسی اشکال داشته باشد اما همین دست نجس است دست خونی بوده رفع خونش را کرده اما یادش رفته مثلاً بشوید یا نه می‌گوید تطهیر می‌کنیم با دستمال هم پاک می‌شود حالا با این دست استنجاء کرد مرحوم سید می‌گویند نمی‌شود این ماء الاستنجاء و ماء غساله رفع نجس است و چون این دو تاست بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که ماء الاستنجاست .

حرف آخر هم فرموده‌اند که نجاست دیگری با آن نباشد مثلاً ادرارش خون دارد یا اسهال خونی دارد می‌گویند این اسهال خونی یا بولش خون داشته باشد این دیگر ماء الاستنجاء نیست بلکه ماء الاستنجاست هم رفع خون کرده هم رفع بول کرده و چون چنین است پس بنابراین نجس است. حالا این 5 تا شرط را گفته‌اند، شما یک قاعده کلی می‌توانید بفرمایید آن که پاک است ماء الاستنجاء است هر چه دیگر صدق ماء الاستنجاء نکند باید بگویید نجس است به آن قاعده‌‌ای که ملاقات آب قلیل با نجس آن آب قلیل را نجس می‌کند. خب این مسئله تمام شد.

مسئله مشکلی که در این سه روزه داریم خیلی هم به درد می‌خورد معرکه آراء هم هست غساله نجس است که اصلاً اسمش را می‌گذارند غساله یعنی دست شما نجس است تطهیر می‌کنید آن آبها که می‌ریزد روی زمین این آب‌ها پاک است یا نه؟ یا مثلاً زمین نجس است آب را می‌ریزید روی زمین خب آن جا پاک است یا نه ؟ لباستان نجس است می‌زنید توی آب قلیل می‌آورید بالا این چکه‌ها در وقت فشار دادن مخصوصاً فشار که می‌دهید این آبهایی که از لباس می‌ریزد این‌ها پاک است یا نه؟ به این می‌گویند غساله و من یک تقاضا از شما دارم این دو سه روزه اقلاً خیلی کار بکنید روی این مسئله چون مسئله فوق العاده هم مهم است هم معرکه آراء .

مرحوم صاحب جواهر بیش از 10 صفحه در این باره صحبت می‌کند و می‌فرماید که ماء الغساله پاک است چه رفع عین نجاست بکند چه آن تکرار دوم باشد متعقب طهارت باشد مطلقاً ماء الغساله پاک است یعنی آب قلیل بخواهیم چیزی را تطهیر کنیم مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید که تطهیر کن دستت پاک می‌شود لباست پاک می‌شود آن آبهایی هم که از این لباس از این دست ریخته روی زمین زمین را نجس نمی‌کند زمین پاک است البته فرمایش مرحوم صاحب جواهر نادر است.

در مسئله سه تا قول داریم البته خیلی است هفت هشت ده تا قول داریم اما در مسئله سه تا قول داریم.

یک پاک است مطلقاً صاحب جواهر می‌فرمایند و خیلی هم پافشاری روی آن دارند هفت هشت ده صفحه.

دوم نجس است مطلقاً نجس است غساله نجس است غساله آب قلیل مشهور در میان فقهاء هم قدماء هم متأخرین من جمله صاحب عروه و محشین صاحب عروه مخصوصاً محشین این ده بیست تا حاشیه‌ای که بر عروه نوشته شده غالب این‌ها می‌گویند نجس است.

سوم تفصیل است می‌گویند آن که رفع نجاست می‌کند این نجس است اما آن که متعقب به طهارت است آن پاک است مثلاً راجع به بول که صبّ علیه مرتین، می‌گوید آن دفعه اول که آب را می‌ریزید که عین نجاست را رفع می‌کند این نجس است اما آن دفعه دوم که می‌ریزند که متعقب به طهارت است آن غساله پاک است. این را هم مشهور نه اما علی کل حال در میان قدماء در میان متأخرین و در محشین عروه دیده می‌شود بسیاری از بزرگان این تفصیل را گفته‌اند لذا سه تا قول داریم. قول به طهارت مطلقاً، قول به نجاست مطلقاً قول به تفصیل بین آن جا که غساله متعقب به طهارت باشد و آن که متعقب به طهارت نباشد.

حالا یک مثالی که خیلی فراوان است مثلاً روی زمین خون هست یک دفعه آب قلیل را می‌ریزید روی زمین و دست می‌کشید روی این خون تا رفع این نجاست می‌شود خب آن کسانی که مثل صاحب جواهر می‌گوید غساله که می‌رود جلوتر پاک است آن کسانی که می‌گویند نجس است می‌گویند نجس است آن کسانی که تفصیل قائلند می‌گویند که این نجاست‌ها را رفع بکن اول با یک دستمالی قبل از آن که آب بریزی با یک دستمالی یک چیزی خون را رفع بکن آب را بریز متعقب به طهارت است این آب پاک است یک دفعه خون موجود است چون احتیاج به تکرار ندارد آب را می‌ریزند آن مفصل‌ها گفته‌اند این آب نجس است مشهور هم گفته‌اند نجس است مرحوم صاحب جواهر می‌گویند پاک است. اما یک دفعه خون نیست. زایل می‌کند خون را رفع عین نجاست نمی‌کند رفع متنجس می‌کند آب را می‌ریزد بعد از آن که خون را با یک دستمال گرفت این غساله را گفته‌اند پاک است مفصل‌ها گفته‌اند این پاک است چرا پاک است ؟ گفته‌‌اند متعقب به طهارت، غساله متعقب به طهارت پاک است. در بول گفتم صب علیه مرتین آن مفصل می‌گوید دفعه اول نجس است دفعه دوم پاک است آن کسی که می‌گوید نجس است می‌گوید هر دو نجس است آن کسی که می‌گوید پاک است می‌گوید هر دو پاک است. حالا فردا حرف صاحب جواهر حرف آن کسانی که می‌گویند مطلقاً نجس است حرف آن کسانی که می‌گویند تفصیل، مسئله خیلی مشکل است من تقاضا دارم این دو سه روزه در این مسئله کار بکنید شاید بشود از شما استفاده بکنیم انشاءالله .

وصلی الله علی محمد و آل محمد