درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 16
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
عرض کردم مشهور در میان اصحاب بلکه اجماع از قدماء و متأخرین این است که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود و بزرگان مدعی هستند بیش از 200، 300 تا روایت در مسئله هست که تقریباً 40 ، 50 تا از این روایتها را مرحوم صاحب وسائل در همین ابواب ماء مطلق ماء مضاف آوردهاند اما در مقابل قول مشهور و اجماع ابن ابی عقیل از قدماء، فیض دروافی از متأخرین مدعی هستند که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود تنزه از آن خوب است معلوم است آب آلوده است و از آن اجتناب بکنیم . اما این که به ملاقات نجس آب نجس شود فرمودهاند نه و مرحوم فیض در وافی ادعای تواتر روایات میکند و چنین هم هست و مرحوم صاحب وسائل در همین ابواب بیش از 10 تا روایت نقل میکند خود مرحوم فیض در وافی بیش از 20 روایت نقل میکند این که آب نجس به ملاقات نجس نجس نمیشود مگر این که تغییر بکند یعنی رنگ آن بوی آن طعم آن که آن مسئله دیگری است آن آب کر هم همین طور است آب جاری هم همین طور است خلق الله الماء طهوراً الا ان یتغیر .
بعضی از روایاتی که به خوبی دلالت داشت بر این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود بعضی از آن روایات را خواندیم که یک دسته روایات کر بود یک دسته روایات ماء حمام بود یک دسته روایات ماء بئر بود یک دسته هم روایات باب اسئار، سؤر کلب و خنزیر و کافر و امثال اینها و دیدیم این چهار دسته روایات دلالتش خیلی خوب است بر اینکه آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود .
در مقابل آن روایاتی که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود دو تا از آن روایات را خواندیم و بناشد چند تا دیگر از آن روایتها را بخوانیم و ببینیم چه باید گفت؟
حالا اجازه بدهید روایت دوم را دو دفعه بخوانم صحیحه ابن مسکان روایت 5 از باب 8 از ماء مطلق جلد اول وسائل:
قال حدثنی محمد بن میسر روایت صحیح السند است قال سئلت علیه السلام عن الرجل الجنب ینتهی الی الماء القلیل فی الطریق و یریدان یغتسل منه و لیس معه اناء یغرف به رسیده به یک آبی، آب قلیل، الی الماء القلیل و جنب است و میخواهد غسل بکند دستهایش نجس است ظرف ندارد که از آن آب قلیل بر دارد و به دستهایش بریزد و دستهایش را طاهر بکند و لیس معه اناء یغرف به و یداه قذرتان قال یضع یده ثم یتوضأثم یغتسل گفتند طوری نیست دستهایش را بزند در آب دستش را بشوید بعد هم غسل بکند، یضع یده ثم یتوضأ یعنی دستش را بزند در آب دستش را بشوید وقتی دستها پاک شد ثم یغتسل، هذا مما قال الله عزوجل ما جعل علیکم فی الدین من حرج، روایت صحیح السند است و دلالتش هم خیلی واضح است و این که بعضی گفتهاند آقا این یتوضأ ثم یغتسل این که در دین شیعه نیست مرادش این نیست که وضو بگیرد یعنی دستهایش را بشوید یتوضأ قم یغتسل یعنی گفت که ظرف ندارم که بزنم در آب و بریزم روی دستهایم، دستهایم را یتوضأ دستهایم را بشویم حضرت فرمودند خب حالا که نیست طوری نیست دستهایت را بزن توی آب دستهایت را بشوی وقتی پاک شد غسلت را بکن و بر خودت سخت نگیر ما جعل علیکم فی الدین من حرج خیلی خوب است دیگر، روایت خیلی خوب است سندش خیلی خوب است، دلالتش هم خیلی خوب است.
اولاً که حرج معنا ندارد در احکام وضعیه برای این که اگر نبود نوبت به تیمم میرسید لم یجدوا ماءً فتیمموا لذا حرج در اینجا همین است یعنی سختگیر بر خودت نباش و حالا که نیست، بله اگر بود خوب بود که مخصوصاً آب هم مال مردم است آب که مال این نیست، توی بیابان است باید مواظبت از آب مردم بکند یعنی آب مباح است برای همه این باید اگر ظرف داشت ظرفش را میزد توی آب میآورد بیرون دستش را تطهیر میکرد سپس غسل میکرد، دلالتش خیلی خوب است دیگر، هم سند خوب است هم دلالت خوب است .
روایت 2 از باب 14 از ابواب ماء مطلق جلد اول وسائل صحیحه زراره عن ابی عبدالله علیه السلام سئلته عن الحبل یکون من شعر الخنزیر یستقی به الماء من البئر هل یتوضأ من ذلک الماء؟ قال لابأس طناب از موی خنزیر است حالا دلو را توی چاه میکند دیگر معمولاً هم دلو تر میشود هم آن طناب تر میشود تا توی چاه است آن متصل به کر است یا متصل به بئر است و لا بأس به اما به مجردی که دلو را میآورد بالا آب دلو نجس میشود چرا؟ برای این که ملاقات میکند با طنابی که از موی خنزیر است، فرمودند طوری نیست، هم سند خوب است هم دلالت خوب است .
این که بعضی از بزرگان فرمودهاند که طنابی را میگوید که اولش از موی خنزیر باشد اما دیگر آن موقعی که دلو میخواهد متصل بشود یک طنابی است مثلاً از پنبه آن دلو بند به آن طناب است، لذا این را که نمیشود گفت .
گفته که دلو با آن طناب از خنزیر تا توی چاه است پاک است اما در وقتی که آمد بالا این دلو و این موی خنزیر و آب خب همه متصل به هم میشود دیگر، میشود آب قلیل ملاقات کرده با موی خنزیر، مثلا یک فرد نادری که نیست چنین چیزی بگوییم که این دلو را که میآورد بالا آن طناب چک چک ندارد امام آن جا را میخواهند بگویند، خب این فرد نادر است دیگر، نمیشود که ما روایت را حمل بر فرد نادرش بکنیم معمولاً این جوری است که اگر طناب از موی خنزیر شد بسته شد به دستهی دلو وقتی که رفت توی آب و آمد بالا این طناب که بسته شده به دسته چک چک دارد دیگر، چک چک دارد توی آب قلیل گفتند طوری نیست این هم روایت سوم .
روایت چهارم صحیحه عمر بن یزید روایت 7 از باب 9 از ابواب ماء مضاف جلد اول وسائل سند صحیح السند است صحیحه عمر بن یزید قال قلت لابی عبدالله علیه السلام اغتسل فی مغتسل یبال فیه، آن وقت که حمام نبوده معمولاً یک جایی درست میکردند با آب دستی میرفتند آنجا غسل میکردند حالا میگوید در این مغتسل خود آقا یا این که بچه بول کرده، اغتسل فی مغتسل یبال فیه و یغتسل عن الجنابه فیقع فی الاناء ماء ینزو من الارض فقال لابأس به گفت کاسه آب را میریزم روی سرم، میریزد روی زمین ترشح میکند آبها توی ظرف، گفتند طوری نیست، یعنی آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود.
مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه میفرماید فیقع فی الاناء نمیگوید فیقع فی ماء الاناء میگوید فیقع فی الاناء حضرت فرمودند طوری نیست، میشود گفت فرمایش شیخ انصاری را؟ که فیقع فی الاناء یعنی یقع ببدنه، این را که نمیشود گفت . مرحوم شیخ انصاری میفرمایند که این فیقع فی الاناء تقدیر دارد معنایش این است که نمیدانیم آیا در ظرف ریخت یا به بدنه ظرف ریخت؟ حضرت فرمودند طوری نیست، علم اجمالی است و علم اجمالی یک طرفش محل ابتلاء نیست پس بنابر این توی این نمیدانیم آیا قطرهای که از روی زمین نجس ترشح کرده نمیدانم به آبها ریخت یا به ظرف، آب کل شیئ طاهر آب دارد، علم اجمالی منجز نیست .
حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میفرماید فیقع فی الاناء یعنی یشک این که روی زمین ریخت یا توی آب این بهتر از فرمایش مرحوم شیخ انصاری است یعنی فرض کرده آن جا که میداند آب ترشح کرد از روی زمین نجس، نمیدانیم ریخت توی آبها یا ریخت خارج آب؟ این صورت را میخواهد بگوید باز برمیگردد علم اجمالی چون یک طرفش محل ابتلاء نیست و آن طرف محل ابتلاست منجز نیست حالا که منجز نشد پس بنابراین لا بأس درست است .
خب این فرمایش شیخ انصاری و فرمایش حضرت امام خوب است اما روایت این را نمیگوید، آن که روایت میگوید این است سئوال میکند یا بن رسول الله من یک جایی غسل میکنم که زمینش نجس است حالا ظرف آب را میریزم روی سرم میریزد روی زمین ترشح میکند توی ظرف چطور است؟ حضرت فرمودند طوری نیست اگر ما باشیم و عرف و ظاهر روایت این است اما فرمایش شیخ انصاری حضرت امام دیگر باید بگوییم این توجیه روایت است تأویل روایت است و به عبارت دیگر از کار انداختن روایت است و الا ظهور عرفیش به خوبی دلالت دارد این که سئوال کرده آب نجس ریخت توی ظرف آب قلیل چه جور است؟ فرمودند طوری نیست غسلت را بکن.
آن چه مرحوم آقای خویی گفتهاند نه این جا آن یک حرف دیگری است که درست هم نیست و آن این است که در مستراح با آب قلیل، اگر با آب کر است که هیچ، با آب قلیل دارد تطهیر میکند زیاد هم پیدا میشود آن وقت این ترشح استقرار ندارد میخورد روی سنگ مستراح و میرود بالا این را آقای خویی میگویند پاک است و یکی از بزرگان دیگر هم ظاهراً مرحوم حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه ایشان هم میگویند پاک است حالا مسلم آقای خویی میفرمایند در رساله هم دارند ، خب این حرف درست نیست اما این که ما بخواهیم این جا را مثل آن جا فرض بکنیم مسلم مثل آن جا نیست که بگوییم آب استقرار پیدا نکرده، خب حالا این هم این روایت.
روایت پنجم: صحیحه این مسکان عن ابی عبدالله علیه السلام روایت 6 از باب2 از ابواب اسئار باب سؤر حیوانات عن الوضوء مما ولغ الکلب فیه ایتوضأ منه او یغتسل؟ قال نعم الا ان تجد غیره فتنزه عنه، خیلی دلالتش خوب است یک کاسه آب است آن سگ در این کاسه آب آب خورد آیا با این آب میشود وضو گرفت؟ فرمودند که طوری نیست مگر یک آبی پیدا بکند که ولوغ کلب نباشد معلوم است دیگر خوب است اجتناب بکند از آبی که به ملاقات نجس متنجس شده مثلاً، الا ان تجد غیره فتنزه عنه.
بالاخره میگوید با آب نجس وضو بگیر، این که نمیشود ، با آب نجس غسل بکن، این که نمیشود ولم تجدوا ماءً فتیمموا مسلم این جاها را رد میکند دیگر همین است که باید بگوییم که این به ملاقات نجس نجس نشده حالا که نشده پس وضو گرفتن و غسل کردن اشکال ندارد . بعضی از روایات هم دارد بخور، خوردنش اشکال ندارد این روایات را که من نوشتهام یک نمونهای از روایات است و الا روایات زیاد است دیگر، این هم روایت پنجم.
روایت ششم: موثقه عمار است روایت 3 از باب 3 از ابواب اسئار عن ابی عبدالله علیه السلام هل یتوضأ من کوز اذا شرب منه الیهودی؟ قال نعم دو دفعه تکرار میکند تعجب میکند تکرار میکند فقلت من ذالک الماء الذی یشرب منه؟ قال نعم سند من که میگویم موثقه ولی معمولاً فرمودهاند سند موثقه ، سند اشکال ندارد دلالت هم اشکال ندارد مگر این که بعد صحبت میکنیم اهل کتاب پاک هستند یا نه ؟ این کسانی که میگویند آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود میگوید که کافر نجس است اهل کتاب پاک است یا نه؟ اختلافی است بعد صحبت میکنیم مشهور در میان قدماء و متأخرین گفتهاند که اهل کتاب نجس هستند حالا روی آن روایت که اهل کتاب نجس هستند حضرت فرمودهاند از کوزهای که یهودی میخورد بخور اشکال ندارد این هم روایت ششم .
خب این روایتها خیلی است حالا همین مقدار بس است یک دسته روایت داریم میگوید که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود یک دسته هم میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود، چه باید کرد؟
خب اگر ما باشیم و قواعد، قواعدی که در اصول یاد ما دادهاند دیگر باید بگوییم این روایتهایی که حالا خواندیم مقدم بر آن روایات است، چرا؟ به قاعده حمل ظاهر بر نص یعنی این روایتها نص در جواز است آن روایتها ظهور در عدم جواز است حمل نص بر ظاهر اقتضا میکند کراهت را همان که حضرت روایتش را الان خواندم فرمودند که الا ان تجد غیره فتنزه عنه این هم شاهد جمعش است . این قاعده .
اما آیا میشود این حرف را زد یا نه؟ خب نه، چرا نه؟ در مسئله اجماع هست ولو این که شما بفرمایید اجماع محتمل المدرکیه است اما اجماع طوری است که این روایاتی که خواندم را از کار میاندازد، از کار میاندازد یعنی چه؟ اعراض اصحاب یعنی روایت ها در مرآی و منظر فقهاء رضوان الله تعالی علیهم اجمعین بوده این روایتها را آنها برای ما نقل کردهاند این روایتها در کافی، در تهذیب، در استبصار، در من لایحضر بوده و 1000 سال این روایتها در مرآی و منظر اینها بوده، هیچ کس نگفته که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود برای خاطر این روایتها، معنایش اعراض اصحاب است یعنی میدانستند این روایتها یک نقصی دارد و نمیشود که ما مثل مرحوم فیض کاشانی، ( ابن ابی عقیل آن اهمیت ندارد آدم ملایی است آدم متدینی است بزرگان روی او حساب میکنند اما به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی میفرمودند که ایشان دور از حوزهها بوده، در شام زندگی میکرده در محیط سنیگری زندگی میکرده با حوزههای سنیها رد و بدل داشته لذا دور بوده از حوزهها و چون دور از حوزه بوده آن رنگ سنیگری روی ایشان تأثیر گذاشته ازهمین جهت هم میبینیم که ابن ابی عقیل که ابن جنید است کم پیدا میشود که قدماء یک چیزی بگویند و ایشان مخالفت نکند و معمولاً در این جاها که سنیها متنجس را منجس نمیدانند سنیها آب قلیل را به ملاقات نجس نجس نمیدانند آن رنگ روی ابن ابی عقیل کار کرده لذا فقهاء هم همه خیلی اعتنا به آن ندارند در حالی که ملاست اما اعتنایی به قول ابن ابی عقیل نیست، این مربوط به ایشان اما فیض کاشانی خب انصافاً مرد ملایی است باید بگویید که مجمع البحار در معارف اسلامی است و ایشان جرأت حسابی داشته در مخالفت کردن اجماع در مخالفت کردن قول مشهور لذا فقط یک فیض کاشانی است ما بگوییم که مثلاً 20 تا روایت بیشتر اینها در مرآی و منظر اصحاب از قدماء از متأخرین هیچ کدام به آن عمل نکردهاند حالا یک فیض کاشانی بخواهد به آن عمل بکند، نمیشود، روایات میشود متهمه یعنی اصلاً اگر روایت تهمت دار شد عقلاء این روایت را خبر واحد را حجت نمیدانند، مثلا خبر واحد از یک ثقه اما ساده لوح میگویند خبر واحد حجت نیست خبر واحد از کسی که کثیر النسیان است میگویند خبر واحد حجت نیست خبر واحد از یک کسی که زود قول را میپذیرد و اعتنایی به اینکه ثقه است یا غیر ثقه و امثال اینها مثل اخباریین ندارد میگویند که این روایت متهم است اگر روایت مورد اتهام شد دیگر عقلاء این روایتها را حجت نمیدانند، به این میگوییم اعراض اصحاب .
مرحوم آقای خویی اختلاف فتوی دارند در این اعراض اصحاب در اصولشان معمولاً میگویند اعراض اصحاب چیزی نیست ما خودمان باید ببینیم روایت دلالت دارد یا نه؟ اما در بعضی جاها این است اعراض اصحاب را حجت میدانند لذا دیدهایم مرحوم آقای خویی در فقه حتی در اصول اختلاف دارند گاهی میگویند حجت است گاهی میگویند نه حتی در معجم، در معجم هم گاهی میگویند که اعراض اصحاب حجت است گاهی میگویند نه اما شیخ انصاری خب ایشان که فخر شیعه است به قول حضرت امام آن که همه چیز را نشان همه کس داد خب ایشان در مکاسب نمیتواند از شهرت بگذرد در حالی که شهرت شهرت مدرکی هم هست ان قلت قلت ان قلت قلت حسابی شهرت را رد کن اما وقتی میخواهد برسد به آخر کار نمیتوانند از شهرت بگذرند لذا یک احتیاطی یک اقوائی و امثال اینها، رسم ایشان در مکاسب این جوری است و غیر از این هم چارهای نیست و الا لازم میآید فقه جدید، ما در حالی که باید خودمان دقت داشته باشیم در حالی که باید مثل همین بحث ما حمل ظاهر بر نص حمل مطلق بر مقید حمل عام بر خاص و امثال اینها را یاد بگیریم در اصول عمل بکنیم اما این را هم باید مواظب باشیم که فقه شیعه در یک چار چوبی است که تجاوز از این چار چوب مشکل است و آن شهرت حسابی مثل همین بحث ما ، شهرت از قدماء شهرت از متأخرین ، حالا در آب چاه میآییم صحبت میکنیم که شهرت متأخرین الان نمیتواند ما را وا دارد به یک حرفهایی که در اصول خواندهایم و علی کل حال اگر روایت معرض عنها عند الاصحاب شد یعنی روایتها در مرآی ومنظر آنها بود و به این روایتها عمل نکردند این روایتها میشود متهمه و عقلاء این جور روایت را حجت نمی دانند
یک حرف دیگر هم هست و آن حمل بر تقیه، گر چه شهرت مقدم است برای این که دو تا روایت وقتی معارض شدند خذ بما اشتهر بین اصحابک چه شهرت روایی چه شهرت فتوایی این جا هست هم شهرت روایی هست هم شهرت فتوایی هست لذا آن مرجح اول مقدم است و مرجح به این که خذ بما خالف العامه آن آخر کار است خب بعضی اوقات آدم وقتی که برود در محیط میبیند که روایتها باید حمل بر تقیه بشود برای این که محیط آن وقت این جور بود ، محیط سنی بود ، محیط شیعه که نبود شیعه در میان سنی در وقتی که این روایتها صادر شده بود یک در هزار بود و اینها معاشرت داشتند حسابی با سنیها، اینها رفت و آمد داشتند با سنیها و این روایات که وارد شده دیگر باید بگوییم حمل بر تقیه، حمل بر تقیه به دو تا معنا نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدمائکم این یک تقیه است غیر از آن که امام تقیه بکند، تقیه برای مردم یعنی میبیند اگر امام علیه السلام بفرمایند که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود این درد سر میشود برای شیعه، شیعه کشی درست میشود و چون که این جور است امام علیه السلام فرمودند پاک است، نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم و انسان میبیند که این روایتها بوی تقیه دارد و این روایتها ولو خیلی هم باشد البته آن روایتی که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود خیلی بیشتر است اما علی کل حال اینها هم خیلی است .
علی کل حال یا بگویید ترجیح، اول اعراض اصحاب اگر اعراض اصحاب نباشد قاعده تعادل و تراجیح خذبما اشتهر بین اصحابک و دع الشاذ النادر و یا اینکه بگویید حمل بر تقیه، تقیه به این معنا که برای اینکه شیعهها در میان سنیها در رفاه باشند و درد سر برایشان درست نشود این روایتها صادر شده حمل بر تقیه .
حالا بحث فردا مرحوم فیض یک دلیل عقلی دارد بعد هم حرف مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه و شاگرشان مرحوم آقای کمپانی اینها گفتهاند که اگر دست متنجس باشد بزند در آب به ملاقات نجس نجس نمیشود، فرق است بین نجس و متنجس فردا دربارهاش صحبت میکنیم انشاء الله
وصلی الله علی محمد و آل محمد