درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 4
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرمودهاند که آب مضاف اگر ملاقات با نجاست یا متنجس کرد نجس میشود ولو یک دریا آب باشد ولو آن نجاست به اندازه سر سوزن باشد .
این قیدها که آورده شده مسئله را مشکل کرده است .
اما از آن طرف هم ادعای اجماع شده هم صاحب جواهر و هم متأخرین و حتی مثلاً شیخ انصاری مثل مرحوم محقق همدانی اینها ادعای اجماع کردهاند و گفتهاند که خلافی در مسئله نیست چه از قدماء چه از متأخرین .
دو تا مسئله داریم :
مسئله اول این که آن آب مضاف این قلیل باشد، کم باشد مثل این که گوشت پخته است آب گوشت دارد غل میزند یک قطره خونی بیفتد در این آب یا مثلاً یک کاسه آب مضاف دستش متنجس است انگشتتش بخورد در این کاسه آب مضاف .
خب مسئله امروز را اثبات کردن دلیل به خصوص ندارد الا یک روایت که آن روایت هم مشکل است تمسک به آن کردن اما مثل این که متسالم بین اصحاب است که قدر متیقن از اجماع آب مضاف اگر قلیل باشد اگر کم باشد به ملاقات نجس یا به ملاقات متنجس نجس میشود.
مرحوم شیخ انصاری با قاعده مقتضی و مانع جلو آمدهاند مثل این که در نظرمبارکشان بوده دلیل به خصوص نبوده لذا رفتهاند روی دلیل اصولی، قاعده مقتضی و مانع .
قاعده مقتضی و مانع مرحوم آخوند در کفایه اصلاً بحثش را نکرده .
مرحوم شیخ در باب استصحاب بحثش را کردهاند و بالاخره این است که اگر چیزی اقتضا داشته باشد اما مانع نباشد یا نمیدانیم مانع هست یا نه؟ آن مقتضی اثّر اثره و گفتهاند مثلاً مثل آب مقتضی برای طهارت دارد و دستی بر این آب زده شد، نمیدانیم این آب نجس شد یا نه؟ در اثر این که نمیدانیم کر است یا نه؟ خب اصول عدم مانع میگوید کر نیست اما آن مقتضی که اقتضای آب این است که طاهر مطهر میگوییم پاک است مرحوم شیخ انصاری با این قاعده جلو آمدهاند گفتهاند این آب مضاف اقتضای نجاست دارد اگر نجس با آن ملاقات بکند مانع کریت است اگر بگوییم و آن کریت که نیست پس آن اقتضای تأثیر اثّر اثره و به ملاقات نجس یا متنجس نجس میشود .
این حرف از ساحت مقدس شیخ انصاری خیلی دور است اما معمولاً کتاب طهارت شیخ انصاری این ایرادها را دارد میگویند برای خاطر این بوده که در زمان طلبگی در زمان بیست و چند سالگی کتاب طهارت را نوشتهاند در حالی که فهمیده میشود ایشان همان موقع تتبعشان فوق العاده مهم بوده است یک تسلطی بر کلمات قوم داشتهاند اما علی کل حال بعضی اوقات هم یک چیزهایی دارند که به ساحت مقدس شیخ انصاری نمیخورد من جمله اینجا و آن این که ایشان میفرمایند اقتضای برای تأثیر هست .
خب این اول کلام است اصلاً مدعا همین است که اگر نجس با متنجس ملاقات کرد با آب مضاف این آب نجس میشود یا نه؟ اصلاً ادعا این است، شیخ انصاری میگویند نجس میشود برای این که مقتضی برای تأثیر دارد، من نمیدانم مقتضی برای تأثیر هست یا نه؟ باید از جایی دیگر اثبات بکنیم، اثبات مقتضی را بعد بگوییم که مانع از برای عدم تأثیر نیست پس اثّر اثره لذا حرف مرحوم شیخ انصاری را که نمیشود درست کرد، نمیتوانیم با قاعده مقتضی جلو بیاییم بگوییم که مانع برای تأثیر گذاری که نیست اقتضا برای تأثیر هست با ملاقات نجس نجس میشود .
اما همین شیخ انصاری، صاحب جواهر، دیگران تمسک کردهاند به روایات اسئار گفتهاند خب روایات فروانی داریم سؤر الکلب سؤر خنزیر سؤر کافر اینها نجس است .
یکی از آن رایتها که خیلی هم هست این روایت را بخوانیم :
روایت باب 1 از ابواب اسئار جلد اول وسائل و من تلک الروایات این روایت است :
روایت 7 از باب 1: فرموده است که لایشرب سؤر الکلب الا ان یکون حوضاً کثیراً یستقی به، از دم دهانی سگ آب نخور مگر این که یک حوضی باشد در آن حوض این آب بخورد تو بخواهی از آن حوض آب بخوری طوری نیست یعنی اگر قلیل باشد یک کاسه باشد یک حُبّ باشد یک دیگ باشد نه، لایشرب سؤر الکلب ، هفت هشت ده تا این جور روایت داریم هم راجع به کافر هم راجع به خنزیر و هم راجع به سگ که الان روایتش را خواندیم گفتند خب این روایتها به ما میگوید تا از کاسهای سگ آب بخورد آن کاسه نجس میشود آب در آن کاسه نجس است و نمیشود خورد حتی روایت دارد که میدانید باید آن آبها را ریخت آن کاسه را خاک مال کرد بعد شست تا پاک بشود .
ایرادی که به روایت است یعنی به استدلال به روایت این است که این آب است این بحث ما نیست، از آب باید برویم به آب مضاف، بگوییم که خب الغاء خصوصیت بلکه اولویت اگر آب به ملاقات نجس نجس بشود گلاب به طریق اولی به ملاقات نجس نجس میشود . روایت دلالت بر بحث ما ندارد اگر بخواهیم باید الغاء خصوصیت بکنیم خب ممکن است کسی مشکلش باشد الغاء خصوصیت بکند و این یک معنا است .
حالا این الغاء خصوصیت را بگوییم اما از آن طرف هم این روایتها معارض دارد . انشاء الله بعد میآییم درباره این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود یا نه؟ در روایت داریم نه، خدا رحمت کند مرحوم فیض را میگوید من 4 تا فتوی دادم عالم را تطهیر کردم یکی گفتم که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود، روایت داریم دو سه تا روایت داریم، یکی هم گفتم که شراب نجس نیست، یکی هم گفتم متنجس نجس نیست یکی هم گفتم کافر نجس نیست خب انصافاً هم عالم را پاک میکند با این 4 تا فتوی و بعد میآییم راجع به 4 تا فتوی یک یک به جایش صحبت میکنیم . این یک معنا که این روایات سؤر کلب را مثلا مثل مرحوم فیض کاشانی حمل میکند بر استحباب، میگوید این نجس نیست، آلوده است دیگر، میکروب دارد، میکروب کلب در آن است میکروب کلب دیگر آبش را باید نخورد .
یک حرف دیگر هم همین روایات اسئار در آن ولد الزنا دارد و در آن آدمهای لاابالی دارد در آن جاها میگوید لاتشرب من الکلب و الخنزیر و ولدالزنا و امثال اینها، خب ولدالزنا که پاک است خیلی کم است کسی بگوید ولد الزنا نجس است هم قدماء هم متأخرین نمیگویند ولدالزنا نجس است ولدالزنا کافر است اگر ولدالزنا راستی مسلمان باشد خب پاک است دیگر اگر شیعه باشد و راستی بتواند شیعه گری را ببرد بهشتی است، چه فرقی میکند؟ اما این روایت همین لایشرب سؤر الکلب این پهلویش آمده که لایشرب سؤر الکلب و الخنزیر و ولدالزنا و چهار پنج تا امثال اینها لذا تمسک به این گونه روایات مشکل است .
اما اگر مطالعه کرده باشید مثلا مثل مرحوم آقای خویی عمده دلیلش همین دلیلهاست میفرماید که آب مضاف به ملاقات نجس نجس میشود دلیلش روایات اسئار روایاتی که دلالت میکند که سؤر کلب و خنزیر و کافر نجس است ( الغاء خصوصیت را من میگویم ایشان نفرمودهاند) ولو آب است الغاء خصوصیت میکنیم به گلاب الغاء خصوصیت میکنیم به مثلاً آبگوشت و میگوییم که به طریق اولی پاک است اما مرحوم آقای خویی و همچنین دیگران مثل صاحب جواهر مثل مرحوم محقق همدانی مثل آقای حکیم باید جواب این اشکال من را بدهند .
یک) باید الغاء خصوصیت بکنند دو) این روایتها معارض دارد هم اصلاً آب به ملاقات نجس نجس میشود یا نه؟ یکی هم خصوص این اسئار معارض دارد بعضی ولدالزنا دارد اگر مثلاً ولدالزنائی از کوزه آب بخورد خب ما میتوانیم از آن کوزه آب بخوریم همچنین دائر مدار این است که کسی یهودی و نصاری را نجس بداند اما اگر ما یهودی و نصاری را پاک دانستیم دیگر خواه ناخواه لایشرب سؤر الکلب و الخنزیر و الکافر آن کافر دلیل بر این است که آن لایشرب حمل بر کراهت میشود نه حمل بر وجوب، این دلیل اول .
دلیل دوم گفتهاند که یک روایاتی داریم که این روایات میگوید اگر موش بیفتد توی روغن و بمیرد گفتهاند از این روغن نمیشود خورد مگر این که این موش بیفتد توی روغن سفت و بمیرد گفتهاند این موش را با آن روغنهایی که این آلوده کرده بر میدارند و مابقی روغنها پاک است لذا گفتهاند اگر روغن مذاب باشد میعان داشته باشد و یک موشی یک گربهای بیفتد در آن و بمیرد گفتهاند نجس است، گفتهاند پس بنابر این این روایتها دلالت میکند بر این که ماء المضاف یتنجس بالنجاسه، یکی از آن روایتها را بخوانیم .
روایت باب 5 از ابواب ماء المضاف. روایت 1 صحیحه زراره عن ابی جعفر علیه السلام قال که این روایت را استاد بزرگوار ما حضرت امام خیلی روی آن پا فشاری دارند ایشان میفرمایند اصلاً آن دلیلها هیچ، عمده این دلیل، هم سندش خوب است هم دلالتش خوب است عن ابی جعفر علیه السلام قال اذا وقعت الفاره فی السمن فمات فان کان جامداً فالقها و مایلیها و کل ما بقیه و ان کان ذائباً فلا تأکله و استصبح به و الزیت مثل ذلک گفته روغن حیوانی و روغن زیتون هم فرقی ندارد اگر موش افتاد در خمره روغن و مرد اگر سفت است آن موش را با اطرافش آن که ملاقات با آن روغن کرده آن روغنها را بردار بریز دور و مابقی را بخور، و اگر مذاب است گفته همهاش نجس است بله میتوانی این روغنها را آن وقت روغن چراغ مصرف میکردند به جای روغن چراغ مصرف بکنی و استصباح بکنی با آن، خب این روایت چهار پنج تا هم هست .
اشکالی که به استاد بزرگوار ما حضرت امام که خیلی پا فشاری روی این روایت دارند همچنین دیگران این است که بحث ما در ماء المضاف است و روغن که ماء المضاف نیست، مثل آب گوشت این ماء المضاف است، اولویت هم ندارد یک کسی میگوید روغن این جور است اما گلاب این جور نیست این چیزی نیست این دیگر الغاء خصوصیت نمیشود کرد .
حضرت امام توجه دارند ایشان میفرمایند که آقا مراد میعان است آن که نجس میکند میعان است .
به حضرت امام عرض میکنیم آقا از کجا؟ این علت را از کجا میکشید شما؟ باید یک علت درست بکنید بگویید که ذوب، اگر گفته بود مثلا لانه ذائب یک حرفی ولی این برای خاطر این که آن سفت بودن و شل بودن که آن موش در آن فرو میرود و آن نمیرود از این جهت فرمودهاند که روغن معلوم است این روایتها به ما میگوید روغن زیتون و روغن حیوانی و هر چه نظیر روغن است حتی ماست را هم میگوییم شیر را هم میگوییم مثلاً اگر کسی از افرادش بگوید اما اینها هیچ کدام ماء مضاف نیست باید درست بکنید و این ماء المضاف را ما بگوییم علت نجاست این ذوب است این را من نمیدانم، شما اول درست بکنید که ماء المضاف به ملاقات نجس نجس میشود سپس بگو ذوب فرق نمیکند در زیتون باشد یا در ماء باشد، یک کلی دارد، مایعات، یک اسم دارد این اسم گاهی ماء الورد است گاهی ماء اللحم است گاهی هم ازیت است گاهی هم لبن است اینها همه مایعات است اما اینها با هم متباین هستند ماء مضاف آن جاست که آب بر آن صادق باشد با اضافه یعنی ماءاللحم یعنی آبگوشت، گوشت فقط، آب نیست، آب فقط، گوشت نیست، آبگوشت روی هم رفته، اگر یادتان باشد گفتم ماء المضافالیه آن مضاف دخالت دارد در آب اگر مضاف نباشد ماء المضاف نیست اگر مضافالیه نباشد ماء المضاف نیست باید مضاف و مضافالیه هر دو باشد تا ما بگوییم ماء المضاف و اما راجع به لبن و راجع به سمن و روغن و راجع به زیتون و راجع به ماست و دوغ و امثال اینها، اینها اصلاً اضافه ندارد، خود مضاف لایصدق انه ماء مگر این که اگر یادتان باشد که روزهای قبل میگفتیم مگر ادعا بخواهد بکند مثلا دوغ را خیلی آب ریختند توی آن میگوید این که آب است یعنی چرا این قدر آب توی آن ریختهای؟ این مجاز است یا مثلا آب گوشت را خیلی آب روی آن میریزند میگوید این آب است این غیر از آن حقیقت است، حقیقت غیر از مجاز است، مجاز ادعایی است، این که آب است مجاز ادعائی است یعنی اول ادعا میکند آب است سپس حمل میکند میگوید این که آب است و علی کل حال سمن و لبن و ماست و امثال اینها، اینها غیر از بحث ماست و بحث ما در ماء المضاف است این را باید درستش بکنیم و این روایتها دلالت ندارد بر این که ماء المضاف یتنجس بالنجاسه و اما روغن یتنجس بالنجاسه و این که استاد بزرگوار ما حضرت امام میفرمایند که علتش ذوب است میگوییم علت که نیست اگر علت بود میگفت نجس لانه ذوب خوب بود ولی آن ذوب را آورده برای این که آن موش بیفتد و همه را بگیرد یا نگیرد غیر از آن است که علت برای نجاست باشد، مایع اگر موضوع بود خوب بود، مایع موضوع نیست، بلکه روغن مایع با این وصف، روغن مایع این حکم را دارد حالا آب مایع، و آب مضاف اینها مایع آیا حکم دارد یا نه؟ همین حکم را دارد یا نه؟ ما نمیدانیم اگر شما راستی بگویید عرف میفهمد و میگوید بین روغن و گلاب و آب هندوانه و اینها هیچ فرق نیست همین طور که آن به ملاقات نجس نجس میشود این هم به ملاقات نجس نجس میشود، در آن آب اگر انسان میگفت اولویت بود، میگفت آب نجس میشود پس آب مضاف به طریق اولی که آنجا هم ما اشکال کردیم گفتیم به طریق اولی، یعنی چه؟ چرا به طریق اولی؟ حالا در آن جا بگوییم اما آن حرفها بود که گفتم روایات اسئار معارض دارد اما اینجا دیگر تنفیح مناط هم نیست باید الغاء خصوصیت عرفی بکنید، بگویید عرف از روایات روغن میفهمد آب مضاف را هم مثل روغن میبیند .
دلیل سوم روایت آبگوشت است آن اگر دلالت داشته باشد خیلی خوب است که آبگوشت به ملاقات نجس نجس میشود .
روایت در این باره نداریم غیر از یک روایت، روایت موثقه است روایتش را بخوانیم :
روایت 3 باب 5 از ابواب آب مضاف:
روایت موثقه سکونی عن جعفر علیه السلام عن ابیه علیه السلام عن علی علیه السلام سئل عن قدر طبخت و اذاً فی القدر فأره؟ قال یهرق مرقها و یغسل اللحم و یؤکل گفت که یک موش افتاد در دیگ حضرت فرمودند آبگوشتها را بریز گوشتها را آب بکش و بخور خب این بهتر از آن دسته روایت اول و روایت دوم است برای این که موضوع ماء اللحم است مرق است و ماء اللحم از مایعات است اسمش هم مرق است ما هم میگوییم آبگوشت عرب هم می گوید ماء اللحم، و ماء مضاف است روایت از نظر سند خوب است از نظر دلالت هم خوب است فقط اشکال این است میشود گوشت را خورد ؟ برای این که این آبگوشت نفوذ میکند در گوشت چه جوری گوشت را بخورند ؟ لذا باید خیلی موونه درست بکنیم روایت را هی محصورش کنیم بگوییم آن جا را میگوید که موش بیفتد این هم فوراً آبگوشتها را بریزد آن هم گوشت را آب بکشد ظاهرش را، آن وقت گوشت را بخورد باید از خودمان اینهارا روی آن بگذاریم دیگر ، آن که دارد این که داشت گوشت میپخت ناگهان یک موش افتاد توی گوشتها آن عرب میگفت یک گوسفند در دیگ گذاشته بودیم پختیم داشتیم میخوردیم ناگهان یک عرب از کوه آمد پایین و یک سوسمار دستش و آمد سوسمار را انداخت در دیگ گفت که انا شریک، حالا این سوسمار افتاد و گفت انا شریک حالا از آن بالا یک موش افتاد توی این دیگ حالا فوراً این آبگوشتها را بریزد و آن آبگوشتها سرایت در گوشت نکرده باشد آن وقت آن گوشتها را آب بکشد بعد از آن بخورد طوری نیست آن وقت روایت دلالت بر بحث ما دارد و الا ظاهر روایت این است که آبگوشتها را بریز و گوشت را بخور طوری نیست یغسل که ندارد اگر یغسل داشت خوب بود لذا باید این روایت را هم این جور درستش بکنیم که فرض بکنیم آن جا که این آب نفوذ در آن نکرده باشد آن وقت یک مسئله هست انشاءالله بعد در بارهاش صحبت میکنیم که اگر آب نفوذ در این گوشت کرده باشد این گوشت را میشود تطهیر کرد یا نه؟ معمولاً فقهاء میگویند نه ، ما میگوییم آری در آب کر و امثال اینها میشود تطهیر کرد ، این گوشت را در یک کیسه، میاندازند کیسه را در حوض و یک ساعتی همان مقدار که در آب نجس بوده حالا هم در آب تطهیر همان جوری که آن نفوذ در آن کرده ما میگوییم آب کر هم نفوذ در آن میکند لذا همین جور که آب نجس نفوذ کرد آب پاک هم نفوذ میکند فرق که نمیکند اگر نفوذ است هر دو نفوذ است اگر هم نجاست و طهارت است یکی نجس میکند یکی هم طاهر میکند ، البته باز هم این جور نیست که اجماع در مسئله باشد و حرف من قول مشهور باشد ، فرمودهاند دیگر ، در رسالههای عملیه هم هست اینها که من من کردند رساله بلد نیستند رساله مطالعه نکردهاند و الا همین حرف من در رسالهها آمده لذا این جوری بگوییم که این روایت علی کل حال با یک دست تکان دادن و ریش تکان دادن و بالاخره با یک تمحلهایی بگوییم روایت دلالتش خوب است به این معنا که روایت میگوید آبگوشتها را نخور گوشتها را بخور دلیل بر این است که آبگوشت به ملاقات نجس نجس میشود ، اما گوشتها آن آب مضاف نیست اگر هم نجس شده تطهیرش میکنیم آن جا که بشود تطهیرش کنیم تطهیرش میکنیم خوردنش طوری نیست آن جا که نشود تطهیرش کنیم خب آن را هم نمیشود خورد چون لیاقت برای تطهیر ندارد .
دیگر در مسئله نداریم چیزی که دلالت بکند بر این که آب مضاف به ملاقات نجس نجس میشود جز اجماع و تسالم .
یک حرف هم من دارم ببینید این حرف خوب است یا نه ؟ و آن بگوییم عرف ، مثلاً یک دیگ آبگوشت پختهاند و نجس عرفی ، حالا بحث ما در نجس شرعی است، نجس عرفی ، یک بچه یا یک آدم دیوانه آمد یک آب دماغ انداخت در این دیگ خب مسلم است هیچ کس دیگر نمیخورد یا مثلاً یک حُبّ آب یا یک حُبّ شربت یا یک دیگ شربت که میخواهند بدهند به مردم ، دیگ بزرگ پر از شربت ، یک کسی یک آب دهان انداخت در آن ، حتی مثلاً ترشحات دهان دیگر از این شربت کسی نمیخورد یعنی به ملاقات نجس عرفی این را نجس میدانند بگوییم عرف این جوری است که این چیزها حالا یک دفعه خیلی است که در بارهاش فردا صحبت میکنم اما اگر خیلی نباشد مثل یک دیگ شربت مثل یک کوزه آب مثل یک دیگ آبگوشت اینها را عرف به مجرد ملاقات نجس عرفی آن را نجس میداند .
نجس شرعی داریم نجس عرفی داریم ، عرفاً آب دماغ را نجس میداند یعنی از قاذورات میداند آلوده میداند حتی آب دهان را و اگر هم متدین نباشد چون الان میخواهیم تمسک به عرف بکنیم کاری به دینش نداریم میگوییم سیره عقلاء بر این است چیزهایی که تنفر آور است اگر بیفتد در آبی ، آب مضافی این آب ، این آب مضاف پیش عرف متنجس میشود و دیگر قابل خوردن نیست ، شارع مقدس هم حالا اگر دلیل نداشته باشیم با عدم ردع امضا کرده است این ادله هم آن اجماع هم آن سیره را آن بنای عقلاء را امضا میکند .
اگر بپسندید حرف من را یک دلیل مستقل میشود همه ادله به این بر میگردد اگر نپسندید بهترین دلیلها همان تسالم و اجماع اصحاب است در فقه.
وصلی الله علی محمد و آل محمد