درس خارج فقه شهادات حضرت آیت الله مظاهری
85/06/11
كتاب الشهادات
جلسه:21
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
مسئله سوم كه امروز عنوان كنم و انشاء اللَّه بعد از تعطيلى مفصل دربارهاش صحبت مىكنم مسئله قمار و موسيقى است مرحوم محقق خيلى داغ در اين جا صحبت كردهاند هم راجع به قمارش هم راجع به موسيقى و مربوط به بحث هم نيست براى اين كه بحث ما اين بود كه عدالت مىخواهيم و گفتند عدالت اين است كه گناه كبيره بجا نياورد و اصرار بر صغائر نداشته باشد و اين دو مسئله كه اينجا آورده مثل اين كه در ميان اين كبائر پيش ايشان خيلى اهميت داشته لذا اين دو مسئله را يكى مسئله قمار و يكى مسئله موسيقى و غنا را در اين جا آوردهاند.
عبارت مرحوم محقق اين است: الثالثة اللعب بالآت القمار كلها حرام كالشطرنج و النرد و الاربعة عشر و غير ذلك سواء قصد اللهو او الحذق او القمار بازى با آلات قمار هر آلتى باشد حرام است من جلمه شطرنج و نرد و اربعه عشر و مثل اينها. تفاوت هم ندارد براى سرگرمى باشد يا براى حذاقت و تقويت فكر باشد يا اين كه نه، قمار باشد و برد و باخت كه قمار را ايشان منقسم كرده به سه قسم: يعنى لعب به آلات قمار را منقسم كرده به سه قسم:
1- يك قسمت براى اينكه مىخواهد سرگرمى باشد مثلاً رفتهاند جايى صحرا در آنجا بچهها مىنشينند، دو ساعت سه ساعت پاسور بازى مىكنند يا اين كه زن و شوهر اول شب تا به صبح شطرنج بازى مىكنند ولى براى برد و باخت نيست براى سرگرمى است براى بازى است.
2- گاهى هم براى اين كه ياد بگيرد، شطرنج بازى يا آن نرد مخصوصاً آن اربعة عشر كه يك نحو شطرنج است بازى مشكلى است براى اين كه ياد بگيرد و مىگويند براى استعداد و تقويت فكر خوب است و براى اين كه فكرش تقويت پيدا كند شطرنج بازى مىكند.
3- يك دفعه هم براى اين است كه برد و باخت است و مثلاً مىگويند هر كس برد يك ميليون بگيرد هر كس باخت يك ميليون بدهد قمار به اين مىگويند كه مرحوم محقق مىفرمايند كه سواء قصد اللهو او الحذق او القمار تفاوتى در مسئله نيست. قمار سه چهار تا صورت پيدا مىكند:
1- يك صورتش اين كه برد و باخت باشد آن تفاوت نمىكند با آلت قمار باشد يا با آلت غير قمار مثلاً گردو بازى مىكند هر كس برد گردوها مال او، يا حتى مثلاً شرط بندى مىكند هر كس مثلاً 10 كيلو خربزه، هندوانه خورد مثلاً 100 من خربزه بگيرد. با آلت قمار نيست با همان هندوانهها خربزهها آن وقتها در زمان ائمه طاهرين مثل اين كه تخم مرغ بازى هم بوده گردو بازى يا دوز بازى كه الان بچهها يك چيزى درست شده كه بچهها با آن بازى مىكنند اين آلت قمار نيست اما مثل همان آلت قمار است. اين يك صورت است كه برد و باخت در كار است. اگر برد و باخت باشد تفاوتى نمىكند بين اين كه با آلات قمار باشد يا نباشد.
2- صورت دوم اين كه برد باخت است و آلات قمار است خب معلوم است اين صورت ديگر به طريق اولى قدر متقين از روايات اين است كه اگر با آلات قمار براى برد و باخت قمار بكند قدر متيقن از قرآن است قدر متيقن از روايات اهل بيت است انما الخمر و الميسر و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه اين هم صورت دوم.
3- صورت سوم با آلت قمار است اما براى برد و باخت نيست براى سرگرمى است مثل اين كه پاسور بازى مىكند براى سرگرمى شطرنج بازى مىكند براى سرگرمى كه برد و باختى نيست فقط بازى است براى سرگرمى اما با آلات قمار است.
4- آن كه برد و باختى نيست با آلات قمار هم نيست مثلاً سرگرمى با مثلاً گردو اين چهار صورت كه گاهى با آلت قمار نيست و براى سرگرمى برد و باخت نيست براى سرگرمى است گاهى با آلت قمار است براى سرگرمى گاهى برد و باخت است با آلت قمار گاهى هم برد و باخت است با غير آلت قمار. آيا اين چهار صورت همه حرام است يا نه؟ خب مرحوم محقق مشهور در ميان فقهاء گفتهاند كه هر چهار صورت سه صورت حرام است آن يك صورت كه بازى باشد و با آلت قمار نباشد آن صورت اختلاف است همان صورت را هم بعضىها گفتهاند حرام است مشهور گفتهاند نه ديگر اين صورت كه با آلت قمار نيست با برد و باخت هم نيست مثل گردو بازى اشكال ندارد آن صورت سوم اين اختلاف هست اما صورت اول و دوم و چهارم ديگر اختلافى در مسئله نيست لذا اين مسئله مسئله بغرنجى است تقريباً قريب 100 تا روايت هم در مسئله هست و خيلى داغ است اين روايات تقريباً مرحوم صاحب وسايل 4030 تا را نقل مىكند و ما بقى را هم صاحب مستدرك الوسائل نقل مىكند. مرحوم صاحب جواهر هم روايت را نمىدانم چه جور شده بعضى را بيشترش را از مستدرك گرفته و كمى را از وسائل گرفته در حالى كه مضمون يك مضمون است اماآن رواياتى كه ايشان گرفته ضعيف السند است و اين رواياتى كه در وسايل است معمولاً صحيح السند است اما چه شده صاحب جواهر هفت هشت تا روايت كه مىآورند آن غالبش ضعيف السند است و از مستدرك گرفتهاند و صاحب جواهر هم همين طور به طور مطلق رفتهاند جلو و همين حرف محقق كه اللهو بالآلات القمار حرام سواء كان لهواً او حذقاً او قماراً. اين خلاصه حرف است. لذا اين روايتها را بايد بخوانيم ببينيم آيا اطلاق دارد؟ آيا اطلاق ندارد؟ خود آيه شريفه آيا مثلاً شطرنج بازى و پاسور بازى را آيا مىگيرد؟ آيا نمىگيرد؟ آيه شريفه اگرهم اولاً كه اطلاق دارد براى اين كه انما الخمر و الميسر اين ميسر مثل خمر است ديگر هر جور بخورد حرام است آن ميسر هم هر جور باشد حالا قمار برد و باختى يك قيد مىخواهد ديگر لذا يك قيدى بايد بياورد و اين قيد در آيه شريفه نيست بلكه آن علتش ديگر تفاوت نمىكند بر اين كه برد و باخت باشد يا اين كه بازى باشد براى اين كه علت مىفرمايد كه انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة خب اين علت مىگيرد آنجا كه براى برد و باخت باشد يا براى بازى باشد و هر علتى كه شما براى آن برد و باخت آورديد همان علت از براى آن غير برد و باخت هم مىآيد الا مثلاً كسى بگويد كه اكل مال به باطل است آنجا نيايد اما آن علتى كه قرآن مىآورد اين عداوت بين خواهر و برادر پيدا مىشود يعنى در آن وقتى كه دارد بازى مىكند هر كدام بردند يك كينهاى از ديگرى پيدا مىشود. حالا على كل حال علت قرآن است و هر بازى كه موجب عداوت بشود حرام است اين كه طورى نيست. علت يك دفعه مىگفت كه انما يريد الشيطان ان تأكلون اموال الناس بالباطل اين رانگفته مىگويد كه انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العدواة و البغضاء لذا اين علت حكم است وقتى اين علت حكم باشد اين علت هم در برد و باخت مىآيد هم در غير برد و باخت.
در زمان صدور اين روايتها اين بازى قمار بدون برد و باخت در ميان خلفاى جور در ميان مترفين فراوان بوده خيلى فراوان بوده لذا مثلاً زبيده با هارون الرشيد كه در مجلس مىنشستند يكى از كارهايشان همين بود كه اينها شطرنج بازى مىكردند بدون برد و باخت بعضى اوقات هم برد و باختى مىكردند و در تاريخ مىخوانيم كه براى اين كه بازى در بياورند هارون به زبيده گفت كه اگر من بردم تو بايد برهنه و عريان )اين بنّاها آمده بودند بنايى مىكردند( يك كپه گل روى سرت بگذارى از نردبان بروى بالا و اتفاقاً باخت و همين كار را هم كرد. دفعه دوم قمار كردند بر سر اين كه اگر من بردم و تو باختى بايد اين كنيز مطبخى را بياوريم اينجا و در ميان مردم با او زنا كنى و همين كار را كرد و مأمون را مىگويند كه از آن پيدا شده لذا هميشه بچههاى زبيده مىنازيدند كه ما شاهزاده هستيم و تو كنيز زاده هستى و اين بازى هم در زمان بنى اميه و هم در زمان بنى عباس زياد بود برد و باخت هم نبود معمولاً شطرنج بود، نرد بود اربعة عشر كه يك قسمى از شطرنج است و مشكلتر از شطرنج است آن اربعة عشر بود مثل حالا كه مثلاً بچهها پاسور بازى مىكنند آنوقتها خيلى بود در مجالس قمار بازى مىكردند اين را هم حالا به شما بگويم اين نكته هم نكته بزرگى است اگر هفت هشت ده تا طلبه بنشينند در حجره پاسور بازى كنند اما غيبت نكنند مسلم بهتر از اين است كه بنشينند غيبت كنند و اين چهار پنج شش تا طلبه بنشينند دور هم و غيبت بكنند تهمت بزنند گناه غيبت گناه تهمت خيلى بالاتر است بنابراين بچهها كه پاسور بازى مىكنند گناهشان كمتر از اين طلبه هاست كه مىنشينند دور هم و غيبت مىكنند و تهمت مىزنند اين را هم توجه داشته باشيد بنابراين آن زمان، زمان بنى اميه زمان بنى عباس يكى از كارهاى مشهورشان همين قمار بازى با آلات قمار اما بدون برد و باخت بين مثلاً هارون و جعفر برمكى كه مىگويند يكى از علتهايش هم همين كه باخت براى اين كه جعفر را وقتى كشت هيچ كس نمىدانست براى چه كشت هر كسى يك چيزى گفته و يك حدس هايى زدهاند يكى از حدسها همين بوده كه آن شب باخت وقتى باخت عصبانى شد كينه او را به دل گرفت مثل اين كه در ميان هفت هشت ده نفر بودند اين هفت هشت ده نفر پوزخند زدند مسخره كردند آن جعفر را تشويقش كردند اين به او برخورد جعفر را كشت و خاندان برمك را همان شب نابود كرد. لذا اين بوده روايات ما ناظر به آن بازىهاى آن زمان بوده كه خيلى مشهور بوده يعنى با آلات قمار بدون برد و باخت و ما بخواهيم اين را بيرونش ببريم اين تقريباً مورد را موضوع را از حكم بيرون بردن است و مسلم نمىشود. بنابراين توجه به اين مطلب داشته باشيد توجه به دو تا مطلب: يكى علتى كه در قرآن آمده اين برد و باخت را نمىگويد علت يك علت عامى است هم برد و باخت را مىگويد هم غير برد و باخت را مثلاً امروز خيلى داغ دربارهاش صحبت كردهاند كتاب هم نوشتهاند اين كه قمار موجب فشار خون آن هم فشار خون شديد مىشود بعد علتش را مىآورند مىگويند در ان موقعى كه مثلاً آخرهاى بازى فشار هر دو به اندازهاى بالا مىرود كه اگر قبلاً فشارش را گرفته بودند 8 و 12 بود الان روى 20 و 22 است حتى آن كه مهم است روى 8 بود الان 10 و 12 و 16 است مىگويند اين قمار اين حالت را دارد آن وقت ديگر اين هر قمارى باشد ديگر برد و باخت و غير برد و باخت هم ندارد اين در آن موقعى كه مىخواهد غلبه بكند ديگر آن حالت برايش پيدا مىشود و اين حالت مىگويند حالت بدى است مثلاً اگر كسى با اين قرصهايى كه فشار را بالا مىبرد مرتب مثلاً روزى يك مرتبه دو روزى يك مرتبه بخورد مىگويند كه موجب فشار خون است موجب سكته هاست مخصوصاً سكتههاى مغزى و بايد يك كارى بكند كه اين حالا مثلاً 12 را روى 8 و 10 روى 14 7 روى 8 اين نوسان نداشته باشد اين نوسان خون نوسان فشار موجب سكته است و مىگويند كه اين نوسان ديگر هست روى قمار است حالا ديگر فرق هم نمىكند بين اين كه برد و باخت باشد يا برد و باخت نباشد. لذا پول كه مناط نيست كه 1000 تومان ببخشد يا نبخشد 1000 تومان بدهد يا ندهد آن چه كه موجب عداوت و بغضاء است برد و باخت است، نه پول پيش اينها كه قمار مىكنند 80 درصدشان كارى به پولش ندارند پولش خيلى برايشان اهميت ندارد براى اين كه از مترفين هستند و اين جور پولها چيزى نيست آن كه مهم است و موجب عداوت و بغضاء است و موجب كينه ناخودآگاه است آن است كه غلبه پيدا كرد بر او، اين رقابت، غلبه احدهما بر آخر.
يك مسئله ديگر هم اين مسئله را به آن توجه داشته باشيد تاامروز يك روايت بخوانيم بعد هم روايات را بخوانيم اين فرمايش حضرت امام «رضوان اللَّه تعالى عليه» است و ايشان از اين كه مخصوصاً در اصفهان هو انداختند كه حضرت امام قمار را جايز مىداند و اين هوچى بازى در اصفهان مخصوصاً عجيب شد البته مردم نه آنها كه پشت صحنه يعنى ما آخوندها آنها كه پشت صحنهاند چيز درست مىكنند اين مو را كوه مىكنند براى اين كه مردم از آن كوه آزرده خاطر بشوند يا تحريك بشوند آنها در جاهاى ديگر هم همين جور مشهور شد كه امام من يادم نمىرود يا تلويزيون بود يا راديو ظاهراً راديو بود كه آن وقت من خيلى گريه كردم كه حضرت امام گفتند ببين كار به كجا رسيده كه به من نسبت مىدهند مىگويند تو قمار را و تو غنا و موسيقى را حلال كردى ببين كار من به كجا رسيده است و على كل حال اين را مشهور كردند و شهرتش از اين جا پيدا شد كه يك كسى آن كسى كه سؤال كرد از بزرگان هم بود آن چيزى در نظر نداشت ازاو سؤال كرده بودند ايشان سؤال كرد گفت آقا اگر شطرنج عرفاً از آلت قمار بيرون رفته باشد مثل گردو بازى بشود مثل در باب رياضىها يك مهرههاى عجيبى دارنداينها براى تقويت فكر رياضى الان هم هست در دانشگاهها آن وقتها بيشتر بود يك مهره هايى بود با آنها تقويت فكر مىكردند اين سؤال كرد آقا اگر شطرنج ديگرعرفاً آلت قمار نباشد اصلاً موضوع عوض بشود آيا با اين شطرنج بازى كردن مثل گردو بازى انگشتر بازى بدون برد و باخت آيا جايز است يا نه؟ ايشان گفتند جايز است.
يعنى همان قول مشهور بلكه كالاجماع تقريباً 90 درصد از فقهاء بلكه بيشتر مىگويند مثلاً اگر گردو بازى كند اگرتخم مرغ بازى كنند بچهها بدون برد و باخت اگر طلبهها انگشترش را هم مىگويند اگر طلبهها انگشتر بازى بكنند بدون برد و باخت يعنى آلت قمار نيست و برد و باخت هم نيست ايشان فرمودند در فرض مذكور اشكال ندارد لذا در فرض مذكور آن كه سؤال كرده بود اين بود. اين كه من مىگويم يقينى است از قول خود حضرت امام دارم مىگويم از قول همه شاگردهاى حضرت امام مىگويم از قول همه كسانى كه با حضرت امام تماس دارند مىگويم عين استفتاء را دارم مىگويم. لذا سؤال اين بود اگر شطرنج مثل خاتم بازى شد از آلت قمار بيرون رفت و ديگر در مسابقههاى بين المللى مثل رياضيات كه مسابقه مىگذارند اين هم يك مسابقه رياضى شد نه برد و باخت از آلات قمار نيست برد و باخت هم نيست چه جور است حضرت امام فرمودند در فرض مذكور اشكال ندارد. اين را براى حضرت امام دست گرفتند كه ايشان فرمودند حتى التماس حضرت امام به اينجا كشيد گفتند بابا اين را من نگفتم از جمله كسانى كه مىگويند اقاى خوانسارى آن آيت اللَّه العظمى كه در تهران بودند كه خيلى حضرت امام به ايشان علاقه داشتند وايشان هم علاقه به حضرت امام داشت گفت آن كسى كه از نظر علم و عمل پيش همه معلوم است او گفته يعنى او در آنجا باز همين كه اگر چيزى آلت قمار نباشد برد و باخت هم نباشد اشكال دارد يا نه؟ گفتند اشكال ندارد. لذا آن كه حضرت امام دارند قسم چهارم آن كه تحليل كردند و اين تحليل را 90درصد از فقهاء كردهاند بلكه بيشتر، كم فقيهى پيدا مىشود كه بگويد اگربازى كنى نظير قمار اما با آلت قمار نه برد و باخت هم نه باز هم حرام است خيلى كم است از فقهاء. بعضىها گفتهاند اما خيلى كم است ولى كراهتش را همه گفتهاند در اين كه اگرنظير قمار باشد اما با آلت قمار نباشد برد وباخت هم نباشد آيا چه جور است؟ كراهت دارد يا نه؟ كراهتش را ديگرهمه گفتهاند و گفتهاند اصلاً مىخواهيم شباهت به آن هم نداشته باشد بنابراين اين كه حضرت امام گفتند همچنين در موسيقى آن كه حضرت امام گفتند اين است اين مارشهايى كه راديو مىزند ايشان گفتند طورى نيست يا نظير اين مارشهايى كه گاهى در تلويزيون گاهى در راديو دارد گفتند طورى نيست اين را همه فقهاء مىگويند طورى نيست يك نفر پيدا كنيم كه بگويد اين هم اشكال دارد گفتهاند نه. آن وقت مو را كوه كردند گفتند موسيقى سنتى كه يك امر غلطى استدر جمهورى اسلامى ما كه موسيقى سنتى حلال است يعنى الان كار به اينجا رسيده داريه و تنبك در بازار مسلمانها فروخته مىشود. نى، تار، و يالون در بازار مسلمانها فروخته مىشود به عنوان موسيقى سنتى خب مسلم ما موسيقى سنتى نداريم. نه حضرت امام گفته نه فقيهى از فقهاء گفتهاند قديماً حديثاً همه همه موسيقى بنام موسيقى سنتى حرام است داريه زدن تنبك زدن نى زدن تار زدن ويالون زدن همه اينها حرام است مخصوصاً اگر ديگردر مجلس شادى هم باشد مربوط به ائمه طاهرين يا در مسجد حرام در حرام در حرام است .اين از من هم نيست همه فقهاء همه مراجع فعلى هم مسلم گفتهاند من جمله حضرت امام لذا اين دو تا مسئله را كه دو تا مسئله واضح پيش فقهاء بوده حضرت امام گفتند دشمن دامن زد به آتش در اصفهان بيشتر از همه جا كار را رساند به اينجا كه گفتم من گريه كردم آن التماس حضرت امام كه مىگفت ببين كار به كجا رسيده كه به من مىگويند تو قمار را حلال كردى موسيقى را حلال كردى و اگر شطرنج كه تا به حال اين چنين نشده اگر شطرنج مثل گردو بازى باشد خب حالا طورى نيست ولى اين در فرض مذكور اى كاش حضرت امام فرموده بودند در فرض مذكور حلال است فرموده بودند اين چنين فرضى هم پيدا نمىشود. فرض است فرض محال است شطرنج آلت قمار نباشد خب مسلم است كه نيست چنين چيز، مسلم آلت قماراست يعنى الان شطرنج در مجالس لهو لعب بازى مىكنند حالا يا بازى برد و باختى يا بازى لهو لعبى. حالا ديگر نمىشود صحبت كرد بايد روايتها را بخوانيم آيهاش را خوانديم آيهاش به خوبى دلالت داشت حرف مرحوم محقق را كه سواء قصد اللهو او الحذق او القمار قرآن اولاً اطلاق انما الخمر و الميسر همهاش را مىگيرد بعد هم علت همه اين سه قسم را كه ايشان گفتند سواء قصد اللهو او الحذق او القمار آيه شريفه دلالتش خيلى خوب است براى حرمت هر سه قسم.
وصلى اللَّه على محمد و آل محمد