درس خارج فقه شهادات حضرت آیت الله مظاهری
85/04/21
كتاب الشهادات
جلسه: 10
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث در اين باره بود كه اگر كسى لاابالى در مستحبات و مكروهاتباشد و به قاعده اين كه كل مستحب جايز و كل ترك مكروه جايز آيا اين عادل است يا نه؟ مرحوم محقق فرمودند كه عادل است براى اين كه گناه بجا نياورده و وقتى اجتناب از كبائر داشته باشد اجتناب از صغائر داشته باشد ديگر مىشود عادل و اين اين چنين ملكهاى را دارد يا اين تقيد به ظواهر شرع از نظر اهميت به واجبات اجتناب از محرمات را دارد مرحوم صاحب جواهر هم تاييد كردند گفتند كه بله حرام كه بجا نياورده واجب كه ترك نكرده و شارع هم به او گفته مستحبات رامى خواهى بجا بياور مىخواهى نياور، مكروهات را هم مىخواهى ترك كن مىخواهى نكن و اين هم اين جورى است و وقتى چنين باشد وجهى نيست براى اين كه بگوييم اين عادل نيست.
ديروز يك مقدارى درباره اين صحبت كردم و براى بعضى ازشما هم استيحاش آور بود و فرمايش مرحوم محقق مرحوم صاحب جواهر را پذيرفتند.
اما اين حرف مرحوم شهيد كه اگر كسى لاابالى در مستحبات است عادت دارد نماز جماعت نخواند هم مسجد هست و هم امام جماعت عادل هست و هم مقتضى موجود است و هم مانع مفقود است براى خواندن نماز جماعت اما نمىخواند مىفرمودند كه اين استخفاف است و استخفاف به سنت حرام است اين اصرار دارد بر اين حرام كه مثلاً صغيره است و اصرار بر صغائر انسان رااز عدالت مىاندازد حالا ديگر فرق هم نمىكند اگر ملكه گرفتيد اصرار بر صغائر كاشف از اين است كه اين ملكه ندارد اگر هم تقيد به ظواهر شرع گرفتيد اين لاابالى گرى در نماز جماعت اين دليل بر اين است كه اين تقيد به ظواهر شرع ندارد همين جورى كه شما مىگوييد اگر اصرار دارد آدم چشم چرانى است خب مسلم عادل نيست ديگر چون اصرار بر صغائر دارد كه بعد هم دربارهاش صحبت مىكنيم مرحوم شهيد همين را مىگويند مىفرمايد اين اعراض است اين استخفاف است استخفاف به مستحبات استخفاف به سنت است و استخفاف به سنت حرام است و اصرار بر صغيره است و عادل نيست. حرف شهيد اين بود و اين كه ما بخواهيم بگوييم استخفاف نيست اگركسى لاابالى باشد در همين نماز جماعت لاابالى باشد در نماز جماعت پس اگراين استخفاف نيست استخفاف چيست؟ مرحوم محقق مىفرمايد اگراهانت به جماعت باشد ايشان مىفرمايند كه خب همين اهانت است حالا ما اهانت نمىگوييم استخفاف مىگوييم مثلاً اين روايتى كه از پيامبر اكرم است سنى و شيعه هر دو نقل مىكنند كه صبحها نماز پيامبر خلوت بود، اعتراض كرد فرمود كه همه شما بايد بياييد و حتى رساند به آنجا كه اگرنيامديد خانه را بر سرتان آتش مىزنم يا به آن كور مىگويد يك نخ بكش ازدر خانه تا مسجد دستت را به آن نخ بگير و بالاخره جماعت را ترك نكن همچنين نماز اول وقت اين نماز اول وقت كه اين قدر روى آن پافشارى شده حتى رسيده به اول الوقت فرائض اللَّه و آخر الوقت غفران اللَّه اين معنايش چيست؟ همه اينها را بخواهيم توجيه كنيم اول الوقت رضوان اللَّه آخر وقت غفران اللَّه يعنى اين كه نمىدانم چه جور معنا كنيم اين كه ترك مستحب شده و چون ترك مستحب شده اين يك نحو غفرانى است از خدا و الا ظاهر روايت را اگر كسى بخواهد معنا كند اگر هم قدر متيقن بگيرد اين جورى مىشود كه آن كسى كه لاابالى در نماز اول وقت است اين عادل نيست. لذا قدر متيقن است كه استخفاف باشد صاحب جواهر مىگويند كاسه داغتر از آش چرا؟ خب خدا گفته وقتى كه مثلاً ظهر وسط السماء شد ظهر شد اين اول نماز است الى غسق الليل تا غروب حالا وقت فضيلت داريم وقت غير فضيلت داريد حالا در وقت فضيلت مثلاً دو سه ساعت اول نمىخواند اما رسمش اين است بنايش اين است كه نماز را مىگذارد قبل از غروب خب اين را صاحب جواهر مىگويد چه اشكال دارد؟ مرحوم شهيد مىگويد اين استخفاف است و شايد شما اين روايت را براى مريدهايتان هم خواندهايد. مرحوم صدوق درخصال 18 عقوبت بار مىكند بر آن كسى كه نماز اول وقت نمىخواند. دنيايش گرفتار دم مرگش گرفتار، در قبرش گرفتار. در عالم برزخش گرفتار در روز قيامتش گرفتار ،18 عقوبت اين جورى روايتهاهم يكى و ده و تا و بيست تا و ضعيف السند و اينها نيست شما مىتوانيد يك كتاب بنويسيد راجع به همين دو تا امرى كه شهيد مىفرمايند يكى راجع به ترك نماز جماعت و گناهانى كه دارد ترك عمداً. يعنى لاابالى در نماز جماعت يعنى استخفاف. يكى هم راجع به ترك نماز اول وقت شما يك مقدار بگرديد مىتوانيد بيش از 200 تا روايت بر مذمت تارك جماعت و تارك نماز اول وقت پيدا كنيد حالا بگوييد هم اين روايتها ضعيف است تواتر مىشود تواتر معنوى دارد نمىشود كه منكر شد هى توجيه كن 200 تا روايت را توجيه كن و مرتب يك چيزهايى درست بكن به قول صاحب جواهر كه مرحوم محقق مىگويد اهانت است مىگويد خب اگر اهانت باشد كفر است اين را كه نمىخواهيم بگوييم نمىخواهد كه اهانت كند به نماز اول وقت، اهانت كند به نماز جماعت مسلمانها و اهانت نمىكند، استخفاف، بنابراين يك دفعه يك كسى امروز حالش را ندارد برود مسجد مثل بعضى از شماها كه اين هم خيلى بد است حالش را ندارد نماز جماعت را ترك مىكند مريدها را بى امام جماعت مىگذارد و بعضى اوقات مريدهاى شما مىآيند پيش من و مىگويند آقا اين لاابالى است گاهى مىآيد گاهى نمىآيد هر وقت حالش را داشته باشد مىآيد و خيلى از امام جماعتها حالا شماها نه اما اگر يك پول داشته باشد مريدهم داشته باشد و بالاخره نفع دنيا باشد يك روز تعطيلى ندارد اما وقتى بى پولى باشد مريدها كم باشند فقراء باشند تعطيلى خيلى دارد به يك تساهلى، تكاسلى به قول مرحوم صاحب جواهر نماز را ترك مىكند حالا اين را شما بگوييد كه طورى نيست اما اگر صورت استخفاف دارد لا تنال شفاعتنا من استخف بالصلوة و استخفاف هم يك معناى عرفى است يعنى اهميت ندهد يعنى به قول روايات ما بيش از چهل پنجاه تا روايت داريم كه مىفرمايد معناى استخفاف يعنى كارهاى دنيايش را مقدم مىاندازد بر كار آخرتش.
يكى از دوستان اين حرف را مىزند كه آقا مستحب است اول نمك بخوريم بعد هم نمك بخوريم اول بسم اللَّه بگوييم بعد هم الحمد للَّه بگوييم ماها هيچ كدام نمىكنيم پس بنابراين طورى نيست يعنى عمل ما را مناط مىگيرد بر اين كه طورى نيست ما خيلى چيز داريم اين را همين طور ساده از آن بگذريم )حالا به خلاف مروت مىرسيم( به قول بزرگان ما حرام را حلالش مىكنيم ما اول انقلاب يك بى چادر در تمام اين ايران نبود ما حجاب برترش كرديم پدر زن را درآوريم پدر عفت را درآورديم لذا ما شل آمديم الان روز به روز هم شلتر مىآييم به هر كس مىگوييم بابا اين چه دستگاهى است؟ كم كم مىرسد به اينجا نمىتوانم، هيچ ديگر، نمىشود، نمىشود نمىتوانم بعضى از بزرگان گفتهاند مثلاً در وقتى كه پهلوى آمد كلاه شاپگاه، كلاه دورىها اينها را هم مىگفتند حرام است كت و شلوار را هم همه مىگفتند حرام است مىگفتند لباس شهرت است، شهرت كفر اما حالا يك چند سال پهلوى زور گفت مردم را كلاه فرنگى را سر مردم گذاشت كت و شلوار را هم پوشانيد كم كم فتاواى ما برگشت گفتيم از لباس شهرت آمد بيرون لباس شهرت نيست پس طورى نيست. برآمدگى بدن خب پيدا باشد اين مكروه است حتى در بعضى از فتاواى استاد بزرگوار ما آقاى بروجردى اين است كه حجم عورتين بايد پيدا نباشد در نماز كه ايشان مىگفتند اصلاً همان طور كه عورتين بايد پيدا نباشد حجمش هم بايد پيدا نباشد خب اين حجم بدن بايد پيدا نباشد در زمان پهلوى كت مىپوشيدند كت و شلوار بود لذا ما مىگفتيم حرام است مىگفتيم لباس كفر است و من تشبه بقوم فهو منهم كم كم كت و شلوار را گفتيم خيلى خوب است حالا رسيده كار به اينجا كه اگر حجم بدن اين مرد پيدا نباشد و پيراهنش را در شلوار نگذارد مثل ما طلبهها مىگويند آقا عجب امّلى است اين امّل بازىها چيست؟ حتماً بايد پيراهن در شلوار باشد تا حجم بدنت پشتت رويت پيدا باشد ما مىكنيم ما مىگوييم ديگر حالا مىشود و همين جورها هم مىگويند ديگر، ديگر حالا اين مكروه طورى نيست. كى كرد؟ ما. مردم. مسلمانها. اين كم كم همين جور الان هم اگر راستى از مراجع بپرسند حجاب اسلامى اى كاش اين اسلامى را نمىگفتند حالا چه سر تا پاى بدن پوشيده باشد طورى نيست ديگر بس است چادر يك چيز برتر است خيلى خوب. حالا كم كم لباس تنگ شد حالا چه؟ الان حجم بدن زن پشتش جلويش همهاش نمايان است حالا كار به تحريكش هم نداشته باشيد كه آن تحريكش حرام است همين كه الان پشت شما طلبهها شماها كه عبا و قبا نداريد پشت اين طلبه هايى كه پيراهن خود را در شلوار مىگذارند يا همه بازارىها خب اين مىگوييد طورى نيست فردا هم حجم اين بدن اين خانم را مىگوييد طورى نيست اتفاقاً حالا بعضى هم گفتهاند طورى نيست. اين حجم بدن زن پيدا باشد خب مىگويد من كه سر تا پا پوشيده هستم مىخواهم هم با همين نماز بخوانم چه ايرادى داريد آقا؟ چه به من مىگوييد؟ سرم را نمىپوشانم كه مىپوشانم صورتم را نمىپوشانم كه به اندازه وجوب مىپوشانم سر تا پا پوشيده هستم. ديگر چكار داريد؟ مىگوييم حجم بدنت پيداست مىگويد خب باشد به همين آقا مىگوييم آقا اين حجم بدن اين مكروه است لااقل، مىگويد آقا جامعه اين جور است كل مكروه جايزحالا كه نمىشود راجع به مردها بگوييم حرام است يعنى ما مىخواهيم بالاخره از جامعه عقب نيتفيم و بالاخره جامعه كار خودش را مىكند حرام را حلال مىكند بعد هم فتوى از ما مىگيرد مثلاً الان هيچ فقيهى نمىتواند بگويد كه پيراهن را در شلوار كذاشتن كت نپوشيدن يعنى 95 درصد مردم الان چنين هستند اين اشكال دارد يا نه؟ همه مىگويند نه. حجم بدن پيداست آقاى بروجردى گفتهاند اگر نماز بخوانى نمازت باطل است. اين درست است يا نه؟ مىگوييد نه. آقاى بروجردى اشتباه كردهاند حالا مكروه است كل مكروه جايز و اين جورى مىشود و اينها زياد است. ما نمك خوردن را يك دفعه راستى نمك خوردن من نمىدانم به اين اندازه كه اسلام گفته ضرر دارد يا نه؟ خب براى بعضىها كه سرتاپاى مرض هستند براى فشار بد است بگوييد كه خب اين براى خاطراين كه مريض است نمك نخورد اما اين همه خواص براى نمك خوردن اول، آخر. خيلى است خدا رحمت كند اين ايرادى كه آن آقا ديروز و اين آقا امروز مىگويد ما از بين بردهايم جوابش را هم بايد بدهيم مستحب است با دست چيز بخوريم خب ما از بين بردهايم ديگر. الان يك كسى در جلسه بخواهد با دست چيز بخورد ولو دستش را هم اول بشويد هو مىكنند او را حالا اين مستحب نيست؟ اين اعراض از مستحب نيست؟ همه مستحبات همين جورى است اگر كسى راستى لاابالى در مستحبات باشد معلوم است كه پشمى به كلاهش نيست اين همان عدالتى كه مىخواهيم نيست حالا ولو توجيهها هم زياد بشود من بارها به آقايان حالا من جمله به شما مىگويم گناه نكنيد اگر گناه مىكنيد كارى بكنيد كه در سرازيرى گناه واقع نشويد حالا اگر گناه مىكنيد در سرازيرى گناه هم واقع شديد تقاضا دارم توجيه نكن كه اين سومى براى ما خيلى است آنها هم توجيه گر هستند توجيه درگناه و كم كم مىرسد به اينجا آب بخورد يا غيبت بكند برايش آسانتر است بعد هم توجيه مىكند اول مىگويد غيبت نباشد و شروع مىكند يكى دو تا ده تا ما حالا بايد دفاع كنيم نمىكنيم رو دربايستى مىكنيم دفاع از مؤمن كه واجب است كسى كه غيبت بشنود مثل اين است كه غيبت بكند درفقه خواندهايد ديگر مرحوم شيخ در مكاسب حتى بعضى از روايات دارد كسى كه غيبت مىكند گناهش بيشتر است حالا 90 درصد )حالا شماها غيبت نمىكنيد( از ما دفاع از حريم مسلمان نمىكنيم. پيش شما غيبت مىكنند يكى دو تا سه تا جهار تا و ساكت هستيد يعنى ماها هم روحانيت و هم مردم هم دلشان مىخواهند جامعه ايشان جامعه اسلامى باشد هم مىخواهند 90 درصد مستحبات را بجا نياورند 90درصد مكروهات را بجا بياورند بعد هم شماها بگوييد كه خب طورى نيست خيلى هم پافشارى شده اين بازارى اولاً دير بيايد بازار وقتى هم كه آمد خيلى با دعاوثنا و آب و جارو و توكل بر خدا آن وقت خريد و فروش را شروع كند اگرمثلاً در شبانه روز اين 1000 تومان مخارجش است وقتى 1000 تومان رسيد ديگر از آن به بعد دخل نگيرد به همان كه خريده بفروشد اين مستحب است حالا اين را به بازارى بگوييم چه توجيهها چه حرفها بعد هم مسخره مىكند مىگويد آقا اين حرفها چيست كه مىگويى؟ هر چه خريدى همين جور بفروش، خدمت به خلق خدا، 1000 تومان خرجت است به اندازه 1000 تومان بردار ما بقى را ديگر هيچ، خراب هستيم آقا خيال مىكنيم آباد هستيم مثلاً ببينيد پيامبر اكرم خب آن وضع زندگيش است چرا 9 تا زن گرفته؟ من نمىدانم من بلد نيستم اما مىدانم كه خوب معصوم است هر كارى كرده 100 درصد بجاست موزير درزش نمىرود اينجا مرادم است اين 9 تا زن همه ما طلبهها اگر آن 9 تا زن پيامبر را خانههاى آنها را ببينيد به اندازه خرج و مخارج ما طلبهها نمىرسد براى اين كه اگر يك زن مىگرفت يك چهار ديوارى خودشان هم كمك مىكردند با گل درست مىكردند يك قدرى شاخه خرما هم مىريختند روى آن يك پرده موئى در آن بود مىانداختند پايين يك اتاق مىشد كه حتى وقتى كه پيامبر رفته بودند جنگ خويش و قومهاى ام سلمه آمدند ديدند اين خانه گلى است يك قدرى كاهگلى كردند مثلاً. پيامبر وقتى آمدند خيلى عصبانى شدند گفت آقا من كه نكردم پول كه از شماخرج نكردم خب آنها كردند به من چه؟ فرمودند نمىشود حالا ديگر نمىدانم چكار كردند حالا روايت در اينجا گفتند نمىشود بعد پيامبر دم مرگ خيلى سر مبارك درد مىكرد چشمها را باز كردند فرمودند عايشه، آمد گفت 7 درهم از مال مسلمانها پيش تو است امانت است بياور، دو دفعه چشمهاى مبارك را هم گذاشتند دو دفعه چشمها را باز كردند فرمودند چه شد؟ عايشه پولها را آورده بود در خدمت پيامبر، پيامبر اكرم دادند به اميرالمؤمنين گفتند تا زنده هستم اين 7 درهم را بده به فقراء محل، ديگر من بميرم و يك شاهى در زندگيم از بيت المال نباشد خب حالا اين مستحب مثلاً اگر اينها را ما بخواهيم بگوييم راجع به خودمان زنهاى ما ما را از شهر بيرون مىكنند خيلى از ماها اگر آن آقايى كه سهم امام به او مىدهيد كم بدهد بدتان مىآيد مىرويد يك جايى كه خيلى به شما بدهد اين چيست؟ اين چه دلال بازى است؟ چرا اين جورى هستيم؟ حالا كدام از ما نيستيم؟ من هيچ فراموش نمىكنم مرحوم آقاى زنجانى از آيات خيلى بزرگ قم بوداين همه كاره مرحوم آيت اللَّه آقاى حجت بود حتى نايب نماز ايشان هم بود كه بعد از مرگ مرحوم آقاى حجت ايشان در مدرسه فيضيه ظهرها نماز مىخواندند خيلى بالا بود خيلى بالا بود اين آقا سهم امام و اينها هم زياد پيش او مىآمد و من بارها و بارها اول اذان صبح مىديدم كه ايشان آمد حمام كيسه خودش را خودش كشيد ليف خودش را هم خودش زد بعد هم آمد چون كه حضرت آيت اللَّه آقاى گلپايگانى نماز مىخواندند نمىخواستند نماز توى نماز باشد يك مقدار دير مىكردند بعد مىآمدند نماز اين آقاى زنجانى نقل كرد گفت كه يك كسى سهم امام آورد خدمت مرحوم آقاى حجت سهم امامش را داد خب افتخار است كه سهم امام را بگذارد در دست مرجع تقليد و دست مرجع تقليد را ببوسد گفت اين دست مرجع تقليدش را بوسيد يك وقت من ديدم كه مثل اين كه عقرب ايشان را بگزد اين جورى شد آقاى حجت خيلى تعجب كردم آن پيرمرد دست ايشان را بوسيد و رفت گفتم اقا چرا اين جورى؟ گفت راستش اين است كه اين وقتى پول را داد به من بعد هم دست من را بوسيد دست كه گذاشت توى دست من ديدم دستش خيلى تاول دارد در اثركار، به فكر اين افتادم كه اين پول كه اين به من مىدهد و من مىدهم به اين طلبهها اينها كه دستشان اين جورى نيست اين درست است؟ درست نيست؟ و در اين فكر هستم كه چه بكنم؟ اينها زياد است وقتى برويم در مثل مرحوم اقاى حجت و آقاى زنجانى، آقاى الهى از شاگردهاى مرحوم آقا ميرزا جواد آقاست ايشان خودش به من گفت يك كسى ديگر هم گفت يكى از بزرگان الان يادم نيست كه مرحوم آقا ميرزا جواد آقاى تهرانى آمدند درس در مدرسه حاج محمد جعفر درس مىگفتند آمدند در سالن اما ناگهان تند برگشتند گفتند كه صبر بكنيد حالا مىآيم رفتند ده دقيقه يك ربع طول كشيد آمدند و خودشان نگفتند چيست طلبهها هم نپرسيدند اما چون من با ايشان خيلى رفيق بودم از ايشان پرسيدم آقا اين چه؟ گفت راستش اين است كه يك مورچه )الان اين چيزهايى كه من مىگويم شما به آن مىخنديد ديگر( به بدن من بود من ديدم اگر بنشينم درس بگويم اين مورچه سرگردان مىشود لذا ديدم اين مورچه را من از خانهاش آوردهام اين جا از اين جهت برگشتم مورچه را در خانهاش پياده كردم و حالا آمدم.
اينها در روايت هم داريم در روايات زياد داريم همين يأتى بدين جديد هم همين معنايش است ديگر امام زمان كه مىآيد قرآن جديد كه نمىآورد اين قرآن همين قرآن است تبياناً لكل شىء هم هست روايات ائمه طاهرين را كه از بين نمىبرد تفسير مىكند عمل به روايات مىكند از خودشان هم يك چيزهايى دارند و بالاخره واجبات خدا محرمات خدا مستحبات خدا مكروهات و مباح را زنده مىكند مىشود يأتى بدين جديد و ما اين حرف مرحوم شهيد را نبايد سرسرى ازآن بگذريم بايد بدانيم كه لاابالى گرى در مستحبات اين استخفاف است حرام است از عدالت انسان را مىاندازد.
لذا اگر عذرى داشته باشيم خوب است نماز جماعت است و عذر دارد خدمت كردن به خلق خداست و نمىتواند نماز اول وقت است و عذر دارد امااگر اين نباشد عذر نباشد و مىخواهم نماز اول وقت نخوانم خب غلط مىكنى مخصوصاً تو طلبه، مگر مىشود نماز اول وقت نخواند؟ اين را هم به شما بگويم اينها همهاش حرف من نيست حرفهاى بزرگان است همه قبول دارند كه طلبه مخصوصاً اگر لاابالى درنماز اول وقت شد عادل نيست گناهكار است همه قبول دارند اگر كسى استخفاف به جماعت مسلمانها كرد اين گناهكار است حرام است مرحوم شهيد هم همين را مىگويد و ما استخفاف به مستحبات مىكنيم سببش هم همين است كه آقا مشهور شده ديگر حالا كه نمىشود ديگر نمك خورد اول غذا و دستهايمان را بشوييم و با دست غذا بخوريم، حالا نمازمان را كه از اول وقت تا آخر وقت وقت داريم خيلى خوب مىرويم ناهارمان را مىخوريم استراحتمان را هم مىكنيم بعد هم سر حال نماز مىخوانيم كه اين را هم بى خود مىگويد بى حال نماز مىخواند آن هم هر روز اين جور! اينها نمىشود.
اين بازار مسلمان بازار مسلمان نيست چرا؟ براى اين كه وقتى موقع نماز است همه چيز بايد فداى نماز بشود. اين سنىها عربستان اين جور بود آنها هم مثل اين كه آمريكا كار كرد يا ماهم يادشان داديم حالا اين جور نيست ولى 10 سال قبل تا مؤذن مىگفت اللَّه اكبر تمام خيابانها مىشد پاركينگ همانجا متوقف مىشدند و حق راه رفتن نداشتند. مسجدها پر بود نماز مىخواندند. سنى است و ما شيعه بايد ياد او بدهيم از او ياد نمىگيريم. كى مىگويد كه انسان مىتواند بدون جهت نماز اول وقت نخواند؟ بدون جهت نماز جماعت نخواند؟ با 200 تا روايت بخواهيم بازى كنيم.
بنا شد اگرچيز داشتيد بنويسيد تا من نوشته شما را بخوانم همين جور مِن مِن كردن كه فايدهاى ندارد.
وقت دير شد ببخشيد. ديگر مجبورم كه در باره خلاف مروت و ترك مستحبات و اينها يك مقدار صحبت كنم اين صحبتها خوب است و خيال نكنيد حالا از من است، نه از بزرگان است.
وصلى اللَّه على محمد و آل محمد