رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
به تناسب آيۀ شريفۀ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ...، مقداري دربارۀ نماز،صحبت کردم. و قبل از آنکه وارد بحث شوم، تکرار ميکنم. تقاضا دارم از شما که به اين نماز اول وقت، اهميت دهيد. نگذاريد نمازتان آخرت وقت باشد، مخصوصاً در صبحها. و انسان و يک مسلمان و يک سنّت اينست که وقتي مؤذن ميگويد الله اکبر، بايد همۀ کارهاي اين تعطيل شود به جز نماز.
ميدانيد که همه چيز سنّيها باطل است. حال اگر هم از نظر فتاواي خودشان صحيح باشد، اما روح و ولايت ندارد. ولي اينها به نماز اول وقت، خيلي اهميت ميدهند و به نماز شب خيلي اهميت ميدهند و به نماز جماعت خيلي اهميت ميدهند. آنوقتها که قانون بود که موقع نماز ظهر و عصر، بازارشان تعطيل شود. يا قانون بود که موقع مغرب و عشاء تعطيل باشد. اما مثل اينکه آمريکاييها نگذاشتند و الان آن جديّت نيست. ولي علي کلي حالٍ، يک ساعت قبل از اذان صبح، مؤذن آنها براي نماز شب اذان ميگويد و براي نماز صبح اذان دوم ميگويد و براي نماز جماعت اذان ديگري ميگويد. و ما شيعهها که الحمدالله درّ گرانبهاي ولايت را داريم؛ اما راجع به نماز آن اهميتي که بايد بدهيم را نميدهيم. و روي اين دو بحث من، يکي به نماز اول وقت و يکي هم نماز شب، خيلي اهميت دهيد.
روايت داريم که وقتي مؤذن گفت الله اکبر، آنگاه يک دگرگوني عجيبي در پيغمبر اکرم ظاهر ميشد. که عايشه ميگويد نه ما او را ميشناختيم و نه او ما را. ارهني يا بلال!
دستور اولي که به پيغمبر داده شد، در زماني که به پيغمبري مبعوث شد؛ همين نماز شب بود. يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ* قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نصْفهُ أوانْقُصْ منهُ قلیلآ * اوْزدْ علیْه ورتّل الْقُرْان ترتیلآ؛ يعني به هر اندازهاي که ميتوانيد. حال ما طلبهها به هر اندازهاي که ميتوانيم . و معنا ندارد که يک ساعت قبل از اذان صبح، طلبه خواب باشد. و زشت است که اول اذان صبح، ما خواب باشيم. ديگران بايد از ما پند بگيرند و از ما ياد بگيرند و من تقاضا دارم که به اين نماز اول وقت، خيلي اهميت دهيد. ما بايد به نماز جماعت خيلي اهميت دهيم. اين نماز جماعت را جداً ميخواهند. در قرآن جايي نداريم که نماز بخوان. شايد بيش از صد جا امر به نماز شده؛ اما جايي ندارد که يصلّون و يا صلّوا و همه جا يُقيمونَ الصلاة دارد. مؤمن آنست که اقامۀ نماز کند. هُديٍ للمتّقين* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ. و اقامۀ نماز الاّ از نماز خواندن در خانه است. بايد شعار باشد و بايد مسجدها پر باشد. بايد همه يک نماز جماعت که دالّ بر وحدت اسلام است، داشته باشند و امام جماعت بگويد الله اکبر و همه با او بگويند الله اکبر و يک نماز جماعت شود. به اين ميگويند يُقيمُونَ الصلاة و مابقي رفع تکليف است اما نماز قرآني، نماز جماعت است.
شخصي کور بود و به خدمت پيغمبر اکرم آمد و گفت يا رسول الله! کسي هست که براي نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء، دستم را بگيرد اما براي نماز صبح کسي نيست. اجازه دهيد که نمازم را فرادا در خانه بخوانم. حضرت فرمودند نه. يک نخي از خانه تا مسجد بکش و دستت را به اين نخ بگير و به مسجد بيا و نماز جماعتت را بخوان.
ما نبايد از اين روايتها بگذريم. ما بايد به نماز جماعت در هر سه وقت، اهميت دهيم و الان درِب خيلي از مسجدها در اول اذان صبح، بسته است. اين نماز جماعت در اول وقت و با آداب و رسومي که شيعه دارد، بايد در ميان ما مسلمانان زنده باشد. نماز شب بايد به گونهاي شود که همگاني شود. مثلاً سنّيها براي نماز شب، اذان دارند. و نميشود که ما طلبهها نماز اول وقت نخوانيم و نميشود که نماز جماعت نداشته باشيم و نميشود که نماز شب نداشته باشيم. همه چيز ما وابسته به خدا و امام زمان است. روزي ما را بايد امام زمان برساند و کارهايمان را بايد امام زمان درست کند و اين تقوا ميخواهد. و معناي تقوا فقط اين نيست که انسان واجباتش را به جا بياورد؛ بلکه معناي تقوا اهميت به مستحبات، مثل نماز جماعت است. شما فکر نکرديد که چرا اينقدر نماز جماعت ثواب دارد. اگر يک زن و شوهر، نماز صبحشان را با هم به جماعت بخوانند؛ ثواب سيصد رکعت در نامۀ عملشان نوشته ميشود. اگر بچه هم اقتدا کنند، آنگاه مضاعف ميشود. و اگر ده نفر باشند، آنگاه ثوابش را به غير از خدا کسي نميداند. اين به غير از خدا، آن کساني نيستند که علمشان از علم خدا سرچشمه گرفته؛ و اينها ميتوانند بگويند و امام زمان ميتواند بگويد. اما علي کل حالٍ شما در رسالههايتان مينويسيد که به غير از خدا کسي نميداند.
آنگاه روايت هم هست و روايت اغراق که نيست و بيان مطلب است. اينکه تمام درختان قلم شوند و تمام درياها مرکب شوند و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند؛ باز نميتوانند ثواب يک رکعت از نماز جماعت رابنويسند. اين چيزها گفته شده تا به قول حضرت امام «رضواناللهتعاليعليه»، با اين گونه روايتها، دانه ريختند تا کبوتر بگيرند. اين ثوابها، ثواب استحقاقي که نيست و ثواب ترغيبي است. ثواب را ميدهند؛ براي مردم به راستي نماز جماعت بخوانند.
نماز شب خيلي اهميت دارد. اگر دنيا بخواهيم با نماز شب و اگر آخرت بخواهيم، با نماز شب و اگر رفع گرفتاريها را بخواهيم با نماز شب و بالاتر از اينها اگر تهذيب نفس بخواهيم، با نماز شب و اين نماز شب يک معلم اخلاق است. و حتماً بايد قبل از اذان صبح، بيدار باشيم. حتماً نميشود که موقع نماز شب، انسان مطالعه کند؛ گرچه ثواب مطالعه بيشتر هم هست.
مرحوم محدث قمي در مفاتيح نقل ميکند که مرحوم صدوق ميفرمايد در شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان، آن ثلث آخر شب، بهترين آنات و ساعت در سال است. حال چه عبادتي از اين بالاتر است؟! مرحوم صدوق ميگويند در يک مجلسي اساتيد ما گفتند مطالعه بالاتر است. اما آيا اين اساتيد گفتند که به جاي نماز شب، مطالعه کنيد. مسلّم خودشان نکردند و به ما هم نميگويند. مطالعه خيلي ثواب دارد. تدريس و مطالعه و تدرّس، ثوابش، الذين يُبلّغون رسالات الله، است؛ اما نميتواند جاي نماز شب را بگيرد. آن نورانيتي که نماز شب ميدهد، اين نميدهد. آن رفع اشکالهايي که نماز شب ميکند، اين نميکند. نظر لطفي که خدا روي آن دارد،روي اين ندارد. مطالعه خيلي ثواب دارد اما نماز شب نورانيتي دارد که آن ندارد. از همين جهت هم ميبينيم افرادي را که به نماز اول وقت و نماز جماعت و نماز شب و انس با قرآن، اهميت نميدهند؛ عمر و علمشان بي برکت است. نه عمرشان برکت دارد و نه علمشان برکت دارد. اينها به تجربه براي ما اثبات شده است که ملاّيي، حسابي و عالي بود اما مقيّد به نماز جماعت نبود و ناگهان ديديم که با کروات به ميان ما طلبهها آمد. آقايي که تو عالم بودي، پس چرا رفتي و براي چه رفتي! اينها عاقبت بخير هم نميشوند. از کساني که عاقبت بخير نميشود؛ طلبهاي است که به خاطر دنيا، رها کند و برود. به تجربه اثبات شده که اين عاقبت بخير نميشود.
اين نماز شب است که انسان را ميگيرد. يعني يک نيروي کنترل کننده است. اين نماز جماعت است که انسان را ميگيرد و يک نيروي کنترل کننده است. اين اهميت دادن به نماز اول وقت انسان را ميگيرد.
«مَن أعرَضَ عَن ذِكرِي فإنّ لَهُ مَعِيشَهً ضَنكاً ...» (سوره طه/124)، پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين گفتند ذکري، يعني نماز. اول مصيبتش اينست که فانّ له معيشة ضنکا. يعني پول و زندگي و دنيا را دارد اما يک زندگي ناخوشي دارد. چه کنم، چه کنم و اختلاف در خانه و بداخلاقي و رذالت خودش و بالاخره يک زندگي ناخوش و يک زندگي توأم با نگراني و غم و غصه و اضطراب خاطر دارد. اين دنياي اين شخص است. و اعراض از ذکر، اين نيست که نماز نخواند. اين نماز ميخواند اما اهميت به آن نميدهد و براي رفع تکليف شود، ميخواند. يا براي اينکه اگر نماز نخواند، کافر عملي است؛ بالاخره يک نمازي ميخواند. مثلاً طلبه است و سريع يک نمازي ميخواند براي اينکه مطالعه و کار دارد. اين اعراض است.
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى. قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً. قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»
در دنيا ما را فراموش کردي؛ ما هم الان تو را فراموش کرديم و فراموش خدا، کوريست، هم در اينجا و هم در آنجا.
کوري در اينجا، ناگهان ميبينيم که انحراف پيدا شد. کوري در آنجا اينست که چشم ندارد که در راه مستقيم باشد و مسيرش جهنم ميشود؛ و اين اعراض عن ذکري را هم پيغمبر اکرم و هم ائمۀ طاهرين فرمودند بي اهميتي به نماز و لاابالي گري در نماز است. و ما طلبهها لاابالي گري در نماز شب داريم. بعضي از طلبهها به راستي هم صحيح و سالم و جدي و درس خوان هستند اما نماز شب نميخوانند و حال نماز شب را ندارند؛ اين معنايش اينست که دست عنايت خدا از روي سرش برداشته شده است.
يک کسي به من ميگفت من خوابم خوب است و ميخوابم و قبل از اذان صبح هم بيدار ميشوم و يک ساعت قبل از اذان صبح است اما هرچه ميخواهم بلند شوم، نميشود؛ تا اينکه قبل از آفتاب شود و براي نماز صبح بلند شوم. وقتي دست عنايت خدا از روي سر کسي برداشته شد، به اينجا ميرسد و کور ميشود. گاهي کور دل است و گاهي کور چشم است و هر دو نابينائي است و اين نابينا به حسب ظاهر است و آن نابينا به حسب باطن است که اين فوايد به اين بزرگي و با عظمتي و اين مقام محمود از دست داده مي شود.
در اول نظام اينطور بود که جلسه داشتند و تا مؤذن ميگفت الله اکبر؛ اين جلسه از هم ميپاشيد. من بارها در اين جلسات مسئولين رده بالا بودم و اگر جلسه هم از هم نميپاشيد اما بعضي از مقدّسها بلند ميشدند و از جلسه بيرون ميرفتند و نماز ميخواندند.
همۀ شما اين حرف را شنيديد و يک واقعيت است. حضرت امام در فرانسه با دنيا حرف ميزد. همۀ خبرنگاران از سرتاسر دنيا آمده بودند و جلسه خيلي مهم بود. موقع نماز، حضرت امام بلند شدند و خودمانيها هرچه به امام گفتند پنج دقيقه يا دقيقۀ ديگر؛ اما امام فرمودند موقع نماز است و السّلام عليکم و رحمة الله و آنگاه بلند شدند. نظير اين را شما زياد ديديد؛ از پيغمبر اکرم و از ائمۀ طاهرين، و همچنين از علما و از بزرگان و از مراجع که موقع نماز، خواب نيست و استراحت نيست و هرچه خسته باشيد، نماز رفع خستگي ميکند. بايد اول عادت کند و بعد لذت و به راستي چه خوش است که انسان بتواند با خدا مکالمه پيدا کند.
«إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً»؛ چقدر اميرالمؤمنين زيبا فرمودند و افتخار اينکه بگويد «اياک نعبد و اياک نستعين» و خدا با زبان اين با اين حرف بزند. هستند کساني که نماز براي آنها يک معاشقه و مکالمه است و بالاترين لذتها هم هست. در جلسۀ قبل ميگفتم که اين جملۀ امام صادق «سلاماللهعليه»، الرَّكْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها؛ تمام آنچه در دنياست يک طرف و دو رکعت نماز شب هم يک طرف.
آقا امام باقر ميفرمايند آن دو رکعت نماز شب براي من بالاتر از دنيا و آنچه در دنياست. تا مکالمه و معاشقه و لذت نباشد که نميشود اينگونه حرفها را زد. و ما بايد به اين نماز خيلي اهميت دهيم. اين سورۀ ماعون به ما چه ميگويد! نميدانم چرا ما خيلي در فقه به اينها اهميت نداديم. مثلاً اين سورۀ ماعون به ما چه ميگويد:
بسم الله الرحمن الرحيم
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (1)؛ يا رسول الله! آيا ميخواهي يک بي دين را به تو نشان دهم. اين که بغرنج ادبي نيست و به دست هر طلبهاي دهند، ميتواند معنا کند. بالاخره سه ـ چهار دسته را به پيامبر نشان ميدهد.
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (1) فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (2)؛ آن جامعهاي که در آن گرد يتيمي بر چهرۀ بچه يتيمان بنشيند، اينها مسلمان نيستند. وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (3)؛ انسان نه تنها که خودش بدهد بلکه وقتي ببيند که ديگران سيرند، لذت ببرد. وقتي که بچهاش ميوهاي ميخورد و اين لذت ميبرد؛ بايد در ميان مردم و در اجتماع هم اينگونه باشد. فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (5)؛ واي به آن نامسلمان که در وقت نماز، از نماز غافل است. معناي اين نماز نخواندن نيست و اگر کسي نماز را نخوند که فويل للمصلين نيست و اين ساهون يعني اينکه در وقت نماز، از نماز غافل است. مثل بازاريها که در وقت نماز مثل اينکه از زندان فارق شدند؛ چطور با ماشين و موتور از زندان فرار ميکنند به سمت ناهارشان. ما طلبهها وقتي درسمان تمام شود، چطور فرار ميکنيم. آيا ميفرمايد اگر در وقت نماز هجوم به مسجد نباشد، اين نامسلمان است و واي بر نامسلمان. بعد ميفرمايد: الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ (6) وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ... واي به نامسلماني که تظاهر در کارهايش ميکند. اينها براي خدا نيست و براي تظاهر است و واي به آن نامسلماني که مي تواند رفع حوائج ديگران را بکند، ولي نکند.
حال اين جملۀ فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ؛ که سورۀ مبارکه براي اينکه اهميت دهد، سياق را تغيير داده است. أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (1) فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (2) وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (3)؛ آنگاه سياق، تغيير ميکند. فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (5). ميتوانست اين فويلٌ للمصلّين را نگويد اما اين هم آمده است. واي به آن نامسلمان که در وقت نماز، غافل از نماز است، حال آن کساني را که در وقت اذان صبح خوابند را ميگيرد.
روايت داريم و نبايد از اين روايتها بگذريم. اينکه خروس هم داد ميزند که «أيها الغافلون قوموا».
حال اگر خروس درست باشد؛ و اما قرآن ميگويد «أيها الغافلون قوموا». فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (5) و ساهون در اينجا يعني خواب.
خواب است و نماز اول وقتش رفت و نماز شبش رفت و بالاخره خواب است و از همۀ معنويات، نسيان کرد و از همۀ معنويات، ساهي شد. در فقه خيلي روي اينها پافشاري نشده است و اگر هم مفسرين بخواهند معنا کنند، به گونهاي معنا ميکنند که ضرر نزند به کساني که نماز شب نميخوانند و نمازشان آخروقت است و نماز جماعت نميخوانند.
مثلاً بعضيها معنا ميکنند که فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ، يعني نماز نخواند. «من ترك الصلاة متعمِّدا فقد كفر». اين نميشود و همۀ اينها توجيه و تأويل است. اگر ما باشيم و قرآن و ما باشيم و روش و سنت پيغمبر اکرم و سنت ائمۀ طاهرين «سلاماللهعليهم». شما ميتوانيد وقتي را پيدا کنيد که پيغمبر نماز شب نخوانده باشد. در جنگ، در وقتي که جنگ مغلوبه ميشد، پيغمبر ميفرمودند «امّتي الصلاة». آنگاه همه پياده ميشدند و دو رکعت نماز ميخواندند و باز سوار ميشدند و بعد پيروز ميشدند. بالاخره با نماز پيروز ميشدند. در ليلة الحرير، صداي الله اکبر اميرالمؤمنين را دوست و دشمن ميشنيد. ما نداريم جايي را که در سختيها، ائمۀ طاهرين نماز شب نخوانند و يا نماز اول وقت نخوانند و هر وقت موقع نماز است، همه چيز تعطيل است. جنگ است اما نماز اول وقت ميخوانند. اين نماز جنگ در فقه ما آمده است و به ما ميگويد که تا مؤذن بگويد الله اکبر؛ مسلمانان بايد نماز بخوانند. آنگاه چون اگر بخواهند بايستند، دشمن حمله ميکند؛ مسلمانها دو دسته شوند. رئيس لشکر امام جماعت شود و نصف لشکر اقتدا کنند. نماز اول وقت از تعدد و کميت نماز هم ميزند و نماز يک رکعتي ميشود. بر سر يک رکعت، سلام دهند. بعد که اينها نماز خواندند به جبهه بروند و مابقي بيايند و اقتدا کنند و نماز جماعت اول وقتشان را در خط مقدم جبهه که بحراني است و تير مانند باران ميبارد؛ بخوانند.
همۀ شما خوانديد که شخصي خدمت امام حسين «سلاماللهعليه» آمد و گفت يابن رسول الله! ميخواهيم يک نماز پشت سر شما بخوانيم. آقا نفرمودند که اميدوارم تو از شهداء واقع شوي؛ درحالي که شهيد و آن هم شهيد در راه امام حسين که فرمودند شهيد بهتر از اين نه آمده و نه خواهد آمد. و اما نفرمودند اميدوارم تو از شهداء واقعي شوي؛ بلکه فرمودند اميدوارم تو از نمازگزاران محسوب شوي.
قرآن به اين نماز خيلي اهميت ميدهد و ما شيعهها به نماز اهميت نميدهيم. چيز ديگري که تأسف است، به اين نماز شب خيلي اهميت داده شده است. اما ما طلبهها به نماز شب اهميت نميدهيم و اينها ننگ و عيب است.
گفتم مرحوم آيت الله مرعشي به من گفتند که من خدمت آقا امام زمان رسيدم و آقا فرمودند ننگ و عيب است براي طلبه که نماز شب نخواند و بعد هم فرمودند عيب است براي شيعيان ما که نماز شب نخواند. به راستي عيب است و مخصوصاً عيب است براي طلبه که ظهر است و در پيش زن و بچه ناهار بخورد اما نماز اول وقت نخواند. اينها عيب است و اين عيبها را داريم. لذا گرفتاريها هم زياد است.
خدايا! به حق آقا امام باقر «سلاماللهعليه» قسمت ميدهيم که توفيق به آنچه گفته شد، به همۀ ما عنايت بفرما.
و صلّي الله علي محمد و آل محمد