درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

91/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏.
 
 به تناسب هُدىً لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ؛ دو جلسه راجع به نماز صحبت کرديم.
 بحث امروزمان، راجع به يک درّ گرانبهايي است که پيش پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين، خيلي ارزش داشته است. در پيش اهل دل، خيلي ارزش دارد؛ و آن نماز شب است.
 هرکدام از شما اين درّ گرانبها را داريد، قدرش را بدانيد. اگر انسان بتواند يک ساعت قبل از اذان صبح، بيدار شود و بيدار باشد و بتواند بين الطلوعين را هم بيدار باشد؛ خيلي برکت دارد و در پيش امام صادق «سلام‌الله‌عليه» دو رکعت نماز شب، بهتر از دنيا و آنچه در دنياست. الرَّكْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها. اين اقرار نيست و يک واقعيت است. آنچه در دنياست به امام صادق بدهند و بگويند نماز شفع را نخوان؛ آقا امام صادق قبول نمي‌کنند و مي‌گويند ارزش اين نماز شفع من، از دنيا و آنچه در دنياست، بيشتر است.
 پيغمبر اکرم و حضرت زهرا و ائمۀ طاهرين، به اين درّ گرانبها خيلي اهميت مي‌دادند. لذا وقتي پيغمبر اکرم مبعوث به رسالت شدند، يک دستورالعمل دهگانه و يازدهگانه براي ايشان آمد و اولين آن همين بيداري شب و نماز شب بود. پيغمبر اکرم مبعوث به رسالت شدند و به خانه آمدند و حضرت خديجه ايمان آوردند و اُبُهت وحي پيغمبر اکرم را گرفته بود و به زير عبايي رفتند و فرمودند:
 بسم الله الرحمن الرحيم
 يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ* اي کسي که عباي نبوت به دوشت آمده، اين بار سنگين است. إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا؛ بار سنگين است و اگر بخواهي اين بار سنگين را به منزل برساني؛ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نصْفهُ أوانْقُصْ منهُ قلیلآ * اوْزدْ علیْه ورتّل الْقُرْان ترتیلآ؛ نمازشب و بيداري شب مي‌خواهد.
 لذا پيغمبر اکرم زود مي‌خوابيدند و ساعت 12 تا اول آفتاب مشغول عبادت بودند و اگر هم يک چرتي مي‌زدند، فوراً‌با آبي که بالاي سرشان بود، وضو مي‌گرفتند و مشغول مي‌شدند؛ ولي معمولاً ساعت 12 تا اول آفتاب مشغول بودند. وقتي در جبهه بود، همين بود و وقتي در خانه هم بود، همين بود. وضع بحراني نظير شعب ابي طالب براي پيغمبر خيلي جلو آمد، اما در آن موقع هم همين بود. و همين آيه هم مي‌فرمايد، مي‌تواني بار سنگين را به منزل برساني. حال خطاب به پيغمبر است اما خطاب به ما هم هست. ما هم بايد اين بار سنگين عبوديت را به منزل برسانيم. ما هم بايد اين بار سنگين تبليغ و روحانيت را بايد به منزل برسانيم و کوتاهي و کم‌کاري و بدکاري نداشته باشيم. و قرآن مي‌گويد اين، نماز شب مي‌خواهد. در قرآن، راجع به نماز شب و شب بيداري در قبل از طلوع فجر و بعد از طلوع فجر، خيلي پافشاري شده است و در هفت ـ هشت جا به اين قسم خورده شده است. و قسم خوردن به نماز شب و قسم خوردن به آخر شب است.
 بسم الله الرحمن الرحيم
 وَالْفَجْرِ (1)وَلَيَالٍ عَشْرٍ (2)وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (3)؛ همۀ اينها قسم است.
 انّ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ؛ يعني عقلاء مي‌فهمند که اين قسم‌ها خيلي بجاست. يا اينکه آيا اين قسم‌هايي که مي‌خورم،‌آيا بجاست يا نه، يعني استفهام انکاري يا استفهام تقريري.
 نمي‌دانم شبهاي دهگانه چيست و هرکسي، چيزي گفته اما والفجر و والشفع والوتر، معلوم است. يعني قسم به طلوع فجر. در آن وقتي که تلاطم عجيبي در عالم پيدا مي‌شود، راجع به رفت و آمد ملائکه. و امثال اين والفجر و ليال عشر در قرآن زياد آمده و در هفت ـ هشت جا قسم خورده شده به آخر شب و به اول طلوع فجر. ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ . وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴾ (التكوير:17،18)؛ قسم به آخر شب، قسم به اول طلوع فجر. بعد هم مقام محمود. از اين مقام محمود نگذريد. يعني نماز شب، يک مقامي به انسان مي‌دهد که در همين دنيا، ديگران غبطۀ او را مي‌خورند. در آخرت هم از جمله شفعاء واقع مي‌شود. وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا. خدا دوست دارد که به تو مقام محمود بدهد، لذا نماز شب بخوان. مقام محمود در اين دنيا آنست که انسان برسد به جايي که بتواند در دل شب، يک ساعت جداً با خدا گفتگو و مکالمه و معاشقه داشته باشد. روايتي که خواندم، الرَّكْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّيْلِ؛ مصداق مقام محمود را تعيين مي‌کند. يک ساعت قبل از اذان صبح و نماز صبح در اول وقت و خواندن قرآن با يک دل خوشي در بين الطلوعين؛ به انسان مقام محمود مي‌دهد. يعني مي‌رسد به جايي که به راستي اگر يک مرتبه نماز شبش تعطيل شود، عزا مي‌گيرد. مي‌رسد به آنجا که تمام همّ و غم و نگرانيها و دلهره و اضطراب خاطرها نيست. با مقام محمود اين مي‌شود که به مقام عبوديت مي‌رسد و رسيدن به مقام عبوديت مشکل است اما به راستي نماز شب مي‌تواند انسان را به مقام عبوديت برساند و آنگاه بنده و عبد خدا شود. و بالاخره مقام محمود را در آيۀ ديگري مي‌فرمايد هيچ کس نمي‌تواند درک کند مگر اينکه به آن برسد.
 تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (16) فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (17)
 افرادي هستند که در دل شب، به رختخواب پشت پا مي‌زنند و گاهي صفات جلال خدا و گاهي صفات جمال خدا بر دل اينها حکمفرما مي‌شود. گاهي از آن رابطه لذت مي‌برند و گاهي مقام عظمت الهي،‌آنها را مي‌گيرد و گريه‌ها و زاريها دارند. قرآن مي‌گويد هيچ کس نمي‌داند که اين چه مقامي است، مگر اينکه به آن برسد. اين، فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ، را مفسرين معنا کردند که يعني قيامت و شفاعت. ولي اين يک مصداقش است و يک مصداقش هم در همين دنياست. بودند و هستند که به راستي در دل شب، هيچکس نمي‌داند که اين چه لذتي دارد و چه مقامي پيدا کرده است. مگر اينکه خودش هم اينکاره باشد و آنگاه مي‌فهمد که، الرَّكْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها، يعني چه.
 خوشا به حال اينها. اگر رابطه جدي شود؛ در آن موقع هيچکس و هيچ چيزي جز خدا در دلش نباشد. نماز مکالمه‌اي و نماز معاشقه‌اي، نماز حضور قلبي. اگر هم نشود، لاأقل به قول امام صادق اگر تو خدا را نمي‌بيني، پس طوري عبادت کن که درک کني که خدا تو را مي‌بيند و اگر نشد، همين نماز شب معمولي يعني همين يازده رکعت را داشته باش و اين ولو حضور قلب هم نداشته باشد اما بالاخره تأثير خودش را دارد. مثل کسي است که يک سيبي بخورد و نداند که ويتامين اين سيب چيست؛ بالاخره اين ويتامين جذب بدنش مي‌شود. همين نمازهاي صحيح و نمازهاي معمولي و اگر با گريه و زاري و رابطه و مکالمه و معاشقه هم نباشد، بالاخره يک توفيقي است که به همه نمي‌دهند. هرکدام از شما داريد، خيلي شکر آن را بکنيد. اين نماز شب که يک درّ گرانبهايي است، ولي اين درّ گرانبها را با يک چيزهاي معمولي و العياذبالله با گناهي يا سوزاندن دلي و امثال اينها، از انسان مي‌گيرند. يک وقت مي‌رسد به آنجا که مي‌بيند نماز شبش ترک شد و هرچه هم فکر مي‌کند علتش را هم نمي‌داند ولي نمي‌شود.
 خيليها به من گفتند که بيدارم اما حال بلند شدن را ندارم. بيدار بودن در آخر شب مشکل است اما مشکلتر از آن تهيّأ است. اينکه انسان بيدار باشد و با يک شوقي براي وضو بلند شود.و مشکلتر اينکه به راستي رابطه با خدا وصل شود. و اينکه رابطه با خدا وصل شود يعني اين نماز شب يک مکالمه شود. اين خيلي ارزش دارد و معلوم است که از آن اول و دوم و سوم مشکلتر است. ولي اگر بخواهيم، مي‌شود. ديديم که آن يک ساعت آخر شب براي بزرگان چه لذتهايي دارد و چه آرزوهايي براي آنها هست و چه مقامها براي آنها هست و منتظرند تا اول اذان صبح شود. مشکل است اما شدني است. و به راستي بايد بگوييم؛ همينطور که مرحوم آقاي مرعشي به من مي‌گفتند که در بين راه کربلا راه را گم کردم و نزديک که بروم و آقا امام زمان آمدند و مرا نجات دادند و بعد فرمودند ننگ است براي طلبه که نماز شب نخواند. بعد هم که مي‌خواستند بروند، فرمودند ننگ است که کسي ادعاي شيعه گري کند و نماز شب در زندگيش نباشد. به راستي اينطور است. ننگ براي طلبه است که نماز شب در زندگيش نباشد و معمولاً به جايي هم نمي‌رسد.
 اين روايت امام عسکري «سلام‌الله‌عليه»، روايتي خيلي خوبي است. اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛ اگر انسان بخواهد به جايي برسد و به مقام عبوديت برسد و به راستي خدا را ناظر و حاضر بداند، چه در خلوت و چه در جلوت و خود را در محضر خدا بيابد و ادب حضور را مراعات کند؛ امام عسکري مي‌فرمايند رسيدن به اين مقام، مسافرتي است که مَرکَبش نماز شب و بيداري شب است. بدون نماز شب و بدون بيداري، انسان نمي‌تواند به اين سفر برود و يا به اين مقام برسد. اگر مي‌خواهيد علمتان پربرکت باشد، نماز شب بخوانيد و رابطه با خدا در قبل از اذان صبح و در بين الطلوعين داشته باشيد. روي همۀ اين چيزهايي که مي‌گويم، روايت هست. مرحوم صاحب وسائل رواياتش در نماز شب نقل مي‌کنند. اگر مي‌خواهيد يک زندگي با نشاطي داشته باشيد، نماز شب بخوانيد. أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ؛ اينها از گذشته غم و غصه ندارند و از آينده ترس و دلهره و اضطراب خاطر ندارند و ما زياد ديديم که از نظر مالي وضع بدي دارد اما يک زندگي پرنشاطي دارد. يک زندگي که در آن زندگي، قناعت هست و زندگي به قناعت رنگ گرفته است. يک زندگي خوش و خرم و عالي دارند. اگر مي‌خواهيد اولاد صالح و شايسته داشته باشيد، نماز شب بخوانيد و در نماز شب به ياد آنها باشيد.
 علامه مجلسي اول فرموده بود که داشتم نماز شب مي‌خوانم که اين بچه يعني محمدباقر، علامه مجلسي دوم، بيدار شد و گريه کرد. مي‌فرمايد من دعا کردم که خدايا! اين را از مروجين دين قرار بده. يک وقت يک دعا، علامه مجلسي دوم را درست مي‌کند و به راستي عمر اين آقا خيلي پربرکت بوده است. عمر اين آقا شصت و سه سال بوده اما اگر کتابهايش را روي هم بگذارند، تا طاق بالا مي‌رود. آن هم کتابهاي ارزنده مانند بحار که يک افتخار براي شيعه است. کتابهاي فارسي و عربي ايشان، مورد مطالعه مردم است. گاهي انسان کتاب مي‌نويسد اما در کتابخانه‌ها گرد مي‌خورد اما گاهي يک کتاب مي‌نويسد و آنگاه مي‌شود بحارالانوار و افتخار براي تشيع مي‌شود. لذا عمر پربرکت و علم پربرکت و زندگي منهاي غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگراني و اما مهمتر از همۀ اينها اينکه انسان را از انحرافها نگاه مي‌دارد. بعضي اوقات من ديدم که طلبه مقدس و متدين و عاليست اما مشغول درس است و خوب و عالي درست مي‌خواند و خوب هم مي‌فهمد و استاد حسابي هم هست؛ اما اهميت به نماز و اهميت به نماز شب نمي‌دهد. آنگاه ديديم که با يک جرقۀ انحرافي،‌هم خودش منحرف مي‌شود و هم مردم را منحرف مي‌کند و در روايات مي‌خوانيم که نماز شب انسان را در پناه خدا نگاه مي‌دارد. همان که استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي «رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» مي‌گفتند که در کوچه‌هاي بازار نجف راه مي‌رفتم و يکي از پشت سر، روي شانه‌ام دست زد و وقتي برگشتم ديدم که مرحوم آقاي قاضي است. سلام کردم و گفت فرزندم اگر دنيا مي‌خواهي، نماز شب و اگر آخرت مي‌خواهي با نماز شب و اگر هم دنيا و هم آخرت مي‌خواهي، با نماز شب. اين حرف خوبي است. حال گاهي در آن نماز شبهاي معمولي، آن درّ گرانبها پيدا مي‌شود. يعني يک آن، رابطه با خدا وصل مي‌شود. يک آن، مي‌يابد خدا را نظير آدم تشنه که تشنگي را مي‌يابد. دو رکعت نمازش و يک رکعت نماز وتر و قنوتش به راستي با مکالمه و معاشقه با خدا مي‌شود و کار خودش را مي‌کند. بنابراين از همۀ شما تقاضا دارم و همينطور که قران تقاضا دارد و روايات اهل بيت، تقاضا دارد که نماز شب را بخوانيد و اين بيداري يک ساعت قبل از اذان صبح را داشته باشيد. اين بين الطلوعين را به بطالت نگذرانيد. اين سر و کار داشتن با قرآن را در بين الطلوعين را داشته باشيد و به آن اهميت دهيد و از خدا بخواهيد که عاقبت بخير شويد.
 تقاضا دارم به اين اهميت دهيد و وقتي هم دعا مي‌کنيد، دعاي دسته جمعي کنيد. اللّهم اجعل عاقبة امورنا خيرا. به سه معنا؛ يکي اينکه خدايا! ذلت بعد از عزت پيدا نکنم و خدايا!‌حال انحرافي پيدا نکنم و به راستي تا آخر در راه مستقيم بروم و ديگري اينکه خدايا! دم مرگ، خدمت مولا اميرالمؤمنين سرافراز باشم. در نماز وتر گاهي همين يک دعا و يک رابطه وصل است و دعا مستجاب است و هم خودتان و هم بچه‌هايتان و هم وابسته‌هاي شما و هم کساني را که دعا کرديد، عاقبت بخير مي‌شويد. حال اگر بشود آن دستورها را انجام دهيد و اگر هم نشود خيلي لازم نيست و در ده دقيقه آن يازده رکعت را بخوانيد و در نماز وتر هم آن چهل مومن را دعا کردن و سيصد مرتبه العفو گفتن خوب است اما اگر مي‌بينيد که مشکل است، همان نيم ساعت قبل از اذان صبح، حتماً اين يازده رکعت نماز را بخوانيد. که، وَالْفَجْرِ (1)وَلَيَالٍ عَشْرٍ (2)وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (3). بعد هم قرآن بخوانيد.
 يک خواهش ديگر هم از همۀ شما دارم و آن اينست که اينها يک چيز ديگري هم مي‌خواهد و آن توسل است. ما هم بايد توسلمان به امام زمان باشد. بهترين توسلها،‌صبحگاهي ماست يعني زيارت جامعۀ کبيره. علامه مجلسي اول هم در همين روضات مي‌فرمايد که آقا امام زمان فرمودند: نعم الزيارة هذه و بعد اشاره کردم به قبر جدشان امام هادي و گفتم از ايشان است، فرمودند بله. لذا علامه مجلسي دوم در راز المعاد مي‌فرمايد: أصح سنداً‌و دلالتاً؛ تمام اسرار شيعه در اين زيارت است. و به راستي خيلي پرمحتواست. به قول حضرت امام مي‌گفتند دهان مي‌خواهد مانند امام هادي و الاّ چه کسي مي‌تواند غير از امام،‌اينگونه حرفها را بزند و اينگونه زيارتها را بگويد. لذا ايشان مي‌فرمودند دلالتاً دالّ بر سندش است. سندش خوب است و دلالتش هم خوب است و چون ما بايد صبحگاهي داشته باشيم و ارتش و سپاه و همه جا صبحگاهي دارند و ما هم بايد صبحگاهي داشته باشيم و بهترين صبحگاهي‌ها اين زيارت جامعه است و روي سخن هم با امام زمان است.
 و صلّي الله علي محمد و آل محمد