1400/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معاد در قرآن/آیه 275 بقره /ربا
آیه 264 بقره
﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ﴾[1]
لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا
در این آیه سه گروه مطرح شدهاند: منّتگذاران، اذیّتکنندگان و مشرکان؛ ماهیت این سه گروه، سلب توحید است؛ اعراض از توحید باعث میشود انسان منّتگذاری کند؛ انسانِ منّتگذار نمیتواند از خدمتی که کرده بهره ببرد؛ اندوختههایش از بین میرود؛ این سه ویژگی یعنی منّت و اذیّت و شرک، قدرت و توان انسانی را از انسان میگیرد؛ قدرت حیوانی دارد ولی قدرت انسانی ندارد؛ این تمثیل برای کسانی است که معروف را انجام میدهند ولی بعد از آن منّتگذاری و اذیّت میکنند.
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ
کفر یعنی انکار حقّ؛ منّت و اذیّت، انکار حقّ است؛ گناه، انکار حقّ است زیرا پوشاندن حقّ و رو کردن باطل است؛ کسی که حقّ را میکشد و باطل را زنده میکند، خدا او را از ظلمت به نور نمیآورد؛ در پایان آیه رابطهی بین کفر و هدایت بیان میشود؛ رابطهی بین کفر و هدایت، رابطهی تمانع و تدافع است؛ این دو یکدیگر یا نفی میکنند؛ هدایت نیاز به انتخاب و طلب دارد؛ کسی که باطل را انتخاب میکند بین خود و هدایت حجاب تولید میکند؛ روح این آیه این است: کسانی که در اندیشهی توحید و معاد و عمل صالح خالص نیستند از نور هدایت محرومند.
رابطه بین انفاق و هدایت
رابطهی بین انفاق و و هدایت رابطهی تعاضد است؛ انفاق مخلصانه، هدایت آفرین است؛ در آیهی 272 بقره رابطهی انفاق و هدایت بوضوح بیان شده است؛
﴿لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ﴾[2]
در این آیه هدایت به انفاق گره خورده است؛ گویا اموال انسان یکی از مصادیق و اسباب کسب هدایت است؛ خداوند به ما مال داده تا توسّط آن کسب هدایت و نور کنیم؛ اگر انسان از اموال خود بشکل صحیح استفاده کند یکی از راههای قطعی رسیدن به هدایت است؛ خیّرهایی هستند که دلهای متجلّی دارند؛ پولهایشان را در راه خیر خرج میکنند و مانند یک فقیه میدرخشند؛ دو گروه در هدایت میدرخشند؛ یکی علماء و یکی سرمایهداران پاک؛ حوزهی پاک و مخلصانه و بازار پاک و مخلصانه؛ الکاسب حبیب الله؛ خیلی از کسبه، معلّم اخلاق شدهاند از مسیر پول؛ یکی با علم به هدایت میرسد و دیگران را هدایت میکند و یکی با مال؛ جهاد مالی از جهتی از جهاد علمی سختتر است؛ زیرا جهاد مالی، جهاد سلبی است ولی جهاد علمی جهاد اثباتی است؛ دل بریدن از مال کار سختی است لذا خیّر در بین سرمایهداران کم وجود دارد؛ ﴿قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور﴾[3]
آیه 275 بقره
﴿الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾[4]
ارتباط این آیه با آیات قبل
در آیات قبل بحث انفاق و رابطهی آن با توحید و شرک گفته شد؛ انفاق، رمز و راز ترقّیات مادّی و معنوی است؛ حال در این آیه آسیبشناسی میکند و آفت انفاق را بیان میفرماید؛ یکی از آفات مال، ربا و زیادهخواهی است بدون مجوّز عقلی و شرعی؛ بدترین حرص، حرص در مال است؛ حرص و عدم قناعت و وجود جهنّمی پیداکردن (هل من مزید)؛ یکی از ناهنجاریهای مالی بحث رباست؛ ربا بمعنای زیادی؛ ربا یربوا رباءً: أی زاد الشیئ؛ و در اصطلاح فقهی نیز زیادی در سرمایه است بدن دلیل و مجوّز چه معاملی و چه قرضی؛ بخلاف ازدیاد که مطلوب است؛ ازدیاد توسّط چیزی حاصل میشود ولی زیاد یعنی بدون دلیل؛ یعنی مقابل این مال هیچ عوض و کالا و عملی وجود ندارد.
ألَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا
ربا یعنی زیاده؛ زیاده ممکن است قابل أکل نباشد؛ لکن چون انسان در مسیر استفاده از اموال، عمدهی منافعش أکل و شرب است، تعبیر به يَأْكُلُونَ شده است.