درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت

در ادامه امکان احتیاط در باب عبادات این جلسه را اختصاص می دهیم بر طبق فرمایش استادم میرزا علی آقای فلسفی رضوان الله تعالی علیه که اگر در قم مدرس خارج بود در عصر خود شخص اول بود ایشان در فقه و اصول بیانی شیوا داشت و محقق و مورد اجازه اجتهاد از طرف حضرت ایه الله خوئی بود که بعضی می گویند ایشان اولین نفر در کسب اجازه اجتهاد بود من جلسه بحث ایشان را داشتم و آن را تبدیل نمودم به متن موجزتری در بحث فعلی خودمان « ربما یقال انه لایمکن الاحتیاط علی تقدیر القول بلزوم الامر الجزمی » مشکل ما این جا است که در عبادات نمی توانیم احتیاط کنیم یعنی عبادتی که انجام دادیم و امر آن ساقط شده حال دوباره بخواهیم احتیاطا اتیان کنیم نمی توانیم نسبت دهیم به شارع مقدس چون امری وجود ندارد الا روایات باب احتیاط

در جلسه قبل وجه ثالثی را ارائه دادم که اگر بتوانیم آن را نگه داریم می شود وجهی جدید که بر پایه فرمایش استاد انتخاب کردم که البته ایشان نظرشان این نبود نظر ایشان هماهنگ بود با نظر استاد خود و همه علما که احتیاط در عبادات یجوز و یمکن با انتساب اینکه هر کاری را بگوئید به خاطر خدا انجام می دهم می شود عبادت که بیان شد این فرمایش اعاظم و مشهور خروج از مصطلحات فقه و اصول و داخل شدن در کلام و عرفان است چون با این نگاه هر کاری عبادت می شود آری مشکل عبادت حل می شود اما توصلیات را هم شامل می گردد و می شود دلیل اعم از مدعا

در فقه و اصول عبادت، عبادت نمی شود مگر اینکه از جانب مولی امر محرز داشته باشد که بزرگان دل خوش کرده اند به امر احتمالی طبق بیان شهید صدر حق الطاعه کار راحتی است که ریشه آن جزو مباحث اصول نیست بلکه از مبادی اصول است

حال ما فقط داریم "ایها الناس احتاطوا" در دین احتیاط کنید باید کاری کنیم تا احتیاط امر نفسی بشود احتیاط کن زیرا شارع احتیاط را دوست دارد به خاطر اینکه باعث تقوّی نفس تو شده و قدرتمند می شوی تا بتوانی عبد او گردی

در وجه سوم گفتیم وقتی احتیاط، مستحب نفسی شد اعاده نماز به حمل شایع صناعی می شود احتیاط به تعبیر دیگر احتیاط شده است مستحب مولوی شرعی و لباسی شده است که به تن نماز معاده پوشانده می شود و آن را مستحب و عبادت می گرداند

اشکال موجود در اینجا اینکه احتیاط چطور می تواند مستحب نفسی شود؟

اگر بخواهیم احتیاط را مستحب نفسی کنیم دور لازم می آید به جهت اینکه احتیاط باید قبل از اوامر احتیاط وجود داشته باشد تا امر مولوی روی آن بیاید و از آن طرف احتیاط معنا ندارد مگر بعد از آنکه امر بیاید « و الاحتیاط یتوقف علی الامر و الامر یتوقف علی الاحتیاط و هذا دور مصرح » این عینا اشکالی است که در بحث تعبدی ایجاد شد که تعبدیت یعنی قبل از اینکه امر به صلّ بیاید، قصد امتثال امر مولا باید وجود داشته باشد با اینکه قصد امتثال امر زمانی معنا دارد که امر بیاید این دور را تبعاً لاستادم و همچنن محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه حل نمودیم و گفتیم قبل از آمدن صلّ قصد امتثال امر مانند بقیه شرایط نماز در عالم تصویر و تصور و ثبوت وجود دارند و صلّ همه را واجب می کند از جمله قصد امتثال امر را در اینجا نیز همین گونه است احتیاط یعنی دغدغه مندی بحث احتیاط در عالم وجود و تصور وجود دارد و اوامر احتیاطی که در عالم خارج از طرف شارع می آیند در عالم اثبات روی همین ثبوت می نشیند و آن را مستحب می کند دور به این شکل حل شد « ربما یقال انه لا یمکن الاحتیاط علی تقدیر القول بلزوم الامر الجزمی فی العباده لانه قد اُخذ الاحتیاط فی موضوع هذه الاخبار فلابد ان یکون الاحتیاط معقولا فی مرحلةٍ سابقةٍ علی تعلق الامر به بجمیع شرایطه و منها قصد القربه و لو لم یکن کذلک کان معقولیة الاحتیاط اقول لو کان الامر بالاحتیاط نفسیا کما هو المفروض لا یرد علیه هذا الاشکال » اگر بتوانیم این گونه بگوئیم که احتیاط مطلوب نفسی است که تنها حلال مشکل همین است که احتیاط مطلوب نفسی و مولوی شارع شود تا بتوانم طبق قواعد فقه و اصول احتیاط در عبادات را تصحیح نماییم و الا می شود حرف مشهور که عمل را به الله اضافه کنید می شود عبادت؛ نماز را بعد از اتیان و شک و قاعده فراق می خواهیم دوباره بخوانیم بگوئید به احتمال امر شارع می خوانم، ایشان می فرماید اگر احتیاط را مستحب نفسی کردیم دیگر اشکال دور پیش نمی آید « لو کان الامر بالاحتیاط نفسیا کما هو المفروض لا یرد علیه هذا الاشکال فانه هو الاشکال المعروف فی التعبدی حیث ان المکلف اذا کان قادرا علی الاتیان بالمامور به مع جمیع شرائطه بمجرد الامر به » اگر من می توانم این نماز را به نیت احتیاط و امتثال امر احتیاطی دوباره بخوانم همین نیت می شود یکی از شرایط و روایات باب احتیاط آن را مستحب می کند « فلیس فی نظر العقل قبحٌ فالاحتیاط فی ما نحن فیه لو کان بمعنی الاتیان بالمشکوک بداع الامر القطعی بمجرد التعلق الامر بالاحتیاط علی فرض کونه مولویا نفسیاً و لایکون فی مقام الامتثال عاجزاً حتی یکون تعلق التکلیف به قبیحا » در عالم امتثال و در تعبدی کسی نمی تواند این گونه نیت کند که من نماز را با همه اجزا و شرایط به علاوه قصد امتثال اتیان می کنم چه احتیاطا و چه تعبدیا، اگر توان این را دارد امر مولوی روی توان او می نشیند که اجزا و شرایط دارد و یکی از شرایط قصد امتثال است « فلو کان فی اشکالٌ فهو بالنسبه کون الامر بالاحتیاط مولویه» اگر اشکالی باشد در صغری وجود دارد که نتوانستیم اثبات کنیم اوامر احتیاط مولوی هستند اگر اثبات کردیم مشکل حل می شود «هذا ما افاده شیخنا الاستاد رحمه الله فکان نظره هو قوه کون اوامر الاحتیاط مولویه نفسیا و بذلک تحثث امکان الاحتیاط فی العبادات »

نکته ای که باقی مانده است در ادامه بحث تنبیه سوم است که مکمل بحث است تا اینجا روایات باب احتیاط بود و آخرین سخن تصحیح احتیاط در عبادات بود در این قسمت سه نظریه ذکر شد نظریه چهارم تنبیه سوم است اخبار من بلغ یکی از راه کارهای تصحیح احتیاط در باب عبادات که سیاتی ...