درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت

ذکرنا وجهاً ثالثاً لتصحیح الاحتیاط فی العبادات المردد بین الوجوب و غیر الاستحباب وجه سومی را در مقابل دو نظریه مشهور ذکر کردیم نسبت به تصحیح عبادات در باب احتیاط؛ احتیاط در عبادات چگونه است و به چه شکلی می شود عبادتی که امر آن ساقط شده از باب احتیاط اتیان نمود

وجه سوم عبارت بود از اینکه احتیاط مطلوب نفسی باشد این بحث را من این گونه گفتم « و هو المبتنی علی کون الاحتیاط مطلوباً نفسیاً فی روایاته کما اشار الیه المحقق الخوئی فی نقل کلام استاذه المحقق نائینی حیث قال اما ما ذکره ثانیا من امکان ان یکون الامر بالاحتیاط مولویا بملاک حصول التقوی و حصول القوة النفسانیه فمتین جدا »که قبلا خواندیم « و علیه لو فرض ذلک فی روایات الاحتیاط » اگر شما گفتید در روایات احتیاط اهل بیت عصمت و طهارت امر کرده اند محتاط باشید و این محتاط بودن مطلوبیت نفسی دارد و امر آن امر مولوی است « فیکون الاحتیاط فی العباده مستحبا نفسیا » لذا احتیاط می شود مستحب نفسی «فاذا تعلق هذا المستحب علی صلاة او صوم قد اتی به المکلف مرةً » اگر این مستحب نفسی نشست روی نمازی می خواهد اعاده شود که یک مرتبه انجام داده است «فکان صحیحا مجزیا عن الواقع بحسب القاعده الفراق لو شک فی صحته فصلاه وان لم یکن له امره الواقعی » عمل صحیح و مجزی بوده این نماز امر واقعی ندارد مولا نمی گوید دوباره نماز بخوان « لانه سقط بالامتثال الا انه یاتیها ثانیا دوباره نماز را می آورد بعنوان الاحتیاط الذی صار لباس لها فالاحتیاط اذا بالحمل الشایع عبارةٌ عن الاتیان باالصلاة » به حمل اولی ذاتی احتیاط مطلوب و مستحب نفسی است و به حمل شایع صناعی نمازی است که احتیاطا خوانده می شود « فاستحباب الاحتیاط یسری الی العباده و یمکن ان یقرر بوجه آخر » به وجه دیگری می توان بحث را تقریر کرد « و هو کون الاحتیاط مستحبا نفسیا و الصلاة مستحبه غیریه »

احتیاط مستحب نفسی است ولی نماز می شود مقدمه احتیاط «من باب الملازمه بین المقدمه و ذی المقدمه » من می خواهم احتیاط کنم چون مستحب نفسی است حال باید نماز را بخوانم می شود مقدمه و از باب ملازمه مقدمه واجب، واجب است و مقدمه مستحب، مستحب است

این وجه ممکن است محل شبهه قرار بگیرد « و کیف کان ان لم نلتزم بهذا الوجه» اگر نپذیریم مثلا بگوئیم این قول که مقدمه مستحب مستحب است درست نیست یا استحباب از احتیاط به نماز سرایت نمی کند و نماز باید خودش امر داشته باشد « لابد من الخروج من مصطلح الاصول و الفقه » باید از گردونه و اصطلاحات علم اصول و فقه بیرون برویم « و القول بان اضافه العمل الی الله کاف فی عبادیة العباده » همین که عملی را به خدا اضافه کردید عبادت است که اکثر علما قائل شده اند اما مشکل این نظریه این است که باید از غالب مصطلحات علم اصول خارج شد مصطلحات علم اصول و فقه این بود که عبادیت عبادت به امتثال امر خودش است و در حالی که این صلاة امر ندارد لذا می شود بحثی عرفانی و کلامی و اعتقادی و این مساله اختصاص به عبادت ندارد چرا که هر کاری را به الله تبارک و تعالی اضافه کنید عبادت است می شود دلیل اعم از مدعا اما نهایتا مشکل ما را حل می کند که عبادت را به شکل احتیاط اعاده کنیم تا عبادت شود

بنابراین راهی جز راه سوم نیست که بگوئیم احتیاط مستحب نفسی است و نشسته است روی نماز و این نماز ثانیا و بالعرض به برکت احتیاط مستحب نفسی، دارای امر شده و عبادت می شود اگر این راه را نپذیرفتیم راهی دیگر نیست ظاهرا علمای اعلام نتوانستند حل کنند الا در بحث بعد و تنبیه سوم که احادیث من بلغ است

برای اینکه یادی کنم از استادم میرزا علی آقای فلسفی رضوان الله تعالی علیه که حق حیات طلبگی بر ذمه ما دارد و شخصیتی بود کم نظیر این گونه بیان کردم « تذکرة اذکر کلام استاذی الراحل الی الله الشیخ میرزا علی فلسفی فی مجلس درسه حول اخبار الاحتیاط فانه ذکر طوائفه و اختار منها الطائفه التی تدل علی ان من ترک الشبهات کان لما استبان له اترک» فرمودند روایات احتیاط را چند دسته می کنیم و از یک دسته آن می توانیم استحباب نفسی را استفاده کنیم که برای وجه سوم آورده اند و آن طائفه این است که «من ترک الشبهات کان لما استبان له اترک »کسی که شبهه را مرتکب نشود و در شبهات بدویه ورود پیدا نکند قوت پیدا می کند تا حرام قطعی را راحت کنار بگذارد "کان لما استبان له اترک" همان قوت نفس و تقوی نفس که می شود مطلوب نفسی« قال لا یخفی ان هذا النحو من ادله الاحتیاط لم یکن فیه ملاک الارشاد » این طائفه بحث ارشادی نیست و ظاهر این است که اگر انجام دهی به قوت و قدرت می رسی نمی گوید اگر مشتبه را ترک کنی واقع را یقینا ترک می کنی بلکه می گوید آنجا که حرام مشخص است راحت ترک می کنی « ولا یبعد ان یستفاد منه الاستحباب النفسی وان کان فیه ما فیه ایضا من جهة عدم صراحة جملة کان لما استبان له اترک فی التعلیل لترک المشتبه » زمینه شبهه دارد اینکه بگوئیم این طوری نیست و به عنوان علت ذکر نشده پس می رود سراغ ارشاد « فیمکن ان تکون قد وردت بعنوان الثمره لمن رؤا عوامنا الاحتیاط الناظره الی حکم العقل و ملاکه اللهم الا ان یقال ان رفع الید عن الظاهر والحمل علی الارشاد یحتاج الی القرینه » اگر بخواهیم این روایت را حمل بر ارشاد نماییم احتیاج به قرینه دارد « فما لم تحرز یجب الاخذ بالظاهر » علت ذکر نشده ولی اینکه استبان آمده ظاهر این است که حرام قطعی را راحت تر ترک می کنید می شود بحث استحباب نفسی و این را بالنسبه به اخبار احتیاط می گویند و بعد می آیند سراغ بحث تقرب در عبادات که فرمایشی دارد به اینکه « ربما یقال انه لایمکن الاحتیاط علی تقدیر القول بلزوم الامر الجزمی فی العباده لانه قد اُخذ الاحتیاط فی موضوع هذه الاخبار فلابد ان یکون الاحتیاط معقولا فی مرتبة سابقه » می فرماید ممکن است کسی بگوید احتیاط نفسی نمی شود اگر بخواهد چنین بشود آن هم مولوی باید قبل از اینکه اوامر احتیاط بیایند احتیاطی باشد تا اوامر احتیاط آن را واجب نماید همان اشکالی که در تعبدی پیش می آمد و دور بود؛ قصد امتثال امر توقف دارد بر امر و امر توقف دارد بر قصد امتثال امر در ما نحن فیه هم قبل از اوامر احتیاط، باید احتیاطی وجود داشته باشد و امر احتیاط روی آن پیاده شود بنابراین قبل از اوامر احتیاط باید احتیاطی باشد و احتیاطی نیست مگر اینکه اوامر احتیاط باشند این مساله می شود دور که استاد این دور را دفع نمود بر طبق مبنایی که ما در تعبدی انتخاب نمودیم توضیح این مطلب سیاتی...