1403/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
در جمع بندی بحث در جهت عبادتی که مردد است بین وجوب و غیر استحباب اگر بخواهید اتیان شود و اسم عبادت روی آن نهاده شود فرمایش اعاظم قم در دو وجه خلاصه می شود:
وجه اول: قصد امتثال امر احتمالی وجه دوم: قصد ذات عبادت
وجه اول: امر احتمالی از شخصیت های بزرگ را مرور کردیم و در نتیجه فرمایش شهید صدر بیان گردید اولا همین جا اشاره کنم به حق الطاعه شهید صدر که بر اساس کلید کردن بر روی حق الطاعه تقریبا در بحث برائت و احتیاط به شکلی همراه با اخباریین شده است یعنی با حق الطاعه ای که مرحوم صدر قائل است به همان شکلی که از نوشته جات باقی مانده از ایشان قابل فهم است باید بگوئیم در شبهه تحریمیه بعد الفحص و الیاس عن الدلیل احتیاط، واجب است کما ذهب الیه اخباریون نهایتا اخباریون توسط ادله نقلی و شهید صدر توسط حق الطاعه قائل به وجوب شده اند
ثانیا: از نکات نامفهومی که در کلمات ایشان است و جلسه گذشته عبارت خوانده شد اینکه چطور می شود حق الطاعه را قائل شوید بعد در ما نحن فیه و دوران امر بین وجوب و استحباب قائل به استحباب احتیاط شوید در حالی که باید قائل به وجوب باشید زیرا شهید صدر واضح می فرماید: حق الطاعه حقیقتی است که در آن لازم نیست تکلیف معلوم و مظنون باشد تکلیف اگر محتمل هم باشد اتیان آن واجب است؛ بنده قبلا اشاره ای به این مطلب کردم و جا دارد بحث و تحقیق شود که بفهمیم حق الطاعه چیست و آیا می شود این نظریه را که در السنه معاصرین نقل می شود و شهید صدر فرموده پذیرفت؟
اما دور نمایی که حق الطاعه دارد این است که با شکلی که از آن گزارش می شود بویژه در بحث فعلی ما نباید در کنار محقق نائینی و شیخ اعظم و مرحوم آخوند حتی محقق اصفهانی قرار بگیرد چرا که جدای از این وادی است اعاظم مشهور می گویند احتیاط مستحب است یعنی انجام ما نحن فیه خوب است و همگام با ادله احتیاط جلو می آیند اما بر اساس حق الطاعه احتیاط واجب است سوال اینست که شهید صدر بحث حق الطاعه و الزام و استحقاق عقاب را چطور جمع نموده است .
وجه دوم: قصد ذات عبادت است بعضی از بزرگان فرمودند عبادیت عبادت در باب احتیاط اگر بخواهد به شکل عبادت امتثال شود باید قصد کنیم ذات عبادت را یعنی عملی که اگر بخواهد انجام بگیرد قصد امتثال امر لازم دارد؛ نماز ذاتش عبادت است و می خواهیم از باب احتیاط آن را اتیان نماییم برای اینکه این نماز عبادت شود همین مقدار که قصد کنیم ذات نماز را کافی است و احتمال امر لازم ندارد زیرا آنچه ذات آن عبادت است وقتی از باب احتیاط اتیان شد باز هم عبادت است
البته نظریه اول شایع تر و مورد قبول مشهور است
نظریه سوم که به ذهن این حقیر آمد و مطرح شد و باید نقد شود تا اثبات و حفظ گردد این که عبادت وقتی لباس احتیاط را می پوشد متلبس به احتیاط می شود؛ طبق مباحث گذشته خود احتیاط می تواند مستحب نفسی و دارای موضوعیت باشد و روایات باب احتیاط "اخوک دینک فاحتط لدینک" به مکلف بگوید احتیاط را دریاب زیرا در نظر منِ شارع مطلوب نفسی است چه عقل بگوید و چه نگوید زیرا باعث تقوی و ورع تو می شود و فرقی نیست تو را به واقع می رساند یا نه . وقتی احتیاط مطلوب نفسی شد استوار می شود بر نماز یا روزه ای که قبلا انجام داده ایم و می خواهیم دوباره اتیان نمایم بعد از اینکه آن روزه یا نماز لباس احتیاط را پوشید معنون می شود به عنوان احتیاط، عنوانِ مستحب در معنون اثر می گذارد لذا احتیاط مستحب اثر می گذارد در نماز و نماز را مستحب شرعی می کند و دارای ثواب می گردد در نتیجه احتیاط را در عبادت تصحیح کرده ایم با نگه داشتن عبادت به قوت خود به برکت احتیاط نفسی؛ وجوب آن را قبلا انجام داده ایم و ساقط شد و اتیان دوباره آن می شود مستحب؛
نمازی که واجب بوده را اتیان نموده ایم و قاعده فراق می گوید کامل است در اینجا معلوم بودن تکلیف از بین رفت اما معلوم العدم هم نیست زیرا قاعده فراق تعبد علم وجدانی نیست ما علم وجدانی پیدا نکردیم که دیگر امری نیست لذا می توان گفت دوباره اتیان می کنیم تا امر استحبابی پیدا کند این وجه و روش ما را از احتیاط عقلی جدا می کند به خلاف دو روش قبل که یک سر آن در احتیاط عقلی بود یعنی ارشادیت را کلا نمی توان از آن ها پاک کرد اما در روش سوم ارشادیت را کنار می گذاریم و احتیاط ما ممحض در احتیاط شرعی است یعنی از اوامر احتیاطی که اخباریین آورده اند استفاده می کنیم "احتیاط بما هو احتیاط مطلوبٌ نفسیٌ" این مطلوبیت نفسی در نظر ما اصولیین در حد استحباب است وقتی چنین بود این استحباب را می کشانیم روی نمازی که قرار است اعاده نماییم و احتیاط به حمل اولی ذاتی مورد امر و مطلوب نفسی پروردگار قرار گرفته است و به حمل شایع صناعی بر عباداتی می نشیند که می خواهیم اعاده کنیم و این استحباب نفسی سرایت می کند به عبادتی که واجب بوده و امر وجوب آن ساقط شده است.