درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت

سخن در بحث اصول اینکه احتیاط در باب عبادات ممکن هست یا ممکن نیست با کلمات فقها مساله را مرور نمودیم و امروز به این تحقیقات جمع بندی بحث را در سه وجه در کلام مرحوم محقق روحانی در منتقی الاصول، سخن امام در تهذیب و همچنین فرمایش شهید صدر در بحوث ج 5 ص 119 اضافه می کنم

وجه اول: وجهی است که محقق نائینی و محقق عراقی و محقق روحانی و همچنین شهید صدر بیان نموده اند کل این نظریه را که شاید حضرت امام و موحوم خوئی و مشهور هم فی الجمله همین نظر را دارند خلاصه می کنم در کلام و عبارت شهید صدر در بحوث در مواردی که شک بدوی در وجوب داریم ایشان می فرماید:« ان الالزام فی صحة العباده مطلق الداع القربی » آنچه عبادت را تصحیح می کند مطلق انگیزه تقرب به خدا است « فان الانبعاث عن احتمال الامر داعٍ قربیٌ الهیٌ لانه مظهر من مظاهر الاخلاص » مکلف نماز می خواند و با شک به صحت، آن را اعاده می کند به نیت اینکه احتمال امر داشته باشد این خود انگیزه تقربی الهی و از مظاهر اخلاص است « ذاتا للمولی و کل ما هو مظهر الاخلاص للمولی یوجب التقرب ذاتا الیه بلا حاجة الی جعلٍ نیاز » هر آنچه موجب تقرب به خدا می گردد نیاز به کشف امر ندارد و یا اینکه جزمیتی در امر و عبادت باشد « و لم یناقش فیه احدٌ » کسی در این مساله مناقشه ندارد « و انما ناقش بعضها فی کفایته مع امکان العلم بالامر و تقرب الجزمی » بله بعضی از محققین مناقشه کرده اند در موقعی که می توانید قصد امتثال امر جزمی نمایید اما به جای آن قصد امتثال امر احتمالی کنید « فمع فرض عدم امکان ذلک لا مجال لتوهم الاشکال اصلا » یعنی ما نحن فیه که امر دائر بین وجوب و غیر استحباب است و امکان ندارد امتثال تفصیلی و تعبد جزمی چون امر آن معلوم نیست « من دون فرق بین ان یکون وجوب القربه عقلیٍ او بحکم الشرع » قصد تقرب در باب عبادات فرقی ندارد سه نظریه مشهور است که ما قائل به تضمن شدیم چه مساله تعبدی در باب عبادت از عقل گرفته شده باشد چه از شرع صلّ عبادیت صلاة را از راه دلالت تضمنی اثبات می کند آن چنان که اجزا و شرایط نماز را در نظر می گیریم که یکی از آنها قصد امتثال امر است و آن را در عالم ثبوت لحاظ می کنیم و در عالم اثبات که صلّ می آید همه را می گیرد حال چه نظر شرعی باشد چه عقلی فرقی ندارد

وجه دوم: بنظر این حقیر آمده و ندیدم کسی بیان کرده باشد اینکه « ان غایة ما یمکن ان یقال فی الاحتیاط فی العبادات بحیث ینسب الاحتیاط الی الشارع» آنچه در این بیانات حساس شدیم این است که می خواهیم احتیاط را به خدا نسبت دهیم در "احتیاط حسن علی کل حال" حرفی نداریم، نظریه اولی که ذکر شد تمام افعال نسبت داده شد به خدا ما نیز می خواهیم فعل را نسبت دهیم به خدا توسط "اخوک دینک فاحتط لدینک" و بگوئیم خدا امر می کند نماز را دوباره بخوان « حتی یستفاد منه الاحتیاط المستحب » و بعد فتوا دهیم این احتیاط، مستحب شرعی است نه مستحب عقلی؛ مستحب شرعی مولویت و تاسیس لازم دارد « هو ان اوامر الاحتیاط فی العبادات اخوک دینک فاحتط لدینک فی الصلاة تدل علی ان الاحتیاط هو المطلوب من الشارع » احتیاط، مطلوب شارع است « والفرق بین الاحتیاط العقلی و الشرعی هو ان العقلی ناظر الی درک الواقع » احتیاط عقلی ناظر به درک واقع است که در زمان شک دوباره انجام دهید تا به درک واقع اطمینان پیدا کنید « سواء کان الواقع توصلیا او تعبدیا » در احتیاط عقلی فرقی ندارد توصلی باشد یا تعبدی « و اما الاحتیاط الشرعی فهو عنوان خاص یلازم تقویت النفس » عنوان خاصی که ملازم به تقویت نفس است « علی الاطاعة و الانقیاد فیکون نفس الاحتیاط نوعا من الانقیاد المستحب » خود احتیاط به خاطر آثاری که دارد اطاعت است و مستحب « وبذلک یصیر العمل الذی احتاط فیه المکلف و اعاده مثل الصلاة عبادةً متلبستاً بالاحتیاط الذی هو مطلوبٌ نفسیٌ فی الشریعه » نماز لباس احتیاط می شود که مطلوب نفسی است نه ارشادی و طریقی« و وقع عنواناً لصلاة المعاده » و عنوان قرار گرفته برای نمازی که اعاده شده « و یُؤَثر العنوان فی المعنون » و عنوان احتیاط در معنون یعنی نماز اثر می گذارد « فیسیر المعنون مستحباً شرعیا کالعنوان » خود نماز می شود مستحب مانند خود عنوان که مستحب است چون امر دارد اخوک دینک و احتیاط نفسی، عنوان شد برای احتیاط صلاة؛ نهایتا عنوان لباسی شد بر تن نماز که این لباس اثر می گذارد در متلبس و ذات نماز "صلاة المعاده" احتیاط امری است که تقویت نفس می کند و خود مطلوب نفسی است و این احتیاط شرعی است احتیاط عقلی ناظر به واقع است و این احتیاط گویا اکسیری است در وجود انسان که اگر در حد استحباب به آن برسیم ما را در ابعاد مختلف دین تقویت می کند و فعلا بر نماز نشسته است و بر آن اثر گذاشته و آن را مستحب می کند لکن من این گونه نوشتم « هذا البیان لم اشاهده فی کلمات المحققین بل کل من التزم بامکان الاحتیاط فی العباده التی لیست له امر جزمیٌ إما ذهب الی التمسک باحتمال الامر او بان العمل العبادی من حیث کونه عبادیه » ادامه مطلب سیاتی ....