درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت

جلسه دیگری از اصول را در کنار حجره مقبره حضرت ایه الله خوئی برای شما دوستان طلاب علوم دین برگزار می کنم و نائب الزیاره همه شما هستم خداوند متعال این مقدار توجه و تذکر و بحث و مباحثه اطراف مبادی فقه و اصول را زمینه توفیقات بیشتر همه طلاب علوم دین قرار بدهد از طرف شما گرامیان و خودم ایام فاطمه را به ساحت امیرمومنان تسلیت عرض می کنم خداوند در عالم تقدیراتش بهترین ها را برای پیروانش بویژه طلاب علوم دین مقدر بفرماید

در بحث اصول به اینجا رسیدیم که عوامل احتیاط نمی تواند عبادیت عبادات را اثبات کند به این معنا در جایی که عبادتی مردد است بین وجوب و غیر استحباب یعنی مردد بین وجوب و اباحه یا وجوب و کراهت نمی توانیم بر اساس احتیاط این عبادت را به عنوان عبادت اتیان نماییم در حالی که امرش احتیاطی است

در بحث گذشته مشخص شد گرچه عقل می گوید "الاحتیاط حسنٌ" ولی این حکم عقل نه لِمّا و نه اِنّا هیچ کدام نتوانست اثبات کند امر عبادی و امر استحبابی مولوی را تا بعد اتیان این عبادت مردد بین وجوب و غیر استحباب به عنوان عبادت اتیان شود به جهت اینکه از جهت لمّ امر احتیاطی ناظر به عالم معلول و امتثال است نه ناظر به عالم مفسده و مصلحت و اگر هم باشد در حد اطاعت است و اطاعت امر ارشادی را به دنبال دارد یعنی از "الاحتیاط حسن" می رسیم به امر ارشادی مولا به این اطاعت، از جهت برهان اِن نیز کاشف از امر مولوی و احتیاط مستحب شرعی نشد چون بحث ثواب از لوازم انقیاد است تنها چیزی را که اثبات می کند انقیاد است و انقیاد از شاخه اطاعت می باشد علی کل حال در هر دو صورت اگر امری را از ناحیه شارع بواسطه حسن احتیاط عقلی کشف کنیم این امر ارشادی است و نمی توانیم استحباب اتیان عبادتی را با عنوان احتیاط توسط امر ارشادی تحقق بخشیم

اینجا مناسب دیدم عبارت مرحوم آخوند را نزدیک مرقد مطهرش از کفایه بخوانم و این مبنای مرحوم آخوند را به صراحت مرور کنم که هم زمینه ذکر و یاد این فقهای بزرگوار باشد بالاخص صاحب کفایه و هم تقویتی در جهت نگاه ما به معارف اسلامی بویژه اصول که مقدمه فقه آل محمد صلی الله علیه و اله است و همین جا در این روز و ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها برای روح این بزرگ مرد تاریخ فقاهت و اصول مرحوم آخوند و هم اقرانش و همچنین شاگردان ایشان حضرت امام و حضرت خوئی طلب رحمت و مغفرت می کنم

مرحوم آخوند می فرماید:« وربما يشكل في جريان الاحتياط في العبادات عند دوران الأمر بين الوجوب وغير الاستحباب ، من جهة أن العبادة لابد فيها من نية القربة المتوقفة على العلم بأمر الشارع تفصيلاً أو إجمالا »چه بسا اشکال می شود در جریان احتیاط در عباداتی که مردد می شوند بین وجوب و غیر استحباب از جهت اینکه هر عبادتی نیاز به قصد قربت و امتثال امر دارد که این نیت قربت آنجایی صادق و صحیح است که امر مولا معلوم باشد تفصیلا او اجمالا« وحسن الاحتیاط عقلا لا یکاد یجدی فی رفع الاشکال »حسن احتیاط عقلی نمی تواند فایده ای داشته باشد در برطرف کردن اشکال و اشکال این است که عبادت بدون امر عبادت نمی شود « ولو قيل بكونه موجباً لتعلق الأمر به شرعاً » ولو حسن احتیاط موجب تعلق امر بشود باز هم مشکل حل نمی شود زیرا آنچه از حسن احتیاط به عنوان امر تولید می شود امر ارشادی به طاعت است و امر ارشادی به طاعت عبادت آفرین نیست « بداهه توفقه علی ثبوته توقف العارض علی معروضه » اینجا مرحوم آخوند از دریچه دیگری به بحث می نگرد و آن بحث اشکال دور است می گوید چون روشن است امر مولوی به احتیاط توقف دارد بر ثبوت احتیاط که قبلا احتیاطی تصور شود از باب توقف عارض بر معروض توقف امر احتیاطی عبادی بر معروضش که احتیاط شرعی باشد یعنی قبل از امر احتیاطی شارع باید احتیاط شرعی تصورشود «کیف یعقل ان یکون من مبادئ ثبوته؟ » چگونه امر به احتیاط می تواند از مقدمات ثبوت به احتیاط شرعی باشد که اگر اینطور باشد معنا این است که باید ملتزم به دور شویم به این معنا که احتیاط شرعی توقف دارد بر امر و امر توقف دارد بر احتیاط شرعی

ادامه فرمایش این است : « وانقدح بذلك إنّه لا يكاد يجدي في رفعه أيضاً القول بتعلق الأمر به من جهة ترتب

الثواب عليه ضرورة إنّه فرع إمكانه ، فكيف يكون من مبادىء جريإنه؟» [[1] ] همان طور که در بحث گذشته برهان لِم و اِن را مطرح کردیم که در عبارت کفایه می آید با نگاه مرحوم آخوند به این بحث دور را در دو مرحله ترسیم می کند یکی در ناحیه ملاک و امر و دیگری در ناحیه ثواب می فرماید با این دور که مشخص شد نمی تواند احتیاط توقف بر امر و امر توقف بر احتیاط داشته باشد انقدح فائده ای ندارد اگر بخواهیم با حسن احتیاط به سوی ثواب برویم و از ناحیه ثواب امر را اثبات کنیم و مشکل امر عبادی را بر طرف نمایم چون مشخص است تعلق امر فرع امکان امر به احتیاط است چگونه ممکن است ترتب ثواب از مبادی و مقدمات جریان احتیاط باشد که معنای آن دور است یعنی احتیاط متوقف است بر ترتب ثواب و توتب ثواب متوقف است بر احتیاط و نمی تواند چیزی که متاخر از احتیاط است متقدم بر او باشد؛ ترتب ثواب امری است که رتبه اش متاخر از احتیاط است یعنی قبل از بحث از ترتب ثواب باید امر به احتیاط را از نظر شرعی احراز کرده باشیم حسن احتیاط نمی تواند از مسیر تصور ثواب احتیاط را اثبات نماید اگر چنین شود ثواب و ترتبِ ثواب می شود علت برای پدید آمدن امر به احتیاط با فرض اینکه امر به احتیاط علت است برای ترتب ثواب نتیجتا دور پیش می آید

تلخص من ذلک از این عبارت مرحوم آخوند حسن احتیاط نه می تواند از ناحیه ملاک و امر، مشکل را حل نماید و نه از ناحیه ثواب آنچه مترتب بر امر باشد؛ از هر طرف وارد شوید و بخواهید توسط حسن احتیاط مساله امر مولوی و شرعی را اثبات کنید تا عبادیت عبادت شکل بگیرد دور لازم می آید

بنابراین عبارات کفایه دور را در دو مرحله مطرح نمود و فرمود از حسن احتیاط عقلی نمی توانیم امر به احتیاط شرعی را اثبات کنیم نه از ناحیه خود احتیاط و مصلحت و نه از ناحیه ثواب که در عبارت بعد برهان لمی و انی را مطرح می نماید که ما در جلسه گذشته به آن پرداختیم

نتیجه آن شد آنجا که عبادت امرش مردد می شود بین وجوب و غیر استحباب راهی برای اینکه احتیاط را به عنوان احتیاط شرعی معرفی کنیم وجود ندارد مگر آنچه را که مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه که الان در کنار مرقدشان قرار گرفته ام فرمود که احتیاط بما هو احتیاط می تواند موضوع باشد برای مصلحت به این معنا که احتیاط، استقلالی فرض شود و باعث قوت نفس گردد و امر احتیاط امر مولوی نسبت به اصل احتیاط باشد که جنبه نظارت به حکم واقعی نداشته باشد خود احتیاط بما هو احتیاط دارای مصلحت تقوّی نفس است که مطلوب شارع می باشد و این مطلوبیت در حد استحباب می تواند لحاظ شود تا عبادیت احتیاط اثبات شود وقتی اثبات شد اعاده صلاة با عنوان عبادیت احتیاط در این اعاده، خودش مستحب مولوی می شود و عبادیتش ثابت می شود لذا در مثالی که ذکر کردیم اعاده صلاه بعد از قاعده فراق از باب احتیاط با این بیان مرحوم خوئی و بعضی از اعاظم قابل حل است

وفقنا الله لمرضاته و جعلنا من المحققین المتفقهین علی سبیل النجاة و لا حول و لا قوه الا بالله و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و السلام علیک یا امیر المؤمنین و علی کفوک فاطمه الزهرا علیکما سلام الله .

 


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص350.