1403/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
عن الصادق علیه السلام: یا حمران انظر إلى من هو دونك في المقدرة، ولا تنظر إلى من هو فوقك في المقدرة، فان ذلك أقنع لك بما قسم لك [[1] ] ای حمران برای آنکه حالت قناعت را در خود تقویت کرده و به آنچه خدا به تو عنایت کرده قانع باشی در مسائل مالی و معیشت به پایین تر از خودت نگاه کن و به آنکه از نظر قدرت مالی از تو بالاتر است نگاه نکن . خداوند بشر را به گونه ای آفریده که هر انسانی در هر رتبه ای باشد بالاتر و پایین تر از او وجود دارد که اگر نقشه راه زندگی ما این شد که در مسائل مادی به پایین تر از خود و در مسائل معنوی به بالاتر از خود نگاه کنیم با خط کش حرکت خود را به سوی تعالی بلند انتخاب کنیم
همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند
کلام در بحث ادله احتیاط بود و محل کلام اینکه از این ادله استحباب احتیاط را استفاده کنیم بیان شد احکام الهی به دو قسم تقسیم می شود: توصلیات و تعبدیات
اوامر احتیاط همچون «قف عند الشبهه » و یا « اخوک دینک فاحتط لدینک » را می بریم سراغ توصلیات در توصلیات مشکلی نداریم مثلا تجهیز میت یا جواب سلام اگر در جایی شک کردیم که واجب است یا نیست از آنجا که قصد قربت نمی خواهد و نمی خواهیم چیزی را به خدا و پیغمبر نسبت دهیم، می شود احتیاط کرد و قائل شد به اینکه الاحتیاطُ حسنٌ؛ در شبهات تحریمیه نیز چنین است ترک و احتیاط، نیت و نسبت دادن نمی خواهد انما الکلام در تعبدیات است
تعبدیات دو قسم هستند:
قسم اول: دوران امر بین وجوب و استحباب، مثلا بعد از خواندن نماز در صحت آن شک می کنیم و اعاده نماز دوران پیدا می کند بین وجوب و استحباب که در اینجا اعاده را هم به نیت امر واقعی و هم به نیت امر استحبابی از باب احتیاط می توان انجام داد و مشکلی در آن نیست انما الکلام در قسم دوم تعبدیات
قسم دوم: دوران امر بین وجوب و غیر استحباب، کاری که مکلف می خواهد احتیاطا انجام دهد واجب است یا مکروه؛ واجب است یا مباح در اینجا چون عبادت است « والعبادة لا یعطی بها الا بقصد امرها » همان طور که قبلا خواندیم تعبدیت عبادات آن چیزی است که باید به قصد امتثال امر مولا انجام بگیرد و این امر مولا سه مبنا داشت:
مبنای اول: امر به تعبدیت یک عبادت در متعلق خودِ عبادت اخذ می شود یعنی صلّ خودش می گوید نمازی که می خواهی بخوانی باید با قصد امتثال امر بخوانی، این مبنا نظریه مرحوم خوئی است
مبنای دوم: متمم الجعل بود به این صورت که یک امر صلّ می گوید نماز بخوان و امر دیگری می گوید نماز را با قصد امتثال بخوان این مبنا نظریه محقق نائینی است
مبنای سوم: تعبدیت را عقل در یک عبادت تعبیه می کند این مبنا نظریه مرحوم آخوند است که می فرماید قصد امتثال امر را نمی توانید توسط صل درست کنید زیرا دور پیش می آید ایشان برای اینکه مشکل دور را حل نماید فرمود تعبدیت و قصد امتثال امر را عقل فتوا می دهد صل می گوید این یازده جزء را بیاور و عقل می گوید این یازده جزء را با قصد امتثال امر بیاور تا عبادت بر آن صدق نماید
در موردی که ثمره مباحث گذشته ماست فرض کنید در سه مرتبه گفتن تسبیحات اربعه در نماز آیا واجب است یا مباح واجب است یا مکروه در اینجا می خواهیم احتیاط کنیم پس باید نمازی بخوانیم با سه مرتبه تسبیحات اربعه، نماز مرکب است امری که روی آن آمده تمام مرکب را می گیرد آیا واقعا می توان نیت کرد امتثال امر مولایی را که رفته است روی نماز یازده جزئی که یک جزء آن سه مرتبه تسبیحات اربعه است؟ اگر چنین نیتی کنیم تشریع است چون نمی دانیم مولا که امر به صلّ نموده این صلّ نماز با تسبیحات سه مرتبه را در بر می گیرد یا نه اگر چنین کاری کنیم تشریع کرده ایم "ادخال ما لیس من الدین فی الدین" لذا احتیاط در این مورد به قصد امتثال امر واقعی مشکل پیدا می کند و مرحوم آخوند و محققین می گویند ممکن نیست؛
لقائل ان یقول که ما نیت می کنیم امتثال امری را که رفته است روی همه اجزاء به جز تسبیحات اربعه تا بتوانیم نماز را با قصد امتثال امر بیاوریم مرحوم آخوند می گوید در منابع استدلالی ما اثری از این حرف نیست که احتیاط به این صورت ممکن باشد بلکه احتیاط آن است که وقتی مرکبی را می آورید به قصد امتثال امر بیاورید چون عبادت است و تمام اجزا در مرکب شما نقش دارند شما می خواهید بخاطر تسبیحات احتیاط کنید اما امر را از روی آن برمی دارید و قصد می کنید امتثال امری که رفته است روی نماز منهای تسیحات اربعه
مشکل این است که در این فرضِ مطرح شده باید امر مولا را کشف کنیم زیرا عبادت است و در عبادت باید قصد امتثال امر باشد و این امر باید محرز باشد در فرض ما امر محرز نیست نمی دانیم امر واقعی که روی نماز رفته است آیا نمازی را در بر می گیرد که تسبیحات آن سه مرتبه باشد؟ چون نمی دانیم، امر آن محرز و مسجل نیست در عبادت باید قصد امتثال امر مسجل را بنماییم تا این مرکب واقعا عبادت شود
ان قلت:
به کمک عقل می توانیم به دو راه این مشکل را حل کنیم
راه اول: برهان لِمّی راه دوم: برهان اِنّی
از ناحیه برهان لمی به این صورت که می گوئیم چون عقل گفته است حسن است پس مصلحت دارد "کل ما حکم به العقل حکم به الشرع" وقتی عقل می گوید احتیاط حسن است نمازی بخوان که سه مرتبه تسبیحات بگویی پس یعنی مصلحت دارد این حکم عقل ناظر می شود به عالم علل و مصالح و یقین داریم در مباحث عقلی هر گاه از علت پی به معلول ببریم می شود برهان لمی عقل می گوید حسنٌ یعنی مصلحت هست اگر مصلحت هست پس معلول آن هم موجود است و در اینجا معلول آن امر است بنابراین نمازی که با یک مرتبه تسبیحات خواندی و شک کردی دوباره با قصد امتثال امر به حکم عقل با سه مرتبه تسبیحات بخوان
از راه برهان انی به این صورت که عقل می گوید الاحتیاط حسنٌ بنابراین شرعا ثواب دارد از باب نظارت به ثواب یعنی از معلول پی به علت می بریم عقل می گوید حسن و شرع می گوید ثواب دارد ثواب معلول امر است پس از معلول پی ببر به علت و بگو امر را عقل می دهد
این دو طریق هر دو معطل بوده و قابل استفاده نمی باشند با این دو روش نمی توانیم امر را احراز نماییم
اما اشکال برهان لمی: زمانی که عقل می گوید الاحتیاطُ حسنٌ ناظر به معالیل و عالم امتثال است عقل و شرع نیز همان طور است وقتی می گوئیم الاحتیاطُ حسنٌ ناظر به عالم مصلحت و مفسده نیست بلکه ناظر به عالم امتثال است چیزی هم ردیف قاعده اشتغال است « اشتغال یقینی یستدعی فراق یقینی » ناظر به عالم علل نیست که شما از روش اول استفاده کنید و لِمّاً مصلحت کشف نمایید و از مصلحت منتقل شوید به امر بنابراین ملازمه ای که ساختیم صوری و ظاهری بود و واقعیت چنین نیست
اما اشکال برهان انّی: آری ثواب را می توان کشف نمود اما ثواب بخاطر امر نیست بلکه ثواب برای انقیاد است، کسی که در برابر پروردگار منقاد باشد به او ثواب می دهند پس اِنّاً هم بین ثواب و امر ملازمه وجود ندارد ممکن است ثواب به خاطر امتثال امر باشد و یا به خاطر انقیاد باشد و اصلا امری نباشد؛ در شریعت ملازمه بین ثواب و امر وجود ندارد مرحوم آخوند به همین شکلی که عرض کردم مشکل را بیان می کند و می گوید در این موردی که بحث کردیم یعنی دوران امر بین وجوب و غیر استحباب شما نمی توانید احتیاط کنید و اگر بخواهید احتیاط کنید بعنوان عبادت این امر ساخته خودتان است و می شود تشریع احتیاط در عبادت در این قسمی که محل بحث است درست نمی شود.
استاد الشیخنا الراحل الی الله فلسفی در جلسه درس مشکل را به شکلی خواستند حل کنند که آن زمان هم من به ایشان اشکال کردم ایشان نظرشان این گونه بود که عبادت نیاز به امر ندارد عبادیت عبادت لازم نیست حتما امر داشته باشد بلکه مطلوبیت نفسی داشته باشد کافی است و استدلال نمودند به این آیه شریفه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾ [[2] ]﴿وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ ﴾ [[3] ]شما همان اندازه که کار را به خدا نسبت دادید و همین که اراده وجه الله بنمایید عبادت است
من در آنجا به استاد گفتم در بحث عبادت گاهی خارج از اصطلاح، لغوی و عرفی قضاوت می کنیم که مطلب شما درست است اما اگر عبادت را در صنعت اصول آوردیم و قرار شد اصطلاحی بحث کنیم این گونه است که اولا عبادت، عبادت نمی شود مگر قصد امتثال امر بشود ثانیا همین دو آیه که استاد فرمودند برای تمام کردن حج برای خدا باید محبوبیت شان نزد خداوند محرز گردد در مانحن فیه شک داریم بعد از نماز و نمی دانیم نماز با سه مرتبه تسبیحات محبوب مولا هست یا نیست تنها راهی که این محبوبیت مشخص می گردد امر داشتن است و کف امر استحباب و محبوبیت است که تا امر محرز نشود محبوب نمی شود و الان ملاحظه می کنیم هر کاری را انسان انجام دهد و نسبت به خدا دهد اگر از باب عرفان و مسائل تربیتی باشد صحیح است اما در نماز و حج چون توقیفی است و اجزا و شرایط آنها از طرف شارع مشخص شده وقتی یک جزء کم یا زیاد شود نمی دانیم مطلوب شارع هست یا نیست و تنها راه فهمیدن مطلوب و محبوب امر است که باید احراز گردد اینکه بزرگان می خواهند امر محرز شود روی همین جهت است.
و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین