1403/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
کلامی از محقق همدانی در رابطه با اصالة عدم تذکیه مطرح شد که ایشان استناد کرده اند به روایتی و توسط
آن روایت فتوا داده اند به آنکه اصالة عدم تذکیه وقتی غیر مذکی بودن را ثابت می کند، نجاست که از احکام میته هست هم بر آن مترتب می شود امروز این مطلب را واکاوی کرده و مورد بررسی قرار می دهیم و برای آن روایت می اوریم
مرحوم محقق خوئی در مصباح ج2 ص 314 می فرماید این نظریه محقق همدانی در مصباح الفقیه متوقف است بر روایت قاسم صیقل مرحوم کلینی نقل می کند از حسین بن محمد بن عمران اشعری که استاد مرحوم کلینی است عن معلّی بن محمد
بصری متوفی 255 حضرت ایة الله شبیری زنجانی ایشان را موثق می داند اما در کتب رجال کسی این شخصیت را توثیق نکرده جناب شبیری می فرماید چون حسین بن محمد بن عمران و همچنین احمد بن ادریس از ایشان زیاد روایت نقل نموده اکثار نقل روایت در حکم توثیق است لذا این شخص موثق است عن محمد بن عبدالله واسطی که در رجال اصلا نامی از او نیست تا قاسم صیقل که باز هم مجهول است بنده تمام رجال را گشتم این شخصیت را حتی نشد از جهل بیرون آورد روایت چنین است: «قال کتبت إلی الرضا انی اعمل أغماد السیوف من جلود الحُمُر المیته» به امام رضا نامه نوشت من کارم این است که قاب شمشیر می سازم از پوست الاغ های مرده «فتُصیبُ ثیابی فاُصلِّی فیها »به لباسم می خورد و با همان نماز می خوانم «فکتب علیه السلام الیَّ اتخذ ثوبا لصلاتک» امام فرمود لباس دیگری برای نماز اتخاذ کن (در این بحث نمی گوید از اجزاء میته با من است می گوید ارتباط پیدا می کند) «فکتبتُ الی ابی جعفر الثانی علیه السلام انی کتبت الی ابیک علیه السلام بکذا و کذا فصَعُبَ علیَّ ذلک فصرت اعملُها من جلود الحمر الوحشیه الذکیه» به امام جواد علیه السلام نوشت با جواب پدرتان تغییری در کارم دادم (گویا حمر وحشی نبودند و حال وحشی هستند که مذکی شده بودند) «فکتب علیه السلام إلیَّ کل اعمال البر بالصبر یرحمک الله» امام خواستند بگویند پدرم حرفی که به تو زده اینست که برای عمل خیر باید صبور باشی «فان کان ما تعمل وحشیا ذکیا فلاباس» [
] اگر مثلابا پوست گورخری که مذکی شده کار می کنی دیگر مشکلی نیست.
لاباس بر می گردد به صدر روایت که با لباس او ارتباط داشته و حال چون مذکی شده پاک است و مفهوم این است که اگر مذکی نباشد نجس است این استدلال محقق همدانی است چون ذکی است لا باس اگر غیر مذکی باشد فیه باس یعنی فیه نجاسةٌ
چیزهایی که در برابر این استدلال می توان گفت تا نظریه محقق خوئی را استدلال کنیم که فرمود به هیچ وجه این روایت دلالت بر نظریه محقق همدانی ندارد این که:
اولا سند معتبر ندارد ثانیا لو سلم اعتبار است صدر روایت در رابطه با الاغ هایی است که میته هستند «من جلود الحمر المیته» امام فرمود از آنها اجتناب شود شخص سوال کننده فهمید کارش خوب نیست و آن را تغییر داد و مثلا گورخر را انتخاب کرد و بعد از ذکیه از آنها استفاده نمود امام جواد علیه السلام فرمود الان کار شما اشکالی ندارد
در ذیل روایت ذکی آمده «وحشیا ذکیا» کلمه ذکی وصف است حیوانی که مذکی شده مشکلی ندارد قدر مسلم این است که شخص فهمید کارش خوب نیست و آن را عوض نمود حال اگر بخواهیم از لاباس برداشت کنیم که غیر مذکی مانند میته است باید از آن مفهوم گیری کنیم امام فرموده حمر وحشیه ذکیه مفهوم این است که اگر حمر یا حمر وحشیه، غیرذکیه باشند باسٌ در مقابل این مفهوم گیری می گوئیم اینکه خود مفهوم وصف حجت است یا خیر اول کلام است این ایرادی است که تا اینجا مرحوم خوئی آورده اند هذا ما افاده المحقق الخوئی ایرادا علی المحقق همدانی لکن می شود در برابر مرحوم خوئی گفت امام «لاباس» را مطلق بیان کرده آقای خوئی می گوید یعنی کار تو اشکالی ندارد قرینه هم آن که می گوید وحشیه نه اینکه لاباس بمعنای پاک بودن باشد باشد کاری به نجس و پاکی ندارد اما بعید است با این تعبیر لاباس اطلاق داشته باشد هم از جهت نجاست هم همراه بودن با لباس مصلی، امام در صدر آیه فرمود «اتخذ ثوبا لصلاتک» در اینجا با لاباس اصلا مشکلی نیست بنابراین فرمایش محقق همدانی به این راحتی رد نمی شود در صورتی که سند را بپذیرفتیم یعنی می توان با این روایت غیر مذکی را جای میته گذاشت اما اگر سند را نپذیرفتیم که حق هم همین است "نحن ابناء الدلیل" مؤید این مساله که سند ندارد و استدلال کنیم به نفع محقق خوئی باب بندی حر عاملی است در وسائل آمده باب نجاست میته و نیاورده باب نجاست غیر مذکی بنابراین اکل غیر مذکی حرام است اما نجاستش باید اثبات شود با روایت و مفهوم وصف در صورتی که سند داشته باشد
تنها چیزی که می شود به آن اعتماد نمود در بحث غیر مذکی، اصالة الطهاره است در رابطه با میته روایت بر نجس بودن آن داریم در رابطه با غیر مذکی احکامی مترتب است و در مورد نجاست آن شک داریم، وقتی شک آمد می شود شبهه بدویه حکمیه که جای برائت است و بالاتر از برائت، اصالة الطهاره است که تحکمی بوده و حتی بر استصحاب عدم تذکیه مقدم می شود روی این جهت این بحث تمام شد .
و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین