1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
اصالة العدم تذکیه زمانی که شبهه موضوعیه باشد دارای فروعی بود که سه فرع آن را بیان کردیم
فرع چهارم: دو حیوان ذبح شده است حیوان شماره یک مذکی و حیوان شماره دو غیر مذکی گوشتی موجود است و نمی دانیم از کدام حیوان است وظیفه در اینجا چیست؟
در اینجا می تواند در دو مرحله اصالة عدم تذکیه جاری گردد مرحله اول در خود گوشت و مرحله دوم در گوسفندی که این گوشت از او گرفته شده استصحاب عدم تذکیه یا اصل عدم تذکیه به هر دو شکل جاری می گردد
ان قلت:
استصحاب عدم تذکیه جاری نمی شود چون می دانیم یک از این دو گوسفند مشخصا مذکی است پس نمی توان استصحاب عدم انجام داد وقتی تذکیه اتفاق افتاده در یکی از دو مورد، یعنی علم اجمالی داریم که یکی از دو مورد مذکی است
پاسخ:
علم اجمالی در اینجا تاثیر ندارد زیرا این استصحاب، استصحاب کلی قسم دوم است به این معنا که در مثال فقهی حدثی سرزده یا جنابت است یا بول و شخص وضو می گیرد اگر بول بوده از بین رفته اما اگر جنابت بوده هنوز به قوت خود باقی است که استصحاب می کردیم کلی حدث را، در ما نحن فیه نیز همین گونه است اگر گوشت از حیوان مذکی باشد که عدم تذکیه از بین رفته است اما اگر از حیوانی باشد که مذکی نیست عدم تذکیه باقی است پس کلی عدم تذکیه را استصحاب می کنیم و استصحاب کلی عدم تذکیه را حجت می دانیم که متیقن است علی کل حال می شود عدم تذکیه و دیگر نمی توان اصالة الحل جاری نمود .
فرع پنجم: اگر مذکی مردد شد بین دو حیوان، یکی از دو گوشت مذکی است اما نمی دانیم کدام یک یعنی علم اجمالی داریم به اینکه یکی از این دو قطعه گوشت غیر مذکی است اما نمی دانیم کدام است در اینجا نیز باید اجتناب نمود نه از باب اصل عدم تذکیه بلکه از باب علم اجمالی که منجز است یکی را یقین داریم غیر مذکی است و این علم اجمالی باعث می شود اصالة الحل جاری نگردد زیرا علم اجمالی أماره است مانند علم تفصیلی عمل کرده و تکلیف زا است؛
حال اگر یکی از این گوشتها از محل ابتلا خارج شد مثلا معدوم گشت و یک مورد باقی ماند در اینجا می شود اصل عدم تذکیه زیرا یقین نداریم تذکیه شده باشد لذا توسط اصل عدم تذکیه می گوئیم حرام است نتیجتا در این مورد و فرع فقهی یک مرتبه با علم اجمالی فتوا به عدم جواز مصرف می دهیم و یک مرتبه با اصالة عدم تذکیه
فرع ششم: دو حیوان داریم یکی تذکیه شده و دیگری مشکوک التذکیه و این گوشت را نمی دانیم از کدام حیوان است در اینجا اصالة عدم تذکیه جاری می گردد و حکم عدم حلیت است
هذا تمام الکلام در این فروع
در اینجا می رویم سراغ نکته ای از مرحوم محقق عراقی، همانطور که قبلا گفتیم در گشت و گذار مباحث اصولی چند مبنا و بیان را از محققین معاصرین که شاید فحول سته یا سبعه باشد نگاه می کنیم یکی از این معاصر محقق عراقی است دیگر فوائد الاصول مرحوم نائینی ،کلمات مرحوم محقق اصفهانی، حضرت امام و مصباح که دست پرورده های مکتب مرحوم شیخ و آخوند رضوان الله علیهم هستند و تقریبا مرحوم شیخ و آخوند نسخی را در کیفیت بیان اصول نسبت به اصول قبل ایجاد کرده اند، کلمات قبل از این دو بزرگوار منسوخ است به عنوان مثال معالم یا قوانین غالب مطالبش در اصول جایگاهی ندارد شیخ و مرحوم آخوند این عِدلین و دو شخصیت بزرگ واقعا در علم اصول تحول ایجاد کردند و دست پرورده های اینان مرحوم نائینی و محقق اصفهانی و عراقی و مصباح و امام فعلا وضع بیانشان نوع است یعنی مطلبی که به ذهن می آید می بینیم این اعاظم در گوشه ای به آن اشاره کرده اند همانطور که مرحوم خویی و حضرت امام خیلی از حرف هایشان بر می گردد به کلام شیخ و مرحوم آخوند مبانی که اتخاذ می کنند هسته مرکزی آن، کلام این دو بزرگوار است؛
نکته مرحوم محقق عراقی اینست که می فرماید: یعتبر فی جریان الاباحة فی مشتبه الحکم عدم وجود اصل حاکم علیها نمی گوید اصل موضوعی یا سببی نداشته باشیم می گوید اصل حاکم نداشته باشیم یعنی اصلی که موضوع اصالة الاباحه را از بین ببرد و می فرماید این ربطی به اصالة الاباحه ندارد اصل حاکم بر تمام احکام، مثلا می خواهید وجوب را بار کنید نباید اصلی بیاید و موضوع وجوب را از بین ببرد بعد مثال می زند و من ذلک ما لو شُک فی الحکم الوجوبی او التحریمی لاجل شک فی النسخ [[1] ]
جایی شک می کنید که وجوب هست یا نیست حرمت هست یا نیست و این شک بخاطر این است که شک دارید نسخ شده یا نه اصالة عدم نسخ که جاری شود موضوع هر دو اصل برداشته می شود یعنی حق ندارید بگوئید وجوب و حرمت نیست بعد وارد فروعی می شود که ذکر شد و در سه مرحله بیان می کند با تبیینی که در معنای تذکیه دارد که سیاتی ان شا الله...
و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین