درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /ادله اخباریین

علم اجمالی یکی از ادله اخباریین بر احتیاط در ما نحن فیه شبهه تحریمیه بدویه بعد الفحص است که قرار شد آن را منحل نماییم ماهیت انحلال بررسی شد و صُوَری برای آن ذکر گردید نتیجه اینکه علم اجمالی صغیر در ما نحن فیه یعنی علم اجمالی به وجود محرمات کثیره در شریعت که منحل می شود به محرمات معلومه بالتفصیل و شک بدوی در مازاد

حال در این بحث آیا انحلال حقیقی است یا حکمی ؟

فقیه مجتهدی که تمام عمر مشغول بررسی ادله اجتهادی شریعت است و در فروع فقهیه در ابواب متعدد فقه محرمات را بازیابی می کند این محرمات بعضی روایات متواتره و آیه قران دارد که نصوص آن ها مفید قطع است مانند ﴿حرم الله الربا﴾ که هم قطعی السند و هم قطعی الدلالة است و می شود علم وجدانی و بعضی از محرمات در قرآن قطعی الصدور و مظنون الدلالة هستند مانند ﴿لاتقربوا مال الیتیم﴾ نهی است و ظهور دارد و نیز روایات متواتره ای داریم که مانند قرآن نص و ظهور دارند یقینا هر پژوهشگر و محققی که در منابع وحیانی سیر کند بر محرمات قرانی نص قرانی و متواتر کمتر پیدا می کند اکثر محرماتی که بر اساس آیات و روایات بدست آمده یا مظنون الصدورند (خبر واحد) یا مظنون الدلالة که هر کدام باشد یقین وجدانی حاصل نمی شود زیرا نتیجه تابع اخس است نتیجتا اکثر محرماتی که از منابع بدست می آید ظنی هستند البته ظنی که در شریعت نازل منزله علم قرار گرفته است بر فرض 1000 حرام پیدا کردیم 100 عدد آن مقطوع به قطع وجدانی و 900 عدد بقیه، مظنون و اعتباری است حال این انحلال چه انحلالی است ؟ در اینجا نیز باید قاعده نتیجه تابع اخس است را جاری کرده و بگوئیم علم اجمالی منحل شد اما انحلال آن حقیقی نیست زیرا 100 عدد آن حقیقی بود و در مجموع به آن انحلال حکمی اطلاق می شود.

بعضی قائلند ملاک انحلال حقیقی با در نظر گرفتن واقع است یعنی أمارات ظنیه همان 900 عدد ظنی که مطابق با واقع هستند به اعتبار این مطابقت می شود انحلال حقیقی این فرمایش را که بعضی به مرحوم آخوند نسبت می دهند مطلب محکمی نیست به جهت اینکه انحلالی که در اینجا نیاز است انحلال بر اساس اعتقاد است اگر بدانیم مطابق با واقع است دیگر ظن نیست بنابراین واقع در عالم ثبوت مشکل ما را حل نمی کند ما هستیم و اعتقاد فعلی که می گوید چون شارع مقدس گفته است این هزار مورد حرام است که 100 عدد آن علم وجدانی و بقیه ظنی و امر شدیم ظن را جای علم بگذاریم اما معتقد وجدانی نیستیم بنابراین انحلال حکمی است .

آنچه در بحث فعلی ما برای هر محقق فقیهی می تواند مورد دفاع قرار گیرد این است که اگر فقیه محقق دامنه روایات و ادله اجتهادی را رصد و تفحص نماید 1000 حرام پیدا می کند که اکثرا با دلیل ظنیِ معتبر اثبات می شوند در این صورت انحلال تکوینی(علم وجدانی) نیست بلکه انحلال تشریعی(ظن معتبر) است یعنی شارع گفته "الق احتمال الخلاف" ظن 80 درصد را علم بدان

در هر صورت انحلال اتفاق می افتد و انحلال حکمی با انحلال حقیقی هیچ فرقی در نتیجه ندارد به جهت اینکه آنچه در فقه موظفیم به عنوان کسی که رصد می کند تا به حکم شریعت برسد این است که در مرحله اول تابع عقل باشیم (علم وجدانی) و در مرحله دوم در توقیفیات تابع شرع باشیم (ظن نازل منزله علم) و نظر نداریم که این علم مطابق با واقع هست یا نیست؛ به مرحوم آخوند عرض می کنیم در أمارات کاری به این نداریم که مطابق با واقع هست یا نه بلکه "جعل الطریقیة" شارع آن را طریق قرار داده اعم از اینکه مطابق با واقع باشد یا نباشد که در هر صورت برای ما معتبر است اگر مطابق باشد منجز و اگر مخالف باشد معذر است "الحجیة لیست الا ذاک" مضافا به حکم عقل به وجوب تبعیت لذا حجیت در علم اصول مرکب است از حکم وضعی(منجزیت و معذریت) و حکم عقلی تکلیفی (پذیرش چیزی که در نظر شارع منجز و معذر است)

با قبول این مساله بعد از فحص 1000حکم حرام پیدا کرده ایم و به مازاد شک داریم علم اجمالی تبدیل شده به علم تفصیلی حکمی یعنی دیگر نمی توانیم در مازاد بگوئیم الحرام موجود(قضیه حقیقیه) و یا چند موضوع پیدا کرده و بگوئیم

حرام یا این است یا آن(قضیه منفصله حقیقیه) زیرا صحنه از علم تفصیلی اول خالی شده است زمانی که علم نیست شک است و رفع ما لا یعلمون قبح عقاب بلا بیان به میدان می آید به این صورت علم اجمالی که به عنوان دلیل بر اخباریین مطرح شد منحل می گردد .

و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین