درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /ادله اخباریین

در بحث احتیاط در شبهه بدویه تحریمیه روایاتی به نفع اخباریین مورد استدلال قرار گرفته است که روایت اول و دوم ذکر شد و بحث آن گذشت

روایت سوم : این روایت را شیخ اعظم در رسائل از امالی شیخ مفید ثانی ( فرزند شیخ طوسی ) آورده است شیخ اعظم می فرماید بسندٍ کالصحیح موثقه ای که مانند صحیح است عن الرضا علیه السلام قال قال امیرالمؤمنین: یا کمیل اَخوکَ دینُک فَاحتَط لِدینکَ بما شِئتَ [[1] ] این حدیث از طائفه روایاتی است که به دلالت مطابقی به مکلف می گوید در دین خود احتیاط کن؛ روایات توقف، دلالت التزامی داشت اما این روایات به شکل مطابقی قائل به احتیاط است

از جهت سند به فرمایش شیخ اعظم لیس فی السند الا علی بن محمد کاتب الذی یرمی عنه المفید در سند این روایت فقط علی بن محمد کاتب هست که شیخ مفید اول از او نقل می کند لکن در وسائل الشیعه سند به این شکل آمده: حسن بن محمد بن حسن طوسی فی امالی عن ابیه (شیخ طوسی) عن المفید(شیخ مفید) عن علی بن محمد کاتب عن زکریا بن یحیی تمیمی عن ابی هاشم داوود بن قاسم جعفری عن الرضا علیه السلام؛ مرحوم شیخ علی بن محمد کاتب را موثق می داند زکریا بن یحیی تمیمی در رجال مجهول است اما ابی هاشم داوود بن قاسم جعفری از ثقات و شخصیتهای مهم دوره امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهم السلام است علی کل حال در نظر شیخ اعظم این روایت همانند روایت صحیحه است حضرت به کمیل فرمود اخوک دینک فاحتط لدینک

کیفیت استدلال اخباری به این روایت :

در این عبارت صنعتی که امام علیه السلام دین را تشبیه به برادری می کند که در اسلام حقیقی به آن می رسیم در ادامه می فرماید همان طور که مراقبت می کنی به برادرت آسیبی نرسد برای دینت نیز چنین باش یعنی احتیاط کامل که اخباری می گوید در شبهه تحریمیه شک بدوی قبل الفحص أو بعد الفحص باید احتیاط کامل شود این دلیلی می شود در برابر ادله اصولیین در اجرای برائت و مرتکب شدن شبهه تحریمیه

پاسخ از استدلال: در مقابل این استدلال همان طور که با کم ترین تأمل می توان به آن رسید دو مطلب مطرح می گردد که روایات امر به احتیاط اینچنینی را از دست اخباری می گیرد

مطلب اول : اصولاً ماهیت احتیاط یک امر عقلی است چه در دنیا و چه در آخرت، احتیاط یعنی مراقبت و مواظبت، مسأله ای عادی در بین ابناء بشر که در ریز و درشت زندگی انسان حواسش جمع و مراقب باشد زمانی که امر شرعی روی احتیاط می آید یقیناً امر ارشادی است "و احتیاط کل شیء بحسبه" و زمانی که احتیاط به حسب شد می بینیم بعضی احتیاط ها واجب و بعضی مستحب می شود.

با این بیان می رویم سراغ شبهه بدویه قبل الفحص مانند شرب توتون یا بیت کوین در مثالهای امروزی که نمی دانیم حلال است یا حرام، در ابتدا بدون رفتن سراغ آیه و روایت و به محض برخورد با شبهه، عقل می گوید واجب است احتیاط کنید تا تفحص نموده و بفهمید و به این مساله برسید که دلیلی بر حرمت نیست سپس شریعت می گوید رفع ما لا یعلمون (قبح عقاب بلا بیان) نهایتا بعد از این فحص عقل می گوید احتیاط کار خوبی است و به آن ادامه بده اما دیگر وجوب احتیاط را بیان نمی کند و همچنین در شبهات مقرون به علم اجمالی که تکلیف آمده اما نمی دانیم به کدام مورد تعلق گرفته در اینجا نیز عقل می گوید باید احتیاط نمود زیرا تکلیف مبرهن است و رفع ما لا یعلمون جاری نمی گردد و شرع نیز به همین امر ارشاد می کند اما در شبهات بدویه بعد الفحص و شبهه وجوبیه مطلقا و در شبهات موضوعیه (که اخباریین نیز به آن قائلند) احتیاط مستحب است و شما نمی توانید توسط این روایت وجوب احتیاط را ثابت نمایید.

مطلب دوم : اگر امر به احتیاط احادیث، مولوی و تاسیسی باشد یعنی خود احتیاط نفساً مطلوب باشد یلزم تخصیص همه جا باید احتیاط کرد مولویاً و وجوباً و بعد به نظر خود اخباری در شبهه موضوعیه و در شبهات وجوبیه تخصیص می خورد با فرض اینکه این گونه روایات ابای از تخصیص دارند و تخصیص بردار نیستند اخوک دینک فاحتط لدینک لذا باید کاری کرد که مورد تخصیص واقع نگردند برای این منظور یا باید این روایات را ببریم در شبهات مقرون به علم اجمالی یا شبهه تحریمیه بدویه قبل الفحص تا تخصیص نخورد و یا اگر بخواهیم به شکل معقول تر استفاده کنیم اینست که آن ها را ارشادی بدانیم زیرا احتیاط کل شیء بحسبه گاهی می گوید واجب است و گاهی می گوید مستحب است یا ارشاد به وجوب و یا ارشاد به استحباب که مطلق و عام است

بعد از اتمام دو طائفه توقف و احتیاط آنچه باقی می ماند روایات تثلیث است مانند روایت مقبوله عمر بن حنظله و یا روایت جمیل بن صالح این روایات دلالت دارند بر اینکه: اَلاُمورُ ثَلاثة: اَمرٌ بَیِّنٌ رُشدُهُ فَیُتَّبَعُ و اَمرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجتَنَبُ و اَمرٌ مُشکلٌ یُرَدُّ حُکمهُ اِلَی اللهِ وَ رَسولهِ [[2] ] (در مقبوله عمربن حنظله) أو أَمرٌ اُختُلفَ فیه فَرُدَّهُ اِلَی اللهِ [[3] ] (در روایت جمیل بن صالح) دو امر اول در هر دو روایت مشترک است و امر سوم با اختلاف در هر روایت بیان شده است

این روایت تثلیث را چه باید کرد سیاتی ان شاالله

 

و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


[1] الأمالي، الشيخ المفيد، ج1، ص283.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج27، ص157، أبواب باب قضاء، باب12، ح، ط آل البيت.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج74، ص129.