1403/07/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/برائت /ادله اخباریین
سخن درباره استدلال اخباریین به سنت بود دسته اول از روایات اخباریین اخبار توقف بود و دسته دوم اخبار احتیاط
تکمله ای برای مباحث گذشته عرض می کنم و آن اینکه در روایات توقف که امر به توقف عند الشبهه در شبهات بدویه تحریمیه می نمود، اخباری به این روایات استدلال کرده است که عند الشبهه مطلقا چه قبل الفحص و چه بعد الفحص واجب است توقف کرد که دلالت مطابقی آن توقف و دلالت التزامی آن احتیاط است پس استدلال اخباریین به توقف برای احتیاط می شود استدلال به دلالت التزامی و وجوب احتیاط می شود حکم شرعی و اخباری با اخبار توقف به این می رسد که احتیاط واجب است نهایتا اخبار احتیاط برای وجوب، احتیاط التزامی است نه مطابقی.
اصولی بیان کرد تمام اخبار توقف ارشادی هستند یا ارشاد به وجوب توقف و یا ارشاد به استحباب توقف نهایتا ارشاد به وجوب و ارشاد به استحباب متفاوت است و بیان ارشادیت به وجوب و استحباب بالنسبه با مرشد الیه است "توقف کل شیء بحسب مرشدٌ الیه" باید دید روایات توقف به کجا ارشاد گرفته می شود مورد اول اگر ارشاد به شبهه بدویه تحریمیه قبل الفحص گرفتیم، ارشاد به وجوب توقف می کنند و ما اصولیین نیز آن را می پذیریم به عنوان مثال در بیت کویین نمی دانیم حلال است یا حرام و می خواهیم فتوا دهیم تفحص می کنیم که عام یا اطلاقی وجود دارد یا نه تا آن زمان خود عقل می فهمد باید احتیاط نماید و تفحص کند مورد دوم این روایات توقف بالنسبه با شبهات مقرون به علم اجمالی و شک مکلفٌ به نیز ارشاد به وجوب توقف می کنند زیرا اجمالا تکلیف مشخص و مکلف به مجمل می باشد اما نسبت به شبهات بدویه بعد الفحص دلالت دارند بر توقف از باب استحباب چرا که "الاحتیاط علی کل حال حسن" در نتیجه ارشاد روایات توقف بالنسبه با مرشدٌالیه تقسیم می شود به دو مورد ارشاد به وجوب که اصولی آن را قبول دارد و سه مورد ارشاد به استحباب فاروایات التی تدل علی التوقف هی مرشدةٌ إما الی الوجوب فی موردین و إما الی الاستحباب فی ثلاثة موارد و از آنجا که این روایات ارشادی گشت دست اخباری از دلیل اجتهادی و اینکه روایات توقف را در وجوب توقف مطلقا در شبهه تحریمیه قبل و بعد الفحص استفاده کند خالی می گردد هذا تمام الکلام فی اخبار التوقف
اخبار احتیاط : همان طور که بیان شد روایاتی در اخبار احتیاط موجود است اولین روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج بود که بیان گشت
روایت دوم : روایت ابن وضاح حسن بن محمد بن سُماعه (واقفی و ثقه) عن سلیمان بن داوود منقری (بصری و ثقه) عن عبدالله بن وضاح ابو محمد (اهل کوفه و از موالی و ثقه) این روایت موثق است عبدالله بن وضاح می گوید: کَتبتُ إلی العَبدِ الصالحِ علیه السلام یَتَواریَ القُرصُ و یُقبلُ اللَّیلُ ثُم یَزیدُ اللَّیلُ إرتفاعاً تَستُرُ عَنَّا الشَّمسَ و تَرتَفعُ فَوقَ الجَبلِ حُمرةٌ و یُؤذِّن عِندتا المؤَذِّنونُ فَأُصلِّی حینئذٍ و أُفترُ إن کنتُ صائِماً أو أنتَظُر حتّی تَذهبَ الحُمرةُ الّتی فوقَ الجَبل ؟ فکتبَ إلیَّ أری لکَ أن تَنتَظرَ حتّی تذهبَ الحُمرةُ و تأخُذَ بِالحائِطَةِ لدینکَ [[1] ] محل استدلال کلمه الحائطة لدینک است که امام فرمود در دینت احتیاط کن حائط به معنای مرز و دیوار است و دیوار برای احتیاط و در امان بودن است
از جهت سندی روایت مشکلی ندارد کما ذهب الیه شیخ
استدلال اخباری به این روایت : اخباری چنین استدلال می کند که در شبهه بدویه تحریمیه شک دارید به حلال یا حرام بودن مطلقا همین مقدار که شک دارید امام فرموده تاخذ الحائطة لدینک احتیاط کنید و ورود پیدا نکنید چه قبل الفحص و چه بعد الفحص
پاسخ استدلال : اما کلام تحقیقی و محققانه اصولیین که در مقابل اخباری ایستاده اند و این قبیل روایات را کنار زده اند به این صورت است که در این روایت دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول : اینکه شبهه، شبهه موضوعیه باشد به این صورت که راوی می داند مغرب چه زمانی است ولی نمی داند این زمان تحقق پیدا کرده است یا خیر اگر شبهه موضوعیه باشد احتیاط واجب است زیرا در کنارش یک اصل عُقلایی موجود وجود دارد و آن اصل استصحاب است اینکه روز بوده و نمی داند شب شده یا نه استصحاب می گوید هنوز روز است لذا امام یک واقعیت جاری و ساری را بیان می کند که مستند به یک اصل است احتیاطی که امام می فرماید یعنی استصحاب "لا تنقض الیقین بالشک" و همچنین قاعده اشتغال به این صورت که ذمه شما مشغول صوم است و نمی دانید اگر الان افطار کنید صوم از ذمه شما ساقط می شود یا نه باید صبر کنید تا یقین به محقق شدن مغرب پیدا کنید و همچنین است در نماز که باید وقت آن محرز شود وجوب هست اما شرط واجب نیامده پس امام با کلمه حائطة دو اصل استصحاب و اشتغال را بیان می فرماید
احتمال دوم : اینکه شبهه موضوعیه حکمیه باشد یعنی سوال راوی این چنین است که من نمی دانم مغرب چه زمان است اگر این احتمال باشد و در جواب امام بگوید احتیاط کن، این نحوه پاسخ در شأن امام نیست زیرا باید حکم را توضیح دهد اینکه امام می گوید احتیاط کن مسأله دیگری در میان است یعنی تقیه که نمی تواند توضیح دهد زیرا اهل تسنن با استتار شمس افطار می کنند و نماز می خوانند در آن شرایطی که سائل پرسش نموده امام بخاطر تقیه نتوانسته است واقعیت را بگوید پس حدیث در مقام بیان حکم واقعی نیست موید بر این مساله :
اولا سائل از شبهه حکمیه می پرسد امام امر به احتیاط می نماید در حالیکه در شبهه حکمیه و مفهومیه توضیح حکم لازم است نه احتیاط
ثانیا روایت مکاتبه است در آن زمان پیک ها از جانب حکومت بوده که نامه ها دست حکومت جائر می افتاده و خوانده می شده است و در مکاتبات زمینه تقیه بسیار بیشتر بوده است
ثالثا لفظ کتبت الی العبد الصالح که اطلاق دارد هم به معصوم گفته می شود و هم به دیگر افراد
رابعا در نامه امام نوشته شده است اری لک به نظر من ... که نظر شخصی است در حالیکه امام حکایت از شریعت می کند نه نظر شخصی ﴿ ماینطق عن الهوی﴾ [[2] ] بیان جمله اری لک در گفتمان مسائل دینی حکایت از این دارد که امام در حال تقیه بوده است .
بنابراین اگر از مسیر شبهه حکمیه بخواهیم حدیث شریف را استفاده کنیم بیان حکم واقعی نیست لذا مورد استفاده اخباری قرار نمی گیرد زیرا اخباری با استدلال کند به این حدیث می خواهد حکم واقعی دین را بیان کنید که وجوب احتیاط است اما این حدیث تقیه ای بوده و قابل استدلال برای حکم شریعت نیست.
و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین