1403/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ ادله برائت در سنت /حدیث پنجم
حدیث مرسل کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهیٌ حدیث پنجمی است که قرار است مقابل اخباریین به وسیله آن در شبهات حکمیه فتوا به برائت دهیم
این حدیث اولین مطلبی که دارد بحث سند است که مرسل میباشد به این مناسبت اشاره شد که مرسلات صدوق در من لا یحضر آیا معتبر هستند یا خیر ، سه نظریه موجود است
نظریه اول : مرسلات مطلقا حجت نیستند کما ذهب الیه السید الخوئی و من تبعه
نظریه دوم : مطلقا حجت هستند که هم از قدما و هم از متاخرین و معاصرین قائل به آن هستند بویژه در من لا یحضر
نظریه سوم : تفصیل بین روایاتی که مرحوم صدوق جزماً نسبت به معصوم میدهد و میگوید قال معتبرند و آنهایی که غیر جزمی هستند و با رُوی و حُکی نسبت داده شده اند و معتبر نیستند
امروز یک سری شواهد را ذکر میکنیم بر اینکه میتوان گفت تمام روایات من لا یحضر معتبر است حدود پنج هزار روایت دارد و نزدیک دوهزار آن مرسل است که بعضی جزمی است و بعضی غیر جزمی
شواهد زیادی وجود دارد که وقتی این شواهد کنار هم قرار میگیرند میشود تراکم ظنون و قرائنی که انسان را به سمتی میبرد تا همه روایات من لا یحضر را معتبر بداند لکن قدر متیقنی که در تفصیل آمده آنجاست که مرحوم صدوق نسبت جزمی میدهد
شاهد اول : اینکه شیخ صدوق حدود چهل سال بعد از امام عسکری به دنیا آمده
شاهد دوم : یقینا مرحوم صدوق از نخبگان در مسایل تربیتی است و آخوندی است که مرام اهل بیت در زندگی او وجود دارد و صفاتی که در مورد یک فرد مسلمان و متقی بیان گردیده در ایشان موجود است
شاهد سوم : مرحوم صدوق یک شخصیت نوع گراست یک آخوند به روز و روشنفکر و متدین است در رساله اعتقادات ایشان میتوانید شاهد این موضوع باشید.
شاهد چهارم : مرحوم صدوق اصولی نیست و هیچ کتاب اصولی ندارد کسانی که در سده اول اصولی نیستند معروفند که انسانهای حس گرایی هستند و طرف حدس نمیروند مرحوم صدوق نیز از راه حدس سراغ واقعیت نمیرود .
شاهد پنجم : مرحوم صدوق شخصیتی رجال شناس است و ارتباطات عجیب از شواهد فراوان با شخصیتهای مختلف دارد حتی گاهی از اهل سنت یا از ناصبی حدیث نقل میکرد و علت نقل این بود که میدانست حدیث درست است .
شاهد ششم : مرحوم صدوق فقیه است یعنی فقه او نیز عجین با روایات است فقیهی که از روایات استفاده میکند.
شاهد هفتم : کتاب من لایحضر مرحوم صدوق متفاوت با کتابهای دیگر اوست این کتاب کاربردی است
شاهد هشتم : بحث تقسیم خبر به چهار تا (صحیح موثق حسن ضعیف) را علامه انجام داده در دوره مرحوم صدوق خبر دو قسم بوده صحیح و ضعیف .
شاهد نهم :خود مقدمه ای که در من لا یحضر آمده.
شاهد دهم : در بحث حدیث در دوره قدما تا قرن ششم معمولا وقتی میگفتند حدیث صحیح است به این معنی که روات آن موثق یا شیعه اثنی عشری هستند نبود بلکه صحیح بمعنای اینکه صدورش از معصوم صحیح است و ناقل آن هرکسی ممکن است باشد.
اما شاهد نهم که مقدمه کتاب من لا یحضر است در این مقدمه مرحوم صدوق تعبیراتی دارد که بهمراه چند موردی که اشاره شد بسیار بعید است وقتی میگوید قال الصادق یا قال الباقر بگوئیم این مرسل اعتبار ندارد .
مرحوم صدوق در مقدمه بعد از خطبه فرموده: فانه لمّا ساقنی القضاء الی بلاد الغربه و حصلنی القدر منها بارض بلخ....... فدام بمجالسته سروری وانشرح بمذاکرته صدری و عظم بمودته تشرفی لاخلاق قد جمعها الی شرفه من ستر و صلاح و سکینة و وقار و دیانة و عفاف وتقوی وإخبات فذاکرنی بکتاب صنَّفه محمد بن زکریا المتطبب الرازی و ترجمه بکتاب من لایحضره الطبیب و ذکر أنه شاف فی معنا و سألنی اَن اُصَنِّف له کتاباً فی الفقه الحلال و الحرام والشرایع والاحکام موفیا علی جمیع ما صنفت فی معناه و اترجمه ب"کتاب من لا یحضره الفقیه" لیکون الیه مرجعه و علیه معتمده و به اخذه و یشترک فی اجره من ینظر فیه تا آنجا که میفرماید: فاجبته ادام الله توفیقه الی ذلک لانی وجدته اهلا له و صنفت له هذا الکتاب بحذف الاسانید لئلا تکثر طرقه و ان کثرت فواد و لم اقصد فیه قصد المصنفین فی ایراد جمیع ما رووه بل قصدت الی ایرادها افتی به و احکم بصحته و اعتقد فیه انه حجة بینی و بین ربی تقدس ذکره و تعالت قدرته و جمیع ما فیه مستخرج من کتب مشهوره علیها المعول و الیه المُرجِّع
با این بیان و نکات خیلی بعید است که مرسل مرحوم صدوق معتبر نباشد لااقل قدر متیقن اینکه روایات جزمی من لا یحضر معتبر است کتاب من لا یحضر کتابی ویژه است کتابی که فقه اهل بیت را معرفی میکند حتی میشود با این مقدمات به این نتیجه رسید که روایتی که در تعبیرات ایشان آمده سند را حذف کردم حتی وثوق سندی برای آنها داشته است لذا بنظرم اینها کافی است و حدیث کل شیء فیه مطلق حتی یرد فیه نهیٌ را میپذیریم بعنوان مستند و معتبر از جهت سندی حرفی در آن نیست بزرگان مانند مرحوم آخوند و مرحوم شیخ نیز گرچه در سند ورود پیدانکرده اند اما آن زیرا پذیرفته اند و وارد بحث دلالت آن شده اند که کلمه "یرد" را آیا میتوان از آن استفاده کرد یانه