درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/ادله برائت در سنت /روایات حل

 

در موثقه مسعدة بن صدقه کبرای کلی "کل شیء لک حلال حتی تعلم او حتی تعرف انه حرام بعینه" عرض شد مقتضی موجود است نهایتا دو مانع وجود دارد که باید کنار زده شود

مانع اول کلمه بعینه بود که مانع شده بود تا حدیث دلالت کند بر برائت در شبهات حکمیه زیرا کلمه بعینه بحث را به شبهات موضوعیه میبرد و این مانع برطرف شد.

مانع دوم مثالهای موجود در روایت بود گفته شد حکمی که در موارد ذیل آمده بخاطر برائت نیست بلکه یا قاعده ید بود و یا استصحاب و گفتیم قاعده ید از باب أماره ،مقدم است و استصحاب از باب اینکه اصل موضوعی است یعنی توسط غلام و لباس حکم میدهیم نه توسط قاعده "کل شیء لک حلال"

سوال : چرا امام این مثالها را بیان میفرماید؟

پاسخ : شارع یقیناً در ضرب این قاعده کلی "کل شیء لک حلال" میخواهد برائت ظاهری را ذکر کند و زمانیکه برائت، ظاهری بود به هر شکلی بیان شود کافیست یعنی موارد مثال را میخواهید بگوئید در ظاهر حرمت ندارند هم میتوانید مصداق برای "کل شیء لک حلال" قرار دهید و نسبت دهید به برائت هرچند تولید شده از قاعده ید و استصحاب باشد و هم میتوانید نسبت دهید به اصل مؤسس که قاعده ید و استصحاب است .

درست است که خمیر مایه آن مثالها قاعده ید یا استصحاب است ولی چون بیان، بیان ظاهری است اشکالی ندارد به قاعده "کل شیء لک حلال" استناد داده شوند . در "اِمرأة تحتک" شک وارد میشود ضرب قاعده میگوید هرکجا شک است حلال است حال این حلیت چه

توسط برائت ثابت شود و چه کبرای کلی حکم ظاهری باشد با قواعدی که همین حکم را نشان میدهند.

حکم، ظاهری است آن هم به شکل وسیع و در شبهات موضوعیه و حکمیه هر کجا شک دارید حکم اینست که حلال است. این پوسته جامعی که حلیت را بیان میکند و این حلیت چه تولید شده باشد از ناحیه برائت (در شرب توتون مثلا) و چه از ناحیه استصحاب و قاعده ید محتوا یکی میشود "حلال بودن"

گفتیم موثقه مسعدة بن صدقه ضرب یک قاعده کلی است اما ضرب قاعده کلی در حکم ظاهری ،پس فرق نمیکند موسس این حلیت ظاهری اصل موضوعی باشد یا خودش و این شاهد بر آن است که امام نمیخواهد تعیّن بدهد به حکم کلی و آن را منحصر کند .

ان قلت دوم : چرا امام در پایان حدیث "بینه" را ذکر مینماید؟

اخباری چنین میگوید در مصطلحات فقهی " بینه " در موضوعات خارجیه است و چون در موضوعات خارجیه است بنابراین کل شیء لک حلال اختصاص به شبهات موضوعیه پیدا میکند .

پاسخ اول : " بینه "در اصطلاح محکمه و دادگاه و قواعد قضا چنین است که در موضوعات خارجی دو نفر عادل شهادت میدهند اما از نظر لغت عبارت است از دلیل یعنی به علم طعنه میزند لذا خبر ثقه و حتی استصحاب و هرچیزی که در شریعت حجت باشد را شامل میشود

پاسخ دوم : سلمنا که "بینه" همان معنای خودش باشد امام با چینشی که انجام میدهد میگوید"حتی تعلم او تقوم به البینه " کلمه " تعلم "برای شبهات حکمیه و کلمه " بینه " برای شبهات موضوعیه امام هم شبهات موضوعیه را بیان مینماید و هم شبهات حکمیه را و این چینش مؤیدی است برای جامعیت حدیث .

نتیجتا محتوای موثقه مسعدة بن صدقه و هر خبری که معادل با این خبر باشد میتواند در شبهات حکمیه و موضوعیه دلیل بر برائت باشد .

اما برویم سراغ محتوای سه روایت طائفه دوم یعنی روایاتی که کل شیء فیه حلال و حرام در آنها بکار برده شده است و مرحوم شیخ برای برائت در شبهات حکمیه به آنها استناد کرده است

مانند فرمایش آقای خوئی و همانطور که قول محقق است این روایات شبهات موضوعیه را در برمیگیرند "شیئی که هم حلال دارد و هم حرام " بازاری هست و پنیر هم پنیری که از شیر گوسفند میته درست شده و هم پنیری که از گوسفند زنده تولید شده. علم اجمالی داریم که در این بازار " فیه حلالٌ و حرام ٌ" حدیث میگوید مگر اینکه علم تفصیلی پیدا کنید به موضوعات خارجی، ظاهر کاملا واضح است که مراد شبهات موضوعیه است .

مرحوم محقق نائینی رضوان الله تعالی علیه با تحلیلی این روایات را به نفع شیخنا الاعظم توجیه کرده است و میفرماید این روایات نیز میتوانند در شبهات حکمیه دلالت بر برائت کنند

تحلیل به این شکل است که میگوید شیئیت بمعنای وجود است میتوان شاهد روایی هم بر این مطلب آورد از امام صادق علیه السلام سوال شد ان الله شیءٌ ؟ قال انه شیء بحقیقة شیئیه [1] و حقیقت شیئیه وجود است

شیئیت بمعنای وجود است پس وجود هم معنای حقیقی آن وجود خارجی است نه وجود ذهنی اگر موجود ،موجود خارجی است این موجود خارجی را نمیتوان تقسیم کرد به دو قسم یک قسم حلال و یک قسم حرام پس مقصود از این حدیث که میگوید " کل شیء فیه حلال و حرام " تقسیم نیست بلکه میخواهد تردید ایجاد کند بین حرمت و حلیت اینگونه که "هرکجا شک در حلال و حرام کردید" که در شبهات حکمیه نیز چنین است (تردید نه تقسیم) .

پس مقصود از این تعبیر امام تقسیم نیست بلکه تردید است بین حرمت و اباحه وقتی شد تردید حدیث میگوید هر کجا تردید داشتید بگوئید حلال ست و این هم شبهات موضوعیه را میگیرد و هم شبهات حکمیه و بدین شکل به نفع مرحوم شیخ از این روایت استفاده میشود .

مرحوم خوئی در برابر استاد ایستاده واین استدلال را مخدوش میداند و کیفیت خدشه با دو مرحله است

مرحله اول : کلمه شیء وضع شده است برای مفهوم مبهم نه برای وجود خارجی و آنقدر این کلمه مبهم است که حتی بر معدوم و محال هم قابل صدق است شیءٌ معدوم اگر برای موضوعات خارجی وضع شده بود دیگر معنا نداشت گفتن شیءٌ معدوم و استفاده آن برای محال.

 


[1] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج3، ص260.