1402/12/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ادله برائت در سنت /حدیث رفع
بحث در حدیث رفع تمام شد و خواندیم حدیث دلیل بر برائت است در شبهات حکمیه و موضوعیه
بنده بعنوان یاد و ذکر حضرت استادنا المعظم شیخنا الراحل الی الله حضرت ایه الله میرزا علی فلسفی رضوان الله تعالی علیه این حدیث را میخواهم با فرمایشاتی از ایشان که در پایان حدیث رفع نتیجه گیری فرمود ختم نمایم .
ایشان فرمودند اگر مکلف عملی را انجام دهد با فرض اینکه حدیث رفع وجوب و تکلیف را از او برداشته است آیا عمل او صحیح است یا صحیح نیست ؟
در قاعده لاحرج و لاضرر نیز این مورد موجود است ، ظالمی شخصی را تهدید میکند اگر با وضو نماز بخوانی تو را شلاق میزنم ، قاعده لاحرج تکلیف را برداشته با وجود این تهدید شخص وضوی حرجی میگیرد و نماز را با وضوی حرجی میخواند آیا این نماز صحیح است ؟
ایشان میفرماید در رابطه با فقره مالایعلمون حرفی نداریم زیرا رفع آن ظاهری است و معنای آن اینست که شارع مقدس در شبهات حکمیه وجوب احتیاط را برداشته اما معنا این نیست که نمیشود احتیاط کرد مثلا در جایی که نمیدانیم نماز اول ماه واجب است یا نیست رفع مالایعلمون وجوب را برمیدارد یعنی واجب نیست احتیاط کرد و نماز را خواند اما اشکال ندارد که نماز خوانده شود .حال اگر در شبهه وجوبیه مکلف به داعی مطلوبیت نماز اول ماه خواند و بعد انکشف که واجب بوده این نماز مجزی است و این از لوازم اشتراک احکام بین عالم و جاهل است
لازمه اینکه رفع ها در فقراتی مانند رفع ما اکره و ما اضطره رفع های واقعی هستند اینست که شارع احکام را به دو قسم تقسیم کرده است:
1. احکام در فرض اختیار 2. احکام در فرض غیر اختیار
در مورد اول ماموربه هستند و در مورد دوم مامور بهی وجود ندارد
سوال : آیا در این مثال زده شده نماز صحیح میباشد؟
جواب : در پاسخ باید گفت دو نظریه وارد است:
نظریه اول اینکه بسیاری از جمله حضرت ایه الله خوئی قائلند که بله نمازی که با وضوی اکراهی و حرجی خوانده است صحیح است بجهت اینکه امر توسط حدیث رفع برداشته شده اما ملاک برداشته نشده . ملاک وجوب در نماز وجود دارد در وضوی اکراهی امر نیست اما ملاک هست و چون وضو را به نیت ملاک آورده است نماز صحیح است
ان قلت : با فرض نبود امر چگونه کشف ملاک میشود ؟ همیشه ملاک در وجوب را از امر کشف میکنیم
در پاسخ میگوئیم از کلمه رفع که دلالت دارد چیزی بوده که برداشته شده است کانه در باب اکراه و اضطرار یک حکم واقعی داریم و یک حکم ظاهری که حکم برداشته شده اما ملاک موجود است .
با این بیان بعضی قائل شده اند نماز با وضوی اضطراری و حرجی و اکراهی صحیح است زیرا مکلف قصد ملاک کرده است نه قصد مطلوبیت (حدیث رفع مطلوبیت را برداشت).
استاد بزرگوار فرموده اند رفع بمعنای حقیقی خود چند معنا دارد یکی از آنها که در بحث ما مفید است اینکه رفع حقیقی عبارتست از وضع در مقام اثبات به این معنا که شارع مقدس بر اساس اطلاقات و عموماتی تکالیف را اثبات کرده است و حدیث رفع این اثبات را برمیدارد اگر به ماهیت این کار خیره شویم که شارع اطلاقات و عموماتی دارد مانند حج که حدیث رفع آن را برمیدارد وقتی این اطلاقات و عمومات را برمیدارد ماهیت میشود تخصیص و تقیید و تخصیص و تقیید یعنی اینکه این موردی که اثبات از او برداشته شده است از اول از حکم خارج بوده مثلا در مساله توضأ بالماء الطاهر و یا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم اغسلوا اطلاق و عموم دارد چه مضطر باشد چه نباشد و حدیث رفع این اثبات را تخصیص میزند یعنی از اول حکم برداشته میشود بنابراین وقتی حدیث رفع حکم را از مضطر یا لاحرج حکم را از حرجی برداشت یعنی از اول حکم نیست و رفع حقیقی است وجوب و طلب و دستوری نیست زمانی که دستور و طلب نیست چطور کشف ملاک میکنید؟ بالفرض اگر کشف ملاک شود فقط در عالم اقتضا و انشا است و این ملاک بعث و امر و مطلوبیت ندارد و عبادتی که بدون احراز مطلوبیت انجام بگیرد عبادت نیست .
عبادت چیزی است که قصد امر شود و حدیث رفع در اینجا امر را برداشت در باب اضطرار اکراه حرج و ضرر ادله ثانویه امر را برداشته شده است به چه حساب مکلف نمازی را بخواند که امر ندارد در حالیکه میدانیم عبادیت عبادت توقف دارد بر قصد امتثال امر نه قصد رسیدن به ملاک
بنابراین نتیجه این میشود که اگر کسی بعد از برداشته شدن حکم توسط حدیث رفع رفت سراغ عملی که حدیث میگوید وجوب ندارد دو شاخه میشود:
شاخه اول : در بحث رفع مالایعلمون که در اینجا عمل انجام شده صحیح است و اگربعد بفهمد واجب بوده مجزی میباشد.
شاخه دوم : در بحث اضطرار و اکراه اگر عمل را انجام داد صحیح نیست و مجزی نمیباشد چون مطلوب نیست و امر ندارد.
تا اینجا استدلال به قران و سنت شد در قالب حدیث رفع و به این نتیجه رسیدیم که حدیث رفع هم میتواند برائت عقلی را ارشاد کند در تکالیف الزامیه و هم میتواند ارشاد در برائت شرعی نماید مانند واجبات الزامی غیر استقلالی که بیان شد میشود تصور کنیم برائت شرعی باشد اما برائت عقلی نباشد مانند وجوب سوره یا قنوت در نماز مستحبی .
حضرت استاد بعد از این مطالب وارد به حدیث حجب شده اند علی نحو الکفایه که سیاتی ان شاالله..