درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/اصل برائت /آیه تعذیب

 

خلاصه جلسه گذشته :

نتیجه بحث گذشته این شد که آیه شریفه تعذیب در وهله اول نفی استحقاق میکند و عالم ثبوتش نفی استحقاق است گرچه در عالم اثبات نفی فعلیت میکند و در خصوص این آیه شریفه بین نفی استحقاق و نفی فعلیت ملازمه است .

در بحث دیروز کامل اثبات کردیم که آیه نفی استحقاق میکند و شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه بر خلاف محقق خراسانی با این فکر موافق است الا اینکه متعلق به امم سابقه است و دنیوی میباشد .

حال اگر ملتزم شدیم به اینکه این آیه شریفه فقط نفی فعلیت میکند آیا میتواند این آیه دلیل بر برائت در ما نحن فیه باشد؟

پاسخ به این سوال به اینصورت است که:

اولا استدلال به این آیه شریفه در مقام اثبات کبرای برائت بود (قبح عقاب بلا بیان) و آیه شریفه این کبری را اثبات کرد

اما اگر بحث را از کبری صرف نظر کنیم و برویم سراغ ادله اثباتی اخباریین ،مهمترین دلیل اخباری برای احتیاط در شبهه تحریمیه بدوی اخبار است و مهم آن اخبار تثلیث است و محصول این روایات یک کلمه است قف عند الشبهه وقوف عند الشبهه واجب است به اینجا که رسیدیم عرض میکنیم باید دید اخباریین از این قف عند الشبهه چه چیزی را استفاده میکنند و چه مدعایی را میخواهند اثبات کنند آیا قف عند الشبهه ارشادی است که بشود احتیاط ارشادی یا اینکه تعبدی است . اگر از سنخ اول باشد یعنی قف عند الشبهه میگوید احتیاط کنید تا به هلاکت نیفتید .

اخباری میگوید ورود پیدا کردن و مرتکب شدن در شبهات بدویه احتمال وقوع در هلاکت است چون هلاکت هست پس باید احتیاط کرد که میشود طریقی و ارشادی زیرا هر کجا هلاکت باشد عقل امر به احتیاط میکند بنابراین احتمال هلاکت میشود معیار در این صورت ما هستیم و دو دلیل:

1. آیه شریفه

2. روایات اخباریین

آیه شریفه میگوید عذاب نیست و فقط نفی فعلیت عذاب میکند میگوید در شبهات بدویه عذاب به فعلیت نمیرسد یعنی احتمال هلاکت نیست برخلاف اخباریین و از این مساله حاصل میشود تعارض بین آیه و روایات با معیار اول

در تعارض چه باید کرد؟

روایت میگوید هلاکت هست پس وقوف واجب است آیه میگوید هلاکت وجود ندارد پس وقوف واجب نیست که تعارض شکل میگیرد ، در تعارض :

یا نسبت عموم خصوص مطلق است و میگوئیم آیه اخص است و روایات اعم پس براحتی اعم را بوسیله اخص تخصیص میزنیم یا عموم خصوص من وجه است آیه میگوید هلاکت نیست روایات میگویند هلاکت هست در اینجا میگوئیم سنتی که مخالف با قران باشد فضربوه علی الجدار روایات را کنار میگذاریم .

این نزاع صغروی است به این صورت که آیه شریفه صغرای استدلال اخباری را از بین میبرد .

بین این دو دلیل به هر شکلی تعارض را تصور کنید با وجود قران کریم نوبت به روایات نمیرسد الا اینکه برویم سراغ گفتمان دوم و بگوئیم اخباریین از روایات تثلیث و وقوف عند الشبهه توقیف را برداشت میکنند یعنی این روایات روایاتی هستند که بعنوان مولویت به ما دستور میدهند قف عند الشبهه در شبهه باید توقف کنید اگر چنین چیزی بیان شد این روایات میشوند وارد بر آیه شریفه ای که میگوید عذاب نیست و فعلیت عذاب وجود ندارد در جایی فعلیت عذاب وجود ندارد که شبهه باشد و دلیلی از طرف شارع نگوید در اینجا باید توقف کنید آیه شریفه که رفع فعلیت عذاب میکند این رفع به قوت خود باقیست اما فعلیت عذاب نیست در صورتیکه شبهه شبهه بماند ادله اخباری از شبهه بودن بیرون میبرد و شبهه میشود. موضوع مستقل بتعبیری دیگر نفی فعلیت عذاب میشود در فرض شک و شبهه بر اساس احتیاط و ارشاد

آیه احتمال هلاکت را برمیدارد ولی روایات میگویند شبهه ناک بودن موضوع است برای وجوب تعبدی احتیاط این میشود اصل و دلیل و محتوای آیه شریفه ؛ یعنی آیه میگوید حال که شک داری عذاب هست یا نیست بگونیست .حدیث میگوید در مورد شبهه این روایات شبهه موضوعیت دارد برای حرمت و دلیل ما و روایات تثلیث روایات ارشادی نیستند بلکه تاسیسی هستند به شکل مولوی پس روایات تثلیث میشوند وارد بر آیه الاصل دلیلٌ حیث لا دلیل نفی تعذیب در فرض شک بر اساس اصل جاری میشود اما اخباریین روایات تثلیث را میگویند ادله مولوی تاسیسی که در شبهات بدویه میگوید قف عند الشبهه

بنابراین اگر گفتیم آیه شریفه فقط نفی فعلیت عذاب میکند بحث دو شاخه میشود

به اخباری میگوئیم منظور شما از اخبار وقوف اگر ارشادی است که نوبت به روایت نمیرسد زیرا آیه بساط آن را جمع میکند اگر مولوی است در اینجا باید بپذیریم .

حال اینکه اخبار احتیاط ارشادی هستند یا مولوی سیاتی ان شالله ...