درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجیت خبر واحد /مقدمات دلیل انسداد

 

به اینجا رسیدیم که نتیجه مقدمات دلیل انسداد یا حکومت است و یا کشف که فعلا در بحث حکومت هستیم .

مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه میفرماید نتیجه مقدمات آنست که عقل حکم میکند به حجیت ظن ؛ مرحوم میرزای نائینی رضوان الله تعالی علیه و من تبعه قائلند که عبارت عقل حکم میکند معنا ندارد زیرا عقل مدرک است نه حاکم و اگر شما میگوئید حکم میکند حکم دو صورت دارد :

صورت اول : حجیت را جعل کند برای ظن که میشود حجیةٌ مجعوله

صورت دوم : گزارش میدهد از حجیت که میشود حجیةٌ منجعله

حجیت مجعوله نداریم زیرا عقل جعل نمیکند خود مرحوم آخوند نیز قبول ندارد که عقل جاعل باشد ،

اما حجیت منجعله که عقل کشف و پرده برداری میکند از حجیت موجود و معنایش این است که ظن نیز حجیت دارد ؛منجعله بمعنای آتش زیر خاکستر است که کشف میشود . حال عقل حاکم است به حجیت منجعله یعنی حاکمٌ ای کاشفٌ نه کشف در حرف اول که گفتیم حجیت ظن علی الحکومه و حجیت ظن علی الکشف در آنجا کشف کاشف از شریعت بود در اینجا کشف همان جاعلیت است و جعل حقیقی نیست فقط پرده بردار است یا به اصطلاح خاکستر دور کن است اگر اینطور باشد پس ظن نیز حجیت ذاتی دارد مانند علم و لایلتزم به احد کسی قائل نیست که ظن حجیت ذاتی داشته باشد بنابراین جناب آخوند علت اینکه فرمودید عقل حاکم است به حجیت را ما نفهمیدیم ؛حکم عقل به حجیت از دو حالت خارج نیست مجعوله یا منجعله مجعوله که اصلا معنا ندارد چون عقل مدرک است نه حاکم و منجعله نیز باید قائل شویم به حجیت ذاتی ظن .

وقتی حجیت منجعله شد معنا اینست که ظن مطلق نیز همانند علم است و فایده آن اینکه در مقابل قاعده قبح عقاب بلا بیان می ایستد اینرا بدانیم هرگاه آیه یا روایت کم بیاوریم برای احکام الهی دو حکم به ما چراغ قرمز نشان میدهند وجوب و حرمت ؛ نسبت به هرچیزی که شک کنید و گمان پیدا کنید مثلا دعا عند رؤیت الهلال اول ماه رجب واجب است یا نیست؟ ایه ندارد روایت سنت سیره عقلا اجماع ندارد اما شما گمان یا ظن مطلق دارید که واجب است و تنها چیزی که مجتهد دارد قاعده قبح عقاب بلا بیان است که برائت جاری میکند حال انسدادیون میخواهند بگویند قاعده قبح عقاب بلا بیان که قاعده ای استاندارد و بین المللی است توسط ظن مطلق و بوسیله حجیت منجعله از بین میرود یعنی ظن در ذات خود نوعی أماریت دارد و حجت است الظن بیانٌ وقتی بیان شد موضوع قاعده قبح عقاب بلا بیان از بین میرود و ظن مقدم میشود .

اشکال وارد بر مرحوم آخوند اینست که حجیت ذاتی فقط مخصوص علم است

 

آیا میتوان از مرحوم آخوند دفاع کرد و این اشکال را ازکلام او برداشت ؟

بله به اینصورت که حجیت ذاتی علی ضربین: حجیت ذاتی مطلقه و حجیت ذاتی مشروطه بعنوان مثال ذات چوب آفریده شده است برای سوختن اما یک شرط دارد که تر نباشد در مانحن فیه نیز دونوع حجیت داریم ذاتی مطلق مانند علم و ذاتی شرطی مانند ظن که حجیت آن ذاتی است اما مشروط است به مقدمات دلیل انسداد که این مقدمات دلیل قرارمیگیرند بنابراین ظن مطلق با بیانی که تا اینجا آمده ایم حجیةٌ مشروطه به تعبیری مقدمات دلیل انسداد چوبی است که زیر شاخه شکسته ظن قرار میگیرد و آن را سرپا نگه میدارد .

در اینجا دیگر مبنای مرحوم آخوند درست میشود و اشکال بر بیان مرحوم از بین رفت

نتیجه دلیل انسداد با این بیان این شد که الظنُ بیانٌ که قاعده قبح عقاب بلا بیان را کنار زد.

آیا به همین راحتی میتوان این قاعده را کنار گذاشت؟

میگوئیم کاری که انجام شد یک نوع سفسطه گری و مغالطه و تسامح در قاعده قبح عقاب بلا بیان است وقتی دقت کنیم و دقیق شویم قاعده میگوید بلا بیان یعنی یک بیان واقعی در حالیکه ظن ذاتا بیان نیست پس چطور آن را بیان مینامید؟ علم اجمالی یکی از مقدمات دلیل انسداد بود آن علم اجمالی نفوذ کرد و الان بالمغالطه ظن را حجت میدانیم پس ظن بیان نیست بلکه علم اجمالی که در مقدمات بود به این مضمون که شریعت احکام فراوانی دارد و نسبت به آنها ایه و روایت وجود ندارد پس مجبوریم برویم سراغ ظن زمانیکه پایه زدیم زیر شاخه شکسته این بیان برای پایه(مقدمات دلیل انسداد) است یا شاخه شکسته(ظن) ؟ وقتی دقت میکنیم میبینیم برای پایه است یعنی علم اجمالی که به ما احتیاط را میدهد در دلیل اول عقلی برای حجیت خبر واحد علم اجمالی باعث میشد که دعا عند رؤیت الهلال را از باب احتیاط انجام دهم نه از باب اینکه بیان دارد ظن خاص بیان است و ظن مطلق بهانه شده است که احتیاط کنیم

بنابراین اگر شک کنیم که واجب هست یا نه احتیاط میکنیم زیرا ممکن است واجب باشد . پس باز هم قاعده قبح عقاب بلا بیان استوار است و نمیتوان با ظن مطلق قاعده را از بین برد

نتیجتا این شد که مرحوم آخوند میگوید نتیجه مقدمات دلیل انسداد حجیت ظن است علی الحکومه بعد ماحکومت را به کمک میرزای نائینی تجزیه تحلیل کردیم و دو معنا از آن تولید شد جعل و انجعال که جعل رد شد و انجعال را پذیرفتیم و از کانال انجعال کلام مرحوم صاحب کفایه را توجیه کردیم و قاعده قبح عقاب بلا بیان را کنار زدیم که تمام اینها مسامحه و مماشاة با مرحوم آخوند بود ولی اگر سراغ جدیت و عمیق شدن در بحث برویم میگوید هر چه هست زیر سرعلم اجمالی است که آمده ظن را به خطا برای ما أماره تعریف میکند در حالیکه فقط احتمال تکلیف است میگوید احتیاط کن و نمیگوید بیان است