درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارات/حجیت خبر واحد /مقدمات حکمت

 

نتیجه پنج مقدمه دلیل انسداد حجیت مطلق ظن است که به دو طریق بیان میشود :

طریق اول حکومت

طریق دوم کشف

حجیت ظن علی الحکومه یعنی بعد از تمام شدن مقدمات پنجگانه عقل حکم میکند به معتبر بودن رجحان و ظن

یعنی گمان دارید نماز اول وقت واجب است ولی آیه و روایتی ندارید و اینجا عقل میگوید واجب است، حکومت از پیشگاه عقل.

بعضی نیز میگویند نتیجه مقدمات انسداد حجیت ظن کشف هست یعنی عقل حکم نمیکند بلکه کشف میکند که شارع راضی است به تسلیم شدن در برابر ظن بنابراین با به پایان رسیدن مقدمات دلیل انسداد العقل اما حاکمٌ او کاشفٌ اگر عقل حاکم باشد حجیت ظن میشود عقلیه و اگر عقل کاشف باشد حجیت ظن میشود شرعیه .

کدامیک از این دو انتخاب شده است ؟

مرحوم صاحب کفایه طبق ظواهر کلماتش قائل است به حاکمیت فالظن حجةٌ علی الحکومه یعنی العقلُ حاکمٌ و در مقابل صاحب کفایه مرحوم محقق نائینی رضوان الله تعالی علیه ایستاده است و انکره و اشکل علیه به فرمایش صاحب کفایه ایراد گرفته است و میگوید عقل بماهو عقلٌ حاکم نیست وحکم نمیکند بلکه عقل درک میکند العقلُ مدرکٌ لاحاکمٌ لذا اگر دقت کنیم در این بحث ما نحن فیه دو واژه پدید میآید :

1. حجیت مجعوله

2. حجیت مُنجَعِله

میفرماید حجیتی را که در باب ظن انسدادی میشود تصور کرد دو شکل است شکل اول حجیةٌ مجعوله حجیت جعل شده و شکل دوم حجیت منجعله .

میرزای نائینی میفرماید اگر مقصود از حجیت مجعوله باشد یعنی جعل شده و قرار داده شده و انتخاب شده فالعقلُ لیس بجاعل عقل جعل نمیکند عقل فقط مدرک است و درک میکند . بنابراین مجعوله معنا ندارد ظن بعد از تمامی مقدمات حجة مجعوله علی الحکومه نیست لذا بیان محقق خراسانی که میگوید العقل حاکم بالحجیة غلط است زیرا حاکم بالحجیه را بمعنای جاعل للحجیة محاسبه کرده است این در غرضی است که ما جاعلیت و مجعولیت را در نظر بگیریم اما اگر منظور محقق از حجیت ،حجیت منجعله باشد (منجعل یعنی آتش زیر خاکستر و دیده شدن و بروز کردن آتش زیر خاکستر را منجعله گویند) معناش اینست که حجیت ذاتی است برای ظن .

بنابراین نتیجه مقدمات انسداد این شد : الظن معتبر علی الحکومه و حکومت عقل دو احتمال دارد یک جعل که بشود مجعول دوم انجعال است که میشود منجعله اگر انجعال باشد یعنی حجیتٌ منجعله و مکشوفه و معنای آن اینست که حجیت ذاتی ظن است و ظن در ذات خود حجیت دارد و مقدمات انسداد کنار زدن خاکستر است و بروز آتش میشود انجعال (نوعی گشایش و باز شدن واقعیت) زمانی که باطن چیزی ظهور پیدا کند انجعال صورت میگیرد .

مرحوم نائینی میفرماید جناب استاد صاحب کفایه حجیت مجعوله حرف اشتباهی است و حجیت منجعله نیز میشود اینکه ذات ظن همانند علم حجیت دارد و لا یلتزم به احد و لا تلتزم به انت خودشما نیز قبول ندارید ظن حجیت ذاتی داشته باشد پس حکومت به چه معناست ؟ مقدمات انسداد نتیجه نمیدهد حجیت ظن را علی الحکومه زیرا حکومت یا جعل است و یا انجعال که هر دوی آنها رد شد

تا اینجا ایراد مرحوم نائینی به ظاهر کفایة الاصول در مقام بیان حجیت ظن انسدادی حکومت است و محقق نائینی و من تبعه در مقابل حکومت ایستادند .

در این قسمت از مرحوم صاحب کفایه دفاع میکنیم که ایشان فرموده نتیجه مقدمات دلیل انسداد حجیت ظن است علی الحکومه قسم دوم حکومت نوعی کشف خاص است بتعبیر بنده پس زدن خاکستر است پس میگوئیم الحجیة الذاتیه علی ضربان الاول الحجیة الذاتیه المطلقه الثانی الحجیة الذاتیة المشروعه نوع اول در مورد قطع است القطع حجته ذاتیة مطلقا اما حجیت ظن ذاتی مشروط است به مقدمات انسداد این 5 مقدمه اگر پیدا شد حجیت پیدا میشود خاکستر کنار رفته و اتش هویدا میگردد نتیجتا عقل یدرک که ظن در حال انسداد مانند قطع و علم است و جلوی قبح عقاب بلا بیان را میگیرد.

آیا این دفاع از مرحوم آخوند صحیح است ؟

نتیجه ای که در دفاع از مرحوم آخوند گرفتیم برای همین بود که ظن را تا جایی بیاوریم و بپروانیم تا قبح عقاب بلا بیان را کنار بزند زیرا توسط مقدمات انسداد قرار است تکالیف الهی را مشخص کنیم در جایی که گمان به وجوب و حرمت پیداکردیم بگوئیم حرام یا واجب و اولین چیزی که در این مواقع جلوی ما را میگرفت قبح بلا بیان بود که با این سخن از بین رفت لکن در اینجا برمیگردیم که این بیان ما در صورتی درست است و صاحب کفایه را تقویت میکند که در قاعده قبح عقاب بلا بیان مسامحه کنیم و به اصطلاح مته به خشخاش نگذاریم آن تسامح اینست که قاعده قبح عقاب بلا بیان با این مقدار صحبت ما از میدان بیرون نمیرود و موضوعش منتفی نمیشود یعنی عدم البیان با ظن بما هو ظن از بین نمیرود زیرا طبق قواعد اولیه لان الظن لیس بشیء و اگر ما عدم البیان را کنار میگذاریم بخاطر علم اجمالی در مقدمات پنجگانه است که علم اجمالی داشتیم به تکالیفی در شریعت پس این علم اجمالی است که به ظن اعتبار میدهد . علم اجمالی برای ما احتیاط درست کرده است و نگاه واقعی ما به ظن نگاه احتیاطی است نه نگاه طریقی و کاشفی و در مقام احتیاط عقل میگوید احتیاط بهتر است و جنس احتیاط بیان نیست بلکه نوعی سبب و وسیله است و احتیاط درعمل و امتثال است بنابراین با این بیان دفاع از صاحب کفایه باطل شد