1402/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : حجیت خبر واحد //عقل
در بحث اصول، طریقه مرحوم فاضل تونی برای اعتبار خبر واحد مطرح شد و توضیحاتی داده شد و جواب شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه ماند.
مرحوم شیخ اعظم میفرماید این روش فاضل بزرگوار صاحب وافیه برمیگردد به علم اجمالی ماهیتش علم اجمالی است به اینکه اجزاء و شرایط عبادات در روایات کتب معتبره و غیر معتبره موجود است زیرا در کتب غیر معتبره نیز علم اجمالی هست که اجزاء و شروط عبادات و معاملات وجود دارد و این علم اجمالی ما را برآن میدارد که احتیاط کنیم هر روایتی را که دیدیم اثباتی است و جزء و شرطی را درست میکند به ان عمل کنیم این احتیاط منجر میشود که هر جا روایت دیدیم به سراغش برویم و نتیجه اش عسر و حرج و اختلال نظام است یا اینکه باید بریم سراغ انسداد که هر جا گمان پیدا کردیم به جزئیت و شرطیت آن را بگیریم. علم اجمالی بزرگ است و ما را گرفتار میکند لا یستقر حجرٌ علی حجر و منجر به عسر و حرج میشود .
جواب دوم اینکه این همان علم اجمالی است که قبلا به آن پرداختیم و نتیجه این میشود که عمل به خبر است نه حجیت خبر و از نظر کاربردی به درد ما نمیخورد زیرا ما قرار است با حجیت خبر واحد برویم سراغ تخصیص و تقیید عمومات و مطلقات و آنها را کسر و نکسار کنیم در اینجا عمل کردن به خبر از باب احتیاط است که موجبة جزئیه مفید است
این دو اشکالی است که مرحوم شیخ اعظم به نظر صاحب وافیه وارد میکند.
مرحوم آخوند اشکال اول را دفع میکند و میفرماید این علم اجمالی را میشود به نفع مرحوم فاضل تونی منحل کرد یعنی علم اجمالی کبیر منحل میشود به صغیر ما علم داریم که تمام اجزاء وشرایط در کتب اربعه هست و نسبت به مازاد این کتب شک بدوی داریم پس علم اجمالی کبیری که درست کردید و باعث اختلال نظام و عسر و حرج میگشت، شکست.بنابراین به نفع صاحب وافیه علم اجمالی کبیر را منحل میکنیم به علم اجمالی صغیر و شاید منظور فاضل تونی نیز علم اجمالی صغیر بوده است . همانطور که در گذشته علم اجمالی صغیر ما را برآن داشت که برویم سراغ اخبار مثبت تکلیف در اینجا نیز میرویم سراغ اخباری که مثبت جزئیت و شرطیت هستند دراین بازه کاری جناب فاضل میگوید اجزاء و شرایط عبادات و معاملات تامین نمیشود مگر توسط اخبار .
اما اشکال دومِ شیخ اعظم وارد است و مرحوم آخوند نیز آن را قبول دارد که نتیجه این علم اجمالی میشود عمل به خبر واحد نه حجیت و دلیلیت خبر واحد و مستند بودن آن به شارع مقدس از باب احتیاط در آنجا بکار میرود که مثبت جزئیت و شرطیت باشد بشرطیکه در مقابلش دلیل قوی از طرف شارع نیاید و آن را نفی کند پس موجبة جزئیه این فرمایش جناب فاضل کافی است و ما را عامل قرار میدهد به اخبار مثبت جزئیت و شرطیت .
وجه سوم : عبارتست از فرمایش محقق و اندیشمند والا مقام محمد تقی اصفهانی در حاشیه معالم هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین ایشان حدود هشت وجه را اقامه کرده است بر وجوب رجوع به ظنون خاصه میرسد به وجه ششم که میگوید : السادس قد دلت الاخبار القطعیه و الاجماع علی وجوب الرجوع الی الکتاب و السنه روایات فراوانی داریم که باید رجوع کنیم به کتاب و سنت و مهمترین آن حدیث ثقلین است انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی بلکه این از خصوصیات شیعه نیست و اهل سنت نیز همین حرف را میزنند هم قران را گرفته اند و هم سنت پیامبر را و ایشان اضافه میکند این رجوع کردن دو درجه دارد:
1. رجوع میکنیم تا علم پیدا کنیم به تکلیف یا دلیل تعبدی پیدا کنیم و تعبدا قران را بپذیریم بر اساس ادله مانند ظواهر حال این رجوع چه مفید علم باشد چه مفید ظن آنچه برای ما مهم است ادای تکلیف است و مراجعه میکنیم تا بر اساس یک دلیل شرعی بدانیم ذمه ما فرغ شده است
2. رجوع میکنیم تا گمان پیدا کنیم به اینکه ذمه ما فارغ میشود زیرا باب علم منسد است
از این فرمایش نتیجه میگیریم که العمل بالظن فی الروایات به همه روایاتی که مظنون الصدور هستند باید عمل کنیم .
مرحوم آخوند در مقابل جناب فاضل می ایستد که ته بندی بحث صغری و مقدمه خوبیست و ما موظفیم به قران و حدیث مراجعه کنیم و با این مراجعه در بسیاری از موارد علم پیدا میکنیم و اگر علم پیدا نکردیم میرویم سراغ اخبار واحده ای که حسن است ولو موثق نبود واگر آن نیز نبود به احتیاط عمل میکنیم و هرجا احتیاط دلالت کرد براثبات تکلیف آن را میپذیریم بشرطیکه دلیل محکمی آن را نفی نکند.
بنابراین عمل به ظن جایگاهی ندارد ﴿ان الظن لایغنی من الحق شیئا﴾ پس اگر جناب محقق اصفهانی میخواهد مطلق ظن را حجت کند این بیان اولین اشکالش اینست که نیازی به ظن نداریم ثانیا سمت و سوی سخن این بزرگواران (ظن مطلق)ما را بسوی انسداد میبرد . اکثر محققین قائلند که باب علم منسد است نه باب علمی میرویم بسمت باب علمی امارات معتبری همچون خبر موثق و صحیح اگر نشد خبر حسن و اگر نشد احتیاط حکم عقل است.
اگر منظور این ظن ، ظن مطلق است که باب انسداد میشود واگر ظن خاص است میشود همان مراحل قبل که علم وجدانی پیدا نشد خبر واحد عادل حسن صحیح ثقه و اگر نشد احتیاط . به این شکل نظریه سوم نیز کنار گذاشته میشود .
بحث بعد دلیل انسداد است و ادله حجیت مطلق ظن .
تا به اینجا هرچه بحث کردیم بعد از اینکه قطع را کنار گذاشتم رفتیم بسمت ظنون و ظنونی که قرار شد معتبر شود مانند ظواهر شهرت اجماع و قول لغوی و مهمترین آنها خبر واحد که اگر حجت بشوند ظن خاص هستد ظنی که بخصوصه دلیل دارد . مرحله بعد میشود حجیت مطلق ظن ظن بما هو ظن حجةٌ لانه اعتقادٌ راجح این اعتقاد راجح را میخواهیم بگوئیم مطلقا حجت است که میشود همان بحث انسداد .
چه زمانی این بحث مطرح میشود ؟
زمانیکه باب علم و علمی هر دو منسد است هم علم وجدانی کم داریم و هم علم برهانی (أمارات و ظنون خاصه) اگر مانند مرحوم محقق قمی صاحب قوانین پذیرفتیم که باب علم و علمی سد است و نمیتوانیم با علم وجدانی و أمارات معتبره فقه را تامین کنیم باید مسیر ظن مطلق را طی کنیم که دیگر قیاس و استحسان و... هم میشوند حجت.
تتمه بحث سیاتی ان شااله ...