درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حجیت خبر واحد //عقل

و تخلص مما ذکرنا ان ما یتصور فی المقام ثلاثه :

الاول ان یکون العام و المطلق الالزامیان مستندین الی الشارع و النقل الاحتیاطی ترخیصیا و انه لاعتبار به فنعم البالمستند نحو ﴿حرم الله الربا﴾ و لا ربا بین الوالد و الولد و لا اثر للعلم الاجمالی الذی تعلق بالحکم الغیر الالزامی .

الثانی ان یکون العام و المطلق المستندان الی الشارع ترخیصییّن والخبر الاحتیاطی الزامیا مثل ﴿احل الله البیع﴾ و نهی النبی عن بیع الغرر فانه لا تجری الاصول اللفظیه و العملیه فی اطراف العلم الاجمالی اذا استلزم مخالفةً قطعیةً عملیه فالعلم الاجمالی بصدور المخصصات الالزامیه یوجب العمل بحکم الاحتیاط بالخبر المخصّص و المقیّد و اما العلم الاجمالی بوجود المطلقات والعمومات التی هی غیر الالزامیه لا اثر له.

الثالث ان یکون المستند و الاحتیاط کلاهما الزامیّین کما فی اکرم العلما و لا تکرم الفاسق اَو اقیموا الصلاة و لا تصل صلاة عند طلوع الشمس فاما ان نقول بالتخییر او بکون الخاصِ قرینة علی حمل النهی علی الکراه فظهر مما ذکرنا ان الثمرة فی الوجه الاول علی حجیة خبر الواحد جزئیة قلیله و لاجل ذلک .

قال شیخ الاعظم: والحاصل ان معنی حجیة الخبر کونه دلیلا متبعا فی مخالفة الاصول العملیه و الاصول اللفظیه مطلقا و هذا المعنی لا یثبت بالدلیل المذکور (علم اجمالی قسم اول) کما لایثبت باکثر مما سیاتی من الوجوه العقلیه بل کلها فانتظر [1]

ایشان میفرماید ادله عقلیه یا وجوهی که در دلیل عقلی هست بیفایده اند ولی با تلخیصی که ذکر کردم گفته شد میتوان از آن با عنوان موجبة جزئیه استفاده کرد .

نظر مرحوم خوئی زمانیکه مستند و احتیاطی هر دو الزامی باشند و دوران امر بین محذورین پیش بیاید تخییر بود که بعد دیدیم دوران امر بین محذورین صورت نگرفته است. اگر دقت شود این فرمایش یمکن ان یناقش ممکن است ایراد گرفته شود که اینجا تخییر نیست در موردی که دوران امر بین محذورین حقیقی نیست و حکمی میباشد شما میتوانید خبر احتیاطی را قرینه قرار دهید در مثالی که زدم ﴿اقیموا الصلاة﴾ و لا تصل عند طلوع الشمس یک وجوب و یک حرمت وجود دارد (دو الزامی) در اینجا لاتصل را میشود حمل بر کراهت کرد و جمع عرفی انجام داد زیرا ﴿اقیموا الصلاة﴾ میشود طلب الفعل مع المنع من الترک و لا تصل میشود یک قرینه که میتوان منع از ترک را برداشت نهایتا خواندن کراهت دارد اگر دوران امر بین محذورین واقعی بود چاره ای جز تخییر نبود .

میرویم سراغ وجه دوم عقلی به تعبیری دلیل چهارم بعد از کتاب و سنت و اجماع که عقل است و این وجوهی که برایش ذکر شده همانطور که مرحوم شیخ میگوید بل کلها کل این وجوه عقلیه فایده ندارد و شما بواسطه آن نمیتوانید خبر واحد را کنار علم بگذارید در حالیکه قرار است توسط ادله حجیت خبر واحد ،خبر واحد را طعنه زننده به علم بدانیم و اماره بودن ان را اثبات کنیم .

دومین وجه منسوب به فاضل تونی (ملا عبدالله فرزند محمد تونی بشرویی خراسانی متوفی 1071 در فردوس) صاحب الوافیه فی الاصول است فرمایش این محقق بزرگ برای اینکه حجت خبر واحد را نتیجه بگیریم متشکل از دو عنصر و ماده اصلی است :

عنصر اول: ما میدانیم تکالیف الهی که از مدینه و مکه شروع شد و توسط وحی به پیامبر نازل شد تا روز قیامت ادامه دارد و این خود نکته دارد و آن اینکه وقتی گفته میشود تا قیامت ، این تغییر زمان و تحولات باعث میشود که موضوعات تغییر کند و ما نیاز داریم به منابع فراوانی که فقه آل محمد را تامین کنند میدانیم که باب علم منسد است اما باب علمی منسد نیست. شما نمیتوانید علم وجدانی به همه احکام پیدا کنید 53 کتاب فقه با بابهای متعدد و تطول و تحول این روزگار و موضوعات مستحدثه و شرایطی که مردم به اولیاء دین مراجعه کرده و حکم دین را جویا میشوند. خب اگر باب علم نسبت به معظم احکام دین منسد است و این احکام الی یوم القیامه هست چه باید کرد؟

عنصر دوم : اکثر اجزاء و شرایط واجبات الهی در عبادات و معاملات در روایاتی آمده اند که غیر علمی هستند یعنی در اخبار واحد ؛ در اجزاء حج و نماز و بحث معاملات که جستجو میکنیم اکثر در روایاتی هستند که متواتر و مستفیض نبوده و مظنون الصدور هستند

با این دو عنصر چه باید کرد؟ از طرفی احکام تا قیامت هستند و از طرفی معظم احکام الهی در عبادات و معاملات در اخبار ظنی و غیر علمی هستند. در اینجا عقل میگوید گویا شارع مقدس حکمتش بر این استوار شده است که بشریت اسلام گرا و خواهان دین و دستورات دین بعد از پیامبر از این روایات باید استفاده کنند لذا روایات در کتب معتبره همه حجت هستند.

وجه اول علم اجمالی بود از مسیر علم اجمالی رفتیم و احتیاط درست کرد.

وجه دوم بحث دو عنصر بود که عقل میگوید با وجود این دو عنصر باید به روایات عمل کنید . و این حجیت ، حجیت أماره ای است و معتبر .

اشکالات وارد شده بر این امر سیاتی ان شاالله ....


[1] 1. فرائد الاصول ج1 ص360.