درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حجیت خبر واحد/ /عقل

مسیرهایی برای اثبات حجیت خبر واحد توسط عقل ذکر شد.مسیر اول را که علم اجمالی بود پشت سر گذاشتیم. علم اجمالی بوجود احکام الله در کتب اربعه و این علم ما را بر آن میداشت که احتیاط کرده و هر خبر مثبت تکلیف را عمل کنیم تا به حکم الله برسیم.

چون اسم احتیاط برده شد بحث پایانی ما این شد که آیا در اطراف علم اجمالی اصل جاری میشود یا خیر؟

محققینی که قائلند در اطراف علم اجمالی اصل جاری نمیشود دو مبنا داشتند :

1.مبنای تضاد 2. مبنای مخالفت قطعیه .

مشهور از محققین میگویند اصل جاری نمیشود زیرا باعث مخالفت قطعیه میشود پس در نتیجه اگر باعث مخالفت قطعیه نشود اصل جاری میگردد .

چرا این بحث را عنوان کردیم؟ زیرا ما حجیت خبر واحد را با علم اجمالی اثبات میکنیم و اگر در اطراف علم اجمالی اصل جاری شود کمر علم اجمالی میشکند و دیگر نمیتواند حجیت خبر واحد را اثبات کند . علم اجمالی همانند علم تفصیلی وظیفه را برای ما مشخص میکند تا آن زمان که منحل نشود

اگر اصل جاری شد و علم اجمالی از بین رفت دیگر توانایی اثبات حجیت خبر واحد را ندارد مثلا علم اجمالی داریم یکی از دو ظرف نجس شده است ولی علم تفصیلی داریم که ظرف شماره یک قبلا پاک بوده است در اینجا طهارت را استصحاب کنیم و ظرف بعدی میشود شک بدوی و دیگر علم اجمالی وجود ندارد.

علم اجمالی بوجود احکام الله در شریعت به ما میگفت که به هر خبر مثبت تکلیف از باب احتیاط عمل کنیم اما اگر خبر نافی تکلیف بود چه باید کرد؟ مثلا علم اجمالی داریم که در کتب اربعه احکام الله وجود دارد و در کتاب من لا یحضر دیدیم که دعا هنگام رویت هلال واجب نیست وقتی میگوید واجب نیست مخالف با علم اجمالی است زیرا علم اجمالی کمک میکند که از کتاب احکام الله را استخراج کنیم ولی اینجا تکلیف را نفی میکند در اینجا میشود داستان اجرای اصل در اطراف علم اجمالی زیرا عمل به خبری که نافی تکلیف است مخالف علم اجمالی است علم اجمالی آمده است حکم تولید کند نه نفی حکم کند و در این بحث گرفتار تهافت میشویم. تمام این بگو مگو ها ما را به این میرساند که نمیتوانیم توسط طریق اول از علم اجمالی حجیت خبر واحد را اثبات کرد به دو دلیل :

دلیل اول: علم اجمالی و اطراف آن ، بدین صورت که علم اجمالی نسبت به تکلیف منجز است ولی نسبت به نافی منجز نیست .

دلیل دوم: که مهمتر از همه است اینکه نتیجه عمل به علم اجمالی برای حجیت خبر واحد احتیاط است نه تعبد و ما نیاز مبرم به حجیت تعبدیه داریم زیرا قرار است حجتی تولید شود که قدرت تخصیص زدن عمومات و تقیید کردن مطلقات را داشته باشد و ما من مقیدٍ او مخصصٍ الا ان یکون عند الشارع مقیداً و

مخصصاً و بتعبیر علما باید حجیت مستند به شارع باشد حجیت باید تعبدیه و تأسیسیه باشد نه عقلیه و احتیاطیه و طریقیه وقتی شارع میگوید ﴿ان الظن لایغنی من الحق شیئا﴾ بعد خود شارع بگوید الا ظن خبر واحد و میدانیم که در هیچ زمان احتیاط بما هو احتیاط مستند به شارع نیست مگر بعنوان طریق خبر مانند فوریت در حج که مستند به شارع نیست و یک کار عقلی است .

بنابراین اگر بخواهید خبر واحد را احتیاطاً حجت بدانید ،دیگر تعبد نیست و وقتی تعبد نبود دیگر وارد گردونه أمارات نمیشود میرود سراغ بحث اصول عملیه و اینجا بحثی درباره آن نداریم .

ما بعد از قطع ،ظن را میخوانیم که أماریت جعلیه اند و این جعل باید مستند به شارع باشد و اگر زمانی مستند به عقل بود ما بالعرض ینتهی الی ما بالذات مانند سیره عقلا که مستند به عقل بود اما تا زمان پیامبر میرفت و پیامبر آن را امضا میکرد. اما احتیاط که فراورده علم اجمالی است و میگوید پای هر خبر باید بایستید و به آن عمل کنید نه از باب اینست که خدا گفته آن خبر حجت است بلکه به این خاطر است که گمشده خود را پیدا نمیکنید و در اینجا میشود احتیاط ولی در بحث ما مثلا خبر شماره یک باید حجت تعبدیه شرعیه باشد یعنی مستند به شارع مقدس که در غیر این صورت دیگر ارزشی ندارد.

در بحث فعلی ما ادله شرعیه ای تولید میکنیم که طعنه میزند به قطع و علم همانطور که علم طریقیت دارد ادله نیز باید طریقیت داشته باشد تا بتواند عمومات قران را تخصیص بزند ، مطلقات قران را تقیید بزند، بحث حکومت و ورود را پیش بیاورد لذا این طریق استدلال برای حجیت خبر واحد لایغنی و لایسمن من الجوع شیئا

روش دیگر برای دلیل عقل سیاتی ان شاالله ...