1402/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجیت خبر واحد//سیره عقلا
با توجه به آنچه تا اکنون گفته شد طریقه عقلا شد سرچشمه حجیت خبر واحد به این معنی که تمام نهرهای جاری دیگر به این سرچشمه بر میگردد مانند آیه نبا آیه سوال روایات متواتره اجماع و ... نتیجتا تمام شرایع که درباره آنها بحث کردیم میشوند ارشادی و ما را هدایت میکنند به سرچشمه طریق عقلایی که خبر مخبر موثق را مطلقا معتبر میداند چه در احکام و چه در موضوعات. واین طریقه تا زمان پیامبر رفته است و هیچ ردعی بر آن نرسیده است .
وقتی ردعی در بین نیست و خود پیامبر نیز مسائل روزمره و دینی خود را بر اساس خبر موثق می بستند و به خبر موثق احترام میگذاشتند بنابراین این سیره میشود رمز و راز حجیت خبر ثقه .
ان قلت :
شما میگوئید این سیره تا زمان پیامبر بوده و هیچ ردعی بر آن نیست پس آیه ﴿ ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ﴾[1] و یا ﴿لا تقف ما لیس لک به علم﴾[2] را چطور برطرف میکنید؟ برای منع و ردع همین دو آیه کافیست یمنعک عن دلیل آخر
قلت: برای پاسخ در ابتدا بنده تحلیلی دارم و آن اینکه علم وجدانی چرا حجت است؟ زیرا ذات علم صدق است و ما معتقدیم صدق را پس رمز حجیت ذاتی علم صداقت است . میرویم سراغ خبر ثقه که در آن موثقیت و ثقه بودن هست. عقلا از کجا به این مطلب رسیده اند که اگر موثق خبری را آورد قبول کنند؟ عنوان ثقه رابطه مستقیم با صداقت دارد و با او همخانواده است پس یک ضلع مثلث میشود صدق یک ظلع آن ثقه و ضلع سوم میشود تصدیق. عقلا برخوردشان با خبر موثق تصدیق است ،تصدیق بمعنای صدق پنداشتن علم وجدانی خودش صدق است و عقلا خبر ثقه را که مفید ظن است تصدیق میکنند از باب تعبد التعبد علی ضربین تعبدٌ شرعیٌ و تعبدٌ عقلیٌ یعنی عقلا تعبدا ظن مستفاد از خبر موثق را صدق میدانند و با این توضیحات یعنی آن را علم میدانند ، در اینصورت با دو بیان میگوئیم ظن مستفاد از خبر ثقه از تحت ادله رادعه (دو آیه فوق)خارج است یا حکومتا یا تخصصا. تخصصا که بعید است زیرا تخصص میشود وجدانی اما حکومت یعنی تعبد عقلائی که عقلا این ظن را علم میپندارند.
مرحوم نائینی بعد از بیان اینکه سیره مستمر است تا زمان پیامبر میفرماید ان قلت یکفی فی الردع الایات الناهیه و الروایات المانعه عن اتباع غیر العلم و ناهیک قوله تعالی لاتقف ما لیس لک به علم و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا قلت لایکاد یکفی تلک الایات فی ذلک (ایات نمیتوانند رادع سیره باشند) مضافا الی أنها وردت ارشاداً الی عدم کفایة الظن فی اصول الدین (این آیات برای اصول دین است) ولو سُلِّم فان المتیقن لولا انه المنصرف الیه اطلاقها هو خصوص الظن الذی لم یقم علی اعتباره حجةٌ [3] (لفظا این ایات بر اساس انصراف ،منصرف هستند به ظنی که دلیلی بر اعتبارش قائم نشده باشد ) اگر بخواهیم بگوئیم این ایات رادعه هستند یلزم دور به این بیان که این ایات ناهیه توسط سیره عقلا تخصیص خورده است و اگر بخواهیم بگوئیم علاوه بر تخصیص خوردن باز هم رادع هستند دور پیش میآید .رادعیت این ایات سیره عقلا را توقف دارد بر عدم تخصیص سیره عقلا این ایات را فرادعیة تتوقف علی عدم تخصیص سیره ایاها و عدم توقف نیز بر رادعیت توقف دارد.این راه سه مرحله ای را مرحوم آخوند و مرحوم شیخ بیان کرده اند با توضیحی که از مرحوم نائینی بیان شد و تکمیل آن با مثلث صدق و ثقه و تصدیق راه کوتاه شد یعنی خبر موثوق به اصلا داخل در ادله مانعه نیست و این خروج یا تخصصی است یا حکومتی.