درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ادله حجیت خبر واحد

 

تا اینجا رسیدیم به بیان ادله حجیت خبر واحد. مقدمه ای بر آن ذکر شد در اینجا استدراکی را عرض میکنم تا بعد وارد بحث شویم.

استدارک اینست که ادله قرانی مانند ﴿ ان الظن لایغنی من الحق شیئا﴾ [1] یا اگر روایت متواتری باشد این ادله لفظیه میتوانند عام باشند یعنی ظهور در عمومیت داشته باشند. مانند ﴿ان الانسان لفی خسر﴾[2] که بعد نیاز به الا دارد که تخصیص بخورد، درنتیجه تمام ظنون را میگیرد ازجمله خبر واحد و این آیات و روایات متواتره ومشکل حجتی وحججی ندارند چون مقطوع الصدورند گرچه مظنون الدلاله اند. اصاله العموم ظاهر است وظهور دلالتش ظنی است اما سندش قطعی است و با قطعیت سند و ظنی بودن دلالت از جهت سندی حجت است واز جهت دلالتی هم به بناء عقلا حجت است لذا شبهه نکنید که شما دارید با یک دلیل ظنی حجیت خبر واحد را زیر سوال میبرید یعنی باظن به ظن استدلال میکنی برای نفی ظن . اینجا جای اشکال نیست زیرا مقصود ما در نحن فیه اثبات حجیت یک دلیل است از جهت صدور که در بحث دیروز گفتیم سه وجه دارد : دلالت، وجه صدور و خود صدور . محل نزاع ما رفع مشکل از صدور است.

به تعبیر دیگر نزاع ما در باب حجیت خبر واحد وعدم حجیت خبر واحد اینست که مشکل صدور را حل کنیم و اثباتش کنیم. اگر آمدیم توسط این آیات یا خبر متواتر گفتیم همه ظنون حجت نیستند شما نگوئید دلالت این ایات ظهور است وظهور مفید ظن است در اینصورت شما دارید باظن استدلال میکنید در مکان ظن برای نفی ظن یا اثبات ظن. این اشکال وارد نیست بلکه این ایات مقطوع الصدورند وحجت ظهوری دارند و گمشده ما همین است که از وحی به شکل قطعی به ما رسیده باشد که این آیات همینگونه هستند دلالتشان هم که بر بناء عقلا حجت هست. آری اگر میخواستیم باچیزی که هنوز ریشه ندارد (فاقد صدور است) یعنی با ظن چیزی را اثبات یا نفی کنیم نمیتوانستیم چون میشود دور که قبلا درباره آن بحث شد.

بر این اساس آنچه گاهی از کلمات سیدنا الامام فهمیده میشود اینست که نمیتوانیم این را بعنوان اشکال ذکر کنیم. استدلال به ایات ناهیه عن الظن وروایات متواتره و مستفیضه یا مقرون به قرائن قطعیه یک استدلال به ظن علی الظن است. بنابراین باید بپذیریم اگر این ایات عموم داشته باشند یا ادله لفظیه در باب نفی حجیت خبر واحد عموم داشته باشند ما ناچاریم توسط یک سری از ادله این عمومات را تخصیص بزنیم. این حرف اول استدراکی و مطلب دوم اینکه آیا ادله ای که خواهیم خواند و آنها را مقدم میکنیم بر ان الظن لایغنی.. این تقدیم واقعا از باب تخصیص است یا از باب حکومت یا از باب ورود و یا از باب تخصص است؟ یعنی شما محققین بعد از آنکه آمدید آیه نبأ یا سیره عقلا یاروایات متواتره و یا اجماع را دلیل قرار دادید آن ادله آتیه این ایات را تخصیص میزند یا ماهیت کار حکومت یا ورود و یا تخصص است؟

در اینجا محقق بزرگ میرزای نائینی رضوان الله علیه مطالبی دارد که جای ذکر است

اگر پذیرفتیم ادله حجیت خبر واحد میگویند خبرو احد حجت است به چه شکلی است؟

به دو صورت قابل تصور است.

1. ادله حجیت خبر واحد میگویند ظن مستفاد از خبر واحد ظن نیست علم است یعنی القاءاحتمال خلاف میکنند و آن 20 درصد احتمال خلاف را برمیدارند. صدق العادل که میگوید خبر واحد ثقه را بپذیر یعنی آن 20 درصدی که احتمال میدهی این خبر از معصوم صادر نشده است را ملغی کن و صد درصدی اعلام کن. این میشود علم و خبر واحد دیگر ظن نیست اگر اینطور باشد وصدق العادل را اینگونه معنا کنیم بعد می آییم سراغ ان الظن لایغنی من الحق شیئا همه ظنون اینطوری هستند. ظنی را که بردیم بیرون تخصیص است؟ یعنی ظن ،ظن است و حکمش راعوض کردیم که بشود تخصیص یا اصلا ظن نیست ؟ ظاهرا اگر این شکلی تحلیل کنیم حکومت است یعنی شارع مقدس ان الظن لا یغنی.. را از نظر موضوع تضییغ کرده یعنی ظن دیگر این ظن را شامل نمیشود پس میشود خروج موضوعی. وقتی خروج تحکماً موضوعی شد با لسان تحکیم و توضیح وشرح که میشود حکومت مانند بحث اذاشککت فابنی علی الاکثر شک کثیر الشک لیس بشک با اینکه شک هست اما تحکماً است. باهمین نگاه میشود ورود را هم تصور کرد که بگوییم خروج تعبدی است نه شرحی و تحکمی .

تا اینجا آنچه گفته شد مربوط به ادله لفظیه بود مانند ﴿ان جائک فاسق بنبا فتبینوا﴾ که با این بیان هم میشود هم تخصیص را تصور کرد هم حکومت را و هم ورود را. اما در خصوص سیره عقلا بر حجیت خبر واحد اگر تنها دلیل این دلیل باشد رابطه سیره عقلا با ان الظن لایغنی.... چه میشود؟ از کدام باب است تخصیص حکومت ورود یا تخصص؟

برای جواب به این سوال عرض میکنیم سیره عقلا در دو وادی جاری میشود 1. درامور معادی و قیامتی بندگان خدا 2. سیره عقلا درمعاش و زندگی روزمره انسانها

اما اگر سیره عقلا را در رابطه با مسائل ماوراء و آخرتی در نظر بگیریم حکم سیره متشرعه را دارد یعنی متشرعه در طول تاریخ در مسائل معادیشان به خبر واحد عمل میکردند سیره وقتی سیره متشرعه باشد و متصل شود به زمان معصوم علیه السلام این سیره امضاشده است. این سیره مستقر میشود و متشرعین ظن مستفاد از خبر واحد را ظن نمیدانند علم میدانند ودر نتیجه سیره عقلا منطبق میشود برسیره متشرعین در مسائل معاد مثلا خبر واحد را دررابطه با نمازاگر بگوید قنوت واجب است علم میدانند اگر این باشد، رابطه سیره عقلا در بحث مانحن فیه با ان الظن لایغنی .. میشود تخصص مانند اکرم العلما لاتکرم الجاهل که جاهل تخصصا بیرون است.تا اینجا درست است فرض کنید کسی بگوید تخصص درست نیست ورود است یا حکومت که اشکال ندارد چون رابطه مشخص است و قابل تحلیل است میشود با یک سری خصوصاتی حکومت بگیرید بایک سری خصوصیاتی ورود بگیرید یا تخصص بگیرید.

انما الکلام در سیره عقلا نسبت به امور معاش : عقلا در زندگی مادی خودشان به خبر واحد عمل میکردند اگر چنین بوده عقلا بماهو عقلابودند نه عقلا بما هو متشرعین در اینجا تشرع معنا ندارد برای گوشت خریدن از بازار یا اعتماد به حرف کسی برای جنس دیگر متشرعه نیست. اگر این سیره عقلا را بخواهیم شرعی کنیم نیاز به امضای شریعت دارد. در اینجا میمانیم که واقعا شریعت این سیره را امضا کرده است یا خیر. آیا این سیره امضا شده است که بوسیله این امضا جلوی ان الظن لایغنی من الحق شیئا شرعا گرفته شود؟

مرحوم نائینی از شخصیت هایی است که در اوج فکری بسیار جوال است و خیلی عقلی نمیشود مانندمرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی یا صاحب بدایع شاگرد مرحوم شیخ اعظم میرزاحبیب الله رشتی. که این دو شخصیت بسیار عقلی هستند در مسائل.

مرحوم نائینی شخصیتی معتدل هست و در مسائل دامنه دار مطالب نابی دارد از جمله همین مطلب که ارائه شد رابطه بین ادله حجیت خبر واحدی که قرار است بخوانیم با ان الظن لایغنی من الحق شیئا چه نوع رابطه ای است؟

اگر سطحی نگاه کنیم میگوئیم ان الظن لا یغنی من الحق شیئا الا ظناً مستفاداً من خبر واحد که میشود مخصص یعنی خبر واحد ظنش ظن است اما حکمش عوض شده همانطور که در خاطرتان هست تخصیص یعنی اخراج حکمی ، موضوع همان موضوع است اکرم العلما، لا تکرم زیداً العالم الفاسق موضوع همان است و حکم عوض شده است ولی اینجا با این تحلیل که برویم سراغ ادله حجیت خبر واحد تاببینیم ماهیتشان چیست ؟ لفظیها چگونه اند در تحلیل و غیر لفظی که صیغه است چگونه اند. در ادله لفظیه مجوزین که ان شااله خواهیم خواند میشود رد پای حکومت ورود یا تخصص را دید بالاخص در خصوص سیره که مهمترین دلیل بر حجیت خبر واحد سیره عقلا است که خواهیم رسید . در همین جا تا میگوئیم سیره عقلا دو شاخه میشود سیره عقلا در مسائل مادی و دینوی و سیره عقلا در مسائل معرفت خداو معاد و مسائل دینی و امور معنوی زندگیشان که این دومی تبدیل میشود به سیره متشرعه که بلافاصله امضای شارع بر آن قرار میگیرد و دیگرلازم به کشف امضا نیست چون متشرعین بماهو متشرعین متصلند به معصومین انهم روساءالمتشرعین مثل اینکه در بحث عقلی میگوییم رئیس العقلا .و ماهیت آن اینست که

متشرعین اصلا ظن مستفاد از خبر واحد راظن نمیدانند و آن را علم میدانند میشود تخصص. اگر بگوئیم متشرعین بما هو متشرعین بخاطر تعبد شارع است ،میشود ورود.

حالا چه ثمرات و خصوصیاتی دارد سیأتی ان شاالله


[1] 1. سوره یونس ایه36.
[2] 2.سوره عصرایه 2.