درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1402/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حجیت خبر واحد

ادله مانعین حجیت خبر واحد جواب داده شد که این ادله نمیتواند مثبِت ادعای مانعین حجیت خبر واحد باشد چه قران چه روایات و چه اجماع را تمام کردیم و به اینجا رسیدیم که ایات ناهیه ازعمل به ظن و بی ارزش قلمداد کردن ظن که چندین آیه است اولا بحث اعتقادی بود و نهایتا بالفرض که ظهور در عموم داشته باشند و همه ظنون را چه در اعتقاد چه در اخلاق و چه فروع فقهی ملعون و بی ارزش بدانند عموماتی هستند که توسط ادله حجیت خبر واحد تخصیص میخورند.

اصل اول در باب تعبد به ظنون حرمت است ،ظن عدم علم است و عدم علم ارزش ندارد مگر اینکه دلیلی بیاید ؛که بعد میگوییم به چه جهت اعتبار میگیرد ؟ أماره ظنیه به چه جهت باید حجت باشد که مثلا مرحوم شیخ اعظم میرود به طرف مصلحت سلوکیه. وقتی ادله گفت که حجت است میرویم سراغ حکمت آن که چرا باید حجت باشد. مهم در علم اصول اینست که ما ادله ای را اقامه کنیم بر اعتبار أماره یعنی دلیل ظنی و بخواهیم فرع فقهی مانند حرمت وجوب کراهت یا استحباب را با یک أماره ظنی و خبر واحد که نیاز به دلیل دارد اثبات کنیم. تا اینجا بحث تمام و ادله کنار گذاشته میشود .

در اینجا وارد بحث ادله مثبِتین به حجیت خبر واحد میشویم قبل از اینکه ورود پیدا کنیم به این ادله

 

ز

 

به این مقدمه توجه میکینم.

در رابطه با حجیت خبر واحد سه جهت باید بررسی شود 1. جهت دلالت 2. جهت وجه صدور روایت 3. اصل صدور روایت.

بحث جهت دلالت و وجه صدور دلالت بحث صغروی است که در جلد اول کفایه در مباحث الفاظ تعقیب میشود که این روایت دلالت و ظهور دارد یاخیر. در جلد اول کفایه دلالت روایت منقه میشود وانگهی جهت صدور روایت هم منقه میشود یعنی این دو مورد در مباحث الفاظ تحت عنوان اصالة الظهور، اصالة الاطلاق، اصالة العموم منقه میشود به این صورت که ابتداءً محقق حوزوی در مباحث الفاظِ علم اصول میگوید اقیموا الصلوة ظهور در وجوب دارد که میشود دلالت ظهور، بعد شک میکند که این اقیموا الصلوة در مقام تقیه یا در مقام بیان امتحان و قصد های دیگر غیر از مراد جدی بکار برده شده است یا نه؟ بعد اصل جاری میکند و میگوید اصالة التطابق بین مراد جدی و مراد استعمالی؛ همین اقیموا الصلوة که ظهور در وجوب دارد این ظهور بدوی مراد استعمالی است که این مراد استعمالی همان مراد جدی است یعنی دیگر نمیگوید که جهت صدور تقیه است یا چیز دیگر.

وقتی در مباحث الفاظ شما دلالت لفظ را تثبیت کردید و شکل دلالت را هم تثبیت کردید یعنی جهت صدور و جهت بیان را مشخص کردید که بیان حکم واقعی در مقام همان بیان مراد استعمالی است و مراد از استعمالی همان مراد جدی است بعد میرسیم به اینکه آیا همچین کلامی از وحی صادر شده است یانه؟ مثلا "صلوة الجمعه واجبة " دومورد اول را بر آن پیاده میکنیم مراد استعمالی را کشف میکینم مراد جدی را هم با اصالة التطابق میرسیم بعد میگوئیم آیا این صلوة الجمعة واجبة از معصوم صادر شده است؟ که میشود اصل صدور و عهده دار بحث اصل صدور باب أمارات است

در خبر واحدی که بحث ماست در همین جهت سوم یعنی اصل صدور کلام میخواهیم وارد شویم.

پس بنابراین آن مباحث سرشاخه ای قبلا انجام گرفت چون نگاه صغروی برآنها است و میخواهد دلالت لفظ روشن شود. دلالت لفظ در باب الفاظ کاری لفظی است و باید در همان باب الفاظ انجام بگیرد نهایتا وقتی شما لفظی را ساختید بعد به اینجا میرسید که این لفظ ساخته شده پایه و اساس دارد یانه. میشود شما الفاظ را پرداخت کنید و بعد بگویید این لفظ ریشه دارد یاخیر؟ علی کل حال لفظ میتواند با ریشه و بدون ریشه کارخودش را انجام دهد اما ریشه داشتن یعنی صدور به آن اعتبار برداشت میدهد. کلامی که در مباحث الفاظ از جهت ساختاری مشکلی ندارد فقط نمیدانیم امام گفته است یاخیر (همین بحث حجیت خبر) اگر بتوانیم صدورش را از امام علیه السلام اثبات کنیم با اینکه مفیدظن به صدور است حالاکه شما گمان و ظن دارید به صدور این کلام از معصوم این کلام میتواند حجت باشد یا نمیتواند؟ ظن به صدور از امام یعنی آیا متصل به وحی هست یا نیست. خبر متواتر یقینا متصل به وحی است مستفیض هم متصل به وحی است و همچنین مقرون به قرائن قطعیه یقینا متصل به وحی است امادر اینجا فقط ظن است آن هم ظن نوعی ممکن است دیگری در آن شک داشته باشد.خبر واحد بخاطر اینکه راویانش ثقه هستند این ظن را تولید میکند که 80 درصد احتمال دارد از وحی صادر شده باشد.

ادله حجیت خبر واحد روی این صدور و ظن به این صدور تاکید دارد .

در کلام دیگر ما میخواهیم خبر واحد رابعنوان حجت شرعی معرفی کنیم ولی نه از کانال دلالت و کانال وجه صدور و نه از جهت مراد استعمالی و جدی ،فقط اینکه آیا امام این خبر را گفته یا خیر؟ خب چه مقدار میدانی که امام گفته باشد؟ 80 درصد. آیا میشود این 80 درصد را اعتبار داد آنهم اعتبار شرعی و وحیانی؟بله باید این 80 درصد رجحان را مستند کنیم به علم یعنی رجحان 80 درصدی را که اعتقاد قطعی نیست با یک دلیل علمی بیاوریم و درحد علم قراردهیم؛ لذا اینکه میگویند أمارات علمی هستند به این معناست که مستند به علم هستند ، این ظن که ان الظن لایغنی من الحق شیئا خود ِشارع با پشتوانه علمی به آن اعتبار داده است حالا میخواهیم برویم سراغ آن ادله ای که این صدور را علماً اثبات میکنند که عبارتند از کتاب سنت اجماع عقل و شروع میکنیم از ایات شریفه که سیأتی ان شاالله...