1402/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی حجیت خبر واحد
کلام ما در ادله مانعین حجیت خبر واحد بود که به کتاب و سنت و اجماع استدلال کرده بودند. اجماع نقد شد وهمانطور که محققین عظام جواب داده بودند هم اجماع محصل و هم منقول جواب داده شد. یک تتمه از جواب اجماع باقی ماند و آن تتمه این بود که در قاموس فقاهت و اجتهاد این مطرح است که علما از نظر حجیت خبر واحد نسبت به جمعیتی که داشتند دو نظریه را بین خودشان ایجاد کردند.
1. اتفاق اجماع بر عدم حجیت
2. اتفاق اجماع بر حجیت
مرحوم سید مرتضی و ابن ادریس صاحب سرائر که ادعا دارند اجماع برعدم حجیت را ،که حتی سید مرتضی میگوید خبر واحد کالقیاس وقیاس لیس من مذهبنا . خب پس چطور میشود که در طول تاریخ اسمشان در اجماع برده میشود؟ محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه در صدد برآمد که یک آشتی و صلحی بین این دو نقل ایجاد کند و به این صورت وارد شد که آنانیکه ادعا کردند اجماع را بر عدم حجیت منظورشان خبر ضعیف است و آنانیکه ادعا کردند اجماع را برحجیت خبر منظورشان خبر صحیح وموثق است. حالا کسی بپرسد این با چه نگاهی صورت گرفته است؟ میفرماید به کلمات استاد ما محقق نائینی دقت کن در آنجا سخنی است که از آن میتوان استفاده کرد که لهذا الوجه جمع.
سخن مرحوم نائینی اینست که میگوید الخبر له اصطلاحان
1. خبر در مقابل متواتر ،مستفیض و مقرون به قرائن قطعیه که اگر این اصطلاح باشد خبر چهار قسم باب درایة الحدیث را میگیرد یعنی صحیح موثق حسن وضعیف.
2. خبر در مقابل صحیح و موثق یعنی وقتی میگوید خبر صحیح نیست و موثق هم نیست که در نتیجه حسن یا ضعیف است. حالا در مقاییس حدیث وسائل الشیعه وکتاب فقها که نگاه میکنیم یک زمان میگوید یدل علیه خبر زراره و یک زمان میگوید تدل علیه صحیح زراره یا موثقة زراره که بسیار بکار برده شده است. آنچه از عملکرد فقها برمی آید همین است که منظور از خبر ،اصطلاح دوم است بنابراین اگر سید مرتضی میگوید اجماع داریم بر عدم حجیت خبر واحد منظورش خبر ضعیف است که واقعا مانند قیاس است وباطل.و اگر عده ای میگویند اجماع داریم بر حجیت خبر منظورشان خبر ثقه و صحیح است و همچنین شیخ طوسی در باب تعارض به اخبار میگوید خبری که مخالف با قران باشد مرجوح است یعنی ضعیف است و باید کنار گذاشته شود شیخ طوسی از کسانی است که قائل به حجیت خبر واحد است.پس اینها قرینه میشود که این دعوا لفظی بوده و واقعی نیست. با رشد و ترقی که در مباحث اصول داشتیم این جمع، جمع خوبی است که بگوئیم هر دو نظر درست است.
لذا بحث اجماع محصل و منقول که بخواهد دلیل برحجیت یا عدم حجیت خبر واحد شود گذشت و مهمترین اشکالی که بر اجماع منقول به خبر واحد وارد بود این مسأله بود که اجماع منقول به خبر واحد یکی از افراد خبر واحد است و نمیتوانیم بوسیله خبر واحد حجیت یا عدم حجیت خبر واحد را ثابت کنیم این مصادره و دور است. آنهم اجماع به خبر واحد که از افراد ضعیف خبر واحد است.
میرویم سراغ دلیل دوم بر عدم حجیت خبر واحد " اُستدُل باخبار آحاد "
خبرهای واحد زیادی داریم که خبر واحد حجت نیست.
جواب از این دلیل هم کاملا بیّن و روشن است . مرحوم آخوند میفرماید : یخلوا من سداد از استحکام خالی است یعنی این استدلال غلط است؛ شما میخواهید توسط اخبار آحاد نفی کنید حجیت خبر واحد را که این دور است و باطل. چیزی باید اثبات و نفی کند که اعتبارش قبلا ثابت شده باشد مانند خبر مستفیض یا متواتر یا مقرون به قرائن قطعیه نه استدلال به اخبار آحاد که مفید ظن هستند. یعنی شما میخواهید با ظن نفی حجیت کنید که این توقف شی ء علی نفسه است. پس بنابراین اول داستان کاملا غلط است .
ان قلت این اخبار احاد متواتر اجمالی هستند. متواتر اجمالی را چه کسی درست کرده است؟ خود مرحوم آخوند. حال برای اینکه به متواتر اجمالی برسیم باید 3 قسم متواتر را توضیح دهیم.
قسم اول : تواتر لفظی آنجائی که یک لفظ به شکل متعدد با روات متعدد از معصومین صادر شده است مثلا "انما الاعمال بالنیات [1] " و یا " الاخلاص باب الخلاص [2] " که بهمین شکل چندین مرتبه از معصوم نقل میشود این متواتر لفظی است که مفید قطع و یقین است.
قسم دوم : متواتر معنوی که معنایی از کلام معصوم با الفاظ مختلف و متعدد نقل شده است مثلا الهرة طاهر و القطة طاهر کلمات مختلف برای اینکه گربه پاک است.معنایی واحد با الفاظی متفاوت.
قسم سوم : متواتر اجمالی که تولید کننده آن خود مرحوم آخوند است و قبل از ایشان هیچ اثری از این
تواتر اجمالی در تاریخ نیست. متواتر اجمالی یعنی روایات متعدد آمده تواتر لفظی ندارد تواتر معنوی هم ندارد اما علم اجمالی داریم که بعضی از آنها از امام صادر شده است مثلا در مانحن فیه روایات زیادی داریم که خبر واحد حجت نیست یکی از آنها اینست که خبری که مخالف با قران باشد حجت نیست. این خبر واحد است که میگوید خبر مخالف با قران حجت نیست اما ما یقین داریم که حدیثی مثل این خبر از معصوم نقل شده است. پس بین این اخبار احاد مقداری پیدا میشود که از امام صادر شده باشد.
همانگونه که خود مرحوم آخوند جواب داده تواتر اجمالی را میپذیریم لکن این استدلال اخص از مدعاست. ما قرار بود توسط اخبار احاد نفی کنیم حجیت همه خبرهای واحد را. این مقدار که شما میگوئید خبر مخالف با قران از حجیت می افتد، میشود موجبه جزئیه یا در حد سالبه جزئیه که خوب است اما مدعا ثابت نشد. آنانیکه میگویند خبر واحد حجت نیست و استناد میکنند به اخبار احاد میخواهند تیشه به ریشه هر خبر واحدی بزنند ولی این استدلال اینچنین اثبات نمیکند فقط در حد موجبه جزئیه میتوانیم از آن استفاده کنیم مثلا خبر مخالف با قران را کنار میگذاریم.بنابراین استدلال به اخبار برای اینکه حجیت تمام اخبار را از بین ببریم لایمکن ولا صحیح.
بعد از اتمام این بحث میرویم سراغ ایاتی که بر عدم حجیت خبر واحد نقل شده است. در جواب به استدلال به این ایات همانگونه که مرحوم آخوند جواب داده و حق هم چنین است باید گفت که :
اولا این آیات از ما نحن فیه به دور هستند ، مانحن فیه باب فروع دین است و این آیات همگی درباره اصول دین هستند " ان الظن لا یغنی من الحق شیئا [3] " اگر یک تحقیق انجام دهید متوجه میشوید که بیش از 60 مورد در قران کلمه ظن بکار رفته است.
و اکثر آنها در مسائل اعتقادی هستند خصوصا ایاتی که اینها برای عدم حجیت خبر واحد دلخوش به آن هستند. مثلا ﴿ان الذین لایومنون بالاخرة لیسمون الملائکة تسمیة الانثی و ما لهم به من علم ان یتبعون الا الظن و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا﴾ [4] اینها کار خدایی است و درباره خداوند صحبت میکند در مبحث توحید و صمدیت خداوند است . همچنین این آیه ﴿و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون﴾ [5] آنانیکه زمینی فکر میکنند اگر با ایشان زندگی کنی تو را از حق دور میکنند چون به دنبال گمان هستند اینان تخمین میزنند و از روی حدس عمل میکنند. و همچنین این آیه ﴿وفیهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی و ان هم الایظنون﴾ [6] بعضی از اینها سواد و درک و فکر ندارند و کتاب را نمیشناسند و دلخوش به گمان هستند. به همین شکل اکثر ایات درباره اصول دین است پس بنابراین این ایات ظهور در اعتقادات دارند.
ثانیا سلّمنا که ظهور را نتوانیم استفاده کنیم میرویم سراغ بحث اطلاق که این ایات اطلاق دارند که اگر اینگونه باشد هم ظن در اعتقادات را شامل میشود هم ظن در فروع را، پس استدلال بر این ایات در عدم حجیت خبر درست است . عرض میشود که این مطلقات مقرون به قرائنی شده اند که این قرائن میتوانند مانع از این اطلاق باشند لذا مقدمات حکمت تمام نیست وقتی مقدمات حکمت فراهم نبود قدر متیقن دارد و قدر متیقن در اینجا بر اساس آن قرائن اصول اعتقادی است وقتی قدر متقین پیداکرد اطلاق از بین میرود اطلاق که از بین رفت این ایات در اصول اعتقادات تعیّن پیدا میکند و از مانحن فیه منصرف میشوند.
مرحله سوم : سلّمنا که این ایات عمومیت دارند درباب اصول و فروع، ما من عام الا وقد خص ادله
ادله مثبتین حجیت خبر واحد را که بعدا خواهیم خواند مختص این ایات میشوند