1401/12/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/أحكام القطع /علم تعبدی
خلاصه جلسه قبل
گفتیم حجّیت ظواهر عنه از مبادی علم اصول و مفروغ است؛ امّا سه مبحث در بحث ظواهر لازم است:
اوّل: آیا حجّیت ظواهر مشهور است.
دوّم: مختصّ به من قصد افهامه است.
سوّم: حجّیت ظواهر قرآن.
ظواهر برای تمام مخاطبین حجّت است؛ و ملاک در حجّیت ظنّ به وفاق نوعی است؛ نوعاً وقتی یک ظاهری از یک کلامی درک میشود، مخاطب ظنّ به مظنون و محتوا پیدا میکند؛ لذا اگر کسی گفت من از این ظاهر ظنّ به وفاق پیدا نکردم لذا عمل نکردم، عقلاء قبول نمیکنند؛ بنابراین عقلاء در باب عمل به ظنّ شخصی را نمیپذیرند؛ چون ملاک در عمل به ظواهر رسیدن به یک امنیت نسبی است خصوصاً در مانحن فیه برای دورشدن از عقاب و مؤاخذه؛ و عقلاء کسی را که به ظنّ نوعی عمل کند مؤاخذه نمیکنند؛ بله در بعض موارد ملاک رسیدن به واقع است نه امنیت نسبی در اینصورت یقین لازم است لکن از بحث ما خارج است؛ در ظواهر دفع عقاب و عدم مؤاخذه کافی است؛ لذا کسی هم که ظنّ نوعی پیدا نکرده اگر به ظاهر عمل کند مؤاخذه نمیشود؛ حتّی با فرض اینکه ظنّ شخصی به خلاف پیدا کرده برای او نیز ظن نوعی حجّت است؛ و در طول تاریخ عملکرد عقلاء بر همین منوال بوده است.
امر اوّل تمام شد و خلاصهاش اینکه در باب ظواهر حصول ظنّ به وفاق شخصی لازم نیست و ظنّ شخصی به خلاف هم مضرّ نیست؛ همهی اینها از سیرهی عقلاء فهمیده میشود؛ این اکثر زندگی ما را تشکیل داده است از جمله مباحث تخصّصی فقه و استنباط احکام شریعت از ظواهر از ادلّه قرآنی و روائی.
دوّمین مطلب که محقّق قمی فرموده این است که حجّیت ظواهر مختصّ مقصودین به افهام است؛ لذا قائل به انسداد و حجّیت مطلق ظنّ شده است؛ ایشان میفرماید مطالبی که ائمه به اصحابشان فرمودهاند خطاب به آنهاست و مختصّ بهه مخاطب است و برای دیگران حجّیت ندارد.
پس باید بگوئیم باب علم و علمی منسد است؛ چون قرآن که همه احکام را ندارد روایات هم که برای ما حجّت نیستند.
شیخ اعظم میفرماید میرزای قمی صغرویاً و کبرویاً اشکال دارد:
منع صغروی این است که اوّلاً روایات اصلاً برای ما ظهور ندارند و ثانیاً اگر هم ظهور داشته باشند حجّت نیست.
امّا منع صغری
میگوید: کلام ائمه تقطیع شده و کامل به ما نرسیده است؛ گاهی قرینه منفصله داشته و به ما نرسیده است.
امّا منع کبری
حجّیت ظهور برمیگردد به دفع احتمال غفلت متکلّم و مخاطب؛ علّت حجّیت ظاهر این است که احتمال دارد متکلّم غفلت کرده و قرینه را نیاورده یا سامع آن را ندیده باشد؛ اصالة الظهور بر اساس اصل عدم غفلت متکلّم و سامع است؛این اصل فقط برای مقصود به افهام جاری میشود.
این فرمایش میرزای قمی است با بیان شیخ اعظم؛ باید این دو را جواب بدهیم و بگوئیم صغری و کبری ممنوع نیست؛ تقطیع روایات و احتمال وجود قرینه ضرری ندارد و اصالة عدم الغفلة تنها راه اصالة الظهور نیست؛ بلکه اصالة الظهور دو مبنا دارد: یکی فرمایش محقّق قمی است و دیگر وضع و قرائن عامه؛ سیأتی.