1401/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/أحكام القطع /تجری
خلاصه جلسه قبل
نتیجهی مباحث گذشته این شد که در باب تجرّی استحقاق عقاب فقهی و اصولی وجود ندارد؛ نمیتوان تجرّی را موضوع برای فقه قرار دارد ولی در علم کلام میتواند باعث استحقاق عقاب باشد؛ در بحث مبدأ و معاد بگوئیم گردنکشی در مقابل پروردگار متعال نوعی کفر و شرک است و انسان مشرک و کافر مستحقّ عقوبت است و نیاز به حکم شرعی نیست و حکم عقل کافی است.
تنبیهات
تنبیه اوّل
اگر تجرّی موجب عقاب باشد در صورتی که شخص متجرّی با تجرّی به واقع برسد یعنی قطعش مخالف واقع نباشد و مطابق واقع باشد زیرا گفتیم تجرّی بمعنی الاعم شامل معصیت نیز میشود؛ آیا در اینصورت دو عقاب دارد یکی بخاطر عنوان تجرّی و یکی بخاطر معصیت؟ در اینجا چهار احتمال و سه نظریّه موجود است:
اوّل: آخوند؛ عقاب واحد است چون سبب واحد است و آن طغیان است.
دوّم: محقّق اصفهانی؛ عقاب واحد است چون سبب واحد است و آن هتک حرمت مولا میباشد که هم در تجرّی هست هم در معصیت.
فرق این دو نظریّه
طبق نظریّه اوّل متعلّق عقاب، فعل نفسی است یعنی اراده و تصمیم درونی؛ ولی طبق نظریّه دوّم فعل خارجی است که باعث استحقاق عقاب است البتّه با عنوان تجرّی.
سوّم: صاحب فصول؛ عقاب واحد است چون قائل به تداخل هستیم؛ یعنی دو عقاب است چون سبب متعدّد است: تجرّی و معصیت؛ لکن مسبّبها با هم تداخل میکنند.
چهارم: عقاب متعدّد است چون سبب متعدد است.
استاد: با توجّه به مبنای مختار اینها بیفائده است زیرا اوّلاً تجری اگر فعل نفس باشد متعلّق حکم شرعی نیست زیرا متعلّق احکام در فقه، فعل جوارحی است؛ ثانیاً تجرّی یک بحث کلامی است و طغیان ریشه در کفر و شرک دارد؛ لذا باید در رسالهی مبدأ و معاد بررسی شود.
ثمرهی عملی بحث تجرّی
محقّق عراقی میفرماید: اگر بگوئیم تجرّی قبیح و مبعد انسان از مولاست و منطبق میشود بر فعل متجرّیبه مثلاً کسی که یقین دارد امروز عید فطر است ولی روزه میگیرد و بعد مشخّص میشود عید نبوده آیا روزهاش صحیح است یا نه؟ اگر تجرّی را مبعّد بدانیم باید بگوئیم روزهاش صحیح نیست؛ عبادت باید مقرّب باشد؛ ولی اگر بگوئیم تجرّی مربوط به عالم نیّت و قصد است و فعل را تغییر نمیدهد و بعبارة أخری فقط قبح فاعلی دارد نه قبح فعلی، در اینصورت صحیح است.
و اگر بگوئیم تجرّی از عناوین فعل نفس است یعنی همان عزم و ارادهی اتیان فعل، و خودش یک صفت درونی نیست و به فعل خارجی نیز ربطی ندارد در اینصورت نیز میتوان گفت صحیح است به رجاء ثواب چون ماهیت روزه چیز خوبی است یعنی اصل روزه نه روزهی روز عید چون مفروض این است که تجرّی در فعل مکلّف تأثیری ندارد.
امّا طبق مبنای مختار که شبیه همین مبانی است ولی با بیان دیگر که فعل متجرّیبه از تجرّی منفکّ است و استحقاق عقوبت یک بحث کلامی است نه فقهی و مطلوبیت ذاتی را کافی و مجزی بدانیم، میتواند صحیح باشد.
لذا بحث تجرّی در این حدّ ثمرهی عملی دارد که بتوانیم یک فعل خارجی را تصحیح کنیم.