1401/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خلاصه مباحث اصول/ /
ادامهی تلخیص مباحث الفاظ
60ـ یکی از موارد مخصّص، استثناء است؛ امّا اگر استثناء بعد از ذکر چند عام بیاید، مثلاً اکرم العلماء و جاهد الظالمین و انفق علی الضعفاء الّا الاعراب؛ سه احتمال دارد:
1ـ به جملهی اخیر برمیگردد.
2ـ به همه برمیگردد.
3ـ به بقیّه غیراخیر برمیگردد.
سوّمی که یقیناً صحیح نیست؛ محلّ نزاع بین اولی و دومی است و به جمله ی اخیر به هر حال برمیگردد؛ گفتیم این بحث مربوط به عالم ثبوت است و الّا در عالم اثبات از دو حال خارج نیست: یا قرینه دارد یا ندارد؛ اگر قرینه باشد طبق قرینه عمل میشود؛ و اگر قرینه نباشد ظهور دارد در عام اخیر.
61ـ تخصیص کتاب توسّط خبر واحد؛ آیا میتوان عام قرآنی را با خاص روائی تخصیص زد؟ علّت طرح این بحث آن است که خبر واحد، ظنّی الصدور است ولی قرآن قطعی الصدور است؛ بله با روایت متواتر میتوان عام قرآنی را تخصیص زد ولی با خبر واحد چطور؟ به این نتیجه رسیدیم که با خبر واحد نیز میتوان کتاب را تخصیص زد چون حجّت است و نازل منزلهی علم میباشد؛ در باب حجّت آنچه نیاز است صدور یک کلام است از منبع وحیانی؛ صدور بر دو قسم است: بالوجدان و بالبرهان؛ صدور خبر واحد از معصوم برهانی است و برهان نازل منزلهی وجدان است؛ در مباحث علم اصول برهان بر اساس حرمت عقل، محترم است و علمی است؛ علم یعنی وجدانیات؛ علمی یعنی گفتمانی که دلیل اعتبارش علم است مانند خبر واحد؛ در نتیجه تخصیص کتاب به خبر واحد تخصیص حجّت به حجّت است؛ تخصیص علم به علمی است بلکه تخصیص علم به علم است زیرا خبر واحد امّارهای است که مبتنی بر علم است.
62ـ دوران امر بین نسخ و تخصیص؛اگر امر دائر شد بین اینکه جملهی خاص ناسخ باشد یا مخصّص، صوری داشت؛ نتیجهی بحث این شد که اگر بدانیم جملهی خاص برای عام جنبهی قرینیّت دارد، مقدّم میشود؛ و الّا از هردو صرف نظر کرده و به اصول عملیّه رجوع میکنیم.
63ـ بداء در علم کلام؛ نتیجه آن شد که بداء ربطی به نسخ ندارد بلکه یک مقولهی اعتقادی است که یهود میگفتند ید الله مغلولة؛ یعنی خدا اگر چیزی را اراده و امر کرد دیگر کار تمام است و نمیتواند تغییر دهد؛ بداء در مقابل یعنی بل یداه مبسوطتان؛ کلّ یوم هو فی شأن؛ اولاً خداوند میتواند آنچه را اراده کرده تغییر بدهد؛ ثانیاً طبق ضوابط عقلانی، قضاء و قدر الهی بر دو قسم است: حتمی و غیرحتمی؛ مقدّرات حتمی قابل تغییر نیستند گرچه خدا میتواند تغییر دهد لکن مخالف عقل است و خداوند کار مخالف عقل انجام نمیدهد و حکم خلاف عقل صادر نمیکند؛ امّا در غیرحتمیّات: العبد یدبّر و الله یقدّر؛ عرفت الله بنقض الهمم و فسخ العزائم؛ نتیجه آن شد که بداء یعنی با محاسبات عقلی و علمی خود برای خدا تعیین تکلیف نکنیم.