1401/03/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خلاصه مباحث الفاظ/ /
ادامهی تلخیص مباحث اصول
57ـ خطابات شفاهیه مثل یاایهاالذین آمنوا عموماتی هستند که باید همهی مؤمنین را شامل شوند لکن این خطاب حکایت دارد از اینکه فقط مؤمنین زمان پیامبر را شامل میشود زیرا خطاب است؛ و همچنین خطابات پیامبر در سخنرانیهایشان که به جمعیت حاضر خطاب کردهاند؛ آیا این عمومات شامل غائبین نیز میشوند یا نه؟ به این نتیجه رسیدیم که اینها بدلالت تصوّری و تصدیقی از جهت لفظی شامل غائبین نمیشوند بلکه فقط شامل حاضرین و مقصودین به افهام میباشند؛ لکن دلیل اشتراک این حصر را از بین میبرد؛ دلیل اشتراک یعنی ضرورتی که از دین میفهمیم: احکامی که در صدر اسلام تشریع شدهاند باید الی یوم القیامة ادامه داشته باشد.
بنابراین عمومیت خطابات قرآنی و روائی توسّط دلیل اشتراک اثبات میشود و دلیل اشتراک یک ضرورت ثابت دینی است که در روایات آمده است مانند: حرام محمد حرام الی یوم القیامة و حلاله حلال الی یوم القیامة؛ الاسلام یعلوا و لایعلی علیه؛ إن الدین عند الله الاسلام؛ و غیره؛ البته نه مشترک لفظی حقیقی بلکه از جهت محتوا و احکام مشترک هستند.
58ـ ضمیری که به بعضی از افراد عام گذشته بر میگردد مانند آیهی ﴿وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ... وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ﴾ همهی زنهای مطلقه باید عده نگه دارند ... و شوهرانشان برای رجوع به آنها احقّ از دیگران هستند.
ضمیر بعولتهن طبق ظاهر به همهی مطلقات برمیگردد رجعی و بائن؛ ولی طبق ادلّهی شرعی میدانیم فقط رجعیّات این حکم را دارند؛ در اینجا دو اصل احتمال دارد:
1ـ اصالة العموم جاری میشود ال[1] مطلقات هم رجعی را شامل میشود هم بائن را؛ و در مورد ضمیر، قائل به استخدام میشویم و میگوئیم به بعض افراد عام برمیگردد.
2ـ اصالة عدم استخدام جاری میشود یعنی ضمیر به همهی افراد برمیگردد و منظور از المطلقات، رجعیات است.
لکن این بحث ثمره عملی ندارد زیرا فقط همین مورد در شریعت وجود دارد و این نیز آنقدر قرائن دارد که حکمش واضح است.
59ـ تخصیص عام به مفهوم؛ تخصیص عام به منطوق که رائج است (ما من عام الّا و قدخص)
امّا مفهوم بر دو قسم است: مفهوم موافق و مفهوم مخالف؛ در مفهوم موافق شکّی در تخصیص نیست؛ مانند آیهی 23 و 24 سوره نساء
﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا * وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ﴾[2]
مواردی از ازدواجهای حرام را نام میبرد و سپس میفرماید:
﴿وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ﴾[3]
لکن در روایت آمده که اگر کسی با زنی در ایام عدّه ازدواج کند و نداند او در عدّه است حرام ابدی میشود؛ منطوق این روایت، آیه را تخصیص میزند؛ امّا مفهوم موافقش ازدواج با زن شوهردار است؛ اگر با ازدواجِ بعد از طلاق در عدّه حرام ابدی میشود، با ازدواجِ قبل از طلاق بطریق اولی حرام میشود؛
امّا مفهوم مخالف سیأتی.