99/11/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الصيد و الذباحة/ شرائط الذباحة/ ذبح مکانیزه
خلاصهی جلسهی قبل
کلام در یکی از خصوصیّات ذبح بود و آن اینکه آیا تذکیهی وَحیّة (که در روایات آمده است؛ یعنی ذبح سریع که سر حیوان دفعةً قطع شود) جائز است یا نه؛ ذبح با دستگاه اینطور است که سر حیوان توسّط تیغ دستگاه با سرعت قطع میشود؛ گفتیم برای بررسی این مسئله باید پنج سؤال را پاسخ دهیم؛ [1] سؤال پنجم این بود که آیا قطع سریع سر حیوان جائز است یا نه؟
گفتیم کلمات فقهاء مختلف است؛ بعضی قائلاند به اینکه جائز است مطلقاً؛ بعضی میگویند حرمت تکلیفی دارد ولی حرمت وضعی ندارد؛ ممکن است بعضی بگویند حرام است مطلقاً؛ روایاتی خوانده شد که در برخی از آنها کار نهی شده بود؛ و بعضی میگویند این تجاوز از حدّ شرعی است و حدّ شرعی قطع اوداج اربعه است لکن این حرف ضعیفی است چون مقدار واجب انجام شده و مقدار اضافی ربطی به ذبح ندارد؛ و از طرفی در صحیحهی حلبی آمده بود که اگر پرندهای را اینطور ذبح کنند حلال است امّا عمداً این کار را انجام ندهد؛ این دلالت بر حلّیّت دارد؛ علاوه بر این آیهی «کلوا ممّا ذکر اسم الله علیه» نیز مطلق است؛ در نتیجه مطابق فرمایش صاحب جواهر و همچنین شهید در روضة البهیة باید گفت فعل حرام است ولی ذبیحه حلال است.
بنابراین قطع کردن یکدفعهی سر حیوان اگر عمداً انجام شود، حرام است و این حرمت به فعل مکلّف تعلّق میگیرد؛ امّا حرمت وضعی ندارد یعنی گوشت حیوان حرام نمیشود و حرمت آن مورد اتّفاق همهی علما نیست بلکه بهتر است در مورد حکم وضعی، قائل به کراهت شویم؛ این فتوی و عمل مشهور است بر طبق آیات و روایات که اگر هم در اینجا حرمتی باشد، حرمت تکلیفی است نه وضعی و ذبیحه حلال است یا مکروه؛ این نظریّهی علمای شیعه بود.
نظریه اهلسنت
مشهور از علمای اهلسنت میگویند با قطع یکبارهی سر حیوان، ذبح شرعی محقّق میشود و ذبیحه حلال است؛ این کار جائز است حتّی بهصورت عمدی.
ابن قدامه میگوید: لو ضُرب عنقها بالسیف فأطار رأسه حلّت بذلک؛ اگر با شمشیر سر حیوان را بزنند بهطوریکه سرش پرت شود، حلال است؛ احمد بن حنبل تصریح به این مطلب دارد: لو أن رجلا ضرب رأس بطّة أو شاة بالسیف یرید بذلک الذبیحة کان له أن یأکله؛ روی عن علی علیه السلام: تلک ذکاة وحیّة؛ و أفتی بأکلها عمران بن حصین و به قال الشافعی و ابوحنیفه و الثوری و قال ابوبکر إبن عبد الله فیها قولان و الصحیح أنها مباحة لأنه إجتمع قطع ما تبقی الحیاة معه مع الذبح فاُبیحک ما ذکرنا. [2]
قرطبی میگوید: إن مالکاً کره ذلک إذا تمادی فی القطع؛ یعنی بریدن را ادامه دهد تا اینکه سر حیوان قطع شود؛ و لم ینو قطع النخاع لأنه إن نوی ذلک کأنّه نوی التذکیة علی غیر الصفة الجائزة.
اگر از اوّل نیّت قطع نخاع را داشته باشد کاری غیر ذبح شرعی است مثلاً قطع اوداج خمسه میشود؛ این جائز نیست و گویا نوعی تشریع است.
قال مطرف و إبن الماجشون: لاتؤکل إن قطعها متعمدا دون جهل و تؤکل إن قطعها ساهیا و أو جاهلا.
اگر عمدا قطع شود ذبیحه حلال نیست ولی سهواً یا جهلا اشکال ندارد؛ این قسمت آخر، نظیر فتوای شیعه است؛ طبق این عبارات اهلسنت، به این نتیجه میرسیم که نظریّهی اهلسنت تقریباً با شیعه هماهنگ است و قطع سریع را حدّاقل بهصورت عمدی مکروه میدانند؛ و بعضی میگویند حرام است.
این حاصل جمع بین صحیحهی محمد بن مسلم (که فرمود: لاتقطع الرقبة بعد ما تذبح) و صحیحهی حلبی (که فرمود: نعم و لکن لایتعمد قطع رأسه) میباشد؛ معنای این روایت این است که حرمت تکلیفی دارد ولی حرمت وضعی ندارد.
حضرت امیر علیهالسلام میفرمایند: الذَّكَاةُ الْوَحِيَّةُ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ مَا لَمْ يَتَعَمَّدْ ذَلِكَ. [3]
باتوجهبه تمام روایات این باب، ذبح با سرعت و قطع سریع سر حیوان، ممکن است حرمت تکلیفی داشته باشد ولی حرمت وضعی ندارد. سؤال پنجم فیالجمله جواب داده شد.
جواب سؤال اوّل
سؤال اوّل این بود که ذبح مکانیزه منسوب به انسان است یا منسوب به دستگاه؟ ظاهراً منسوب به دستگاه است درحالیکه طبق ادلّه ذبح باید منسوب به انسان باشد و توسّط انسان انجام شود.
جواب آن است که این امری عرفی است و بر اساس نظام اسباب و مسبّبات لحاظ میشود؛ مثلاً وقتی که شخصی با گلوله کشته میشود، میگویند فلانی که این گلوله را شلیک کرد او را کشت؛ درحالیکه او فقط ماشه را کشیده و با مقتول فاصلهی زیادی داشته است؛ حتّی ذبح با چاقو نیز بهواسطه و سبب چاقو انجام میشود؛ تفنگ و گلوله و چاقو و اینها آلت هستند؛ دستگاه ذبح نیز توسّط انسان مجهّز شده است؛ وقتی انسان مسلمانی دستگاه را روشن میکند و با نام خدا کلید ذبح را میزند، ذبح منسوب به این انسان است نه به دستگاه؛ اگر دستگاههای ذبح در کشتارگاه اینطور باشد که با یک کلید حیوانات ذبح میشوند، و انسانی با این دستگاه آنها را ذبح میکند عرف میگوید فلانی با این دستگاه گوسفندها را کشت؛ نمیگوید دستگاه آنها را کشت بلکه دستگاه را آلت و وسیله میداند؛ همانطور که در اشیاء دیگر نیز به همین صورت است؛ کسی نمیگوید چاقو گوسفند را کشت بلکه میگوید انسان با چاقو کشت.
جواب سؤال چهارم
سؤال چهارم این بود که در ذبح مکانیکی استقبال چگونه محقق میشود؟
جواب این است که اگر دستگاه طوری تنظیم شود که مقادیم بدن حیوان و گلوی او روبهقبله قرار بگیرد کافی است؛ در دستگاههای مکانیکی گوسفند یا مرغ بهصورت عمودی یا از سمت سر یا از سمت پا آویزان میشود؛ بههرحال اگر مقادیم بدنش رو به قبله باشد کافی است؛ در قدیم که دستگاه نبوده حیوان را به صورت خوابیده و افقی روی زمین رو به قبله ذبح میکردند؛ آیا لازم است که استقبال بصورت افقی باشد؟
در ادلّه هیچ دلیلی وجود ندارد که حتماً باید طرف راست یا چپ بدن حیوان روی زمین باشد؛ ادلّه اطلاق دارد؛ به هر شکلی که مقادیم بدن حیوان رو به قبله باشد کافی است چه افقی و چه عمودی؛ دستگاههای مکانیکی ذبح حیوان را رو به قبله قرار میدهد لکن غالباً آویزان و عمودی است؛ البتّه حیوانات بزرگ مانند گاو بصورت افقی رو به قبله قرار میگیرند.
جواب سؤال سوّم
سؤال سوّم دربارهی تسمیه بود؛ در ذبح باید برای هر حیوان نام خدا گفته شود؛
اوّلاً اگر در ذبح با دستگاه چند حیوان در یک آن باهم ذبح شوند، یکبار ذکر نام خدا کافی است؛ در ذبح با دست هم اگر بتوان با چاقوی بزرگی دو گوسفند را باهم سر برید، یک بسم الله کافی است.
ثانیاً سلّمنا که یکبار کافی نباشد، کسی که کلید ذبح را میزند اگر پشت سر هم و مداوم نام خدا را بگوید شرط تسمیه محقّق میشود؛ فاصله نشدن بین تسمیه و ذبح، امری عرفی است؛ در دستگاههای مکانیکی فاصلهی ذبح با تسمیه آنقدر نیست که قابل توجّه باشد.
در باب صید نیز صیّاد وقتی تیر میاندازد یا سگ خود را به طرف صید میفرستد باید نام خدا را بگوید؛ بین شلیک تیر یا رسال کلب و صید عقلاً فاصله است لکن عرفاً فاصله نیست؛ از طرفی هم میتواند از شلیک و ارسال تا صید، نام خدا را تکرار کند.
جواب سؤال دوّم
سؤال دوّم دربارهی تیغ دستگاه بود که سر حیوان را قطع میکند؛ جنس آن چیست آهن است یا نه؟ طبق نظر مشهور در شرائط اختیار باید آهن باشد؛ امّا طبق نظر غیرمشهور لازم نیست؛ بعضی از بزرگان مانند ابن فهد حلّی، حدیده را بمعنای شیئ تیز میدانند؛ حتّی اگر دستگاه با اشعه سرحیوان را جدا کند، آن کبرای کلّی که در روایات آمده است: کلما افری الأوداج و أنهر الدم محقق میشود.
البتّه تیغ ذبح غالباً آهنی است و اگر هم به آهن چیزی اضافه شده باشد همانطور که در بحث استیل گذشت، اگر غالب مادّهاش آهن باشد صحیح است؛ وانگهی طبق اوضاع و احوال زندگی انسانها در زمان فعلی و کثرت جمعیّت، روشهای قدیمی و استفاده نکردن از دستگاههای جدید، موجب عسروحرج اجتماعی شده و نظام زندگی بشر بهم میریزد؛ و اینجاست که موضوع اضطرار پیش میآید و راهی نیست جز اینکه مثلاً از دستگاه استفاده کنیم و دستگاه از آهن استفاده نمیکند و مثلاً از اشعه استفاده میکند؛ این طبق نظر غیرمشهور صحیح است ولی طبق نظر مشهور محلّ شبهه است لکن در شرائط اضطرار همه میگویند جائز است برای دفع عسروحرج و امثال آن.
باتوجّه به این جوابها به این نتیجه میرسیم که دستگاههای صنعتی معاصر با رعایت ضوابط شرعی میتواند وسیلهی ذبح باشد و نیازهای اجتماع را برطرف کند.
نکته
اشکالاتی در این بحث وجود دارد مانند این اشکال:
در این دستگاهها که حیوانات آویزان میشوند، چون قد و اندازهی حیوانات یکسان نیست، و تیغ در جای ثابتی قرار دارد، همهی آنها صحیح ذبح نمیشوند و برخی از آنها حرام میشوند و با بقیّه مخلوط شده علم اجمالی پدید میآید و در نتیجه استفاده از این گوشتها جائز نیست؛
جواب از این اشکالات سیأتی.