99/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الصيد و الذباحة/ شرائط الذباحة/ ذبح با استیل
خلاصهی جلسهی قبل
بحث در آلت ذبح بود؛ آلت ذبح در روایات با عنوان حدید و حدیده آمده است؛ امّا اشیاء تیز و برندهی دیگر غیر از آهن از جمله استیل که رایج شده و مورد ابتلاست، مثلاً ذبح حیوانات با چاقوی غیر آهنی مثل استیل باشد چه حکمی دارد؟
موضوعشناسی استیل
استیل تیزتر و مقاومتر از آهن است و زنگ نمیزند؛ واژهی حدید اختصاص به آهن خالص ندارد و آیات و روایاتِ مربوط به تذکیه و آلت تذکیه بهعنوان حدید، آهن خالص و ناخالص را شامل میشود بلکه در طول تاریخ چاقوهایی که از آهن ساخته میشدهاند یقیناً آهن خالص نبوده و با مواد مختلفی مانند مس، مخلوط بوده البتّه در حدّی که آهن غلبه داشته است.
متخصّصین میگویند اصلاً آهن خالص قابلاستفاده نیست چون نرم است و حالت نمیگیرد و برنده نیست؛ همانند طلا که خالص آن قابلاستفاده نیست و نمیشود از آن زیورآلات ساخت؛ بنابراین
اوّلاً اطلاق حدید در روایات باب ذبح، شامل آهن ناخالص نیز میباشد.
ثانیاً سلّمنا که لفظ حدید و ذهب و اینها منحصر در خالص است، این در صورتی صحیح است که خالص آنها قابلاستفاده باشد تا مورد حکم ادلّهی شرعیّه قرار بگیرند؛ زیرا ادلّه در مقام بیان موضوعات خارجی هستند و خالص اینها در خارج، موضوعی ندارد؛ لذا یلزم من وجوده عدمه؛ این خلاف عقل و عرف است. مثلاً در باب طلا میفرماید: لبس الذهب حرام علی الرجال؛ طلای خالص تبدیل به لباس و زیورآلات نمیشود تا مردان استفاده کنند و شارع بگوید حرام است؛ یا خوردن و آشامیدن که در ظروف طلا و نقره حرام است، طلا و نقرهی خالص تبدیل به ظرف نمیشود تا موضوع حرمت باشد. موضوع حکم شرعی در باب ذبح نیز آهن غیر خالص است؛ آهنی که مخلوط شده با موادّی که برای آهن جنبهی مصلحیت دارند و به آن استحکام و برندگی میدهند. در نتیجه انکار شمولیّت لفظ حدید در روایات، برای آهن ناخالص، تحکّم و بیدلیل است.
مثلاً متخصّصین میگویند کروم و نیکل مصلح آهن است؛ آهنی که با نیکل و کروم مخلوط میشود استیل نام دارد که حدود 80 تا 90 درصد آن آهن و بقیّهاش کروم و نیکل است؛ اینها به آهن استحکام و برندگی میدهند و مانع زنگ زدن و اکسیده شدن آن میشوند. پس استیل، آهنی است که با نیکل و کروم تقویت شده است.
ثالثاً سلّمنا که موضوع ادلّه، آهن خالص است، لکن بهدستآوردن آهن خالص از معدن، ممکن نیست حتّی در این زمان که علومتجربی پیشرفت کرده و ابزار مختلفی اختراع شده است؛ چه برسد به زمان صدر اسلام یعنی دورهی تشریع که بطریق اولی ممکن نبوده است بلکه مخلوطی از آهن و فلزات و مواد دیگری بوده که الآن هم میگویند در معادن آهن وجود دارد و همان آهنی هم که استیل میشود، قبل از افزودن کروم و نیکل نیز آهن خالص صددرصد نیست.
بنابراین لفظ حدید در روایات ذبح هر آهنِ عرفی را شامل میشود؛ در این موضوع، عرف خاصّ نظرش تقریباً با عرف عامّ یکی است؛ بله گاهی عرف خاصّ، عرف عام را تخطئه میکند همانطور که گاهی شرع، عرف را تخطئه میکند حتّی عرف خاصّ را؛ لذا بحث رجوع به خبره پیش میآید؛ گاهی عرف اطّلاعات ندارد یا اطّلاعات غلط دارد و اگر از عرف خاصّ و خبره بپرسد و اطّلاع پیدا کند حرفش عوض میشود؛ احکام که در طول تاریخ تغییر میکند بهخاطر همین کامل شدن اطلاعات دربارهی موضوعات است.
برایناساس ادلّهی مانحنفیه که حدید را بهعنوان آلت ذبح معرفی کردهاند شامل استیل نیز میشود؛ اهلفن میگویند استیل آلیاژی است با پایهی آهن که به آن فولاد (پولاد) نیز گفته میشود؛ 10 درصد کروم و نیکل و 2 درصد کربن دارد؛ در قدیم نیز آهن را مستحکم میکردهاند به این طریق که آهن داغ را از کوره بیرون آورده و در آب فرو میبردهاند با این کار کربن آهن زیاد میشود؛ متخصّصین میگویند استیل همان آهن است که به آن کروم و نیکل و کربن افزوده شده است؛ بنابراین غالب أجزائش آهن میباشد پس عرفاً آهن است و موضوع مانحنفیه قرار میگیرد.
آنچه در بیان بعضی معاصرین دیدم آهن مخلوط به کروم بود که آیا این در عرف خاصّ چیزی غیر از آهن است؟ در کتاب جناب آقای سید محمدرضا سیستانی آمده که استیل نامی غیر از آهن دارد لذا حدّاقل مشکوک است و ادلّه شامل آن نمیشود و نمیتوان در شبههی مصداقیّه تمسّک به عامّ کرد. این فرمایش قابل دفاع نیست.
اشکال
اینکه منظور از آهن در ادلّه، آهن خالص نیست قبول است امّا شاید منظور همان آهنی است که از معدن استخراج میشود با همان مواد همراه آن نه اینکه بعد از استخراج چیزی به آن اضافه کنیم.
جواب
در قدیم نیز اینطور نبوده که چیزی به آهن اضافه نکنند لکن این اسم و عناوین امروزی را نداشته مثلاً همانطور که گفته شد آهن داغ را در آب فرومیبردهاند با این کار کربن آن بیشتر میشود یا آهن را با مس مخلوط میکردهاند.
اینها دقّت عقلی نیست که بگوییم نیازی نیست بلکه مطالب تخصّصی است که عرف عامّ باید در بحث موضوعشناسی از عرف خاصّ بپرسد و یاد بگیرد. مثلاً در احکام پزشکی موضوع را باید از پزشکان بپرسیم و یاد بگیریم و حکم آن را استنباط کنیم.