درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1403/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث مستحدثه/امنیت فضای مجازی /فیلترینگ

یکی از قسمت های مهم معرفتی و پیام رسانی معصومین علیهم السلام به بشریت در بعد تربیت و تنبه، فرمایشات حضرت صادق سلام الله علیه به عبدالله بن جندب است وقتی انسان این کلمات را مطالعه می کند مساله عظمت حضرت صادق سلام الله علیه نسبت به ائمه دیگر در بعد علم افشانی و تبیین و توضیح اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله و سلم کاملا مشهود است عبدالله بن جندب بجلی کوفی به عنوان وکیل معصوم از شخصیت های بزرگ است که جانشین او علی بن مهزیار بود در آنجا حضرت می فرماید:

یا عبدالله لَقد نَصَبَ اِبلیسُ حَبائِلَهُ فِی دارِ الغُرورِ (شیطان دامهای خود را پهن کرده در این دنیایی که بذاته و بطبیعته دار فریب و مخفی کردن عقل و بروز دادن شهوت و هوی است) فَما یَقصِدُ فِیها اِلا اَولیائنا (این دامها بیشتر برای نخبگان از بشریت است) لَقد جَلَّتِ الآخرةُ فِی اَعینهِم (آخرت همیشه در چشم نخبگان بزرگ است) حَتّی مَا یُریدونَ بها بَدلا (در نگاه متوجهانه و متنبهانه خود زندگی را فقط برای آخرت می خواهند) ثم قال آه آه علی قلوب حُشِیت نوراً (اظهار شوق و شعف نسبت به دل شیعیانی که پر از نور است) و انما کانَتِ الدنیا عِندَهُم بِمنزلةِ شُجاعٍ اَرقَم [1] نیا را بمنزله ماری خطرناک می بینند) از باب تبرک به این قسمت از فرمایش حضرت بسنده می کنیم

در ادامه بحث فقه رسیدیم به بحث فیلترینگ

مطلب اول: در آغاز سخن و مباحثه یک توجهی اجمالی داریم به واژه فیلترینگ که ریشه لغوی فرانسوی و انگلیسی دارد به معنای صاف کردن آب و پاک کردن شیء و لطیف و دقیق کردن اشیاء و در اصطلاح اینترنت، به معنای محدود کردن دسترسی افرادی است که از اینترنت استفاده می کنند نسبت به وبگاه ها و خدمات اینترنتی؛ محدود کردن فضای اینترنت تا کاربران و مرتبطین با فضای مجازی نتوانند هر چه را خواستند ببیند، بشنوند و یا بفرستند چه اخذ و چه اعطا در فرستندگی و گیرندگی، فضای پر دامنه اینترنت را کم و محدود کردن.

در ابتدای بحث فقه نسبت به این پدیده از طرف شخصیت حقوقی یعنی حکومت، حکومت ها در جهان این کارها را انجام می دهند غالب حکومت ها غیر اسلامی هستند و با هدف گذاری در نظام سیاسی و برای تنظیم و مدیریت سیاسی اجتماعی خود فضای اینترنت را دست کاری کرده و آن را محدود می کنند که نظام سیاسی هدفمند است و اصلی عقلایی و عقلی است که اصولا هر فعل و انفعالی که از بنی البشر سر می زند باید علت غایی داشته باشد و ما اسمش را هدف می گذاریم هدف گذاری و مقاصد، حکومت ها را بر آن می دارد که سیستم اینترنت را مدیریت نموده و در جاهایی محدود کنند فیلتر بگذارند که مردم از برخی قسمت های رسانه های اینترنتی نتوانند استفاده کنند تا به هدفشان در حکومت برسند اما در حکومت اسلامی با نگاه فقیهانه و محققانه حوزوی رفتیم سراغ این بحث

اولین سخنی که از جهت فقهی می تواند بدون پیشینه بحث به ذهن یک محقق بیاید اینست که اصل اولی که برگرفته از عقل و شرع است در این موضوع فقهی چیست ؟ محدود کردن فضای اینترنت برای مردم فعلٌ من افعال المکلفین و یکی از این مکلفین حکومت اسلامی است، حکم این محدود کردن بعنوان یک فعل از نظر اسلام طبق نگاه اولیه چیست؟

دو مسلک و دو مرام و بینش در چنین مراحلی در موضوعات مختلف از قدیم وجود داشته است:

مرام اول اصالة الحظر و اصالة الاباحه قبل از شریعت مرام دوم اصالة الاباحه بعد از شریعت

در نگاه ما و فقه مکتب اهل بیت با توجه به ثقلین اصالة الحظر یا اباحه قبل از شریعت، برای قبل از غدیر خم به کار می آید جایی که اسلام هنوز تکمیل نشده است در آنجا معنا دارد تا نسبت به یک فعل از افعال مکلفین ببینیم چه حکمی دارد تکلیفی است یا وضعی؟ ما شیعیان قائل به اصالة الاباحه ایم و دلیل را اطلاقات و عمومات قرآن

می دانیم که ﴿خلق لکم ما فی الارض جمیعا ﴾ [2] بشر هر چه آفریده شده را می تواند استفاده نماید

اما وقتی اسلام از پدرمان آدم شروع شد و به مرور تکامل پیدا کرد تا شد اسلام کامل خاتم الاسلامات و الادیان ﴿الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی﴾ [3] هر چه بود و هر چه نیاز داشتید گفتیم ﴿لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین﴾ [4] یعنی تبیین من جمیع الجهات الی یوم القیامه قرار نیست بعد از اسلام وحیی دیگر اتفاق بیفتد و عالم جعل و اقتضا و انشا تکرار شود حال که چنین است می رویم سراغ موضوعات جدیدی که قرار است با همان تبیین کامل اسلام بررسی شود

اولین کاری که انجام می دهیم این است که بعد از شریعت اگر گشتید و آیه و روایت و ادله اجتهادی پیدا نکردید و مایوس شدید از وجود دلیل اجتهادی بر حلیت و حرمت، به عنوان مثال در مساله ما نحن فیه هر چه گشتید اطلاق و عمومی پیدا نکردید که حکم مساله محدود کردن فضای اینترنت و سایبر را از طرف حکومت مشخص کند، بر مبنای اصولیین و تفکر اصولی که شیعه اثنی عشری غالبا به آن معتقد است می شود اصالة الاباحه بعد الشریعه همین برائتی که در علم اصول می خوانیم شبهات بدویه بعد از شریعت .

دیگر الزامی نداریم نه الزام به فعل و نه الزام به ترک یعنی در بحث ما نحن فیه محدود و فیلتر کردن برای حکومت امری مباح است این می شود اصل اولیه با فرض فحص و یاس عن الدلیل

اصالة الاباحه بعد از شریعت یکی از حجت های شریعت است یعنی با نگاه شیعی که داریم اسلام می گوید اگر دلیل اجتهادی نبود جایگزین آن دلیل فقاهتی است کل ذلک ادلة و حجج شرعیه منجّزاتٌ و معذّرات، اگر مطابق با واقع باشند منجّز و اگر مخالف با واقع باشند معذّر هستند.

مطلب دوم: آیا شریعت و اسلام وظیفه دارد و مکلف است به اینکه فضای زندگی اجتماعی را از زمینه گناه پاک کند؟ یعنی صورت مساله ها را در بحث گناه و تخلف پاک کند که وجود نداشته باشند تا مردم گرفتار گناه نشوند ؟ بر همین منوال ابزار و آلاتی که دو قسمتی هستند یعنی هم به خیر هم به شر بشر هستند آیا اسلام اولا و بالذات موظف است اینها را محدود نماید به این معنا که قمست حلال را نگه دارد و قسمت حرام را پاک نماید؟

در این قسمت بهترین اجتهاد و ادله اثباتی از جهت قرآن و حدیث همان قسمتی است که شیخنا الاعظم در اول مکاسب محرمه در تحف العقول از امام صادق علیه السلام آورده است (یکی از جاهایی که می توانید در مباحث مستحدثه از جمله اینترنت از آن به عنوان ادله اجتهادی استفاده کنید که مسائل روز را می تواند پاسخگو باشد فرمایش امام صادق علیه السلام است در تحف العقول و اما تفسیر الصناعات..)

قبل از خواندن این روایت درباره این سوال مطرح شده که آیا حکومت اسلامی اولا و بالذات یکی از وظایفش این است که مردم را از انجام گناه اعجاز نماید و آیا الزامی برای حکومت در اعجاز مردم می توان درست کرد بعنوان اصل اولی ؟ در بحث قبل فرض کنید شبهه تحریمیه بود و گفتیم اصالة لاباحه در اینجا شبهه الزام باشد که آیا بر حکومت اسلامی واجب است که مردم را اعجاز کند از انجام گناه ؟

لاشک و لاشبهه که حکومت اسلامی چنین وظیفه ای ندارد بر اساس عمومات و اطلاقات قرآن و حدیث، ادله ما به شکل عمومی طبق اصول اولیه می گوید ﴿انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا﴾ [5] اصول اولیه اسلام این است که انسان آزاد و مختار است و می تواند خوبی یا بدی را انتخاب کند ﴿لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی﴾ [6]

شما نمی توانید بگویید طبق اصل اولی از اول همین گونه است که انسان مختار و انتخاب گر نیست و اسلام راه را بسته تا انسان گناه نکند چرا که ما چنین چیزی نداریم شریعت با تکوین هماهنگ نمی شود

بنابراین اصل اولی در حکومتی که اسلامی است اعجاز مردم از گناه نیست این مساله را نمی توان به هیچ طریقی اثبات نمود نه با اعتقادات صادق است و نه با روایات

طبق منابع وحیانی که به ما رسیده و طبق بحث عقلانی که انسان را مختار معنا می کنیم اگر راه بدی را ببندیم دیگر معنا ندارد بگوئیم ﴿انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا﴾ معنای کفورا خراب می گردد کفورا زمانی درست می شود که زمینه و فضای گناه باشد و انسان گناه نکند و طبق قواعد اولیه امتیاز انسان همین است که بتواند گناه نماید اما انجام ندهد در بحث فضائل هم همین طور است که انسان خودش انجام دهد با انتخاب خودش بنابراین نگاه اولیه در حکومت اسلامی به عنوان اینکه خلیفه خداوند بر زمین است وظیفه ندارد طبق حکم اولی مردم را اعجاز کند الا مواردی که ادله به میدان می آید

بعد از بیان اصل اولی می رویم سراغ روایت مرحوم شیخ در مکاسب و فرمایش حضرت صادق علیه السلام در تفسیر صناعات که تنها بیان واضحی است که می شود روی آن کار کرد، بحث ما نحن فیه صنعت اینترنت است که این صنعت دو پهلو می باشد هم منفعت حلال را داراست و هم منفعت حرام را

فکل ما یتعلم العباد او یعلمون غیرهم من صنوف الصناعات مثل الکتابة و الحساب و التجارة و الصیاغه و السراجة و البناء و الحیاکة و القصارة و صنعة صنوف التصاویر ما لم یکن مثل الروحانی و انواع الصنوف الآلات التی یحتاج الیها العباد التی منها منافعهم و بها قوامهم (با اینها زندگی می کنند که تا قیامت همه مسائل را در بر می گیرد) فیها بلغة جمیع حوائجهم فحلال فعله و تعلیمه و العمل به و فیه لنفسه او لغیره و ان کان تلک الصناعه و تلک الآلة قد یستعان بها علی وجوه الفساد (اگر چه آن صنعت مفسده هم داشته باشد) و وجوه المعاصی و یکون معونة علی الحق و الباطل [7]

صنعت اینترنت این گونه است و در این مساله اصل این است که حکومت اسلامی صنعتی را که هم منفعت محلله

و هم منفعت محرمه دارد آزاد بگذارد و وظیفه ندارد آن را ببندد الا اینکه مفسده اجتماعی داشته باشد لذا اینجا باید مقداری روی همین حدیث شریف بایستیم و موارد دیگر را از قرآن بیاوریم و روی آن ها کار کنیم.

 


[1] تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج1، ص301.
[2] سوره بقره، آيه 29.
[3] سوره مائده، آيه 3.
[4] سوره انعام، آيه 59.
[5] سوره انسان، آيه 3.
[6] سوره بقره، آيه 256.
[7] تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج1، ص335.