1400/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه الطبابة/داروسازی /نظام معیشتی
امام کاظم علیه السلام: يَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ رَضِيَ بِالدُّونِ مِنَ الدُّنْيَا مَعَ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَرْضَ بِالدُّونِ مِنَ الْحِكْمَةِ مَعَ الدُّنْيَا فَلِذَلِكَ رَبِحَتْ تِجارَتُهُم.[1]
خلاصه جلسه قبل
در بحث داروسازی مقدّماتی گفته شد؛ سپس فصل اوّل در معنای دارو بیان شد؛ و در فصل دوّم قرار شد دو مطلب را بررسی کنیم: اوّل معنای نظام و حفظ نظام؛ دوّم نقش دارو در حفظ نظام؛ عرض شد مقصود از نظام در بحث ما نظام معیشتی است که دارای ضوابط خود میباشد؛
اوّلین دلیل بر وجوب حفظ نظام، عقل است؛ هندسهی معرفتی ما در نگاه وحیانی و عقلانی اینطور است که:
اوّلاً: شریعت در مستقلّات عقلیه سکوت کرده و حسن و قبح عقلی مثل ظلم و عدالت را کاملاً به عقل واگذار کرده است و اگر هم چیزی گفته در محدودهی ثواب و عقاب و مدح عادل و ذمّ ظالم و امثال اینهاست.
ثانیاً: شریعت در غیرمستقلّات عقلیه یکی از مقدّمات معرفتی را به عقل سپرده و دیگری را خودش بیان کرده است؛ قیاس معرفت در نگاه شریعت یک مقدّمهاش عقل است و عقل را بهاء داده است.
ثالثاً: شریعت عرف را لحاظ کرده و بر دو قسم است: عرف عامّ و عرف خاصّ؛ عرف خاصّ را بعنوان اهل خبره و اهل الذکر توصیه کرده که بشریّت از او پیروی کنند و نظام معیشتی را در بسیاری از موارد به عرف خاص واگذار کرده است؛ و همچنین عرف عام را بعنوان سیرهی عقلاء امضاء کرده است؛ با این نگاه خیلی از اوضاع و احوال زندگی بشر را عقل مشخّص میکند؛ چه بصورت مستقل یا غیرمستقل، در وادی عرف عام یا عرف خاص؛ بنابراین ایجاد و حفظ نظام معیشتی از مدرکات اوّلیّهی عقل است که از آن تعبیر میکنیم به مدرَک عقل عملی؛ ینبغی فعله أو ینبغی ترکه؛ البتّه همانطور که میدانیم عقل یکی است و بحسب مدرَکش تقسیم میشود به عقل نظری و عملی؛ اوّلین حکم در نظام معیشتی، حکم عقل است؛ برای تحقّق نظام اجتماعی باید به حکم عقل تن داد؛ عقل، اوضاع و احوال خلقت را درک میکند و میفهمد که انسانها به هم وابستهاند و نیازهایشان توسّط یکدیگر برطرف میشود؛ اینکه قرآن میفرماید: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض[2] یک معنایش همین است که در قسمتهای مختلف جامعه یک عدّه مسؤول و سردمدار میشوند و در قسمت خاصّی از زندگی اجتماعی اثرگذار هستند؛ یکی بناء شده و در قسمت ساختمان سازی اثر گذار میشود، دیگری پزشک و در قسمت سلامت جامعه، و غیره؛ برای تحقّق یک نظام اجتماعی قابل قبول با درک عقلی، باید انسانها یک دسته از ضوابط را بپذیرند و به آنها ملتزم شوند؛ این از مدرکات عقل و کاملاً بیّن است؛ از جمله همین بحث داروسازی است؛ تا به اینجا حکم عقل، بیّن است که نظام زندگی اجتماعی انسان بدون ضوابط تأسیس شده توسّط خود انسانها و درک عقلای قوم، امکان ندارد.
این هندسهی معرفتی در بعد زندگی اجتماعی مادّی معیشتی در آیات و روایات نیز اشاره شده است:
روایات باب تجارة
روایت محمد بن مسلم
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَةِ فَإِنَّ فِيهَا غِنًى لَكُمْ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ.[3]
انسان باید تجارت کند تا هم خودش تأمین شود و هم نیاز جامعه برطرف شود.
روایت مفضل بن عمر
وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ فِي وَصِيَّةِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ اسْتَعِينُوا بِبَعْضِ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ وَ لَا تَكُونُوا كُلُولًا عَلَى النَّاسِ.[4]
اگر در اجتماع هر کسی وظیفهای را برعهده نگیرد، نظم ایجاد نمیشود؛ اختلال میشود و برای دیگران زحمت ایجاد میشود.
إن الله تعالى يحب العبد المؤمن المحترف[5]
المحترف: دارای حرفه.
روایات باب قضاء حاجت مؤمن
امام صادق علیه السلام: قَالَ مَنْ قَضَى لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ طَوَافاً وَ طَوَافاً حَتَّى بَلَغَ عَشْراً.[6]
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِنَّ اللَّهَ فِي عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا دَامَ الْمُؤْمِنُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ الْمُؤْمِن.[7]
علّت این چیست؟ در زندگی بشر چه چیزی ایجاد میکند؟ همان چیزی که عقل میفهمد که باید اینها در زندگی بشر باشد؛ جامعهی دینی و ایمانی در اوج عقلانیت است؛ ﴿تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان﴾[8] اگر این تفکر در جامعه ایجاد شود مردم میگردند ببینند چه کسی نیازمند است تا نیازش را برطرف کنند؛ همانطور که الان متخصّصین برای تأمین نیازهای بشر جستجو میکنند که مردم چه چیزی نیاز دارند تا تولید کنند.
﴿وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى * وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى﴾[9]
انسان اگر نظم میخواهد، اگر رفاه و وآسایش میخواهد و اگر یک نظام اجتماعی خوب می خواهد با سعی و تلاش بدست می آورد.
روایات استفاده از گیاهان و عوامل دفع و رفع بیماریها
عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: الْعُنَّابُ يَذْهَبُ بِالْحُمَّى.[10]
روایات توصیه به نظافت
وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَنْ غَسَلَ يَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ عَاشَ فِي سَعَةٍ وَ عُوفِيَ مِنْ بَلْوَى فِي جَسَدِهِ.[11]
بهداشت شخصی یقیناً بهداشت اجتماعی را بدنبال دارد.
روایات باب امانتداری
﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها﴾[12]
این دستورات به چه هدف است؟ یک هدفش این است که زندگی اجتماعی آباد شود؛ امانتداری مربوط به زندگی اجتماعی است؛ با اینها در جامعه آرامش و اطمینان حاصل میشود.
﴿وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ﴾[13]
انسانهای فرهیخته در یک جامعهی فرهیخته کسانی هستند که امانتدار هستند؛ یکی از لوازم ایجاد و حفظ نظم و نظام اجتماعی همین امانتداری است.
روایت معتبر اسحاق بن عمار
عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَاتَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَابِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.[14]
این بحث نظام اجتماعی است؛ اگر نظام اجتماعی لازم نبود و زندگی انسانها وابسته به هم نبود این دستورات هم لازم نبود.
آیات و روایات مقابله با فتنه
﴿وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه﴾[15]
فتنه یعنی چیزی که جامعه را به هم میریزد و هرج و مرج ایجاد میکند؛ یکی از راههای مبارزه با فتنه جهاد است؛ یکی از نتائج جهاد ایجاد نظم و امنیت است؛ حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ.[16]
نظام اجتماعی سالم فقط توحیدی است؛ مارکسیست و ایدههای دیگر نمیتوانند یک نظام اجتماعی متعالی سالم را بوجود بیاورند؛ فتنهها از هوی و هوس پدید میآیند؛ هوی و هوس یعنی زندگی شخصی؛ کسی که اهل هوی و هوس میشود فقط خودش را میبیند و به اجتماع کار ندارد؛ لذا طاغیان و یاغیان حاضرند همهی بشریت از بین بروند تا به حکومت برسند.
عناوین مختلف دیگری نیز در ادلّه وجود دارد؛ شاید اکثر آیات و روایات در باب نظام معیشت نظر به زندگی اجتماعی دارند.