1400/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/پزشکی /داروسازی
قال مولانا الرضا علیه السلام:
مَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً لَمْ يُعَذِّبْهُ.[1]
مبحث امسال ما در فقه معاصر بحث داروسازی است؛ مطالبی بهعنوان مقدمهی بحث عرض میشود.
مقدمه
بزرگترین امتیازی که خداوند به انسان مرحمت فرموده است قدرت تشخیص و انتخاب است؛ این قدرت بر پایهی قوهی عاقلهای است که خداوند در درون انسان قرار داده است؛ و لازمهی این قدرت آن است که نظام آفرینش دارای خیر و شرّ و خوبی و بدی باشد؛ یعنی هر چیزی که خداوند در وجود انسان خلق کرده زمینهی اعمال آن را نیز در طبیعت قرار داده است؛ لذا مسئلهی خیر و شر و بدی و خوبی در این عالم آفریده شده است و این انسان است که باید از بین این موجودات، انتخابگر باشد؛ خوبیها و بدیها انواع و اقسام و رتبههای زیادی دارند و به شکلهای مختلفی جلوه میکنند؛ از اینجا به عظمت عقل پی میبریم؛ گرچه عظمت عقل از راههای زیادی فهمیده میشود مثلاً روایاتی که در این زمینه وجود دارد:
أَنَّ أَوَّلَ شَيْءٍ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى الْعَقْلُ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ بِكَ أُعْطِي وَ بِكَ أَمْنَعُ وَ بِكَ أُثِيبُ وَ بِكَ أُعَاقِبُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَاأَكْمَلْتُكَ إِلَّا فِيمَنْ أَحْبَبْتُ.[2]
اوّلین مخلوق خدا عقل است؛ خداوند وقتی عقل را آفرید فرمود: تو همهکارهی هستی در بشریت هستی؛ بواسطهی تو عقاب میکنم و بواسطهی تو ثواب میدهم.
لذا در مقام تشخیص و انتخاب، امور زیادی در معرض نگاه عقلانی قرار میگیرد و انسان به آنها توجّه و آنها را انتخاب میکند؛ از جملهی این امور، بحث صحّت است؛ نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ.[3] و در نقل دیگری آمده است: نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ.[4]
هر عاقلی تشخیص میدهد که الصحة حسن و السقم قبیح؛ سلامتی خوب است و بیماری بد است؛ عقل میگوید: مراقب سلامتی خودت باش و مراقب باش که بیمار نشوی؛ صحّت حقیقتی است که در عالم هستی آفریده شده است و انسان با قوهی عاقله وقتی توجّه دارد آن را تشخیص میدهد و انتخاب میکند؛ و اگر قدرش را نمیداند چون توجّه ندارد و قوهی عاقلهاش نسبت به آن فعال نیست.
راهکارهای دفع و رفع عوامل بیماریزا (پیشگیری و درمان)
دفع یعنی پیشگیری و رفع یعنی درمان؛ بحث دارو و دواء در اینجا معنی پیدا میکند یعنی در راستای یکی از مدرَکات عقلی انسان: الصحة حسن و السقم قبیح؛ انسان فعّالِ از نظر عقلی میگوید: سعی کن سالم باشی و بیمار نشوی؛ لذا برای دفع و رفع این آفت یعنی بیماری، از دارو استفاده میکند.
در نتیجه انسان در زندگی خود با دو عنوان سروکار دارد: درد و درمان؛ درد همان بیماری است و درمان نیز توسّط دارو (دواء، تریاق، پادزهر) حاصل میشود؛ درمان بر دو قسم است: رافعه (پیشگیری از بیماری) و دافعه (برطرفکردن بیماری)؛ و هرکدام خود بر دو قسم است: عامل سلبی و عامل ایجابی.
عامل سلبی که همان پرهیز است در روایات فراوان آمده است؛ منسوب به پیامبر عزیز اسلام است که: المعدة بیت کل داء و الحمیة [الحمئة] رأس کل دواء؛[5] ترک أکل و شرب هم در پیشگیری و هم در درمان مؤثّر است.
عامل ایجابی یعنی استفادهی از اشیائی که خداوند در عالم آفریده و در رفع بیماریها مؤثرند.
باتوجّه به این مقدّمه موضوع بحث عبارت است از عوامل پیشگیری و درمان از جمله کشف و تولید دارو.ّ
فصل اول: دارو چیست؟
دواء (یا دارو یا تریاق یا پادزهر) عبارت است از چیزی که قدرت دافعه و رافعه دارد نسبت به آافت در بدن انسان؛ طبق بیان شرع و همچنین متخصصین، دارو پادزهری است که خود نیز از سموم است؛ در این عالم هر آفتی با آفت دیگری از بین میرود خصوصاً در قسمت رفع بیماری؛ مانند سمومی که به میوهها و سبزیها میزنند برای دفع آفت؛ در ماهیت دارو سم نهفته است؛ یعنی عوامل پیشگیری و درمان بیماریها خصوصاً در باب درمان، هیچکدام خوبی مطلق نیستند؛ در بین پزشکان معروف است که دارو تیغ دو لب است؛ در روایات نیز این مطلب آمده است و طبق روایات باید نگاه اوّلی انسان به دارو منفی باشد نه مثبت.
پیامبر اسلام صلیالله علیه و اله میفرمایند: تَجَنَّبِ الدَّوَاءَ مَا احْتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ فَإِذَا لَمْ يَحْتَمِلِ الدَّاءَ فَالدَّوَاءُ.[6]
از امام علی علیهالسلام منقول است که فرمود: مسلمان خود را مداوا نمیکند مگر آنکه بیماریاش بر سلامتیاش غلبه کند؛ یعنی انسان بمجرّد اینکه بیمار شد نباید به سمت دارو برود.
امام کاظم علیهالسلام میفرماید: لَيْسَ مِنْ دَوَاءٍ إِلَّا وَ هُوَ يُهَيِّجُ دَاءً.[7]
هیچ داروئی نیست مگر اینکه بیماری تازهای در وجود انسان ایجاد میکند.
ادْفَعُوا مُعَالَجَةَ الْأَطِبَّاءِ مَا انْدَفَعَ الْمُدَاوَاةُ عَنْكُمْ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ الْبِنَاءِ قَلِيلُهُ يَجُرُّ إِلَى كَثِيرِهِ.[8]
علامه مجلسی در این ذیل روایت میفرماید:
أي الشروع في المداواة لقليل الداء يوجب زيادة المرض و الاحتياج إلى دواء أعظم.
اگر برای بیماری کم، دارو مصرف کنی باعث میشود که بیماریات بیشتر شود (چون دارو خودش بیماری دیگری ایجاد میکند) و باعث میشود داروی بیشتری مصرف کنی.
حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند: امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ. [9]
تا وقتی بیماری با تو راه میآید تو هم با او راه بیا.
امام صادق علیهالسلام: خداوند میفرماید: مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُهُ عَلَى سُقْمِهِ فَيُعَالِجُ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ فَمَاتَ فَأَنَا إِلَى اللَّهِ بَرِيءٌ مِنْهُ. [10]
کسی که صحّتش بر بیماریاش غلبه دارد ولی سراغ عوامل ایجابی برود مثلاً دارو استفاده کند و بمیرد، من از او بریء هستم.
این کنایه از آن است که استفادهی بدون ضرورت از دارو ممکن است منجرّ به مرگ انسان شود.
جمعبندی
بنابراین طبق قواعد فقهی و اصولی در اینجا یک اصل تأسیس میشود؛ در باب پیشگیری و درمان نسبت به عوامل ایجابی، اصل اوّلی، عدم استعمال داروست؛ استعمال دارو، فعل مکلّف است و فقه دررابطهبا فعل مکلّف بحث میکند و در مانحنفیه باتوجّه به مطالب مذکور، اصل اوّلی عدم الاستعمال است؛ گرچه از نظر شرعی نگوییم عدم الجواز، لکن لااقل کراهت دارد؛ البتّه در جایی که ضرر قابل توجّهی داشته باشد حرمت دارد.
در قرآن نیز میفرماید: ﴿كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا﴾[11]
یک طبیب نصرانی به امام سجاد علیهالسلام گفت: در دین شما از طبّ و دارو و درمان خبری نیست؛ حضرت فرمودند: قد جمع الله الطب كله في نصف آية من كتابه و هو قوله كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا و جمع نبينا ص الطب في قوله المعدة بيت الداء و الحمية رأس كل دواء و أعط كل بدن ما عودته.[12]
این آیه و روایت اشاره به همان راه پیشگیری و درمان سلبی است.
اینکه حضرت میفرمایند در نصف آیه آمده است یعنی امور مادی این عالم را نیازی نیست که قرآن خیلی توضیح بدهد؛ قرآن آمده است تا مشکلات معنوی را حل کند؛ آیات و روایات و انبیاء آمدهاند تا انسان تربیت کنند؛ امور مادّی چیز خیلی مهمّی نیست که قرآن و ائمه وقت خود را صرف آن کنند و در شأن آنان نیست.